اقتصاد انفرادی و پنج آرزو از غول چراغ جادو
صبح از خواب بیدار میشوید. میخواهید چای درست کنید. قوری را بر میدارید که بشورید. بهمحض آن که دستتان را روی قوری میکشید، دودی غلیظ آشپزخانه را پر میکند. به سرفه میافتید. اشکتان جاری میشود. بهسرعت پنجره را باز میکنید تا هوا عوض شود. آبی بهصورت خود میزنید و چند نفس عمیق میکشید. میخواهید قوری
صبح از خواب بیدار میشوید. میخواهید چای درست کنید. قوری را بر میدارید که بشورید. بهمحض آن که دستتان را روی قوری میکشید، دودی غلیظ آشپزخانه را پر میکند. به سرفه میافتید. اشکتان جاری میشود. بهسرعت پنجره را باز میکنید تا هوا عوض شود. آبی بهصورت خود میزنید و چند نفس عمیق میکشید. میخواهید قوری را بردارید و چای درست کنید. اما سرجایخود میخکوب میشوید. یک غول بزرگ در مقابل شما ایستاده است. با صدایی پرطنین میگوید «در خدمتگزاری حاضرم ارباب.» غول چراغ جادو آماده است تا آرزوهایش ما را برآورده کند. چه آرزویی میکنید؟
بیشتر مردم در این موقعیت، قبل از هر چیز به پول فکر میکنند. چند ده میلیارد تومان پول نقد در حساب بانکی، بوی خوشبختی میدهد. شاید اگر متوجه شویم میتوانیم بیشتر از یک آرزو داشته باشیم به همسری زیبا، عمری طولانی، هوشی بیمانند و آرزوی سلامتی برای اعضای خانواده هم فکر کنیم. اما قبل از آن که آرزویی کنید، یک بار دیگر فکر کنید. شما میتوانید تاریخ را متحول کنید. میتوانید جماعتی را به سعادت برسانید. میتوانید دنیا را برای همیشه بهجایی بهتر تبدیل کنید. آیا عمر طولانی و همسری زیبا بهترین کاربرد یک غول چراغ جادوی واقعی است؟
اگر من میتوانستم 5 آرزو کنم، بیشتر قدر این موقعیت را میدانستم. این فهرست آرزوهای من است. این آرزوها، خواستههایی بشردوستانه نیستند. بلکه درنهایت خودخواهی فکر میکنم برآورده شدن آنها وضع زندگی من را بهتر میکند. شاید شما این فهرست را دوست نداشته باشید. اگر اینطور است، آرزو کنید که دست من به قوری جادویی نرسد.
یک- درآمد تمام مردم جهان 5 برابر شود
هیچکس از پول بدش نمیآید. با پول میشود کارهای شگفتآوری کرد. اما روش به دست آوردن پول، از رقم بهدستآمده اهمیت بیشتری دارد. فرض کنید در فقیرترین کشور جهان، چند میلیون دلار پول داشته باشید. بعید است بتوانید از ثروت خود استفاده کنید. شاید اولین فکر شما این باشد که به کشوری ثروتمند مهاجرت کنید. اما چرا ثروتمندان ترجیح میدهند همسایههایی ثروتمند داشته باشند؟
سادهترین دلیل این است که ثروتمندان کالاهایی میخواهند که در کشورهای فقیر یافت نمیشود. حتی میتوانیم ادعا کنیم که فقیر بودن در کشوری ثروتمند، از ثروتمند بودن در کشوری فقیر بهتر است. دستکم به خیابانهایی تمیز، مردمی خوشحال، ادارهها و فروشگاههایی با کارمندان صبور، اینترنت خوب و البته فرصتهای شغلی مناسب دسترسی خواهید داشت.
ثروت در کشوری فقیر لطفی ندارد.
من هم دوست دارم ثروتمند باشم. اما ترجیح میدهم همسایههایم ثروتمندتر از من باشند. در چنین جامعهای با دغدغه و اضطراب کمتر وضع من هم بهتر خواهد شد. بعد از آن میتوانم در بازار کالاهایی بهتر و باکیفیتتر پیدا کنم.
در این کشور ثروتمند غذای رستورانها بهتر، برخورد گارسونها دوستانهتر، هوا پاکتر و وضعیت عصبی مردم آرامتر خواهد بود. برای آن که موضوع کاملا روشن شود فرض کنید میخواهید بین این دو گزینه یکی را انتخاب کنید: با ده میلیون دلار به سومالی سفر کنید یا با ده هزار دلار به آلمان؟ به همین ترتیب بهتر شدن وضع مالی تمام مردم جهان، زندگی را برای من هم بهتر میکند. شاید خودخواهی حکم کند که آرزو کنم سرانه درآمد ایران بیشتر از کشورهای دیگر رشد داشته باشد.
دو- اتلاف آب به صفر برسد
بسیاری از کارشناسها معتقدند که بحران آب در ایران خطرناکتر از تهدید نظامی، وضعیت اقتصادی، بحران نفتی و هر مشکل دیگری است که امروز به آن توجه میشود. برخی پیشبینی کردهاند که در خاورمیانه جنگ آب به راه بیفتد. احتمال دارد شهرهایی مثل یزد و شیراز نتوانند برای تمام ساکنین خود آب فراهم کنند. این دو شهر، شهرهای مورد علاقه من هستند.
اما تنها با افزایش بارندگی مشکل این شهرها حل نخواهد شد. بارندگی زیاد میتواند به مشکلات ترافیکی، بهداشتی و حتی سیل منتهی شود. مهم نیست چقدر باران ببارد. مهم این است که ما با منابع موجود چه برخوردی داشته باشیم.
به همین دلیل از غول چراغ جادو نمیخواهم که روزهای بارانی را بیشتر کند. بلکه آرزو میکنم تمام مردم، مسئول و غیرمسئول موضوع آب را جدی بگیرند. اگر فکری به حال مصرف آب کشور نکنیم، حتی با درآمد چند برابر با مشکلاتی عدیده مواجه خواهیم شد.
حتی فکر روزی که ما از کشورهای همسایه آب وارد کنیم هم ترسناک است. این که برای تامین اساسیترین و استراتژیکترین کالای جهان به کشوری دیگر وابسته شویم از هر تهدیدی جدیتر و خطرناکتر است.
سوم- نرخ مالیات در ایران افزایش پیدا کند
قبل از آن که از من متنفر شوید، بگذارید بگویم چرا دوست دارم نرخ مالیات در کشور افزایش پیدا کند. در حال حاضر ایران روزانه دو میلیون بشکه نفت میفروشد. با احتساب هر بشکه 50 دلار ما هرماه سه میلیارد دلار درآمد نفتی داریم. یعنی نزدیک به 40 دلار برای هر نفر.
اما تمام این پول، سود خالص صنعت نفت نیست. تولید هر بشکه نفت هزینه دارد. از دستمزد گرفته تا تجهیزات لازم برای اکتشاف و استخراج نفت. در شرایط ایدهآل هرکدام از ما باید حدود 10 تا 20 دلار خرج استخراج نفت را بپردازیم. با احتساب دلار 4200 تومانی، درآمد نفتی هرکدام از ما 84 تا 126 هزار تومان در ماه است. چه اتفاقی میافتد اگر مردم این پول را بهعنوان مالیات به دولت بدهند، بهشرط آن که دولت دیگر حق نداشته باشد پول نفت را خرج کند؟
نمیشود با فروش لوازم منزل امرار معاش کرد. فروش لوازم تنها با هدف خرید لوازم نو توجیه میشود.
ریشه بیشتر مشکلات ما در همین نفت است. اگر مالیات جایگزین درآمد نفتی شود، رای مردم ارزش بیشتری پیدا میکند. دولتمردان به نظر مردم بیشتر توجه خواهند کرد. اقتصاد از موجودی بیمار و سرم به دست به موجودی سر حال و پویا تبدیل میشود. پول نفت میتواند به سهامداران خصوصی برسد یا برای مخارج سرمایهای هزینه شود. مخارج دولت مثل بیمه، از منبع مالیات تامین خواهد شد.
درست مثل وقتی که گوشی موبایل دستدوم خود را میفروشید. خرج کردن این پول درست نیست. باید با این پول کاری کنید که بتوانید گوشی بهتر بخرید. نمیشود با فروش لوازم منزل امرار معاش کرد. فروش لوازم تنها با هدف خرید لوازم نو توجیه میشود. برای فرزندان چنین خانهای، بزرگترین آرزو این است که پدرشان از فروش اثاثه منزل دست بکشد. دولت هم چیزی شبیه به پدر خانه است. با این تفاوت که دولت نباید درآمدی غیرمالیاتی داشته باشد. چه از شرکتهای دولتی و چه از نفت.
چهارم- تولید گازهای گلخانهای جهان به حداقل برسد
وضعیت کره زمین هر سال بدتر میشود. یخهای قطب درحال آب شدن هستند. گازهای گلخانهای مثل یک پتو تمام زمین را در بر میگیرند. با رشد اقتصادی کشورهای درحال توسعه، ضخامت این پتو هر سال بیشتر میشود. تصور کنید در تابستان چند پتو روی شما بیندازند. چه حالی پیدا میکنید؟
در این شرایط شاید دلتان پول بیشتر یا خانهای بزرگتر نخواهد. فقط میخواهید یکنفر پتو را از روی شما بردارد تا نفسی تازه کنید. گرم شدن کره زمین از سرطان، جنگ و فقر وحشتناکتر است. اگر از بیماری میترسید بد نیست بدانید تغییر دمای زمین باعث بهوجود آمدن گونههایی جدید از ویروس میشود که ما فکرش را هم نمیکنیم. اگر نگران سیل هستید، باز هم باید از گرم شدن کره زمین بترسید. این پدیده حتی میتواند فقر جهانی را تشدید کند.
ثروتمندشدن یک کشور به معنای بهبود وضع محیطزیست نیست.
اما چرا این مورد را از رشد اقتصادی و افزایش درآمد جدا میکنم؟ آیا بهتر شدن وضع مالی جهان، خودبهخود وضعیت همهچیز را بهتر نخواهد کرد؟ بله، بهتر شدن اقتصاد وضع همهچیز را بهتر میکند به غیر از چند مورد. یکی از این چند مورد، وضعیت محیطزیست است. رشد اقتصادی میتواند به بهبود وضعیت آموزشی کمک کند، اما تضمینی وجود ندارد که به بهبود مسائل زیستمحیطی هم منجر شود.
این حالت یکی از وضعیتهای شکست بازار است. وقتی بازار به تنهایی و با کمک عرضه و تقاضا نمیتواند مشکلی را حل کند. آرزوی چندبرابر شدن درآمد همه، بدون آرزوی به حداقل ممکن رسیدن گازهای گلخانهای میتواند نسل بشر را در مدتزمانی کوتاه از بین ببرد.
پنجم- اولین ارتباط با موجودات فضایی برقرار شود
حالا که غول چراغ جادو آماده برآورده کردن تمام آرزوها است، بگذارید یک آرزوی شخصی هم داشته باشم. فناوریهایی هستند که دوست دارم در زمان حیاتم به نتیجه برسند. دوست دارم قبل از مرگ یک پرینتر سهبعدی پیشرفته در خانه داشته باشم، از کامپیوترهای کوانتومی استفاده کنم، با هوش مصنوعی به بحث بنشینم و بتوانم احساساتم را در شبکههای اجتماعی به اشتراک بگذارم.
اما ارتباط با موجودات فضایی یکطرف و تمام فناوریهای ممکن یکطرف دیگر. ارتباط با فضاییها دنیا را برای همیشه متحول خواهد کرد. ممکن است مواد اولیه زیادی در اختیار ما قرار بگیرد، به منابع جدید انرژی دست پیدا کنیم و یا شاید کلید حل مشکلاتی غیرقابلحل، برای آنها عادی و طبیعی باشد.
دوست دارم قبل از مرگ یک پرینتر سهبعدی پیشرفته در خانه داشته باشم، از کامپیوترهای کوانتومی استفاده کنم، با هوشمصنوعی به بحث بنشینم و بتوانم احساساتم را در شبکههای اجتماعی به اشتراک بگذارم.
َ
اما مهمتر از همه ایدههای جدیدی است که به اشتراک گذاشته میشود. ما در طول تاریخ بر روی ایدههای گذشتگان کار کردیم و رفتهرفته آنها را پیش بردیم تا در فرایندی تکاملی به امروز رسیدیم. موجودات هوشمند فضایی شاید روشی غیر از روش ارسطو، نیوتون، ادیسون و استیو جابز را پیش گرفته باشند.
شاید آنها به ایدههایی از اساس متفاوت رسیده باشند. شاید رسمالخطی کارآمدتر داشته باشند. شاید کامپیوترهای آنها بجای الکترون با یک فرمیون دیگر کار کند که هرگز به ذهن ما نرسیده باشد. تصور ارتباط با موجودات فضایی آنقدر هیجانانگیز است که حاضرم تمام چهار آرزوی قبلی را برای این مورد آخر فدا کنم.
اقتصاد در حضور دیگران
اقتصاد موجودی منفرد نیست. این طور نیست که بتوانیم درهای خانه خود را قفل کنیم و فقط به فکر شکم خود باشیم و به سعادت و خوشبختی برسیم. آنهایی که فکر میکنند میتوانند با ضرر زدن به دیگران سود کنند و زندگی شادی برای خود بسازند در خطا هستند.
اقتصاد موجودی اجتماعی است. سعادت اقتصادی به همکاری، همدلی، وحدت و روح جمعی نیاز دارد. اگر جامعه فروبریزد، ثروتمندها هم به زیر کشیده میشوند. بحرانهای جمعی میتواند ثروت یا حتی جان آنها را به خطر بیندازد. این بار که غول چراغ جادو را دیدید، به این فکر کنید که در انفرادی نمیشود رستگار شد.
نظرات