رنگینکمان فرهنگ سازمانی: وقتی حال همه خوب است!
آدمها فرهنگها و باروهای متفاوت دارند، سلیقهها و علایقشان با هم فرق دارد و به اشیا و ایدههای مختلفی بها میدهند. شاید در زندگی شخصی سعی کنید دوستانی شبیه به خودتان پیدا کنید، اما در محیط کار مجبور خواهید بود با فرهنگهای مختلف سروکار داشته باشید. شاید یکی از همکارانتان به موسیقی و فرهنگهای مد
آدمها فرهنگها و باروهای متفاوت دارند، سلیقهها و علایقشان با هم فرق دارد و به اشیا و ایدههای مختلفی بها میدهند. شاید در زندگی شخصی سعی کنید دوستانی شبیه به خودتان پیدا کنید، اما در محیط کار مجبور خواهید بود با فرهنگهای مختلف سروکار داشته باشید. شاید یکی از همکارانتان به موسیقی و فرهنگهای مد روز علاقه داشته باشد، در حالی که دیگری به سنتها و ریشههای کهن اهمیت بدهد. کار کردن در بین دیدگاههای گوناگون دشوار است. هر چیز کوچکی میتواند به اختلاف منجر شود. نوع غذا، باز یا بسته بودن پنجره، سروصدای کیبورد در هنگام تایپ، بوی عطر، شوخیها، دیدگاههای سیاسی و هزاران اختلاف ریزودرشت دیگر. سوال اینجا است که در محیط کار چطور باید این رنگینکمان فرهنگ را مدیریت کرد؟ آیا راهی وجود دارد که این تفاوتها حال همه را بهتر کند؟
قاعده بنفش: قواعد جهانشمول بهجای قضاوتهای موردی
شاید فکر کنید عقاید و سلایق شما منطقی و پسندیده است و این دیگران هستند که باید خود را اصلاح کنند. اما دیگران هم همین دیدگاه را دارند و دوست دارند مواضع شما تغییر کند. اولین و مهمترین قدم در مدیریت فرهنگهای متفاوت این است که برای برخورد با دیگران قواعدی ثابت داشته باشید.
بنفش یعنی افراد حق دارند عقایدی پنهان داشته باشند.
لازم است همیشه قواعد به روابط ترجیح داشته باشند. مهم نیست همکار یا مشتری شما چه دینی دارد، نظرش در مورد نظریه انفجار بزرگ چیست یا از چه تیم فوتبالی طرفداری میکند. مثلا اگر برای ثبتنام در طرحی خاص به کپی شناسنامه و کارت ملی نیاز است، باید این قاعده را در حق تمام افراد رعایت کنید.
میتوانید به همکاران خود فرصت بدهید که برای خودشان تصمیم بگیرند و برخی از عقایدشان را برای خودشان نگه دارند. به این ترتیب میتوانید مرز نامرئیِ فرابنفش و مرئیِ بنفش را تفکیک کنید.
برای بهبود روابط خود، به دیگران این اطمینان را بدهید که به عقایدشان احترام میگذارید. حتی ممکن است در آنها بتوانید تفاوتهایی دوستداشتنی کشف کنید. لازم نیست افکار همه را تغییر دهید. دلیلی ندارد همیشه از مواضع خود دفاع کنید. البته که ابراز عقیده ایرادی ندارد. اما میتوانید به همکاران خود فرصت بدهید که برای خودشان تصمیم بگیرند و برخی از عقایدشان را برای خودشان نگه دارند. به این ترتیب میتوانید مرز نامرئیِ فرابنفش و مرئیِ بنفش را تفکیک کنید.
قاعده نیلی: آزادی، خلاقیت و شکوفایی
وقتی انسانها احساس استقلال و آزادی داشته باشند، بهتر میتوانند تصمیم بگیرند. در چنین محیطی خلاقیت آنها رشد میکند و از حضور در محیط کار کلافه نخواهند شد. اگر یکی از همکاران شما برای انجام کارهایش روشی متفاوت دارد، بگذارید از روش خودش پیروی کند.
نیلی یعنی گزینههای موجود همیشه واضح نیستند.
البته هیچ ایرادی ندارد که به او کمک کنید. اما معمولا بهتر است صبر کنید تا او از شما کمک بخواهد. اگر در سکوت درگیر انجام کار خودش است، بهتر است مداخله نکنید. اگر او از کس دیگری کمک خواست، بگذارید خودشان دو نفر مسئله را حل کنند. هیچ ایرادی ندارد اگر برخی از نظرات را برای خودتان نگه دارید.
لازم نیست رنگها به قرمز، آبی، سبز و زرد محدود باشد. بگذارید یک نفر پیشنهاد خلاقانهای مثل رنگ نیلی را روی میز شما بگذارد.
به زیردستان خود تا جای ممکن آزادی عمل بدهید. شاید روش متفاوت آنها شما را شگفتزده کند. اگر احساس میکنید آنها دارند اشتباه میکنند، با حداقل مداخله مسیرشان را اصلاح کنید. بدترین کار ممکن این است که برای آنها زندانی با کنترل مداوم درست کنید که در آن هیچ آزادی عملی وجود ندارد. بهجای قواعد خشک، از خلاقیتها استقبال کنید. لازم نیست رنگها به قرمز، آبی، سبز و زرد محدود باشد. بگذارید یک نفر پیشنهاد خلاقانهای مثل رنگ نیلی را روی میز شما بگذارد.
قاعده آبی: اشک در خانه، لبخند در دفتر
شاید سختترین کار دنیا این باشد که احساسهای شخصی خود را به محیط کار نیاورید. روزهایی پیش میآید که غمگین ، عصبی یا کسل باشید. هرکسی روزهای آبی و دلگیری دارد. لازم است بتوانید این قبیل مسائل را با خود به محیط کار نیاورید.
آبی یعنی توانایی تفکیک احساسات فردی و وظایف حرفهی.
اگر دلگیر و غمگین هستید، بهتر است بعد از ساعت کاری با دوستانتان درد دل کنید و همکارانتان متوجه چیزی نشوند. در هر حال که باشید، باید تمام قواعد کار را رعایت کنید، به وظایفتان برسید و کوتاهی نکنید.
اگر تحمل شرایط برایتان سخت است، مرخصی بگیرید. اما باز کردن سر دل و تعریف کردن مشکلات شخصی میتواند به قضاوت و اختلاف عقیده منجر شود.
هرکسی روزهای آبی و دلگیری دارد. لازم است بتوانید این قبیل مسائل را با خود به محیط کار نیاورید.
با این وجود اگر یکی از همکارانتان احساساتش را بروز داد، سعی کنید او را درک کنید. حمایت از احساسات همکارتان، حمایت از کار خودتان است. در این مورد نیازی نیست به او پند و اندرز بدهید یا در مورد ریشههای فرهنگی، فلسفی و عقیدتی مشکل او بحث کنید. فقط دلداری دادن و تلاش برای آرام کردن او کافی است.
قاعده سبز: جدایی کار از خانه
در یک رسانه اقتصادی، ممکن است کسانی به آزادی مطلق اقتصاد اعتقاد داشته باشند و برخی دیگر مصالح اجتماعی را به منافع فردی ترجیح بدهند. این اختلافنظرها نهتنها بد نیست، بلکه رسانه را پویاتر و وسیعتر میکند.
سبز یعنی صلح و آرامش با وجود اختلاف عقیدهها.
اما اختلافهای فردی میتواند به کار لطمه بزند. بهتر است مسائل شخصی و خانوادگی خود را وارد محیط کار نکنید. مثلا اگر با همسرتان در یک محیط کار میکنید، حتی بهتر است از نام خانوادگی استفاده کنید.
هیچ ایرادی ندارد که با همکارانتان دوست باشید. به شرط آن که روابط خارج از محیط کار به داخل سازمان وارد نشود.
به زندگی شخصی همکارانتان احترام بگذارید. دلیلی ندارد که در مورد زندگی آنها کنجکاوی کنید. بهخصوص که شاید برخی از افراد دوست نداشته باشند در مورد جزئیات زندگیشان حرف بزنند.
با تفکیک مسائل کاری و غیرکاری میتوانید به آفرینش محیطی سبز و صلحآمیز کمک کنید.
در صورت مشاهده اختلاف عقیده، میتوانید نظرتان را در دل خودتان نگه دارید. قرار نیست کسی به خاطر عدم ابراز عقیده شما را توبیخ کند. با تفکیک مسائل کاری و غیرکاری میتوانید به آفرینش محیطی سبز و صلحآمیز کمک کنید.
قاعده زرد: عملکرد مهمتر است از هویت
شاید یک نفر از خانوادهای فقیر باشد و دیگری متمول و دارا. یکی مدرک دکترا داشته باشد و دیگری کارشناسی. یکی خوشتیپ و زیبا باشد و دیگری نه. یکی پایبند به اصول مذهبی باشد و دیگری خیر.
زرد یعنی اجتناب از تجسس در زندگی شخصی دیگران.
هیچکدام از این موارد نباید بر قضاوت شما در مورد عملکرد همکارتان تاثیر بگذارد. نه دلیلی دارد اشتباههای کسی را به خاطر زیباییاش ببخشید و نه قرار است به کسی به خاطر فقیر بودن، بیش از اندازه سخت بگیرید.
خیلی مهم است که از شایعات، گفتوگوها، غیبتها و قضاوتهای زرد فاصله بگیرید. زندگی شخصی یکی از کارمندان به دیگران ارتباطی ندارد.
اگر کسی کاری را خوب انجام داد، باید موردتوجه قرار گیرد و به خطاها، مستقل از هویت فرد رسیدگی شود. تبعیضهای غیرحرفهای، فامیلی، جنسیتی یا طبقاتی، روحیه کار را در دیگران از بین میبرد. اگر با یکی از همکارانتان صمیمی هستید، صمیمیت را برای بیرون از محیط کار نگه دارید. در محیط کار عملکرد او دلیل قضاوت است و نه هویتش .
خیلی مهم است که از شایعات، گفتوگوها، غیبتها و قضاوتهای زرد فاصله بگیرید. زندگی شخصی یکی از کارمندان به دیگران ارتباطی ندارد.
قاعده نارنجی: آزادانه به دیگران اجازه رشد بدهید
حتی باتجربهترین اساتید فن هم از روز اول خبره نبودند. آنها رفتهرفته و بهمرور زمان تواناییهای خود را گسترش دادند. اگر یکی از همکارانتان ضعفی دارد، به او اجازه بدهید که رشد کند.
نارنجی یعنی توجه به نقاط مشترک.
باور کنید که هیچ تضمینی وجود ندارد که شما درست بگویید و دیگران اشتباه کنند. شاید این شمایید که دارید اشتباه میکنید. راه رشد را برای خودتان هم باز نگه دارید.
اگر کسی از شما انتقاد کرد، بجای برخورد قهری، با لبخند از او تشکر کنید. در واقع لازم است از صمیم قلب باور کنید که این انتقادها به نفع شما است. اگر در مقابل نظرات مخالف روی گشاده نشان بدهید، بهمرور برای دیگران عزیز خواهید شد. این فرصت را از دست ندهید.
به نظر برخی نارنجی شبیه به زرد است و به نظر برخی دیگر این رنگ بیشتر به قرمز شباهت دارد. اما ممکن است هر دو گروه این رنگ را دوست داشته باشند.
اگر میخواهید با دیگران مخالفت کنید، روشن کنید که این مخالفت فقط اختلافی حرفهای است و ارتباطی به روابط شخصی ندارد. به نظر برخی نارنجی شبیه به زرد است و به نظر برخی دیگر این رنگ بیشتر به قرمز شباهت دارد. اما ممکن است هر دو گروه این رنگ را دوست داشته باشند. مهم نیست ما با کدام یک موافق باشیم. با وجود مخالفتها، میشود از زیبایی این رنگ لذت برد.
قاعده قرمز: قواعد متغیر، قواعد مطلق
بعضی از قواعد ارتباطی به فرهنگ ندارند و همه، از هر جایی که آمده باشند موظف به رعایت آنها هستند. وقتشناسی یکی از این موارد است. کسی نمیتواند بگوید در فرهنگ ما چیزی به نام ضربالاجل تعریفنشده است، پس من کاری به ضربالاجلهای تعیینشده ندارم.
اگر قرار است یک وظیفه در ساعتی مشخص شروع شود و در زمان مقرر به پایان برسد، همه موظف هستند به آن احترام بگذارند.
قرمز یعنی تعیین حدود آزادی.
قواعدی وجود دارد که در فرهنگهای مختلف تفاوت دارد. ممکن است کسی به نیمچاشت ساعت 10 صبح عادت داشته باشد و دیگری بدون نوشیدن چای نتواند به کارش ادامه بدهد.
مدیر باید بهوضوح قواعد مطلق و متغیر را تفکیک کند. نباید کارمندی فکر کند «همانطور که دوستم ساعت 10 بیسکویت خورد، من هم میتوانم کارم را دو روز دیرتر تحویل بدهم. او آزادی دارد، من هم آزادی میخواهم.»
باید مشخص باشد که در چه جاهایی همه باید از یک قاعده روشن پیروی کنند. خطوط قرمز پررنگ جلوی سو تفاهمها را میگیرد.
باید مشخص باشد که کجا برای اختلافهای فردی آزادی عمل وجود دارد و کجا همه باید از یک قاعده روشن پیروی کنند. خطوط قرمز پررنگ جلوی سو تفاهمها را میگیرد.
رنگینکمان فرهنگ با تمام رنگهایش
زیبایی جامعه انسانی به تفاوت دیدگاهها، فرهنگها، عقاید و سلیقهها است. اگر همه مثل هم فکر میکردند هیچکس کالایی را به دیگری نمیفروخت تا کالای دیگری بخرد. تفاوتهای فردی شرط لازم برای شکلگیری کسبوکارها است.
اگر در محیط کارتان اختلاف عقیدههای زیادی وجود دارد، قدر این نعمت را بدانید و از آن در جهت بهبود اوضاع کسبوکارتان بهره ببرید. خیلی خوب است اگر در شرکت شما چند زبان محلی، چند دیدگاه مختلف و چند انسان متفاوت وجود داشته باشد. در رنگینکمان فرهنگ سازمانی بهجای پارهپاره کردن رنگها، میشود از زیبایی همه آنها در کنار هم لذت برد.
نظرات