فونیکس - هدر اخبار
کد مطلب: ۳۱۶۱۸۶

نشانه‌های احتیاط بیش از حد در کسب‌وکار

نشانه‌های احتیاط بیش از حد در کسب‌وکار

آغازی هر کاری با ریسک همراه است. قضیه حتی به کسب‌وکار هم خلاصه نمی‌شود. اساسا برای هر موفقیتی در زندگی حدی از ریسک لازم است. اگر اقداماتی که برای موفقیت انجام می‌دهیم به شکست منجر شوند احتمالا باعث از دست دادن سرمایه و اتلاف زمان شوند. این از دست دادن‌های احتمالی همان چیزی هستند که

آغازی هر کاری با ریسک همراه است. قضیه حتی به کسب‌وکار هم خلاصه نمی‌شود. اساسا برای هر موفقیتی در زندگی حدی از ریسک لازم است. اگر اقداماتی که برای موفقیت انجام می‌دهیم به شکست منجر شوند احتمالا باعث از دست دادن سرمایه و اتلاف زمان شوند.

این از دست دادن‌های احتمالی همان چیزی هستند که چنین اقداماتی را تبدیل به ریسک می‌کنند. حتی اگر امروز موفق باشید، برای اینکه بتوانید موفقیت خود را حفظ کنید باز هم باید ریسک کنید؛ اما بسیاری از افراد پس از کسب چند موفقیت‌ها خیلی محتاط می‌شوند. ما در این مقاله می‌خواهیم چهار نشانه‌ای را که نشان می‌دهند شما در کسب‌وکار یا زندگی خود زیادی احتیاط می‌کنید، می‌آوریم.

۱- شما به تمام اهداف خود می‌رسید

بگذارید با پایه‌ای‌ترین روش برای اینکه بفهمیدم زیادی احتیاط می‌کنید و گام‌های کوچک برمی‌دارید آشنا شویم. اگر شما دائما به تمام اهداف خود می‌رسید، هر ماه طبق برنامه پیش می‌روید، احتمالا زیادی با احتیاط عمل می‌کنید. قدم‌هایتان زیادی کوچک است. مهم‌ترین بخش هدف‌گذاری رسیدن به آن است؛ اما به شرطی اهداف بیش از حد کوچک نباشند.

شما می‌خواهید اهداف درستی بچینید. اهداف درستی که به‌اندازه کافی بزرگ باشند و شما را رشد دهند ولی همچنان قابل‌دستیابی باشند. اگر اهداف شما زیادی قابل‌دستیابی هستند، احتمالا دارید توان بالقوه خود را نادیده می‌گیرید.

به این فکر کنید که آیا مایل هستید به صددرصد اهداف آسان و ساده برسید یا اینکه دوست دارید فقط به ۵۰ تا ۶۰ درصد اهداف سختی که واقعا به رشد شما کمک می‌کنند دست یابید؟ در مورد اهدافی که شما را تا مرز توانایی‌ها و ظرفیتتان پیش می‌برند چه؟

نگران چیدن اهدافی نباشید که زیادی بزرگ هستند. اگر زمان کافی باشد، می‌توانید به هر هدفی برسید؛ بنابراین بد نیست که برای رشد حداکثری و استفاده از همه ظرفیت خود، به چندتایی از هدف‌هایمان هم نرسیم.

پس باید چه‌کار کنیم؟

با تنظیم اهداف هفتگی یا ماهانه آغاز کنید. خط پایان را هر ماه کمی آن‌سوتر بکشید. ببیند تا انتهای ماه چقدر می‌توانید پیش بروید.

تنظیم اهداف مثل تمرین‌های بدنی برای رشد ماهیچه‌ها است. برای اینکه ماهیچه‌هایتان رشد کنند شما باید آن‌ها را تا جایی که ممکن است تحت‌فشار قرار دهید تا ببینید توانایی شما چقدر است. سپس باید تمرین کنید که از این نقطه فراتر بروید تا توانایی ماهیچه‌هایتان بیشتر شود.

۲- هیچ دستیاری ندارید

ضرب‌المثل معروف « وقت طلاست»‌ را همه‌مان شنیده‌ایم. شاید زمان ارزشمندترین دارایی ماست. مشکل بسیاری از کارآفرین‌ها که شاید خودم هم بتوانم یکی از آن‌ها باشم، این است به دلیل اینکه کارهایی زیادی از دستشان برمی‌آید یا حداقل تمام کارهایی که برای آغاز کسب‌وکار لازم است از دستشان برمی‌آید، فکر می‌کنند که باید همه کارها را خودشان انجام دهند.

آن‌ها گاهی هم فکر می‌کنند که هیچ‌کس دیگری نمی‌تواند کارها را به‌سرعت و بازدهی که خود آن‌ها انجام می‌دهند، انجام دهد و البته شاید این فکر واقعا درست است.

نتیجه چنین تفکری این است که شما هم مدیرعامل، هم طراح، هم بازاریاب، هم برنامه‌نویس و هم همه‌چیز شرکت خود می‌شوید. در کنار این شما دستیار خودتان نیز هستید. این حالت در ابتدا بسیار بهینه و کم‌هزینه به نظر می‌آید.

شما

اما بگذارید کمی عقب‌تر بایستیم و از بالا به قضیه نگاه کنیم. به اهداف خود در یک، پنج و ده سال آینده فکر کنید. حساب کنید که برای رسیدن به این اهداف چقدر باید هزینه و وقت بگذارید.

وقتی چنین محاسبه‌ای انجام دادید، خیلی زود می‌فهمید که شما به‌تنهایی نمی‌توانید فروش بسیار زیادی داشته باشید و رشد کنید. شما به‌تنهایی فقط تا حدی می‌توانید شرکت را پیش ببرید. برای اینکه از این نقطه فراتر بروید لازم است که از دیگران کمک بخواهید یا آن‌ها را استخدام کنید.

چه چیزی شما را کوچک نگاه می‌دارد؟

چه‌کار دیگری انجام می‌دهید که باعث می‌شود شما زمان خود را روی کارهای کوچک صرف کنید؟ آیا کسی بلیت‌های سفر و ملزومات دفتر کار مثل چای و مایع دستشویی را تهیه می‌کند؟ به نظرتان آیا شما تنها کسی هستید که می‌تواند از عهده این کارها برآید؟

مشکل این است که شما ارزش زمان خود را به‌خوبی نمی‌شناسید. اگر ارزش وقت خود را بدانید آن صرف تمرکز روی کارهایی می‌کنید که شما را به اهداف بزرگ هدایت می‌کنند.

اگر همچنان روی جزئیات تمرکز کنید، شما همچنان می‌توانید کسب‌وکار خود حفظ کنید اما نمی‌توانید به رشد آن‌چنانی که مدنظرتان است برسید.

چه‌کار باید بکنید؟

کسی را استخدام کنید که برخی از کارهایی را که ضروری نیست شما انجام دهید، ا انجام دهد. شما باید از جایی شروع کنید. من جای مشابهی در ایران نمی‌شناسم؛ اما سایت‌هایی مثل upwork وجود دارند که شما می‌توانید برخی از کارها را به دورکارها بسپارید.

هر چه بیشتر کارها را به دیگران بسپارید، در این کار بهتر می‌شوید. همچنین آگاهی‌تان در مورد حوزه‌هایی که در آن‌ها زمان صرف می‌کنید نیز بیشتر می‌شود. تصویر ذهنی‌تان شفاف می‌شود در نتیجه می‌توانید ببینید که کدام حوزه‌ها بیشترین تأثیر را در رشد شرکت دارند.

اگر این حوزه‌ها مستقیما با هسته کارهایی که شما انجام می‌دهید ارتباط ندارند، بهتر است آن‌ها را رها و به دیگران واگذار کنید. حتی اگر کسی این کار را با ۸۰ درصد کیفیت شما انجام می‌دهد، کافی است که کار را به او بسپارید.

۳- رهبر حوزه کاری نمی‌شوید

در دنیای بسیار دیجیتالی ما، شبکه‌های مجازی، وبلاگ‌ها‌ و ویدئو‌ها به منبع عمده اطلاعات ما بدل شده‌اند. برای اینکه رهبری صنعت یا حوزه کاری خود را در دست بگیرید و پیشرو کارآفرین‌ها و دیگر فعالین حوزه کاری خود شوید، حتما باید در اینترنت حضور داشته باشید.

اگر از شبکه‌های اجتماعی فراری هستید یا نمی‌خواهید یک وب‌سایت یا پیج شخصی داشته باشید، احتمالا درباره حضور اجتماعی خود بیش‌ازحد احتیاط می‌کنید. این عدم حضور آنلاین در نهایت باعث خواهد شد که صرفا یک مدیر جزء در حوزه کاری خود بمانید.

برای به دست گرفتن رهبری صنعت خود، باید تخصص خود را توسعه دهید و حضور آنلاین داشته باشید. حضور در شبکه‌های اجتماعی و توسعه برند شخصی در دنیای دیجیتال در هیچ زمانی به ‌اندازه امروز اهمیت نداشته است.

چه‌کار باید بکنید؟

خیلی ساده لازم است دائما در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی حاضر باشید. منابع و ابزارهای فراوانی برای آموزش توسعه برند شخصی آنلاین وجود دارد. حضور مجازی قدرتمند درجاهایی مثل توییتر و اینستاگرام برای رشد و توسعه خود به‌عنوان رهبر صنعت ضروری است. مدیران، بنیان‌گذاران و روسای شرکت‌های بزرگ را به یاد بیاورید که هر کدام حداقل یک اکانت توییتر برای ابزار نظرات خود دارند.

مطمئن شوید که شما نه‌تنها خود را بالا می‌برید بلکه از دیگر رهبران و مدیران را نیز حمایت می‌کنید. همچنین مهم است که در پایگاه‌های مجازی گوناگون بسیار فعال باشید، آن‌قدر فعال که در مورد شما بنویسند؛ مثلا آن‌قدر بزرگ شوید که در همین تجارت‌نیوز به‌عنوان یک رهبر در حوزه کاری شما، درباره‌تان مقاله نوشته شود.

شبکه‌های اجتماعی احتیاط کردن برای اینکه بتوانید رهبر صنعت یا حوزه کاری خود را به‌دست بگیرید باید حضور فعالی در شبکه‌های اجتماعی داشته باشید.

وقتی محتواهای شخصی خود را آماده کردید، فضای مجازی جای خوبی است که مطالب خود را به اشتراک بگذارید. استفاده و بهبود این فضا همراه با سخت‌کوشی و کسب نتایج خوب در دنیای واقعی می‌تواند شما را به‌عنوان رهبری در حوزه کاری خود معرفی کند.

۴- چیزی نیست که شما را شب‌ها بیدار نگاه دارد

به چالش کشیدن دائمی خود، بخشی از وجود یک فرد کارآفرین است. اگر شما زیادی راحت و دور از استرس هستید، احتمالا نشانه بدی است. این مسئله نه‌تنها به این معنی است که شما به‌اندازه‌ و سرعتی که می‌توانید سریع رشد نمی‌کنید، بلکه اگر زیادی از کار خود راضی باشید ممکن است سقوط هم بکنید.

این مسئله برای بعضی از کارآفرین‌هایی که به موفقیت‌هایی دست یافته‌اند، ممکن است اتفاق می‌افتد؛ زیرا از اینکه ریسک کنند و آنچه را تا امروز کسب کرده‌اند، ببازند می‌ترسند. بعضی خود را در خود حبس می‌کنند و فراموش می‌کنند که چقدر برای دست‌یابی به هدف تلاش کرده‌اند.

اینکه به حدی از موفقیت رسیده‌اید دستاورد بزرگی است اما نباید توانایی‌های بالقوه خود را نادیده بگیرید و همچنین باید مطمئن شوید که همیشه برای رشد بیشتر تلاش می‌کنید.

چه‌کار باید بکنیم؟

یکی از بزرگ‌ترین و آرزومندانه‌ترین اهدافی را که برای کسب‌وکار خود دارید، برگزینید و برنامه‌ای بچینید که گام‌به‌گام به آن برسید. بدانید که چه هزینه‌های مالی، زمانی، انسانی و دیگر منابع را برای به رسیدن به این هدف باید صرف کنید. با سرمایه‌گذاری و وارد کردن مقداری از سرمایه‌ خود روی پروژه، خود را به پروژه وفادار نگه دارید.

ریسک‌پذیری را با بی‌باکی اشتباه نگیرید. شما برای ریسک‌پذیری باید حدی از سازگاری و شکیبایی داشته باشید، اما ریسک‌ها باید همراه با یک برنامه اجرایی روشن، فکر شده با اهداف مشخص دنبال شود. ریسک کردن صرفا به خاطر هیجان، یک‌جور بی‌مسئولیتی است. این نوع ریسک‌پذیری حتی بدتر از ماندن در منطقه آرامش است.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.