نسل چهارم حرفه خبرنگاری: بازگشت به آینده
درست مشخص نیست که اولین خبرنگار دنیا چه کسی بود. آیا کسانی که اسکندر مقدونی را همراهی میکردند و وصف پیروزیهای او را مینوشتند، خبرنگار بودند؟ آیا میشود تاریخ بیهقی را در فهرست متون خبری گنجاند؟ در قرن 16م میلادی در ونیز برای اولین بار برگهای منتشر شد که بر روی آن وقایع اتفاقیه ثبت
درست مشخص نیست که اولین خبرنگار دنیا چه کسی بود. آیا کسانی که اسکندر مقدونی را همراهی میکردند و وصف پیروزیهای او را مینوشتند، خبرنگار بودند؟ آیا میشود تاریخ بیهقی را در فهرست متون خبری گنجاند؟
در قرن 16م میلادی در ونیز برای اولین بار برگهای منتشر شد که بر روی آن وقایع اتفاقیه ثبت شده بود. هر شماره از این روزنامه یک سکه ارزش داشت. این اولین شکل خبرنگاری به معنی جدید بود.
با اختراع رادیو، دیگر تنها مجرای خبری روزنامه نبود. اولین خبرنگارهای رادیویی شکل گرفتند. تلویزیون نیز به نوبه خود حرفه خبرنگاری را متحول کرد و نسل دوم رسانه را به وجود آورد. تعداد مخاطبهای خبر به مراتب زیاد شد و رسانهها قدرت گرفتند. چرا که میتوانستند بر اذهان عمومی تاثیر بگذارند. اگر یک رسانه با شما مصاحبه میکرد یا تلویزیون تصویرتان را نشان میداد، اتفاق مهمی افتاده بود. در این زمان مفهوم رسانه مستقل قوت گرفت.
نسل سوم خبرنگارها
تحول بعدی با همهگیر شدن اینترنت رخ داد. مقایسه سرعت نشر اخبار در این زمان با بیست سال قبل، مثل مقایسه سرعت نشر کتاب، پس از اختراع ماشین چاپ است. البته اینترنت فقط بستری برای نشر خبر نیست. خبرنگارها به کمک اینترنت مطالب را با نهایت سرعت ارسال میکنند، کار نشریات دیگر را زیر نظر میگیرند، قبل از مصاحبه اطلاعات کسب میکنند و گاهی میتوانند بدون آن که از دفتر روزنامه خارج شوند، گزارشهای خواندنی تهیه کنند.
با بالا رفتن سرعت تالیف و نشر، کیفیت اخبار کاهش یافت.
اما با بالا رفتن سرعت تالیف و نشر، کیفیت اخبار کاهش یافت. دیگر مثل گذشته ویراستارها مطالب را بارها و بارها نمیخوانند و برای یک خبر 500 جملهای به اندازه گذشته وقت نمیگذارند. ادبیات خبری افت کرد و خطاهای نگارشی همهجای اینترنت را پر کردند. در زبان انگلیسی غلطیابهای مجازی و ویراستارهای کامپیوتری به کمک نویسندهها آمدند. اما این نرمافزارها، نویسندههایی حرفهای نیستند. امروز نشریات خوشزبان، بسیار کمیابند. با این وجود هستند نشریاتی که پایهها و اصول خبرنگاری را حفظ کردند و توانستند دنیای امروز را هم به خوبی درک کنند.
خبرنگاری دیجیتال
دنیای دیجیتال فقط حجم اخبار منتشرشده را بیشتر نکرد. روزگاری بود که مردم برای باخبر شدن از اتفاقهای پیرامونشان باید تا منتشر شدن روزنامه صبح فردا صبر میکردند. اما امروز تنها چند لحظه بعد از آن که اتفاقی بیفتد، همه دنیا از آن باخبر میشوند.
یک اتفاق مهم دیگر هم افتاده است. دیگر خبرنگاری شغلی منحصر به یک گروه خاص نیست. مردم عادی هم میتوانند تصاویر یک رخداد را در اینترنت منتشر کنند و حتی در مورد آن مطلب بنویسند. در مواردی تصاویری که شاهدان عینی میگیرند، از نتیجه کارِ خبرنگارهای حرفهای بهتر میشود. به خصوص اگر شاهد عینی از ابتدای ماجرا و قبل از خبرنگارها در محل حضور داشته باشد.
عصر فرمانروایی مخاطب
در گذشته، حتی تا ده سال پیش، اخبار در زمان مشخص و با محتوای معلوم به مخاطب داده میشد. اخبار تلویزیون سر ساعت 9 پخش میشد و روزنامهها صبح هر روز بر روی کیوسک قرار میگرفتند. همچنین خبرگزاریها ترتیب و اولویت اخبار را تعیین میکردند. اگر شما اخبار ساعت 9 شب را تماشا میکردید و میخواستید از نتیجه یک مسابقه فوتبال باخبر شوید، مجبور بودید ابتدا گزارش وضعیت صنعت مس کشور را به طور کامل تماشا کنید. رسانهها از کنترلی که بر روی ترتیب اخبار داشتند، استفاده میکردند.
سی سال پیش تلویزیون بیشتر از هر رسانه دیگری بر اذهان عمومی تاثیر میگذاشت.
اما امروز میتوانید در هر زمانی که دلتان میخواهد به همان خبری برسید که میخواهید. در این شرایط دیگر رسانهها مثل گذشته نمادی نیستند برای کنترل ذهن مردم. مخاطب میتواند اخبار مختلف را به دست بیاورد و خودش در مورد درستی یا نادرستی آنها قضاوت کند.
پایان حکمرانی رسانهها
در دنیای امروز دیگر غولهای رسانهای نمیتوانند مثل گذشته افسار افکار عمومی را در دست بگیرند. تعداد مخاطبان روزنامهها در ده سال گذشته 60% کم شده است. تعداد آدمهایی که اخبار را از تلویزیون تماشا میکنند، نصف مخاطبان گذشته است. اما مردم خیلی بیشتر از 10 سال قبل اخبار را پیگیری میکنند.
حالا این مردم عادی نیستند که باید خودشان را به رسانهها تطبیق دهند. بلکه این رسانهها هستند که رفتار مخاطبها را بررسی میکنند و خودشان را با آنها هماهنگ میکنند. این یعنی انقلابی در صنعت خبر. انقلابی که در این سطح نمیماند و باز هم به پیش میرود تا نسل چهارم رسانه به بلوغ برسد.
نقش رسانههای بزرگ در این انقلاب خبری
رفتار مخاطب در ده سال گذشته تغییر کرده است. اما هنوز هم رسانههای بزرگ در این عرصه سهم دارند. رسانهها میتوانند به منابعی دست پیدا کنند که دستیابی به آنها برای مردم عادی ممکن نیست. مردم نمیتوانند به رئیسجمهور زنگ بزنند یا در مراسم تحلیف او شرکت کنند. آنها باید این اخبار را از رسانهها دنبال کنند.
مردم به رسانههای نامآشنا مراجعه میکنند تا از صحت اخبار مطمئن شوند.
از طرف دیگر مردم به رسانههای غیررسمی اعتماد ندارند. بررسیها نشان میدهد که وقتی آنها خبری تکاندهنده را از بستری غیررسمی دریافت میکنند، به رسانههای نامآشنا مراجعه میکنند تا از صحت خبر مطمئن شوند. به زبان ساده، اعتماد مهمترین دارایی رسانههای امروزی است.
رباتهای خبرنگار، آیندهای عجیب و هیجانانگیز
شهرت اوریانا فالاچی به خاطر شهامتش در رفتن به مناطق جنگی و تهیه گزارش بود. او در جنگ ویتنام و مکزیک حضور داشت. کتاب او با عنوان «زندگی، جنگ و دیگر هیچ» گزارشی مفصل است از این دو جنگ.
اما خبرنگار هر اندازه که شجاع باشد، باز هم نمیتواند به مناطقی بسیار خطرناک مثل درون یک آتشفشان فعال برود و خبر تهیه کند.
رباتها میتوانند گزارشهایی عجیب و هیجانانگیز بگیرند.
رباتهای خبرنگار میتوانند انقلابی عظیم در روزنامهنگاری ایجاد کنند. آنها امنیت خبرنگار را بالا میبرند و کارهای سخت و حتی غیرممکن را به سادگی انجام میدهند. همانطور که خبرنگارهای امروزی با خودشان دستگاه ضبط صوت جابجا میکنند، خبرنگارهای آینده کنترل این رباتها را در دست خواهند گرفت.
خبرنگارهای مصنوعی
هوش مصنوعی هر روز رشد میکند و از روز قبل باهوشتر میشود. این سیستمهای کامپیوتری میتوانند سوال طرح کنند، جوابها را بفهمند و سوال بعدی را با توجه به جواب، تغییر دهند. چرا از این هوشهای مصنوعی در کار خبرنگاری استفاده نشود؟
هوشهای مصنوعی میتوانند به دقت برنامهریزی شوند. خبرگزاریها قادر خواهند بود با هزینهای کم به حرفهایترین خبرنگارهای ممکن دست پیدا کنند. هوشهای مصنوعی خسته و عصبی نمیشوند، احساسات خود را به مصاحبهشونده منتقل نمیکنند، طبق برنامهریزی پیش میروند و خواسته یا ناخواسته اطلاعات را تغییر نمیدهند. همانطور که خبرنگارهای امروزی کار با سیستمهای مدیریت محتوا (CMSs) را یادگرفتهاند، خبرنگارهای فردا باید کار با هوش مصنوعی (IO) را بیاموزند.
داستانی در مورد خبرنگارهای مصنوعی وجود دارد که میگوید: از کجا بفهمیم مصاحبهکننده یک خبرنگار واقعی است یا یک ربات؟
ساده است. ابتدا از او یک معمای خیلی سخت میپرسیم. اگر توانست جواب را پیدا کند، حتما ربات است!
واقعیت مجازی و بازگشت به نقطه آغاز
قبل از آن که خبر و خبرنگاری اختراع شود، مردم در شهر این طرف و آن طرف میرفتند و از وقایع مطلع میشدند. اگر میخواستید بدانید در آفریقا چه خبر است، باید به آفریقا سفر میکردید. اما وقتی رسانهها متولد شدند، مردم اروپا از وضعیت استرالیا مطلع شدند و ژاپنیها از اخبار مسکو.
حالا تصور کنید که بتوانید در هر لحظه که میخواهید، هر جایی که میخواهید را ببینید. دیگر اخبار از جایی که رسانه میخواهد شروع نمیشود و در جایی که رسانه تصمیم بگیرد قطع نخواهد شد. شما میتوانید هر قدر که میخواهید در محل بمانید و به کمک واقعیت مجازی در آنجا قدم بزنید. درست مثل کاری که مردم گذشته میکردند، اما این بار در فضای مجازی.
نمونهای از واقعیت مجازی در نشریه تایمز
اگر توجه خبرنگار تنها به گذشته باشد، مخاطب امروزی را از دست میدهد. اگر تنها به آینده نگاه کند، اصول کهن خبرنگاری را نادیده میگیرد. در این وضعیت یک چشم خبرنگار باید به گذشته باشد و چشم دیگرش به آینده.
نظرات