چطور شغل دوم را مدیریت کنیم؟
شرایط اقتصادی بهگونهای است که خیلی از ماها مجبوریم شغل دوم داشته باشیم. البته منظورم مدیران دولتی نیست که چندین پست دارند و حتی اگر برای پست مشاوره، کاری هم نکنند حقوق میگیرند. منظورم به معلمی است که تدریس خصوصی میکند، خبرنگاری که پیامهای تبلیغاتی مینویسد، کارمندی که عصرها مسافرکشی میکند و دانشجویی که در کافه
شرایط اقتصادی بهگونهای است که خیلی از ماها مجبوریم شغل دوم داشته باشیم. البته منظورم مدیران دولتی نیست که چندین پست دارند و حتی اگر برای پست مشاوره، کاری هم نکنند حقوق میگیرند.
منظورم به معلمی است که تدریس خصوصی میکند، خبرنگاری که پیامهای تبلیغاتی مینویسد، کارمندی که عصرها مسافرکشی میکند و دانشجویی که در کافه مشغول است.
داشتن شغل دوم مشقتهای زیادی دارد. صبح سر کار میروید، خستهوکوفته روز را تمام میکنید و بجای آنکه به خانه برگردید، روی مبل لم بدهید و ذهن و بدن خود را برای روز بعد آماده کنید، مجبور میشوید مثلا پشت کامپیوتر بنشینید و به شغل دوم خود برسید.
در این مقاله نگاهی میاندازیم به مشکلات ناشی از دو شغل و سعی میکنیم برای این مشکلات راهحل پیدا کنیم.
برو کار میکن
کار کردن، تولید کالا و خدمات، فعالیت اقتصادی و خدمت به اجتماع، کار خوبی است. اما از دید کلان این وضعیت میتواند مشکلآفرین باشد. اگر من صبحها در تجارتنیوز باشم و عصر به شرکتی دیگر بروم، چه زمان فرصت میکنم به بازار بروم، خرید کنم و برای کسبه فرصت شغلی ایجاد کنم؟
از نظر اقتصادی بهتر است که من ساعتهای کاری کمتری داشته باشم اما با طراحی درست موقعیت شغلی بتوانم ارزشافزوده بیشتری ایجاد کنم. اگر ارزشافزودهای که ایجاد میکنم زیاد باشد، شرکت میتواند به من حقوق کافی بدهد و با حقوق کافی میتوانم خرید کنم و چرخ اقتصاد را بچرخانم.
بهتر است که من ساعتهای کاری کمتری داشته باشم اما با طراحی درست موقعیت شغلی بتوانم ارزشافزوده بیشتری ایجاد کنم.
از طرف دیگر ساعت کاری کمتر به سلامت روانی و جسمی مردم کمک میکند. در این صورت هزینههای خدمات درمانی جامعه کم میشود و قادر خواهیم بود این مازاد سرمایه را برای توسعه زیرساختهای بهداشتی هزینه کنیم.
اما تمام اینها شرایط ایدهآلی است که به بازطراحی بازار کار و بهخصوص تغییر در نظام مدیریت و طراحی سیستمها نیاز دارد. در شرایط فعلی انتخاب شغل دوم یک انتخاب اجباری است.
مشکلات داشتن شغل دوم
از سر کار به خانه میروم. نمیتوانم دوستانم را ببینم. نمیتوانم برای خانواده وقت بگذارم. آنها از این شرایط من خوشنود نیستند و من هم از این که درک نمیشوم ناراحتم.
خستگی بیشازاندازه باعث میشود که پرخاشگر، کمحوصله و عصبی باشم. مدام استرس دارم که کارها با هم تداخل نکنند و بتوانم در یک روز همهچیز را جمعوجور کنم.
از طرف دیگر ممکن است سر این کار، صاحبکار دوم تماس بگیرد و درخواستی فوری داشته باشد. یا بعدازظهر که دارم به شغل دوم میرسم، مجبور شوم کاری برای شغل اولم انجام دهم.
شاید آخر هفتهها را برای شغل دوم بگذارم. در این صورت نمیتوانم سفر بروم، به دوست و آشنا سر بزنم یا برای خودم وقت بگذارم. تمام این تنشها و خستگیها باعث میشود که در هر دو شغل به کارمندی ناکارآمد و در خانواده به عضوی بد تبدیل شوم. و احساس بد بودن به سلامت روانی آدمها آسیب میزند.
راهکار اول: کار خود را سبک کنید
اگر امکانش وجود دارد که بجای ساعت 5، ساعت 4 کار اول خود را تمام کنید، از این فرصت استفاده کنید. در غیر این صورت شاید بتوانید رئیس خود را متقاعد کنید که بجای یکساعتی که زودتر میروید، یک ساعت زودتر به سر کار بیایید.
برای مدتی طولانی نمیتوانید بیش از حد توان خود کار کنید.
بهخصوص برای تهرانیها گریز از ترافیک ساعت 5 تا 7 عصر، زمان زیادی را آزاد میکند. از طرفی کار دوم را متناسب با توان و زمان خود انتخاب کنید. مثلا کاری که روزی یک یا دو ساعت زمان میگیرد اما درآمد آن در زندگی شما به چشم بیاید.
راهکار دوم: از زمانهای مرده استفاده کنید
برای من هرروز یک ساعت از خانه تا دفتر و یک ساعت از دفتر به خانه هدر میرود. یک ساعت هم زمان ناهار دارم. اگر میخواستم شغل دوم داشته باشم میتوانستم به گزینهای فکر کنم که بشود آن را در این سه ساعت تمام کرد. وقتی به خانه بازمیگشتم کارم بهطور کامل تمام شده بود. قبل از هرچیز باید مدیریت زمان را بیاموزید.
پنجشنبهها بهترین زمان برای انجام دادن کار دو یا سه روز است. اگر پنجشنبه تعطیل هستید آن را برای کار دوم بگذارید. در این صورت میتوانید در طول هفته سه روز را استراحت کنید. سعی کنید روزهای تعطیل مثل جمعه را به استراحت بپردازید. هر هفته، حتما به یک روز استراحت کامل نیاز دارد.
راهکار سوم: دپو داشته باشید
اگر مجبورید کاری را هرروز انجام دهید، سعی کنید دو یا سه روز از برنامه کاری خود جلوتر باشید. در این صورت اگر اتفاقی بیفتد که نتوانید آن روز کار کنید، دچار اضطراب و تنش نمیشوید.
مثلا فرض کنید یکی از اعضای خانواده شما بیمار شود. مجبورید او را به بیمارستان ببرید. اما اگر کار کنید احتمال دارد که شغل خود را از دست بدهید. اگر از کار جلوتر باشید میتوانید با خیال راحت به کار خود اهمیت بدهید.
راهکار چهارم: شغل دوم نزدیک به هم شغل اول
اگر شغل دوم شما شبیه به کار اصلی باشد، میتوانید از همافزایی آنها بهره ببرید. مثلا اگر در دو رسانه اقتصادی فعالیت داشته باشید، کار یکی باعث ساده شدن کار دیگری میشود.
از طرف دیگر نزدیک بودن موقعیت جغرافیایی شغلهای شما خیلی خوب است. اگر مجبورید از یک دفتر به دفتر دیگر بروید، بهتر است مسیرها به هم نزدیک باشند. اما معمولا بهتر است که شغل دوم را به صورت دورکاری پیش ببرید.
راهکار پنجم: تلفن همراه خود را جدی بگیرید
خیلی از ماها یک تلفن همراه قدرتمند در اختیار داریم که از آن هیچ استفادهای نمیکنیم. در مواردی تلفن همراه از کامپیوتر شخصیمان قدرتمندتر است. از این منظر شما یک دفتر کار همراه خود دارید که میشود با آن کارهای فوقالعادهای کرد.
تلفن همراه ابزاری قدرتمند برای کار است.
اگر مجبورید بنویسید، طراحی کنید، به شبکههای اجتماعی بپردازید، در اکسل حسابوکتاب کنید، یک تبلت یا تلفن همراه با صفحهنمایش بزرگ کمک بزرگی است. مهم نیست شغل دوم شما چه باشد، هزاران اپ و سایت مرتبط با موضوع کاری شما وجود دارد که باید با آنها آشنا شوید.
راهکار ششم: گروهی کار کنید
فرض کنید قرار میشود در کنار تجارتنیوز در یک رسانه دیگر هم مشغول به کار شوم. اگر به همراه برادر یا یک دوست صمیمی در این رسانه استخدام شوم میتوانیم به هم کمک کنیم. در موارد اضطراری او میتواند کارهای من را انجام دهد و بعد من برای او جبران کنم.
اگر امکان این که یکی از دوستان خود را هم به این رسانه وارد کنم وجود ندارد میتوانم با تحریریه آنجا ارتباط برقرار کنم و گاهی از آنها کمک بخواهم. اگر این گزینه هم ممکن نیست، در مواردی یک دوست صمیمی میتواند وظایف یک روز من را بر عهده بگیرد.
راهکار هفتم: کارمند خوبی باشید
از وقتی که وارد تجارتنیوز شدهام غیبت بدون اطلاع نداشتهام، کمتر از تعداد انگشتان دست تاخیر داشتهام و تابهحال پیش نیامده که محیط کار را زودتر ترک کنم. برای همین اگر یک روز مریض شوم یا به دلیل یک موقعیت اضطراری نتوانم وظایفم را انجام دهم، مشکل خاصی پیش نمیآید.
اگر شغل دوم دارید در روزهایی که مشکلی وجود ندارد و همهچیز طبیعی است، تنبلی نکنید. بلیتهای خود را زود نسوزانید. بگذارید در روزی که به مرخصی یا استراحت نیاز دارید، اعتبار انباشته داشته باشید.
راهکار هشتم: مهارتهای خود را تقویت کنید
دستمزد کارهای تخصصی معمولا بیشتر از مشاغلی است که از عهده هرکسی برمیآید. کسی که با فتوشاپ کاری تکراری میکند، خیلی کمتر از یک طراح گرافیک دستمزد میگیرد.
کار تخصصی در زمانی کمتر به نتیجههایی بهتر میرسد.
میتوانید در یک روز یک لوگو طراحی کنید و چند میلیون بگیرید، بجای آن که هرروز یک کار تکراری را انجام دهید و این پول را در پایان ماه دریافت کنید. میتوانید به مدیریت یک کافه بپردازید بجای آن که در کافه کار کنید. فرد ماهر کمتر کار میکند و بهره بیشتری میبرد.
راهکار نهم: اطرافیان خود را خوشحال کنید
اگر من روزی ده ساعت کار کنم و به خاطر این ماجرا اطرافیانم را آزار بدهم، داشتن شغل دوم علاوه بر دشواری فردی، اطرافیانم را بهسختی میاندازد.
اما اگر با دستمزد بیشتری که میگیرم برای آنها هم هدیه بخرم، بهاندازه زندگی کاری به آنها هم توجه کنم و کاری کنم که باور داشته باشند اولویت اول زندگی من هستند، آنها هم محیط را برای شرایط سخت من سادهتر میکنند.
راهکار دهم: شاکر باشید
هر بار که سختی شغل دوم شما را به تنگ آورد، به یاد بیاورید که خیلیها صبح تا شب را به دنبال یک شغل میگردند و موفق نمیشوند کار پیدا کنند. منظورم این نیست که از مشکلات دیگران شاد باشید. میخواهم بگویم که بجای گله از اوضاع، سختی زندگی و خستگی کار، شاکر باشید که اسیر سختی جانفرسای بیکاری نیستید.
کار کردن سخت نیست. سختی واقعی بیکاری است.
کار کردن سخت نیست. سختی واقعی بیکاری است. زیاد کار کردن، زمان زیادی را پشت میز گذراندن، بیخوابی و دور ماندن از تفریح هرگز آنقدر بد نیست که ندانید سر ماه از کجا باید اجاره خانه خود را بپردازید. ایکاش شرایط اقتصادی به شکلی بود که یک شغل زندگی ما را تامین میکرد. اما حالا که این شرایط وجود ندارد، تنها کاری که از دستمان بر میآید این است که بیشتر از توانمان کار کنیم.
شغل دوم در چرخه کار
در سختترین لحظات به چرخه کار فکر کنید. وقتی شما یک شغل را برعهده میگیرید، در طی یک چرخه برای دیگران کار بهوجود میآورید. اگر کار شما واقعا با تولید کالا و خدمات همراه باشد، آدمهای زیادی بهواسطه تلاش شما کار پیدا میکنند.
مثلا فکر کنید قرار است برای یک رستوران پیام تبلیغاتی بنویسم. اگر کارم خوب باشد مردم بیشتری به رستوران میآیند. آنها برای آمدن به رستوران تاکسی میگیرند. مدیریت رستوران وقتی حجم مشتریها را میبیند نیروهای بیشتری استخدام میکند. من با گرفتن شغل دوم نهتنها فضای کار را برای یک فرد دیگر تنگ نمیکنم، بلکه برای عده بیشتری شغل ایجاد میکنم.
وقتی فکر میکنیم سختی امروز ما باعث میشود فردای دیگران را راحتتر شود، بهتر میتوانیم امروز را تحمل کنیم.
نظرات