اقتصاد فناوری، دروازه ورود به سرزمین عجایب
شاید بارها حرفهایی شبیه به این را شنیده باشید: «با وجود آن که طرح ما بینظیر بود، دولت از ما هیچ حمایتی نکرد.» سوال اساسی که برای اقتصاددانها وجود دارد این است که آیا دولت وظیفه دارد از مشاغل نوپا و فناوریهای نوین حمایت کند؟ اگر طرحی بینظیر است، آیا اقبال بازار نمیتواند هزینههای توسعه
شاید بارها حرفهایی شبیه به این را شنیده باشید: «با وجود آن که طرح ما بینظیر بود، دولت از ما هیچ حمایتی نکرد.» سوال اساسی که برای اقتصاددانها وجود دارد این است که آیا دولت وظیفه دارد از مشاغل نوپا و فناوریهای نوین حمایت کند؟ اگر طرحی بینظیر است، آیا اقبال بازار نمیتواند هزینههای توسعه این فناوری را جبران نمیکند؟ آیا این مردم نیستند که باید تعیین کنند که چه فناوریهایی فراموش شوند و چه فناوریهایی پا بگیرند؟ آیا تلفنهای هوشمند به خاطر حمایتهای دولتی رشد کردند؟ اگر دولت با پول مردم از یک فناوری حمایت کند، آیا این شرکت سود حاصل از کسبوکارش را با مردم شریک خواهد شد؟ تمام این پرسشها در شاخهای به نام اقتصاد فناوری مطرح میشود.
جهان عجیبوغریب فناوری
شکی وجود ندارد که فناوری میتواند بر اقتصاد تاثیر بگذارد. کاهش هزینههای تولید (کاهش قیمت) و کاهش هزینههای مصرف (آلودگی) از مهمترین تاثیرات فناوری بر اقتصاد است. به همین شکل اقتصاد هم میتواند بر فناوری تاثیر بگذارد: اگر وضع عمومی یک کشور بهتر شود، توسعه فناوری سرعت میگیرد.
برای مطالعه اقتصاد فناوری در یک شاخه جداگانه دلیل خوبی وجود دارد. قواعد دنیای فناوریهای نوین با قواعد بازارهای عادی فرق میکند.
شرکت IBM برای نشان دادن قدرتش در حوزه کوانتوم یک فیلم پویانمایی در ابعاد اتمی تولید کرد
مهمترین تفاوت دنیای فناوری اثربخشی (efficiency) آن است. برای دستیابی به یک فناوری جدید ممکن است بیش از 100 آزمایش طراحی و اجرا شود، اما هیچکدام به نتیجه نرسد. در این وضعیت گزارش شکست پروژه ارزشمند خواهد بود. چرا که ما میفهمیم سرمایهگذاری بر روی این روشها نتیجه نمیدهد. به این ترتیب بار دیگر منابع مالی و انسانی به هدر نخواهند رفت.
ریسک بسیار بالا و بازده انتظاری غیرقابلتصور از دیگر مواردی است که دنیای فناوری را متفاوت میکند.
عدم قطعیت (uncertainty) در دنیای فناوری بسیار زیاد است. توسعه یک فناوری نوین ممکن است مشکلاتی ایجاد کند که هیچکس فکر آن را هم نمیکند. به همین ترتیب احتمال دارد منافع پیشبینینشدهای هم به وجود بیاید. در سال 1997 کمتر کسی میتوانست حجم کسبوکارهای اینترنتی در 20 سال آینده را پیشبینی کند. به بیان ساده، در سرزمین عجایب فناوری نمیدانیم که چه چیزهایی نمیدانیم.
دست دولت در بازار فناوری
بر اساس قانون تقاضا وقتی یک کالا ارزان شود، مصرف آن افزایش پیدا میکند. این افزایش تقاضا باعث گران شدن این کالای به خصوص خواهد شد. گران شدن یک محصول و کم شدن تقاضا برای آن نیز میتواند قیمت را کم کند. همین قاعده در مورد عرضه نیز وجود دارد. وقتی چیزی گران شود، تولیدکنندگان تمایل پیدا میکنند که تولید خود را افزایش بدهند. افزایش تولید باعث کاهش قیمت میشود. کاهش قیمت و کاهش تولید هم میتواند قیمت یک کالا را بالا ببرد. تعادل عرضه و تقاضا در نهایت منجر به کشف بهترین قیمت و ساماندهی فعالیتهای اقتصادی خواهد شد.
در یک بازار آزاد این مردم هستند که تعیین میکنند چه کالاهایی تولید شود، چه کسانی این کالا را تولید کنند و آن را بفروشند و چه کسانی با چه قیمتی از این محصولات استفاده کنند.
در سرزمین عجایب فناوری نمیدانیم که چه چیزهایی نمیدانیم.
اما مواردی وجود دارد که بهتر است دولتها بازار را دستکاری کنند. مثلا دولت با وضع مالیات میتواند مصرف دخانیات را کاهش دهد یا با پرداخت یارانه مردم را به مصرف لبنیات و سبزیجات تشویق کند.
اما در حوزه فناوریهای نوین هنوز بازاری به وجود نیامده است که عرضه و تقاضا بتواند فعالیت در این زمینه را ساماندهی کند. بحث در این است که آیا دولت باید با پرداخت یارانه از فناوریهای نوین حمایت کند؟ آیا تضمینی وجود دارد که این حمایت به نتایج مثبت عمومی منجر شود؟ چه کسی با چه معیاری تعیین میکند که کدام طرحها شایسته حمایت هستند؟ اگر شکست در پروژه نتیجهای قابل قبول است، با چه سازوکاری میتوانیم بر فساد و پولشویی نظارت کنیم؟
دولت نیازمند فناوریهای نوین
همانطور که آینده جهان فناوری به تصمیمهای دولت بستگی دارد، آینده دولتها نیز به فناوریهای نوین وابسته است.
دولتها امید دارند که با کمک کلانداده بتوانند درک بهتری از رفتار عمومی داشته باشند. آمار دقیق و آنی میتواند برنامهریزی را به شکل چشمگیری متحول کند. اگر دولت بداند روزانه چند لیوان شیر خورده میشود، مردم چقدر ورزش میکنند، چه مقدار از وقتشان در ترافیک به هدر میرود، مردم چقدر میخوابند و مقدار مصرف دارو چقدر است، خیلی بهتر میتوانند برای سلامتی عمومی برنامهریزی کنند.
آینده دولتها نیز به فناوریهای نوین وابسته است.
از سوی دیگر فناوریهای نوین میتوانند تعداد زیادی شغل به وجود بیاورند و درآمد ملی را افزایش بدهند. ایجاد اشتغال و افزایش رشد اقتصادی از مهمترین وظایف دولتها است.
برای این که دولتها به توسعه فناوریهای نوین علاقه داشته باشند، هزار دلیل دیگر هم وجود دارد. اما منتقدین سیاستهای فناوری هم دلایل خودشان را دارند. آنها ترجیح میدهند که تحقیق بر روی فناوریهای نوین در بخش خصوصی و به طور موازی با فعالیتهای اقتصادی در یک رقابت آزاد پیش برود. به باور آنها دخالتهای دولت میتواند باعث رشد برخی فناوریهای غیرمفید و از بین رفتن بعضی از فناوریهای مفید شود. چرا که در آینده مشخص میشود کدام فناوریها مفید بودند.
جنگ سرد و امنیت ملی
با پایان جنگ جهانی دوم، دو کشور ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی برای تصاحب مقام کدخدایی جهان و برقراری یک نظم جدید بعد از جنگ، وارد رقابت غیرنظامی شدند. برنامههای هستهای، دفاعی و فضایی، رقابت در ادبیات، فلسفه و علوم پایه، رقابت شدید ورزشی و تلاش برای گسترش برقآسای فناوری از جمله میدانهایی بود که دو کشور برای فتح آنها میجنگیدند.
هر کدام از طرفین درگیری میخواستند به مردم جهان ثابت کنند که قدرتمندترین کشور دنیا و بهترین پناهگاه برای پیشگیری از وقوع جنگ جهانی سوم هستند.
سفر به ماه از کلیدیترین برنامههای جنگ سرد بود
با فروپاشی شوروی آتش سرد این جنگ نیز فروکش کرد. با این وجود تنشهای سرد هنوز هم قابل مشاهده هستند. چنین جنگی را میشود در آمریکا، اروپا، بریتانیا، ژاپن و چین دید.
کشورهای دیگر هم خود را ملزم میدانند که با کسب افتخارات علمی، هنری، ورزشی و دفاعی از هویت ملیشان دفاع کنند. با این که دیگر کسی از رقابت سرد صحبت نمیکند، اما هنوز آمریکا به دنبال دستیابی به هژمونی جهانی است و کشورهای دیگر سعی میکنند پیشتازی در فناوری را از انحصار آمریکا خارج کنند.
منتقدین نبرد سرد باور دارند که این رقابت در نهایت منافع تجارت جهانی، تخصصگرایی و رعایت مزیت نسبی کشورها را از بین میبرد و منابع کشورها را صرف توسعه فناوریهایی میکند که در کشور دیگر با قیمتی ارزان در دسترس است.
مسائل نظامی، بستری برای ظهور فناوری
بسیاری از فناوریهایی که امروز در اختیار عموم قرار دارند، زاده تحقیقات نظامی هستند. فناوریهایی مثل GPS، تلفن همراه و اینترنت در ابتدا شکل نظامی داشتند.
در پروژههای نظامی بحث توجیه اقتصادی به طور کامل متفاوت است. ساخت موشکی به ارزش چند میلیون دلار که قرار است به اندازه چند میلیون دلار به یک کشور دیگر صدمه وارد کند، توجیه اقتصادی ندارد.
بسیاری از فناوریهایی که امروز در اختیار عموم قرار دارند، زاده تحقیقات نظامی هستند.
همین موضوع باعث میشود که بحث اقتصاد فناوری در سازمانهای نظامی داغتر شود.
شاید هیچ شرکتی دلش نخواهد بر روی حافظههای کوانتومی سرمایهگذاری کند. همین حالا هم فناوریهای سادهتر مثل حافظه خشک SSD بسیار گران است.
اما سازمانهای نظامی میتوانند برای ذخیره و تحلیل کلاندادههای بیاندازه حجیم بر روی فناوری حافظه کوانتومی تحقیق کنند. وقتی این فناوری به اندازه کافی رشد کرد، مردم عادی نیز میتوانند فلشمموریهای کوانتومی با حجم چند میلیون گیگابایت را با قیمتی ارزان خریداری کنند.
سرریز فناوری، منافع پنهان تحقیق
اگر یک شرکت به فناوریای دست پیدا کند که از هزینههای تولید بکاهد یا منافع مصرف را افزایش بدهد، شرکتهای دیگر نیز میتوانند از این فناوری استفاده کنند. به این اتفاق سرریز فناوری میگویند که از جمله آثار مثبت تولید است.
در نهایت نه فقط شرکت به وجود آورنده فناوری، بلکه تمام جامعه از این سرریز سود میبرند. کمربند ایمنی در شرکت ولوو، لمس چندگانه در اپل و عکاسی دیجیتال در کوداک از جمله سرریزهای فناوری بودند که زندگی همه را بهتر کردند.
در نهایت همه از منافع یک فناوری سودمند بهرهمند میشوند.
اگر قرار است از بیتالمال برای حمایت از فناوریهای نوین خرج شود، لازم است عموم مردم از منافع این سرمایهگذاری بهرهمند شوند. اما ممکن نیست که سود شرکت بین تکتک افراد جامعه تقسیم شود. سرریز فناوری باعث میشود که خرج کردن پول مردم توجیه شود و تضمین کند که همه از این تحقیقات سود ببرند.
مخالفهای این نظر میخواهند بدانند که با چه سازوکاری میتوانیم از آینده این فناوریها اطمینان حاصل کنیم؟ آیا تعداد فناوریهای بدون سرریز به مراتب بیشتر نیست؟
هزینههای ناشناخته فناوری
آلودگی و تخریب محیطزیست یکی از هزینههای عمومی تولید است. هزینهای که نه فقط بر دوش تولیدکننده، که بر دوش همه جامعه خواهد بود.
فناوریهای نوین میتوانند آلودگیهای ناشناختهای به وجود بیاورند. تمام جوانب آلودگی هستهای از همان ابتدا مشخص نبود. امواج تلفنهای همراه آلودگی الکترومغناطیس دارند که باید کنترل شوند. فناوری موتور درونسوز از عوامل اصلی آلودگی زمین است. به این فهرست میشود آسیبهای روانی، اجتماعی و خانوادگی را هم اضافه کرد.
مشخص نیست یک فناوری نوین به چه شکل میتواند به کل جامعه آسیب بزند و آیا اطمینان داریم که این آسیب عمومی (هزینه جامعه) کوچکتر از منافع آن در قالب سرریز فناوری است؟
فناوریهای نوین میتوانند آلودگیهای ناشناختهای به وجود بیاورند.
از طرف دیگر ممکن است در مورد آثار مثبت تولید یک محصول جدید هم اغراق شود. از مهمترین منافعی که برای حمایت از اینترنت پرسرعت در نظر گرفته میشود، توسعه آموزش است. اما این که جامعه چقدر از اینترنت پرسرعت برای مسائل آموزشی استفاده کند، روشن نیست.
به همین ترتیب ممکن است دیگر آثار مثبت فناوری هم واقعی نباشند. اما به همین اندازه احتمال دارد که منافع پیشبینینشده زیادی از دل یک فناوری خارج شود، که امروز نمیتوانیم آنها را پیشبینی کنیم.
ابهام در مقابل الزام
تردیدی نیست که پیشرفت فناوری میتواند وضع همه را بهتر کند. برای همین حمایت از فناوری یک الزام است. تردید اصلی اینجا است که کدام فناوری میتواند این هدف را محقق کند؟ از طرف دیگری باید بدانیم که یک فناوری چقدر وضع همه را بهتر میکند، تا بدانیم چه مقدار سرمایهگذاری بر روی آن توجیه دارد.
حمایت از فناوری همانقدر که میتواند مفید باشد، ممکن است بستری شود برای فساد. به این شکل که مقداری پول به یک پروژه اختصاص بدهند، پول بر روی پروژه خرج نشود و بعد یک گزارش شکست تحویل بدهند. حتی اگر مثبتاندیش باشیم، سیاست حمایت از تحقیقات فناوری بدون محدودیت، به طور قطع باعث ضرر اقتصادی میشود. چرا که تعداد زیادی از طرحهای تحقیقاتی شکست میخورند، به امید آن که یک طرح بتواند تمام ضررها را جبران کند. تعداد زیاد طرحهای شکستخورده، جبران را غیرممکن میکند.
سرمایهگذاریهای جمعی، بورس ایده، صندوقهای جسورانه و سبدهای متنوع با ریسک کنترلشده میتواند تا حد زیادی ریسک تحقیقات فناوری را کاهش دهد. با بردن تحقیقات نوین به بخش خصوصی مردم از منافع پیشرفت بهرهمند میشوند و کمتر از آثار منفی آن آسیب میبینند. اما در این حالت باز هم نقش دولت در توسعه فناوریهای نوین انکارناپذیر خواهد بود. آموزش از مهمترین وظایف دولت در این زمینه است.
نظرات