ایمنی در کار، سودآور یا زیانبار؟
سالها طول کشید تا شرکتهای بزرگ اهمیت اقتصادی ایمنی را درک کنند. در این مسیر عده بسیاری نیز قربانی شدند.
در ابتدای قرن بیستم ایمنی کار برای هیچکس اهمیتی نداشت. قوانینی برای ملزم کردن کارفرمایان برای رعایت ایمنی وضع نشده بود و صاحبان مشاغل به جان کارگران اهمیتی نمیدادند.
در سال 1912 فرانتس کافکا ، نویسنده معروف اهل چک، به استخدام یک شرکت در شهر پراگ درآمد. این شرکت در زمینه بیمه حوادث فعالیت داشت. در آن زمان حوادث دلخراش، از قطع انگشت گرفته تا مرگ به کرات اتفاق میافتاد و در استفاده از ارهبرقی و کار با مته، موارد ایمنی رعایت نمیشد. آمار بالای مصدومیت دل نویسنده جوان را به درد آورد. برای همین، او وسیلهای به نام کلاه سخت اختراع کرد که امروزه با نام کلاه ایمنی شناخته میشود. فعالیتهای کافکا باعث شد که آمار مرگ و میر کاهش چشمگیری داشته باشد و به همین دلیل نشان افتخار دریافت کرد.
در هنر، معدنچیان همیشه به عنوان کارگرهایی مظلوم و سختکوش مطرح بودند. ماجرای رمان ژرمینال ، اثر امیل زولا در معدنی در فرانسه رخ میدهد. وینسنت ونگوگ نیز در تابلوی زنان معدنچی ، زنانی را در حال حمل زغالسنگ به تصویر میکشد. او در اثری دیگر معدنچیان را در زمستانی برفی به نمایش میگذارد. اثر نوئل کونیهان با سوژه معدنچی یکی دیگر از آثار هنری است که باعث شد در ذهن مردم جهان، کار در معدن را به عنوان دشوارترین شغل جهان نقش ببندد.
ضرورت ایمنی
در بیشتر موارد به ایمنی به چشم مبحثی اخلاقی نگاه میشود. موازین انسانی حکم میکند که کارفرمایان به سلامت و امنیت کارگران خود اهمیت بدهند. اما هزینهبر بودن ایمنی میتواند انگیزه کارفرمایان برای رعایت اصول ایمنی را کاهش دهد. در ابتدای قرن بیستم، استخدام کارگر جدید بسیار ارزانتر از خرید تجهیزات ایمنی تلقی میشد.
حوادث دلخراش، به خصوص در معادن سبب شد که فشار برای تصویب قوانین سختگیرانه افزایش پیدا کند. از طرف دیگر کارفرمایان نسبت به سلامت و جان نیروهای خود مسئولیت پیدا کردند.
سالها طول کشید تا شرکتهای بزرگ اهمیت اقتصادی ایمنی را درک کنند. در این مسیر عده بسیاری نیز قربانی شدند.
چه طور ممکن است مالک یک مغازه، برای مغازه خود قفل، حفاظ و کپسول اطفای حریق در نظر نگیرد. به طور طبیعی صاحب مغازه قصد دارد از داراییهای خود مراقبت کند. چه طور میشود به مراقبت از دارایی به چشم هزینه اضافه نگاه کرد؟ چه طور میشود نیروهای آموزشدیده و باتجربه را بخشی از دارایی ارزشمند معدن در نظر نگرفت؟
ایمنی چیست؟
به هر نوع فعالیت که باهدف حافظت از افراد ، اشیا و اطلاعات در مقابل آسیب یا نابودی انجام میگیرد، ایمنی میگویند. روشهای متعددی وجود دارد که به وسیله آن ایمنی کار طراحی و اجرا میشود.
فعالیتهای ایمنی را به سه دسته عمومی تقسیم میکنند:
- قبل از حادثه: پیشگیری، آمادگی و نظارت مداوم.
- در زمان حادثه: حداقل کردن صدمات آنی.
- بعد از حادثه: امداد و نجات، مطالعه و پیشگیری از تکرار موارد مشابه.
یک تقسیمبندی بر اساس مطالعه ریشه ها و علت های حوادث احتمالی و طراحی سامانهای برای مقابله یا کم کردن اثرات مخرب نیز صورت میگیرد.
ریشهها و علتها
طی سالها، ریشههای حوادث در محیط کار شناسایی شدند. محققین راهکارهایی برای نظارت مداوم و پیشگیری از این حوادث ارائه کردند. برخی از این ریشهها عبارتند از:
- ایمنی برق .
- ایمنی هوا (گازهای قابل اشتعال، گازهای خفهکننده، غلظت اکسیژن، دما و رطوبت).
- آموزش و تمرین دادن نیروهای انسانی.
- نظارت و مدیریت فعالیتها و اعمال پرخطر (HRA).
- ایمنی وسایل نقلیه و باربر در محیط کار.
- کنترل وسایل و تجهیزات .
- پیشگیری از انفجار معادن.
- وجود راه خروج اضطراری و پیشگیری از مسدود شدن راههای ارتباطی به خصوص برای معادن زیرزمینی.
-
آمادگی جسمانی و کنترل وضعیت خستگی یا بیماری نیروها که شامل اعتیاد یا مصرف الکل و سیگار نیز میشود.
و…
انفجار در معدن
مهمترین دلیل حادثه در معدن زغالسنگ، انفجار به خاطر نشر گاز متان و انفجار ذرات ذغال سنگ (dust explosion) است. به همین دلیل در گذشته معدنچیان پرندگانی را در قفس میگذاشتند و آنها را با خود به داخل معدن میبردند تا از واکنش فیزیکی پرنده از وجود گاز متان، یا دیگر گازهای خطرناک باخبر شوند.
با پیشرفت فناوری، نظارت و اندازهگیری دیجیتال مقدار گاز، جانشین روشهای سنتی شد. به این شکل کارگران و مسئولین معدن میتوانستند به طور لحظهای از وضعیت کیفی هوای محیط کار مطلع شوند.
از انفجار معدن کوریِر در فرانسه (1906) گرفته تا انفجار معدن جنوب چین (2017)، «انفجار گاز متان با جرقه الکتریکی» شایعترین علت در حوادث معدن به شمار میرود. علت انفجار معدن در زمستان یورت آزادشهر (2017)، انفجار ذرات غبار زغالسنگ بود.
گازهای خطرناک دیگر
یکی دیگر از گازهای خطرناک، گازهای خروجی از اگزوز لوکوموتیوهای معدن است که بیشتر شامل گاز کشنده مونوکسیدکربن میشود. این گازها میتوانند منجر به خفگی موتور و متوقف شدن معدنچیان در میانه راه بشوند. از طرف دیگر، احتمال ایجاد جرقههای الکتریکی، استفاده از وسایل نقلیه برقی در معدن را با مشکل مواجه میکند. این موتورها شرایط خاص ایمنی الکتریکی را طلب میکنند. برای واگنهای سبکتر از 10 تن میشود موتور را در خارج از معدن قرار داد و نیرو را به وسیله کابل به لوکوموتیو منتقل کرد.
گازهای سمی حاوی آلیاژهای سبک فلزی، از دیگر گازهای خطرناکی هستند که باید برای آنها برنامهریزی کرد. به این ترتیب علاوه بر رصد مستمر، استانداردهای بینالمللی تاکید دارند که مواردی مانند تهویه مداوم محیط معدن، دسترسی به کپسولهای نجات، تعبیه سپر محافظ در مقابل انفجار، لباس و ماسک ایمنی و پیشبینی راههای خروج اضطراری منظور شوند.
آلودگی صوتی
شدت صوت نیز به عنوان شاخصی مهم برای ایمنی کار به خصوص کار در معدن شناخته میشود. در موارد زیادی کارگران معدن زغالسنگ شنوایی خود را در سنین بالای 50 سال از دست میدهند. در آمریکا 90 درصد معدنچیان چنین مشکلی پیدا میکنند.
تنها استفاده از گوشیهای محافظ نیز نمیتواند به طور کامل از گوش معدنچیان محافظت کند. درست مانند نظارت بر آلودگی گاز، آلودگی صوتی نیز باید به طور مداوم رصد شود و در صورت عبور از مرز مجاز، به کارگران هشدار بدهند.
نقش قانون در ایمنی
به دلایلی که گفته شد، بسیاری از صاحبان مشاغل به سلامت، ایمنی و محیطزیست (HSE) به چشم یک هزینه اضافی نگاه میکنند که در صورت امکان میشود از آن صرفنظر کرد. اما هزینهای که برای HSE صرف میشود علاوه بر حافظت از داراییها، بخشی از داراییهای یک شرکت خواهد شد.
دولتها علاوه بر آموزش و تشریح جایگاه ایمنی، از اهرمهای قانونی نیز برای بهبود شرایط محیط کار استفاده میکنند. به عنوان مثال لغو مجوز فعالیت معدن از جمله اهرمهایی است که معادن را به سمت ایمنسازی سوق میدهد.
نقش پیمانکاران در ایمنی
علاوه بر پیمانکاران و عاملین اجرا ، مثل عامل توزیع و فروش زغالسنگ، پیمانکارانی برای HSE نیز وجود دارند. در مواردی که خود شرکت به اندازه کافی تجربه ندارد، این سازمانها میتوانند فرایند تجهیز، آموزش و نظارت مداوم بر ایمنی را برعهده بگیرند.
در این حالت جدا کردن بخش ایمنی از واحد اجرایی تا حد زیادی موثر است. این پیمانکاران به ایمنی به چشم یک فعالیت اقتصادی نگاه میکنند و در این زمینه تخصص و تجربه بیشتری کسب میکنند. به همین دلیل، در مورد پژوهش، توسعه، تبلیغات، ارائه خدمات و پشتیبانی و دیگر فعالیتهای خود دقت و حساسیت بیشتری به خرج میدهند. همچنین، جدا کردن بخش ایمنی سبب میشود که سهلانگاریها و ظاهرسازیها به حداقل برسد. به خصوص که پیمانکار ایمنی باید در مقابل پیمانکار اجرایی پاسخگو باشد.
با این وجود در بیشتر موارد تجربه شرکتهای معدنی بسیار بیشتر، و اندازه این شرکتها بزرگتر از پیمانکاران HSE است. در این موارد ممکن است تمایل درونی شرکت به نادیده گرفتن موارد ایمنی باشد تا پروژه سریعتر و با هزینه کمتر به نتیجه برسد. این مشکل تنها راه حل فرهنگی دارد. شرکتهایی که باور کردهند که امنیت سرمایههای میلیارد دلاریشان در گرو اجرای دقیق مسائل ایمنی است، امکان ندارد که HSE خود را کم ارزش بدانند.
اهمیت اتحادیههای کارگری در ایمنی
ضلع سوم مثلث امنیت را اتحادیههای کارگری میسازند. این اتحادیهها میتوانند در صورت عدم تامین امنیت جانی و سلامت کارگران پرونده را به مراجع قضایی ارجاع دهند و از حقوق آنها دفاع کنند. فعالیتهای کارگری علاوه بر احقاق حقوق کارگران و دریافت غرامت ، نقش موثری در بهبود قوانین ایمنی داشتهاند.
یکی از مهمترین کارهایی که اتحادیه کارگری میتواند انجام دهد پیگیری حقوق عقبافتاده کارگران است. به این شکل کارفرما نمیتواند از حقوق عقبافتاده به عنوان ابزاری برای فشار به کارگران استفاده کند. در مواردی کارگران با این که جانشان را در خطر میبینند به خاطر حقوق عقبافتاده نمیتوانند محیط کار را ترک کنند.
اتحادیهها و اصناف از اجرای سیاست غیرانسانی تعویق حقوق، عدم وجود بیمه و یا رفتارهای غیرقانونی با کارگران پیشگیری میکنند. لازم است که این اتحادیهها توسط خود کارگران اداره شوند و کارفرمایان نقشی در اتحادیه نداشته باشند. حقوق عقبافتاده علاوه بر پایین آوردن شرایط ایمنی، بر شرایط عصبی کارگران و احساس مسئولیت آنها در مقابل مجموعه نیز تاثیر میگذارد.
در حادثه معدن زمستان یورت، کارگران 8 ماه حقوق عقبافتاده داشتند.
ضرورت بومیسازی استانداردهای ایمنی
شرایط محیطی، آب و هوایی و نوع معادن در کشورهای مختلف متفاوت است. در ایران معادن گاز اهمیت بسیار زیادی دارند. اما شاید همین موضوع برای استانداردهای ایمنی معدن در انگلیس یا استرالیا چندان مورد توجه قرار نگیرد. امکانات و ماشینآلات ما با کشورهای پیشرفته نیز تفاوتی چشمگیر دارد. به همین دلیل، کشورهای پیشرفته قواعد و ضوابط مخصوص به خودشان را وضع میکنند.
از سوی دیگر قوانین کار در کشورهای مختلف به شدت میتواند بر روی استانداردهای ایمنی تاثیر بگذارد. یکی از مهمترین شاخصههای استاندارد ایمنی، حداقل و حداکثر سن کار در معدن است. افراد کم سن و سال یا سالخورده، ممکن است در شرایط سخت نتوانند عملکردی موثر داشته باشند و بیتجربگی یا ضعف جسمی آنها منجر به بروز حادثه شود.
خطای انسانی در حوادث
چیزی به نام « خطای انسانی » نمیتواند به عنوان عامل حادثه شناخته شود. تمام حوادث از خطای انسانی ناشی میشوند. حتی حادثه به خاطر بلایای طبیعی نیز مقصری انسانی در طراحی و ایمنسازی محیط دارد. از طرف دیگر هدف از ایمنسازی به طور مستفیم حداقل کردن تاثیر خطای انسانی است. اگر قرار بود انسان خطا نکند، مبحثی به نام ایمنسازی مطرح نمیشد.
اگر نیروی انسانی رفتاری پرخطر داشته باشد، مشکل در نبود نظارت، آموزش و ابزارهای کنترلی است.
حتی اگر کارگر به طور عمدی حادثه ایجاد کند نیز باید شرایط ایمنی محیط کار را مورد بازنگری قرار داد. چرا شخصی نمیتواند در موزه لوور رفتاری پرخطر داشته باشد و تابلویی از لئوناردو داوینچی را به آتش بکشد؟
مسئولین رده بالا و صاحبان مشاغل ترجیح میدهند تقصیر را گردن ردهپایینترین نیروهای کار بیندازند و به این شکل خود را از اتهام سوءمدیریت تبرئه کنند. بار دیگر وجود اتحادیههای کارگری میتواند در پیداکردن مقصر اصلی، مشخص شدن ریشههای حادثه و جلوگیری از تکرار مجدد آنها بسیار موثر باشد.
نظرات