خبر فوری:

فونیکس - هدر اخبار
کد مطلب: ۱۴۰۱۶۶

چطور صحبت کنیم که دیگران گوش بدهند؟

چطور صحبت کنیم که دیگران گوش بدهند؟

چه کار کنیم که دیگران به حرف‌هایمان گوش بدهند؟ دو ساعت تمام موضوعی را به یکی از همکارانمان توضیح می‌دهیم و بعد انگارنه‌انگار. گویی حتی یک کلمه از حرف‌هایمان را نشنیده است. مشکل را به رئیسمان انتقال می‌دهیم. اما به نظر می‌آید او هم به حرف‌های ما توجه ندارد. خسته و کلافه به خانه می‌رویم

چه کار کنیم که دیگران به حرف‌هایمان گوش بدهند؟ دو ساعت تمام موضوعی را به یکی از همکارانمان توضیح می‌دهیم و بعد انگارنه‌انگار. گویی حتی یک کلمه از حرف‌هایمان را نشنیده است. مشکل را به رئیسمان انتقال می‌دهیم. اما به نظر می‌آید او هم به حرف‌های ما توجه ندارد. خسته و کلافه به خانه می‌رویم و با همسرمان درد دل می‌کنیم. در پایان فقط می‌گوید «عیب ندارد، درست می‌شود.» پیش مادرمان از بی‌توجهی‌های همسرمان گله می‌کنیم، اما انگار مادرمان هم به حرف‌های ما گوش نمی‌دهد. مشکل کجا است؟ آیا مردم کم‌توجه شده‌اند؟ یا شاید در نحوه صحبت کردن ما ایرادی وجود دارد که مردم به حرف‌هایمان گوش نمی‌دهند.

بیایید با هم صحبت کنیم

راستش را بخواهید در بیشتر موارد مشکل از گوینده‌ها است نه شنونده‌ها . گوش دادن به حرف‌های بیشتر آدم‌ها ‌دشوار است. اختلاف‌ها هم از همین‌جا ناشی می‌شوند. ما حرف‌هایی می‌زنیم که شنیده نمی‌شوند و دیگران حرف‌هایی می‌زنند که شنیدنش راحت نیست. ما منظور دیگران را متوجه نمی‌شویم و دیگران نمی‌توانند از درون ما با خبر شوند. در این مواقع معمولا از دست شنونده ناراحت می‌شویم: «تو اصلا به من توجه نمی‌کنی!»

کلافه حوصله مخاطب سخنرانی صحبت

اما با چند تغییر ساده می‌شود همه‌چیز را عوض کرد. دنیایی که مردم به سادگی با هم صحبت می‌کنند و منظور هم را به راحتی می‌فهمند، دنیایی خالی از سوءتفاهم خواهد بود. یادمان نرود، این شنونده نیست که وظیفه دارد منظور ما را درک کند، بلکه ما به عنوان گوینده موظفیم حرف‌هایمان را ساده و قابل‌درک بیان کنیم.

بخش اول: موضوع صحبت

وقتی موضوع صحبت برای شنونده جذاب نباشد، او به حرف‌هایمان گوش نخواهد داد. اگر همین‌الان بحث را با اصول کوانتوم مکانیک پیش ببرم، به‌احتمال‌زیاد بخشی از مخاطبانم را از دست می‌دهم. این خیلی مهم است. شما می‌خواهید مقاله‌ای در مورد «تکنیک‌های صحبت کردن» بخوانید. مهم است که سعی کنم موضوع صحبت را عوض نکنم. آدم‌های زیادی هستند که نمی‌توانند یکپارچگی صحبت‌هایشان را حفظ کنند.

مثبت حرف بزنیم

اما کوانتوم مکانیک تنها موضوع حوصله‌سربر جهان نیست. معمولا شنیدن حرف‌های منفی و ناامیدکننده، دشوارتر از گوش دادن به حرف‌هایی مثبت و امید‌بخش است. منظورم این نیست که هرگز از احساسات منفی خود صحبت نکنید. اما مهم است که در بین دوستانمان به عنوان آدمی منفی‌باف مشهور نشویم. گوش دادن به کسی که مدام گله و شکایت می‌کند، از گرمای هوا و مصوبه‌های سنای آمریکا می‌نالد و دنیا را جایی پر از بدبختی و بیچارگی می‌داند، ساده نیست.

حفظ وحدت موضوع اهمیت دارد.

موضوعات بی‌ربط هم می‌تواند صحبت را خسته‌کننده کند. شاید موضوع تجارت بین‌الملل واقعا جذاب و شنیدنی باشد، اما همه دلشان نمی‌خواهد در مورد تجارت بین‌الملل بشنوند. دنبال کردن صحبت‌های متناقض هم آسان نیست. بهتر است در حالی که کباب‌کوبیده می‌خوریم از ضررهای گوشت قرمز صحبت نکنیم.

سال‌های سال به خوبی و خوشی با هم زندگی کردند

پایان‌بندی صحبت بسیار مهم است. اگر نیم ساعت وقتتان را بگیرم و برایتان یک داستان تعریف کنم، اما برای صحبت‌هایم یک پایان‌بندی خوب در نظر نگیرم، شما احساس بدی پیدا خواهید کرد. پایان خوش در شنونده احساس رضایت ایجاد می‌کند. پایان خوش همیشه این نیست که در نهایت همه‌چیز درست شود. مهم است که شنونده شما احساس کند بعد از گوش دادن به حرف‌هایتان چیزی به او اضافه‌ شده است. به‌بیان‌دیگر لازم است مخاطب احساس کند که شنیدن حرف‌های شما برایش ارزش‌افزوده داشته است.

بخش دوم: محتوای صحبت

آدم‌هایی هستند که موضوعی جذاب انتخاب می‌کنند، اما این موضوع جذاب را خیلی بد روایت می‌کنند. در مقابل افرادی هستند که داستان‌هایی پیش‌پاافتاده را در نهایت جذابیت می‌گویند. به همین دلیل اگر می‌خواهید دیگران به حرف‌هایتان گوش بدهند، تنها انتخاب موضوعی جذاب کافی نخواهد بود.

برای صحبت‌های خود نقاط عطف در نظر بگیرید.

یک نکته مهم این است که هر فرد تنها در نهایت برای مدت ده دقیقه می‌تواند به حرف‌های یک نفر دیگر گوش بدهد. بعد از ده دقیقه بی‌تردید مخاطب احساس خستگی می‌کند. اساتید سخنوری پیش از رسیدن به ده دقیقه برای صحبتشان یک نقطه عطف (turning point) انتخاب می‌کنند. در نقطه عطف موضوع صحبت تغییری جدی می‌کند. منظور این نیست که موضوع را از صحبت در مورد «اصول صحبت کردن» به «کوانتوم مکانیک» تغییر دهیم. در نقطه عطف می‌توانیم به نکاتی مهم و جذاب در مورد اصول سخنوری اشاره کنیم. به این شکل طرف مقابل ترغیب ‌می‌شود که ده دقیقه دیگر هم به حرف‌های ما گوش بدهد.

یک لطیفه قدیمی وجود دارد که می‌گوید…

مردی به سیرک مراجعه می‌‌کند و می‌گوید که می‌تواند ادای کلاغ را در بیاورد. مسئول سیرک از او می‌خواهد که این کار را بکند. او با خستگی و بی‌حوصلگی چند بار می‌گوید «غار، غار، غار، غار.» و بعد به مسئول سیرک خیره می‌شود. مسئول سیرک که حسابی کلافه شده، به او می‌گوید «این کار به درد ما نمی‌خورد. سیرک ما به توانایی‌هایی جذاب‌تر احتیاج دارد.» مرد با شنیدن این حرف خیلی ناراحت می‌شود، پشتش را به مسئول سیرک می‌کند و پرواز می‌کند و می‌رود.

وقتی مخاطب را بخندانید، او با دقت بیشتری به حرف‌های شما گوش می‌دهد. اگر موضوعی آن‌قدر برای خودتان حوصله‌سربر است که با بی‌حالی آن را تعریف می‌کنید، بهتر است موضوع بحث را تغییر بدهید. چطور توقع داریم دیگران به حرف‌هایمان گوش دهند، وقتی حتی خودمان حوصله حرف زدن از آن‌ها را نداریم؟

دیالوگ در مقابل مونولوگ

تا اینجا فهمیدیم برای آن که دیگران به حرف‌هایمان گوش دهند باید موضوعی جذاب را به شکلی جذاب تعریف کنیم. همچنین بهتر است صحبت‌هایمان را تا جای ممکن خلاصه کنیم. نکته مهم دیگر این است که نباید صحبت به سمت تک‌گویی برود. اگر فقط ما حرف بزنیم، شنونده را خسته خواهیم کرد. اما اگر به او اجازه بدهیم در بحث شرکت کند و حرف‌هایش را به طور کامل بزند، او نیز به حرف‌های ما توجه بیشتری می‌کند. اگر طرف مقابل در بحث شرکت نمی‌کند، به احتمال زیاد حوصله‌اش سر رفته است و بحث برایش جذابیت ندارد.

گفت‌وگو فرایندی دو طرفه است. به طرف مقابل گوش دهیم.

بزرگ‌ترین اشتباه در گفت‌وگوی دو نفره این است که حرف‌های طرف مقابل را قطع کنیم. اما اگر شنونده حرف‌های شما را قطع کرد، اصرار نکنید که صبر کند تا حرف‌هایتان تمام شود. چون احتمالا ادامه حرف‌هایتان برایتان مهم بوده است، اما ممکن است شنونده به حرف‌های شما گوش ندهد. چون فکر او پیش مطالبی است که می‌خواست بگوید.

بخش سوم: صدا و لحن

اگر به درستی از صدایتان استفاده کنید، حرف‌هایتان شنیدنی‌تر خواهد شد. خیلی وقت‌ها دوست نداریم به حرف‌های طرف مقابل گوش بدهیم چون صدایش ما را آزار می‌دهد. برای یک صداسازی درست، 7 نکته ساده وجود دارد. حتی اگر فکر می‌کنید صدای خوبی ندارید، می‌توانید این 7 نکته را با تمرین یاد بگیرید. شاید در ابتدا دقت به هر هفت نکته ساده نباشد. اما رفته‌رفته موفق می‌شوید این نکات را درونی کنید.

کلافه حوصله مخاطب سخنرانی صحبت

اول: صدایی گرم و عمیق

می‌توانید صدایتان را توی دهان یا بینی‌ بیندازید و حرف بزنید. از طرف دیگر می‌توانید با صدایی عمیق‌تر که از درون سینه بیرون می‌آید با مخاطبتان ارتباط برقرار کنید. امتحان کنید. به زودی متوجه می‌شوید که شما دو صدای متفاوت دارید که یکی از آن‌ها بهتر و زیباتر است. صدای عمیق در طرف مقابل احساس اعتماد ایجاد می‌کند. شنونده احساس خواهد کرد که حرف‌های شما عمیق‌تر و مهم‌تر هستند. حرف‌هایی که از دل می‌آیند و بر دل هم می‌نشینند.

دوم: حجم صدا

هر کس به سادگی می‌تواند صدایش را بالا ببرد یا خیلی آهسته صحبت کند. اگر بیش از اندازه بلند یا آرام حرف بزنید شنونده را خسته خواهید کرد. اما مهم است که در طول صحبت به طور مداوم حجم صدای خود را تغییر بدهید. البته منظورم این نیست که بعد از یک نجوای گنگ، فریاد بکشید. اندکی تغییر در بلندی صدا باعث می‌شود که حرف‌هایتان خسته‌کننده نشوند.

سوم: نشانه‌گذاری جملات

اگر یک نوشته به درستی نشانه‌گذاری نشود، خواندن آن دشوار خواهد شد. صحبت کردن هم همین‌طور است. می‌توانید موقع صحبت کردن به علایم نگارشی حرف‌هایتان توجه کنید. جملاتی را که سوالی نیستند، سوالی ادا نکنید، به‌ جای ویرگول‌ها و نقطه‌ها، مکث کوتاهی کنید. برای این که متوجه شوید چطور باید این کار را انجام بدهید، داستانی از نویسنده‌ای سرشناس یا حتی بریده‌ای از روزنامه را با صدای بلند بخوانید و سعی کنید علایم نگارشی را به صحبت خود وارد کنید. نتیجه فوق‌العاده خواهد بود.

چهارم: سرعت

اگر خیلی تند یا خیلی آهسته صحبت کنید، شنونده را خسته خواهید کرد. لازم است که با سرعتی مناسب و شمرده شمرده صحبت کنید. اما همچنان می‌توانید از بالا و پایین بردن سرعت برای جلب توجه مخاطب استفاده کنید. اگر به یک‌باره سرعت حرف زدن خود را کم کنید، شنونده متوجه می‌شود که این جمله خیلی مهم است. این کار درست شبیه به بولد کردن یک جمله در متن نوشته است. البته توجه کنید که جمله واقعا باید مهم باشد. اگر بی‌دلیل جمله‌ای را بولد کنید توجه مخاطب را از دست خواهید داد. همین کار را می‌شود با تند گفتن بعضی جملات انجام داد. به شرط آن که تعقیب کردن گفت‌وگو دشوار نشود.

صدا و لحن، به اندازه محتوا و موضوع بحث اهمیت دارد.

پنجم: سکوت

هیچ ایرادی ندارد اگر میان صحبت از سکوت استفاده کنید. اگر بعد از جمله، پیش از آن و یا در میان یک جمله مکثی کوتاه کنید، جمله با اهمیت‌تر به نظر می‌رسد. گوش دادن به حرف‌های کسی که بیشتر از سکوت استفاده می‌کند، راحت‌تر از کسی است که بدون وقفه و مسلسل‌وار صحبت می‌کند. سکوت مهم‌ترین نت در موسیقی، مهم‌ترین کلمه در زبان و باارزش‌ترین نعمت در دنیا است. قدر آن را بیشتر بدانیم.

کلافه حوصله مخاطب سخنرانی صحبت

ششم: جلب توجه مخاطب

بعضی‌ها از روش‌هایی برای جلب توجه مخاطب استفاده می‌کنند که باعث پرت شدن حواس شنونده می‌شود. مثلا اگر در وسط صحبت دست‌هایتان را به هم بکوبید و فریاد بکشید «حالا به این نکته بسیار مهم توجه کنید.» به احتمال زیاد حواس شنونده پرت می‌شود. ممکن است او را بترسانید یا دست کم حس بدی در او ایجاد کنید.

در مقابل اگر صدایتان را به یک‌باره پایین بیاورید، کلمات را به آرامی و شمرده شمرده ادا کنید، در میان کلمات سکوت کنید و بعد از پایان جمله به مخاطب فرصت بدهید تا چند لحظه به چیزی که گفتید فکر کند، موفق خواهید شد 100% حواس شنونده را به خود جلب کنید. باز هم تکرار می‌کنم، این تکنیک باید برای جملاتی استفاده شود که واقعا مهم است. خیلی مضحک است اگر با صدایی گرم و آرام به شنونده بگوید «وَ من، یک سطل! (مکث) یک سطل ماست خریدم. و بعد (مکث) تمام ماست را تا انتها خوردم. (مکث) تا انتها!»

هفتم: گوش بدهید تا به شما گوش بدهند

اگر برایتان مهم است که دیگران به حرف‌هایتان توجه کنند، به حرف‌هایشان توجه کنید. اگر شنونده احساس کند شما برای حرف‌های او ارزش قایل نیستید، به حرف‌هایتان گوش نخواهد داد.

به نحوه صحبت کردن دیگران توجه کنید. چه زمان حوصله‌تان سر می‌رود؟ چه اتفاقی می‌افتد که به موضوعی دیگر فکر می‌کنید؟ طرف مقابل چه کار می‌کند که باز حواستان جمع می‌شود؟

هرگز نمی‌توانیم بفهمیم که در ذهن شنونده چه می‌گذرد. اما می‌توانیم از ذهن خود باخبر باشیم. وقتی به صحبت‌های دیگران توجه می‌کنیم، بهتر از هر زمان دیگر می‌توانیم اصول جذاب صحبت کردن را کشف کنیم. شنیدن، کلید یادگیری است.

کاریکاتور کارتون تجارت‌نیوز صحبت بچه گفتاردرمانی دکتر پزشک حقوق کارگری

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.