چرخه اقتصادی از قیمت دلار تا بیکاری
آخرین بار کی قیمت دلار جهشی عجیب داشت؟ سال 1397، 1390، 1373… جهش بعدی کی خواهد بود؟ آیا احساس نمیکنید گاهی اوضاع اقتصادی بهتر میشود و بعد از مدتی دوباره در شوک شرایط بد فرو میرویم؟ آیا به نظر نمیرسد که بالا و پایین رفتنهای اقتصادی از یک چرخه پیروی میکند؟ چرخهای که به آن
آخرین بار کی قیمت دلار جهشی عجیب داشت؟ سال 1397، 1390، 1373… جهش بعدی کی خواهد بود؟ آیا احساس نمیکنید گاهی اوضاع اقتصادی بهتر میشود و بعد از مدتی دوباره در شوک شرایط بد فرو میرویم؟ آیا به نظر نمیرسد که بالا و پایین رفتنهای اقتصادی از یک چرخه پیروی میکند؟ چرخهای که به آن چرخه کسبوکار، چرخه تجارت یا چرخه اقتصادی میگوییم.
شاید به خاطر کلمه چرخه فکر کنید دوران خوش بعدی و دوران غمانگیز پیش رو کاملا قابل پیشبینی و در مواردی قابلپیشگیری هستند. مثلا شاید فکر کنید که در دور دوم ریاستجمهوری بعدی دوباره شاهد جهش قیمتها و حرکت به سمت ابرتورم خواهیم بود. اما چرخه اقتصادی معمولا غیرقابلپیشبینی است.
چرخه اقتصادی چیست؟
عوامل اقتصادی مدام تغییر میکنند. تورم پایین میآید، بالا میرود و دوباره افت میکند. نرخ بیکاری زیاد و کم میشود. بحران در بازارهای مالی پیش میآید و نرخ ارز همیشه در نوسان است. برای هرکدام از این موارد میشود یک چرخه در نظر گرفت.
هر شغلی دوران رونق و دوران رکود دارد.
اتفاقا بررسی همزمانی این چرخهها موضوع جالبی است. مثلا فرض کنید که ببینیم همیشه قبل از افزایش نرخ بیکاری، با کاهش تورم روبرو میشویم. این بار که تورم کم شود سعی میکنیم فکری به حال بیکاری کنیم.
اما تولید ناخالص داخلی یا GDP برای اقتصاددانها جالبتر است. آیا تولید در یک کشور زیاد میشود، به اوج میرسد و بعد افت میکند؟ چرا اینطور است؟ آیا وضع بهتر مردم دلیلی میشود برای بد شدن اوضاع؟
آیا چرخه اقتصادی وجود دارد؟
برخی باور دارند که تصور چرخهای بودن اقتصاد از اساس اشتباه است. آنها فکر میکنند که جوینده دوست دارد در بالا و پایین رفتن GDP یک الگو کشف کند، برای همین خیال میکند که اقتصاد شبیه به یک نوسانگر مدام در حال نوسان است.
اما اگر نپذیریم که نوسانی وجود دارد، شاید گمان کنیم که اقتصاد دارد به سمت یک تعادل پیش میرود. مثلا فکر کنیم که بازار بهطور طبیعی دارد فعالیتهای اقتصادی را ساماندهی میکند تا درنهایت (قبل از آنکه همه ما مرده باشیم) شرایط پایدار و متعادل شود.
اما اگر نپذیریم که نوسانی وجود دارد، شاید گمان کنیم که اقتصاد دارد به سمت یک تعادل پیش میرود.
اما موضوع اینجا است که عوامل موثر بر اقتصاد ساده و ثابت نیستند. رئیسجمهور آمریکا عوض میشود و فرد جدید مدام نظر عوض میکند. طوفان میآید. حمله تروریستی میشود. فناوریای نوین ظهور میکند…
حتی اگر بازار بهطور طبیعی بخواهد به سمت تعادل و پایداری حرکت کند، حتی اگر مغازهدارها از چاپ مجدد قیمتها استقبال نکنند و دوست داشته باشند قیمت همهچیز ثابت بماند، نیروهای متغیر و غیرقابلپیشبینی بیرونی اقتصاد را به سمت رفتاری تصادفی و نوسانی سوق میدهند.
طول چرخه اقتصادی
در اواخر قرن نوزدهم، کلمنت جاگلر از یک دوره تناوب 7 تا 11 ساله برای اقتصاد صحبت کرد. در این مدل هر چرخه چهار بخش دارد.
- رونق اقتصادی: نرخ بهره پایین میآید. سرمایه در اختیار مردم است. به خاطر وفور پول، قیمتها بالا میرود و به طمع قیمتهای بالا تولید رونق میگیرد.
- بحران اقتصادی: بنگاههای اقتصادی سقوط میکنند. بسیاری از مردم که با پولهای مازاد خود بر روی واحدهای تولیدی سرمایهگذاری کرده بودند ضرر میکنند. بازار سهام افت میکند. آینده مبهم بهنظر میرسد.
- رکود اقتصادی: سرمایه کمیاب میشود. بهره بانکی بالا میرود. واحدهای تولیدی تعطیل هستند. شغلی وجود ندارد. بازار خالی است. کلمه تخفیف روی شیشه تمام مغازهها به چشم میخورد.
- بازیابی اقتصادی: قیمت سهام بهشدت پایین آمده است. سرمایهگذاران هوشیار قدر قیمتهای پایین را میدانند. اقتصاد میخواهد از جایش بلند شود. دوران رشد نزدیک است. روزنامهها از احتمال کاهش بهرهبانکی صحبت میکنند.
دلایل بهوجود آمدن چرخههای اقتصادی
اگر به چرخه بالا دقت کرده باشید، دو عنصر بانک (بهره) و بورس (سهام) نقشی کلیدی در سرنوشت اقتصادی دارند. بهره بانکی کم میشود و سرمایهها از بانک به بورس میروند و با افزایش بهره سرمایه به بانک باز میگردد. این چرخه به چرخه جاگلر مشهور است و معمولا در یک بازه 7-11 ساله رخ میدهد.
چرخه کار
چرخه دیگر که بیشتر از سرمایه به نیروی کار توجه دارد، چرخهای 3-5 ساله به نام چرخه اقتصادی کیچین است.
در این چرخه قیمت بالا به استخدام نیرو برای تولید منجر میشود و استخدام نیرو کالا را وافر و قیمتها را نازل میکند و بنگاه به تعدیل نیرو میپردازد.
چرخه زیرساخت
چرخه دیگر که بجای سرمایه و کار به سرمایهگذاری برای زیرساخت توجه دارد، چرخه کوزنتس است. در دهه 50 با رشد درآمد نفتی، ایران برای زیرساختها سرمایهگذاری کرد.
سرمایهگذاری بعدی در دوران سازندگی دهه هفتاد رخ داد. برای دهه 1400 یکبار دیگر به سرمایهگذاری زیرساخت نیاز داریم.
چرخه انقلاب فناوری
اختراع موتور بخار زندگی مردم را متحول کرد. اما این تحول در مقایسه با توسعه راهآهن در قرن 19م آنقدر بزرگ نبود. قرن بیستم با برق شروع شد. لامپ، رادیو، ضبطصوت، تلگراف!
اما اواسط قرن بیستم با همهگیر شدن خودرو و هواپیما همهچیز شکلی تازه پیدا کرد. تا اینکه به ابتدای قرن بیستویکم رسیدیم. کامپیوتر، موبایل، اینترنت… سال 2050 چطور خواهد بود؟ 2100 چطور؟
به نظر میرسد هر پنجاه سال انقلاب قبلی کامل شود، راهآهن از دل موتور بخار بیرون بیاید و سال 1950 سینما شکلی جدی پیدا کند. از این منظر الان ما درحال تجربه فرم ابتدایی فناوری اطلاعات هستیم. چیزی شبیه به فیلمهای صامت و سیاهوسفید ابتدای قرن بیستم.
شاید شانس داشته باشیم و اوج فناوری در 2050 را ببینیم. اما برای دیدن انقلاب فناوری در ابتدای قرن بیستودوم به چیزی بیش از شانس نیاز است. البته این چرخههای 50 و 100 ساله اثبات نشدهاند و تنها در حد نظریه هستند.
چرخه اقتصادی در ایران
وقتی در مهمانی میخواهید از اوضاع اقتصادی گله و شکایت کنید، کار خیلی سختی پیش روی شما نیست. میتوانید از هر چیزی ایراد بگیرید تا بالاخره مهمانی تمام شود.
در حدود سال شروع جنگ ایران را وارد سختترین شرایط اقتصادی تاریخ کرد. رشد اقتصادی منفی باعث شد که وضع زندگی مردم مدام بد و بدتر شود.
در حدود سال 1987 (وقتی من به دنیا میآمدم) بار دیگر شرایط همانقدر سخت شد. از شروع ریاستجمهوری خاتمی تا دور دوم احمدینژاد اوضاع خیلی بد نیست. خاتمی دولت را بهسلامت از سال 2000 عبور میدهد.
دور دوم ریاستجمهوری احمدینژاد نسخه خفیف شدهای سالهای جنگ است. تحریمهای اقتصادی، قطعنامههای بینالمللی و کاهش دادوستد جایی برای رشد باقی نگذاشت. اگر نظریه چرخه را بپذیریم، حوادث اقتصادی 1397 چندان دور از ذهن نیستند.
اهمیت مشاهده و مطالعه
بر روی چرخه اقتصادی در آمریکا کارهای مهمی انجام شده. نظریههایی که در مواردی درهای تالار مشاهیر نوبل را بر روی محققین باز کردند و منجر به کشف جزئیاتی نوین در مورد اقتصاد شدند.
اما در ایران آنطور که باید در این مورد کار نشده است. وارد بحران شدیم، دلایلی برای بهوجود آمدن آن تراشیدیم. خروج از بحران را جشن گرفتیم. بدون آنکه به فکر بازگشت رکود باشیم.
وقتی تصمیم میگیرید پول کمتری خرج کنید، دیگران هم تصمیم گرفتهاند کمتر پول خرج کنند.
عمقِ کمِ بازار سرمایه، کارکرد دستوری و دولتی نظام بانکی، عدم استقلال بانک مرکزی، رونق نداشتن تولید و روابط تجاری ناپایدار از جمله دلایلی است که بررسی بحرانهای اقتصادی را به برگزاری چند دادگاه برای مفسدین اقتصادی تقلیل میدهد.
چرخه اقتصادی و مفسدین
این تصور که بحران، زاده فساد است اشتباه نیست. اما اینکه فساد اقتصادی تنها شامل گرفتن وام، انبار کردن سکه و استفاده از رانتهای دولتی میشود درست نیست. درواقع به نظر میرسد که در ایران درک درستی از فساد اقتصادی نداشته باشیم و گمان کنیم همین جرایم ریزودرشت هستند که اقتصاد را به هم میریزند.
اینکه مفسد است که فضای اقتصاد را فساد میکند یا فضای فاسد است که مفسد اقتصادی به وجود میآورد، بحثی عمیق و فلسفی است که شاید جواب سادهای نداشته باشد. بااینوجود بررسی عوامل غیرمفسدانه چرخه اقتصادی، پذیرش فاکتورهای علمی و استفاده از تجربه کشورهای دیگر کمک زیادی به کاهش طول دوران بحرانها خواهد کرد.
نظرات