زمان انتظار برای خانهدار شدن چقدر است؟
خانهدار شدن برای بسیاری از افراد در شهرهای مختلف جهان به سختی امکان پذیر است اما این امر برای جامعه کارگری ایران سختتر از سایر کشورهاست.
به گزارش تجارتنیوز ، رشد قیمت مسکن در سال های اخیر باعث شده تا قدرت خرید مسکن به قدری کاهش یابد که خانهدار شدن به یک رویا تبدیل شود، به نظر می رسد این روند مدت زمان انتظار را آن قدر افزایش داده که پس انداز برای خانهدار شدن را به یک شوخی تبدیل کرده است. البته خانهدار شدن برای بسیاری از افراد در شهرهای مختلف جهان به سختی امکان پذیر است. با این حال در ادامه سعی کرده ایم با توجه به گزارش بانک سوئیس از دوره انتظار برای خانهدار شدن در شهرهای بزرگ کشورهای مختلف که روز گذشته در فضای مجازی بازتاب زیادی داشت دوره انتظار خانهدار شدن آن ها را با کشور خودمان مقایسه کنیم.
متوسط قیمت خانه در تهران
بر اساس گزارش مرکز آمار ایران در مهر امسال میانگین قیمت مسکن در تهران به ١٢میلیون و ٧١٥هزار تومان به ازای هر مترمربع رسیده و حتی به گفته مشاوران املاک، فروشندگان به تعدیل قیمتها دست زدهاند. گزارشهای غیررسمی هم بر افت شدید معاملات مسکن در ماه جاری دلالت دارد، بهطوری که براساس گزارش ایسنا، معاملات مسکن کل کشور در ٢٠روز اول شهریور با منفی ۶۲درصد به بیشترین افت خود طی شش سال اخیر رسیده است. با این حساب برای خرید یک خانه 60 متری در تهران باید حدود 760 میلیون تومان هزینه کرد.
دوره انتظار خانهدار شدن در ایران
اگر بخواهیم یک سوم درآمد شهروندان ایرانی را برای خانهدارشدن شان پسانداز کنیم، طول زمان خانهدار شدن قشرهای مختلف به زمانهای قابل توجهی میرسد. بر این اساس، یک خانواده کارگر با حداقل مزد مصوب امسال یعنی یکمیلیون و ٥٠٠هزار تومان سالانه حدود ١٨میلیون تومان دستمزد میگیرد. در واقع با کسر هزینههای جاری و اختصاص یکسوم درآمد برای مسکن، یک کارگر در شرایط فعلی میتواند سالانه شش میلیون تومان برای خرید خانه پول کنار بگذارد.
مدت زمان انتظار برای خانهدارشدن قشر متوسط جامعه در کشورهای پیشرفته جهان بین پنج تا هفت سال است و البته با این شرط که شهروندان این کشورها یکسوم درآمدشان را پسانداز کنند. با این حال در کشور ما یک کارگر برای خرید واحد مسکونی 60 متری پس از 126 سال قادر به خرید خانه در پایتخت خواهد بود. به این ترتیب طول انتظار جامعه کارگری ایران برای خانهدارشدن بیشتر از 20 برابر شهروندان کشورهای پیشرفته (با فرض مدت زمان انتظار شش ساله) است.
اگر قرار باشد طبق استانداردهای جهانی یکسوم درآمدشان را برای تهیه خانه کنار بگذارند، زمان انتظارشان به حدود 75سال افزایش مییابد، اما مدیران شرایط بهتری نسبت به کارمندان و کارگران دارند.
آخرین وضع پرداختیهای حقوقی دولت که در اسفند سال گذشته منتشر شد، حکایت از این دارد که هماکنون دولت بهطور متوسط مبلغ دومیلیون و ۸۶۷ هزار تومان به کارمندانش حقوق می دهد. این آمارها نشان میدهد که اگر کارمندان دولت تمام حقوق خود را پسانداز کنند، تقریبا بعد از مدت 22 سال رویای خانهدارشدن آن ها به واقعیت تبدیل میشود.
البته اگر قرار باشد طبق استانداردهای جهانی یکسوم درآمدشان را برای تهیه خانه کنار بگذارند، زمان انتظارشان به حدود 75سال افزایش مییابد، اما مدیران شرایط بهتری نسبت به کارمندان و کارگران دارند. در واقع اگر دریافتی آن ها را براساس ادعای سازمان امور اداری و استخدامی حدود ١٠میلیون تومان درنظر بگیریم، میتوان زمان انتظار برای خانهدارشدن آن ها را بر اساس کل درآمدشان حدود شش سال و نیم تخمین زد.
دوره انتظار خانهدار شدن در شهرهای مختلف جهان
اینفوگرافی تهیه شده توسط «statista» نشان میدهد که نیروهای متخصص یا همان قشر متوسط در هر کدام از مراکز اقتصادی دنیا باید چند سال کار کنند تا بتوانند در همان شهر خانهای 60 متری خریداری کنند.بر اساس اطلاعات بانک سوئیسی UBS، مجموع 21 سال متوسط حقوق نیروهای متخصص بخش خدمات در هنگکنگ برابر است با ارزش یک خانه 60 متری در مرکز این شهر. شهرهای پاریس و لندن نیز به ترتیب با 15 و 14 سال در رتبههای دوم و سوم قرار دارند.
این رقم برای شهرهای توکیو و نیویورک 11 سال است. همچنین هشت سال متوسط درآمد نیروی کار متخصص در بخش خدمات در مونیخ، گرانترین شهر آلمان، با قیمت یک خانه 60 متری در مرکز این شهر برابری میکند. در مقایسه، شیکاگو ارزانتر از دیگر شهرهاست. چرا که با تنها سه سال متوسط درآمد نیروی کار یادشده میتوان خانهای 60 متری در مرکز این شهر خریداری کرد.
زنگ خطر سونامی مسکن
نبود توازن بین عرضه و تقاضا و همچنین افزایش قیمت تمامشده ساخت ازجمله دلایلی است که بر رکود بیشتر خریدوفروش خانه دامن زده است. فعالان ساختوساز کشور هم میگویند که صدور پروانههای ساختمانی ٣٠ تا ٥٠ درصد کاهش یافته که اصلیترین دلیل آن افزایش شدید قیمت تمامشده ساختمان است؛ چراکه متقاضیان توان خرید ندارند و سازندگان نیز انگیزهای ندارند با سودهای اندک و حتی در برخی موارد ضرر و زیان، پروژههای جدید ساختمانی را شروع کنند و این زنگ خطری است که به نظر می رسد به زودی به صدا درمی آید و بحران جدی را ایجاد می کند.
نبود یک سیاست کلان و مشخص در دولت باعث شده تا این بازار با آشفتگی بیشتری مواجه شود.
سیاست یک بام و دو هوا با مسکن مهر و سردرگمی در اتخاذ رویکردی جدید باعث شده بازار مسکن به شدت از نیاز جامعه عقبتر باشد و امیدواریم مسکن ملی و توسعه آن بتواند جواب گوی این نیاز باشد و الا با سونامی بیخانمانها در آیندهای نزدیک در جامعه مواجه خواهیم شد.
هرچند سیاستهایی مانند اخذ مالیات از زمینهای بلا استفاده و خانههای خالی هم میتواند به کم کردن این بحران کمک شایانی کند.
منبع: خراسان
نظرات