چرا تندروها یکباره در مجلس قدرت گرفتند؟
روزنامه هم میهن از قدرت گرفتن مجدد تندورها در مجلس انتقاد کرده است.
برخی به اشتباه گمان میکنند که مجلس و دولت و دادگستری سه قوه مستقل از هم هستند که گویی سه جزیره خودمختار و مستقلاند. این تصور بهکلی باطل است. هر سه قوه در کنار نیروهای مسلح اجزاء یک کل به معنای حاکمیت کلان هستند. استقلال آنها مطلقاً به معنای تقابل و رودررویی نیست.
آنها اجزای یک پدیده هستند که در این استقلال نسبی مکمل یکدیگرند. حتی در ساختارهای حزبی پارلمانی دولت منتخب مجلس است. مثل خودرو که ترمز و گاز و فرمان اجزای مستقلی هستند؛ ولی همه در خدمت حرکت بهتر و امنیت بیشتر خودرو از طریق راننده هستند.
اگر قرار باشد که هرکدام کاری مستقل از هم کنند، حرکت سالم و امن ممکن نخواهد شد. ساختار سیاسی ایران از نوع نظامهای ریاستی است. در این نظامها (مانند ایالات متحده آمریکا)، قوا کاملاً مستقل هستند.
رئیسجمهور و نمایندگان مجلس هر یک مشروعیت مستقلی دارند. ولی ایران چون حزبی نیست و تایید و ردصلاحیتها هم سلیقهای و موسمی است؛ لذا خیلی عجیب نخواهد بود که نتایج دو انتخابات پیاپی در تعارض با هم باشد. همچنان که انتخاب پزشکیان در تیر امسال در تقابل با نتایج انتخابات مجلس در اسفند سال گذشته بود.
در چنین شرایطی اگر شکاف پیش آید، چگونه باید آن را برطرف کرد؟ راهحل همان است که آقای پزشکیان انجام داد و توانست با هماهنگی و گفتوگوی تفاهمی و وفاق برای تمام وزرای خود رایاعتماد بگیرد و در انتصابات بعدی هم رعایت این مسئله را کرد.
انتظار میرفت که مجلس هم پاسخ مثبتی دهد که در ابتدا هم چنین بود. تایید کابینه وفاقی بود و همین قانون پوشش زنان را هم متوقف کردند، چون امکان اجرای آن نه فراهم است و نه این دولت میتواند اجرا کند.
ولی نمیدانیم که از دو هفته پیش چه ماجرایی پیش آمده که تندروهای مجلس دوباره دست بالا را پیدا کردند و ابتدا با حملات به ظریف و سپس نادیده گرفتن لایحه اصلاحی دولت برای بهکارگیری نیروها و در ادامه اعلام ابلاغ مصوبه غیرقابلاجرای مجلس درباره پوشش زنان و سپس خطونشان کشیدن درباره اقتصاد و حاملهای انرژی روی وفاق خط قرمز کشیدند و تعارض را به اوج رساندند.
آقای رئیسجمهور هم در گفتوگوی دوشنبهشب واکنش نشان داد و بهوضوح گفت که با وضعیت کنونی ناترازیها نمیتواند کاری کند و نه قانون مزبور قابلاجراست.
تعارض در کوتاهمدت قابل تحمل است؛ هرچند فشارهایی را به نظام وارد میکند، اما در میانمدت و بلندمدت، اگر سازوکارهای حل اختلاف بهدرستی مدیریت نکنند، ممکن است بحران سیاسی یا فلج شدن روند حکمرانی رخ دهد.
بنابراین، باید برای این وضعیت تمهیداتی اندیشیده شود. در جوامع توسعهیافته، این تعارضها اغلب مدیریتشده و مقطعی هستند. اما در نظامهایی مثل ایران به علل گوناگون این تعارضها مزمن شده و رسوب میکند و بهرهوری دولت و حکومت را کم و حتی منفی میکند.
این تعارضها میتواند به بنبستهای سیاسی یا حتی فروپاشی منجر شود. بنابراین، بهترین راهحل ابتدا گفتوگوست. گفتوگوهایی که شفاف و بر مبنای علم باشد و هدفش رسیدن به تفاهم و خیر عمومی است همانگونه که آقای رئیسجمهور درباره قانون پوشش زنان گفتند: «قرار است گفتوگو کنیم تا هم اصول و ارزش خودمان را داشته باشیم و هم کاری نکنیم که وفاق و همدلی جامعه را به هم بزنیم. از نظر من که باید اجرا کنم، خیلی از مسائل در این قانون جای سوال دارد.»
اگر گفتوگو نتیجه نداد؛ مراجعه به مبنای حکومت یعنی خواست و اراده مردم، راهحل منطقیتری است. از طریق همهپرسی یا نظرسنجیهای معتبر میتوان فصلالخطاب سیاسی یا همان مردم را به داوری طلبید. اگر به هر دلیلی از این راهحل نیز میترسید، پس از ابزارهای رسمی مثل استیضاح استفاده کنید. راه دیگری به نظر نمیرسد. ولی در هر صورت یک پرسش مهم وجود دارد.
مگر نمیدانستید که اگر قرار باشد پزشکیان بیاید و حامیان او نیز در انتخابات شرکت کنند و رای دهند و این به سود حکومت است، در این صورت باید به تبعات این سیاست نیز ملتزم باشید. پس چرا به این سرعت فیلتان یاد هندوستان کرده است؟ چوب لای چرخ پزشکیان گذاشتن و شکست او را هیچ عاقلی به پای منتقدان سیستم نمینویسد. این شکست فراگیر است و فراتر از این جناح و آن جناح است.
فریب چند تندرو غیرمسئول و شکستخورده را نخورید. آنان تا کشور را به ذلت نکشانند، آرام نمیگیرند. گمان نکنید که به شما رحم خواهند کرد. باید به مردم بازگشت و مطیع اراده آنان شد. اگر همه با مردم وفاق کنند، مردم هزاران بار بیش از اندکی خواص برای تحکیم قدرت رسمی کوشا خواهند بود. از سوراخ رویگردانی از مردم چندبار گزیده شدهاید؛ آیا کافی نیست؟
نظرات