چرا حکومتها از فناوری گریزان هستند؟
این یک واقعیت تاریخی است که میشود برای آن شواهد زیادی پیدا کرد. حاکمان، شاهان و حتی حکومتهای دموکراتیک از فناوری گریزان هستند و دوست ندارند مردم هر روز با یک فناوری نوین آشنا شوند. آنها معمولا در مورد بیکاری احتمالی، آثار زیستمحیطی، آثار بهداشتی و بهطور کلی آثار جانبی منفی فناوری هشدار میدهند. باور
این یک واقعیت تاریخی است که میشود برای آن شواهد زیادی پیدا کرد. حاکمان، شاهان و حتی حکومتهای دموکراتیک از فناوری گریزان هستند و دوست ندارند مردم هر روز با یک فناوری نوین آشنا شوند. آنها معمولا در مورد بیکاری احتمالی، آثار زیستمحیطی، آثار بهداشتی و بهطور کلی آثار جانبی منفی فناوری هشدار میدهند.
باور کنید یا نه، این موضوع بیشتر از دلایل سیاسی یا روانشناختی، دلایل اقتصادی دارد. اگر بخواهیم تیتر این نوشته را در یک جمله پاسخ دهیم باید بگوییم که حکومتها از فناوری بیزار هستند چون فناوری کاسبی آنها را به هم میزند. اما چطور؟
شاهان و فناوری
یک روز مردی نزد تیبریوس (امپراتوری که در زمان تولد مسیح 42 ساله بود) آمد و گفت که نوعی شیشه نشکن اختراع کرده. تیبریوس پرسید «آیا کسی جز من این اختراع را دیده؟» مرد پاسخ داد خیر. تیبریوس مرد را به زمین انداخت و درجا کشت و گفت: اختراع تو طلاهای من را چون خاک بیارزش میکند!
چند سال بعد مخترعی نزد امپراتور وسپاسیان میرود و طرح نوعی جرثقیل را به دربار ارائه میکند. امپراتور از این اختراع میرنجد و میگوید این وسیله مردم را بیکار و نسبت به دربار بدبین میکند!
مخترع نمیتوانست آزادانه شرکت تاسیس کند و به تولید مصنوعات صنعتی خود بپردازد.
در قرن 16م، ویلیام لی یک ماشین بافندگی اختراع کرد که به کار تولید پارچه سرعت میداد. حدسش دشوار نیست که ملکه الیزابت اول اختراع لی را شرمآور دانست. سالها بعد شاه جیمز اول هم گفت که این اختراع باعث پریشانی و تنگدستی مردمی خواهد شد که در کار بافندگی هستند.
بخت بقیه دانشمندان بلندتر از این نبود. حتی اگر از اختراع استقبال میشد، مخترع نمیتوانست آزادانه شرکت تاسیس کند و به تولید مصنوعات صنعتی خود بپردازد. بلکه مجبور بود اختراع خود را در مقابل چند سکه ناقابل تقدیم دربار کند. به این ترتیب انگیزه برای اختراع و نوآوری بهشدت پایین میآمد.
چرا شاهان ترشرویی میکردند؟
تصور ساده از حکومت این است که شاه فردی است مقتدر که زیردستان خود را تعیین میکند. واقعیت درست برعکس این است. شاه بهایندلیل شاه است که زیردستان او را پذیرفتهاند. حیات سیاسی دیکتاتورها به رضایت افراد کلیدی و مهم کشور بستگی دارد. این افراد کلیدی هم به این دلیل کلیدی هستند که توانستهاند زیردستان خود را خوشنود نگه دارند.
یک شاه مقتدر تصویری کامل را از ارکان حکومت در ذهن دارد. او میداند که ماشین بافندگی لی باعث بهوجود آمدن یک سلسلهمراتب جدید در صنعت بافندگی میشود. اگر شخصی که انحصار بافندگی در اختیار او است آدم مهمی باشد، پذیرش اختراع لی به معنای کنار گذاشتن این فرد بانفوذ است.
عکس از Getty Images
اما تنها نارضایتی یک فرد بانفوذ نیست که شاه را نگران میکند. بلکه پذیرش یک اختراع راه را برای اختراعات جدیدی باز میکند که «کافه سلطنت را به هم میزند». از سوی دیگر خود شاه هم میتواند از سوی فناوریهای نوین تهدید شود. بهخصوص آن دسته از صنایعی که امتیاز آنها در دست خود شاه است.
تصور کنید که شاهی وجود دارد که گوشیهای نوکیا تولید میکند. این شاه با آقای گوگل و خانم اپل چه برخوردی میکند؟ شاه نوکیا میداند که اعدام گوگل و اپل آینده فناوری را خراب میکند اما او ترجیح میدهد گوشیهای ما قدیمی بماند تا سلطنت خود را از دست بدهد.
فناوریهای نظامی
فناوریهای نظامی البته وضعیتی کاملا متفاوت دارند. نگاه متفاوت حکام به فناوریهای نظامی توضیح میدهد که چرا بیشتر نوآوریها با بودجه دولتی و در سازمانهای نظامی ظهور میکنند. نه چون این سازمانها خلاقتر و بهینهتر هستند. بلکه این اتفاق بهخاطر کوتاه بودن سد نوآوری رخ میدهند. هرچند در دستگاههای نظامی هم خلاقیت و نوآوری بدون مرز نیست.
مثلا اگر در کره شمالی بخواهید تحقیقات علمی کنید، تحقیقات هستهای بسیار کمخطرتر از تحقیق بر روی یک نوع پارچه جدید است، هرچند که فناروی بمب اتم به مراتب پیچیدهتر از نساجی است. سازندگان بمب اتم در کره شمالی عملکرد بهتری دارند، چون موانع کمتری در مقابل آنها قرار دارد.
این که چرا فناوریهای نظامی از این قاعده مستثنا میشوند؟ 1) حکومت، نهادی است که انحصار خشونت را در اختیار دارد. توسعه ابزارهای نظامی تهدید داخلی به همراه ندارد. 2) حکومتها به طور مداوم با کشورهای همسایه در رقابت نظامی هستند. میشود به مردم ماشین قدیمی فروخت، اما با تفنگ قدیمی نمیشود به جنگ دشمنان رفت.
در نتیجه نه اجبار، نه ترس، نه پول و نه تمرکز ذهنهای خلاق، دلیل این که در دستگاههای نظامی ماشین نوآوری سریعتر حرکت میکند، کمتر بودن سرعتگیرها است. در کشوری مثل کره شمالی اگر راه برای خودروسازان هم هموار بود، ماشینهای کره شمالی تهدیدی جدی برای کره جنوبی میشدند. اما این بازی علاوه بر سئول، میتوانست کیم جونگ اون را هم تهدید کند.
فناوری در حکومت دموکراتیک
در حکومتهای دموکراتیک سلسلهمراتب قدرت کمی متفاوت است. اما اینجا هم ارکانی وجود دارد که قدرت حزب و جایگاه افراد در سلسلهمراتب احزاب را تعیین میکند. این ارکان قطعا شامل نهادهای اقتصادی هم میشوند که از حزب حاکم توقعاتی دارند.
در جوامع دموکراتیک اعطای امتیازها، بستن درهای کشور برای همیشه، نابودی تحقیقات فناورانه و جلوگیری از تخریب خلاق به اندازه دیکتاتوریها آسان نیست. چرا که حزب مخالف با جذب مخترع سرخورده میتواند قدرت خود را افزایش دهد. برای همین این جوامع بجای رد کامل اختراع، میکوشند که او را سر بدوانند.
علاوه بر سدهای ورود حمایت مالی از فناوریهای قدیمی هم در نابودی نوآوری سهیم است.
در یک جامعه دموکراتیک موضوع پیچیدهتر میشود. اینکه کدام فناوریها بتوانند ظهور و رشد کنند و با کدام یک مقابله شود سازوکاری چندلایه دارد و البته شانس تولد یک فناوری افزایش پیدا میکند. علاوه بر سدهای ورود (Barriers to Entry) حمایت مالی از فناوریهای قدیمی هم در نابودی نوآوری سهیم است.
نمیخواهیم بگوییم که همیشه همهچیز به طور کامل تحت نظر حکومتها است. بلکه میخواهیم به این واقعیت اشاره کنیم که تا امروز بازاری کاملا آزاد و رقابتی بدون سد ورود و البته بدون حمایت از صنایع موجود شکل نگرفته است.
چرا تخریب خلاق مهم است؟
تخریب خلاق زمانی اتفاق میافتد که یک فناوری نوین، کار و کاسبی فناوری قدیمی را بر هم میزند. آنطور که گوگل و اپل کاسبی نوکیا را نابود کردند. Nokia E61 در سال 2006 سطح غیرقابلی از فناوری را ارائه میداد. اما بهنظر میرسید که بازار تلفنهای هوشمند به نوعی اشباع سردرگمکننده رسیده باشد.
اینجا است که تخریب خلاق ظهور میکند. آیفون معرفی میشود و شرکتهای سامسونگ، الجی و اچتیسی فرصت رشد پیدا میکنند. اما این بازار پهناور در همینجا متوقف نمیشود. تخریب خلاق پیش میرود و هوآوی، شیائومی و وانپلاس در کنار سامسونگ و اپل به غولهای صنعت موبایل تبدیل میشوند.
اما پذیرش تخریب خلاق ساده نیست. شرکتهای غولآسا نمیپذیرند که نابود شوند و بروند پی کارشان. بهخصوص آنهایی که با چهرههای سیاسی رابطه نزدیک دارند و در انتخابات از آنها حمایت مالی کردهاند.
اتفاقهایی از این دست فقط به کشورهای درحالتوسعه محدود نمیشود. زد و بندهای سیاسی در کشورهایی مثل آمریکا و آلمان هم رخ میدهد. بازیای که بازنده اصلی آن مردمی هستند که به خاطر ملاحظات سیاسی از مهمترین دستاوردهای علم و فناوری محروم میمانند.
نظرات