اطلاعات شخصی شما در فضای مجازی چقدر میارزد و چه کسی مالک آن است؟
در یک جهان آرمانی، مصرفکنندگان میتوانند حق و حقوق اطلاعات و دادههایشان در فضای مجازی را کنترل کنند و همچنین قادر خواهند بود اطلاعات شخصی خود را به هر کسی که میخواهند بفروشند. در سپتامبر ۲۰۱۷، نام، تاریخ تولد و شماره تامین اجتماعی تقریبا نیمی از مردم در ایالات متحده آمریکا که در شرکت اکوئیفاکس
در یک جهان آرمانی، مصرفکنندگان میتوانند حق و حقوق اطلاعات و دادههایشان در فضای مجازی را کنترل کنند و همچنین قادر خواهند بود اطلاعات شخصی خود را به هر کسی که میخواهند بفروشند.
در سپتامبر ۲۰۱۷، نام، تاریخ تولد و شماره تامین اجتماعی تقریبا نیمی از مردم در ایالات متحده آمریکا که در شرکت اکوئیفاکس قرار داشت، به سرقت رفت. چند ماه بعد، نیویورک تایمز گزارش داد که شرکت خصوصی کمبریج آنالیتیکا اطلاعاتی را از بیش از ۵۰ میلیون کاربر فیسبوک و بدون اجازه آنها جمعآوری و آن اطلاعات را به کمپین تبلیغاتی ترامپ در سال ۲۰۱۶ ارائه کرده است. بعدتر کنگره آمریکا، مارک زاکربرگ، مدیر و موسس فیسبوک را به واشینگتن فراخواند و بهمدت دو روز طولانی و در جلسهای کاملا عمومی، از او پرسش و پاسخ ناخوشایندی به عمل آورد.
این درز دادهها و موارد دیگر، نگرانیهای مربوط به محافظت از دادههای مصرفکننده را در اولویت اول قانونگذاری قرار داده است. کریستوفر تونتی، استادیار اقتصاد در دانشکده کسبوکار استنفورد میگوید «در حال حاضر قوانین با توجه به استفاده از دادهها و حقوق مالکیت در کالیفرنیا، در اروپا و در اقصی نقاط جهان در حال نوشته شدن هستند. این قوانین برای محافظت از حریم خصوصی مصرفکننده در حال نگارش هستند، که فکر میکنم مهم باشد، اما این تمام ماجرا نیست.»
در یک جهان آرمانی، مصرفکنندگان میتوانند حق و حقوق اطلاعات و دادههایشان در فضای مجازی را کنترل کنند و همچنین قادر خواهند بود اطلاعات شخصی خود را به هر کسی که میخواهند بفروشند.
در تحقیقی که اخیرا انجام شده، تونتی و چارلز آی. جونز، که او نیز استاد اقتصاد دانشکده کسبوکار استنفورد است، بررسی کردند که دادهها چطور ارزشگذاری میشوند، با نگاهی به سمت تشخیص اینکه یک بازار ایدهآل باید شبیه به چه چیزی باشد، سوالی که اقتصاددانان تا این لحظه توجه کمی به آن کردهاند.
آنها در پژوهش منتشرشدهشان پرسیدهاند «چه کسی باید مالک دادهها باشد؟ چه محدودیتهایی باید در مورد استفاده از دادهها اعمال شود؟»
در پاسخ به این پرسش، آنها پی بردند که ترتیبات و سلسلهمراتب کنونی از حالت ایدهآل فاصله دارد: مردم و نه شرکتها، باید نسبت به دادههایشان دارای حق و حقوقی باشند و مردم و نه شرکتها، باید بتوانند دادهها را به هر کسی که صلاح میدانند، بفروشند.
ذات نامحدود دادهها
دادهها، ماننده ایدهها و افکار، از یک نظر بسیار مهم هستند: در حالی که اکثر کالاها در هر اقتصادی کمیاب هستند -اگر یک خودرو بخرید یا یک ساندویچ بخورید، همسایه شما نمیتواند همان خودرو را بخرد یا همان ساندویچ را بخورد- دادهها نامحدود هستند. جونز میگوید «دادهها فقط مجموعهای از صفر و یک هستند، و اینکه توسط یک نفر، یا ده نفر، یا یک میلیون نفر استفاده شود، باعث نمیشود که تمام شوند. (در اصطلاح اقتصادی، دادهها غیررقابتی هستند، در حالی که اکثر کالاهای دیگر رقابتی هستند.) در بعضی سطوح، بدین معنی است که در اشتراکگذاری دادهها، ارزش ذاتی اجتماعی وجود دارد.»
این کار باعث افزایش دو مزیت رقابتی میشود. در یک سو امنیت قرار دارد. جونز میگوید «مردم بهصورت ذاتی تمایل دارند تا تمایل نداشته باشند همه چیز را به اشتراک بگذارند.» این مورد درباره شرکتهایی که دادهها را برای مزیت رقابتی نگه میدارند هم صدق میکند. اگر یک شرکت همه اطلاعات مصرفکنندگانش را در اختیار عموم قرار دهد، بعد از آن رقبا راحتتر میتوانند کسبوکارش را تضعیف کنند.
در سوی دیگر، مزیت کارایی و بهرهوری قرار دارد. تونتی میگوید «همچنین در نظر گرفتن استفاده از دادهها بهعنوان یک عامل تولید در بین شرکتهای متعدد اهمیت دارد.»
برای مثال، وقتی که صحبت از خودروهای خودران به میان میآید، مجموعه دادههای بزرگتر برای الگوریتمهای یادگیری ماشینی بهتر است. به دلیل اینکه دادهها غیررقابتی هستند، اوبر و تسلا و هر شرکت دیگر در صنعت خودرو میتوانند دادههای رانندگی مصرفکنندگان را به اشتراک بگذارند و هر کدام از این شرکتها محصول بهتری را به فروش برسانند. اما آنها این کار را انجام نمیدهند. این مورد درباره شرکتهای پژوهشی پزشکی و اطلاعات پزشکی آنها، یا شرکتهای زبان طبیعی و آرشیو گفتار و نوشتار آنها صدق میکند، بهاشتراکگذاری کارایی و بهرهوری را بهبود میبخشد، اما اینگونه اشتراکگذاری بهندرت شکل میگیرد.
بازار ایدهآل و آرمانی
چگونه میتوانید نگرانیها در مورد حریم خصوصی، رقابت، و کارایی را هنگام بررسی بازار برای دادهها تعدیل کنید؟ برای پاسخ به این پرسش، جونز و تونتی کار را با الگوبرداری از یک اقتصاد بهینه که توسط یک دیکتاتور خیرخواه اداره میشود و همه متغیرهای برنامه در موردش صدق میکند، آغاز کردند. این سناریو بهعنوان یک سنجش و ارزیابی از آنچه شبیه حداکثر کردن رفاه است، استفاده میشد.
در برابر این مورد ایدهآل، آنها سه سناریوی قابل تصور در جهان امروز را آزمایش کردند: شرکتها مالک دادهها هستند، مردم مالک دادهها هستند، یا بهاشتراکگذاری دادهها کاملا غیرقانونی است.
در مورد اول، که بیشترین شباهت را به بازار امروز دارد، شرکتها نه بهاندازهای که مصرفکنندگان میخواستند حریم خصوصی آنها را رعایت میکردند و نه بهصورت موثر دادهها را با دیگر شرکتها به اشتراک میگذاشتند.
در عوض، جونز و تونتی به نتایجی دست یافتند که نشان میداد در صورتی که اشخاص مالک دادههایشان باشند، بازار به حد مطلوب نزدیک بوده است. جونز میگوید «مصرفکنندگان نسبت به حفظ امنیت حساس هستند، همچنین آنها به مصرف نیز اهمیت میدهند.» با استفاده از این انگیزه دوگانه، مصرفکنندگان دادههایی را که میخواستند خصوصی باشد، نگه میداشتند و بقیه دادهها را به شرکتهای مختلفی میفروختند و بهصورت گسترده از ارزش ذاتی اشتراکگذاری دادههای غیررقابتی سود میبردند.
مورد سوم، در صورتی که بهاشتراکگذاری دادهها ممنوع باشد، دیدگاه مهمی که مستقیما با دنیای واقعی ارتباط دارد، نمایان میشود: در نهایت عدم بهاشتراکگذاری دادهها رشد اقتصادی را متوقف کرد. از این رو قانونگذاری در زمینه چگونگی تنظیم دادهها نهفقط به مسائل حریم خصوصی، بلکه به سلامتی بلندمدت اقتصاد نیز ارتباط دارد.
کنترل اطلاعات شخصی توسط خود افراد نهتنها برای تقویت حریم شخصی اهمیت دارد، بلکه، مهمتر از همه، برای استفاده بهینه از دادههای «غیررقابتی» در جهت افزایش بهرهوری و رفاه اقتصادی جمعی نیز حائز اهمیت است.
یکی از سوالات مهمی که در ادامه برای جونز و تونتی پیش میآید این است که در واقع چگونه بازاری طراحی کنیم که از طریق آن مصرفکنندگان شخصی قادر باشند دادههایشان را نگهداری کنند و آن دادهها را به فروش برسانند. اگرچه هنوز بازاری مشابه این ایده وجود ندارد، جونز میگوید «مردم درباره این بازار فکر میکنند و روی آن کار میکنند. راههایی برای استفاده از بلاکچین با سایر فناوریهای جدید وجود دارد برای اینکه مصرفکنندگان مالک دادههایشان باشند و سناریویی که ارائه کردیم میتواند واقعیت پیدا کند.»
در ضمن، شرکتهایی که بیشتر این دادههای خصوصی نامحدود را کنترل میکنند، همچنان پیامهایی را در مورد اینکه آیا آنها یا مصرفکنندگان باید مالک دادهها باشند، ارسال میکنند و بدین ترتیب از دادهها کسب سود میکنند.
برای مثال، در طی ارائه توضیحات زاکربرگ در برابر کمیته قضایی سنا، از او پرسیده شد که آیا دلش میخواهد تا همه مردم اسم هتلی که در آن اقامت دارد را بدانند یا اسم افرادی که در آن هفته به او پیغام دادهاند. او گفت «نه. فکر میکنم همه مردم باید کنترل چگونگی استفاده از اطلاعات خودشان را در دست داشته باشند.» جونز و تونتی میگویند تحقیق آنها نشان میدهد چرا از بسیاری جهات حق با زاکربرگ است: کنترل اطلاعات شخصی توسط خود افراد نهتنها برای تقویت حریم شخصی اهمیت دارد، بلکه، مهمتر از همه، برای استفاده بهینه از دادههای «غیررقابتی» در جهت افزایش بهرهوری و رفاه اقتصادی جمعی نیز حائز اهمیت است.
نظرات