اقتصاد روی صحنه: ۲۷ مارس روز جهانی تئاتر
به مناسبت 27 مارس، روز جهانی تئاتر نگاهی کوتاه میاندازیم به این هنر باستانی. البته برای این تماشا عینکی اقتصادی به چشم میزنیم و سعی میکنیم جایگاه این هنر در اقتصاد را بهتر درک کنیم. البته منظورم از اقتصاد تئاتر، هزینه بلیت فروختهشده یا دستمزد بازیگران روی صحنه نیست. بلکه هنر تئاتر میتواند تاثیری بسیار
به مناسبت 27 مارس، روز جهانی تئاتر نگاهی کوتاه میاندازیم به این هنر باستانی. البته برای این تماشا عینکی اقتصادی به چشم میزنیم و سعی میکنیم جایگاه این هنر در اقتصاد را بهتر درک کنیم.
البته منظورم از اقتصاد تئاتر، هزینه بلیت فروختهشده یا دستمزد بازیگران روی صحنه نیست. بلکه هنر تئاتر میتواند تاثیری بسیار عمیقتر بر اقتصاد محلی و جهانی بگذارد.
هنر در حوالی چهارراه ولیعصر
در سالهای دانشجویی من و بهترین دوستم «سعید باقری» به یک گروه نمایش کوچک پیوستیم که متنهایی از شکسپیر و برشت را برای دانشجویان به روی صحنه میبرد. همین تمرینها باعث شد که بعضی از ما، بعدها جسارت کارگردانی و نویسندگی را هم به خود بدهیم.
روال کار ما به این شکل بود که در ساعات بیکاری پولهایمان را روی هم میگذاشتیم و یک سالن کوچک برای تمرین اجاره میکردیم. دستمزدی در کار نبود. ما نگاهی انتفاعی نداشتیم. نمیخواستیم یک تومان خرج کنیم که دو قران کاسب شویم. ما عاشق این کار بودیم.
هیچکدام از ماها درگیر غرور و عنوان نبودیم. وقتی در نمایش مکبث نقش ملکوم را پذیرفتم، تعداد دیالوگهای این نقش را نشمردم. یا وقتی نیاز بود کنار سجاد کیانی تنبک بزنم، خود را نویسنده و بازیگری نمیدانستم که عضویت در گروه موسیقیِ نمایش برایش کم است. کار باید پیش میرفت.
بهترین سالهای زندگی من
این برنامههای تولید آثار نمایشی، تمرینی فوقالعاده برای استارتآپ و راهاندازی کسبوکار بودند: گروهی که به یک کار عشق میورزند، با نهایت توان برای تولید محصول نهایی وقت میگذارند. راهاندازی و تقویت گروههای نمایش محلی و دانشجویی تاثیری عمیق بر فضای کسبوکار کشور خواهد گذاشت.
تئاتر، فرصتی برای همذات پنداری
آن سالها آدمهایی مثل گرتوفسکی، پیتر بروک و برشت خیلی روی ما اثر گذاشته بودند. ما برای شکستن دیوار چهارم (دیواری فرضی بین بازیگر و تماشاچی) تلاش زیادی میکردیم و به شیء خالی (اشیایی که تنها در تخیل تماشاچی وجود دارند) عشق میورزیدیم.
اما اگر امروز بخواهم دوباره نمایشی را تمرین کنم، تمام تلاشم را برای درآوردن اشک مخاطب به کار خواهم بست. همذاتپنداری مهمترین دستاورد نمایش برای اقتصاد است.
وقتی رستوران غذای شما را دیر میآورد، وقتی اینترنت قطع است و مسئول مربوط به مشکل اهمیت نمیدهد، وقتی در ترافیک کسی به دیگری راه نمیدهد و هزار مورد مشابه این، مرضی به نام فقدان همذاتپنداری در جامعه نشر پیدا کرده است.
چرا مردم انگلستان برای یونانیها دل میسوزاندند و خبر مرگ یک معترض بسیار دلخراش بود، اما همین مردم توقع داشتند که ارتش با خشونت تمام واردات تریاک به چین را آزاد کند؟
تجربه انگلستان در جنگ تریاک (دهه 1840) را با تجربه همزمان همین کشور در جنگ استقلال یونان (دهه 1820) مقایسه کنید. چرا مردم انگلستان برای یونانیها دل میسوزاندند و خبر مرگ یک معترض بسیار دلخراش بود، اما همین مردم توقع داشتند که ارتش با خشونت تمام واردات تریاک به چین را آزاد کند؟ چرا کسی به رونق اقتصاد انگلستان به بهای نابودی اقتصاد چین اهمیتی نمیداد؟
دلایل بیشماری برای این واقعا وجود دارد. اما تئاتر نقش مهمی در شکلگیری یک تصور انسانی از مردم یونان داشت. انگلیسیها راحتتر میتوانستند خود را جای یونانیها بگذارند درحالیکه درک چینیها کار بسیار سختی بود.
مهارتهای اجتماعی در سالن نمایش
سال 1387 بود. در یک سالن تاریک به نقطهای موضعی خیره شده بودم. باید از پشتصحنه وارد آن دایره روشن میشدم و رو به تماشاچیها جملاتی را فریاد میزدم. سرما خورده بودم. میترسیدم جملاتم با سرفههای ناخواسته خراب شود. اما بهمحض پا گذاشتن به روی صحنه، همهچیز تغییر کرد. تنم گرم بود و دیگر گلودرد نداشتم. جادوی صحنه رخ داده بود.
تجربه آن روز را هرگز فراموش نمیکنم. حالا هر وقت که به یک جلسه کاری میروم، خود را روی صحنه مجسم میکنم. نباید سرفه کنم، تپق بزنم، بلند بخندم یا بد بنشینم. یک ساعت و نیم اجرای نمایش با تمام انرژی.
تئاتر به شما میآموزد که چطور با رهاسازی خود را از دنیای بیرون جدا کنید و در آرامش یک نقش فرو بروید.
امروزه مهارتهایی اینچنینی خیلی بیشتر از تسلط بر نرمافزار باعث افزایش دستمزد شما میشوند. از این نظر داشتن تجربه بازیگری به درد هر کسی میخورد.
وقتی مادرتان مریض است، در راه تصادف کردهاید، بدهی زیادی دارید، لوله آب ترکیده و نمیتوانید طلب خود را وصول کنید، چطور قادر خواهید بود به جلسات کاری بروید؟ تئاتر به شما میآموزد که چطور با رهاسازی خود را از دنیای بیرون جدا کنید و در آرامش یک نقش فرو بروید و اشک بریزید وقتی خوشحالید و بخندید وقتی غمگین هستید.
تئاتر، یک نهاد اجتماعی قدرتمند
تئاتر و هنرهای نمایشی طی قرون مختلف تاثیر زیادی بر رفتارهای جمعی داشتند. پادشاهان و تاجران به این قدرت پی برده بودند و باور داشتند که هنرهای نمایشی بیش از هر هنر دیگری میتواند بر الگوهای رفتاری مردم تاثیر بگذارد.
تئاتر مجموعهای کامل از تمام هنرهای کشور بود: نقاشی در دکور، معماری در سالن نمایش، ادبیات و شعر در متن، رقص و حرکت در اجرا، مد در طراحی لباس و گریم، خوشنویسی در پوسترها و بروشورها و تکنیکهای مجسمهسازی در خلق ماسکها و فیگورها.
حسن معجونی در نمایش بهخاطر یک مشت روبل
جمع این هنرها میتوانست بهتر از هر شیوه دیگری مردم را با طمع مکبث و تردید اتلو آشنا کند و ماجرای شاه لیر را به نمایش بگذارد و بخشی انکارناپذیر از حافظه جمعی شود.
تاثیر اقتصادی «تاجر ونیزی»، اجتماعی «باغ آلبالو» و سیاسی «ترس و نکبتهای رایش سوم» با هیچ هنر دیگری به این قدرت قابل نمایش نبود. حتی سینما همچنین قدرتی ندارد. در سینما مردم به دنبال تطبیق خط به خط روایت با واقعیت هستند و به کوچکترین جزئیات واکنش نشان میدهند. اما در تئاتر، تماشاچی بهسادگی یک عصا را بهعنوان شمشیر، اسب یا تیروکمان میپذیرد.
روح جمعی در سالن نمایش
تئاتر فرصتی بیمانند از یک تجربه جمعی است. وقتی در سالن نمایش، چراغها خاموش میشود، نه 100 تماشاچی منفرد، بلکه یک روح جمعی نظارهگر اوج هوش و خلاقیت بشری است.
این روح جمعی را میتوانید در خندههای متحد و تشویقهای همزمان ببینید. در یک نمایش کمدی کمتر پیش میآید که صدای خنده یک نفر را بشنوید. یا همه میخندند یا آن یک نفر که خندهاش گرفته، صدای خود را فرومیبرد. او تنها وقتی قهقهه میزند که دیگران هم همین کار را بکنند.
معمولا پیش نمیآید که وقتی همه دارند دست میزنند، یک نفر مثل چوب خشک بایستد و کار دیگران را تماشا کند. همچنین کمتر میبینید که بعد از پایان تشویق، یکنفر همچنان به کف زدن ادامه دهد.
روح انسانهایی که اتحاد را در محاصره و شکار یک ماموت تجربه میکردند، حالا به یک تجربه متمدن از اتحاد نیاز دارد. کمتر تجربهای به اندازه تئاتر قدرتمند است. تا آنجا که میتوانیم بگوییم جامعه بدون تئاتر، جنگلی انبوه است بدون آب.
نظرات