تا کجا زمین را آلوده کنیم؛ پروندهای درباره اقتصاد آلودگی
در چند دهه گذشته وضعیت زمین رو به وخامت گذاشته است. بارانهای اسیدی، ذوبشدن یخهای قطبی، خودسوزی تالابها و از همه نزدیکتر آتشسوزی اخیر استرالیا همه و همه باعث شده است که مردم و دولتها بیشتر از پیش به این موضوع فکر کنند که چه بر سر زمین میآورند؟ و اساسا اگر زمین نباشد آیا
در چند دهه گذشته وضعیت زمین رو به وخامت گذاشته است. بارانهای اسیدی ، ذوبشدن یخهای قطبی، خودسوزی تالابها و از همه نزدیکتر آتشسوزی اخیر استرالیا همه و همه باعث شده است که مردم و دولتها بیشتر از پیش به این موضوع فکر کنند که چه بر سر زمین میآورند؟ و اساسا اگر زمین نباشد آیا این همه دعواهای سیاسی برای قدرت و دلار و نفت و نظایر اینها دیگر اهمیتی دارد؟
زمین، خانه مشترک همه ماست و اگر از بین برود دیگر فرقی نمیکند که من و شما در نابودی و آلودگی آن چقدر سهیم بودهایم. از بین رفتن زمین مساوی است با از بین رفتن همه ما.
با توجه به اهمیت این موضوع و با توجه به اینکه در علم اقتصاد همواره بر این موضوع تاکید شده است، در این مقاله به این موضوع میپردازم که مبحث آلودگی و آسیبهای زیستمحیطی در علم اقتصاد به چه چیزهایی گفته میشود؟ چگونه میتوان آن را کاهش داد و مقدار بهینه کاهش آلودگی چه میزان است؟
نهادهای عمومی: یکی برای همه
نهادهای عمومی به نهادهایی گفته میشود که استفاده یک تولیدکننده مانع مصرف تولیدکننده دیگر نمیشود و نمیتوان یک بنگاه را از مصرف آن منع کرد اما به بنگاه دیگر اجازه مصرف داد. تمام مخارجی که دولت در زمینه آموزش و تحقیقات، حملونقل، ارتباطات و سایر عناصر بالاسری اجتماعی انجام میدهد و این اقدامات در نهایت موجب افزایش بهرهوری همه بنگاههای خصوصی و تقویت آنها میشوند را نهادهای عمومی مینامند. بهدلیل اینکه ماهیت این نهادها بهگونهای است که منجر به سواری مجانی میشود، بنابراین بخش خصوصی تمایلی به ارائه آنها ندارد.
نکته حائز اهمیت این است که این نهادها از کالاهای عمومی بسیار مهمتر بوده و دولتها یا باید خود بهطور کامل وارد ارائه و تولید آنها شوند و یا اینکه با روشهای اصولی بخشی از آنها را به بخش خصوصی واگذار کنند.
زمین، خانه مشترک همه ماست و اگر از بین برود دیگر فرقی نمیکند که من و شما در نابودی و آلودگی آن چقدر سهیم بودهایم. از بین رفتن زمین مساوی است با از بین رفتن همه ما.
عامل بیرونی آلودگی: خوبهای بد، بدهای خوب
در فرآیند تولید و مصرف، آلودگی ایجاد میشود و این آلودگی اجتنابناپذیر است. به این دلیل که این آلودگی بهصورت هزینه بر کسانی تحمیل میشود که بهطور مستقیم بر معاملات مربوط به تولید و مصرف آن حضور نداشتهاند، از نظر اقتصاد یک عامل بیرونی منفی به حساب میآیند. به دیگر سخن ممکن است منزل من کنار یک کارخانه تولید فولاد باشد، درست است که این کارخانه فولاد اشتغالزایی را در منطقه بالا برده است اما آلودگی ناشی از آن در نهایت ممکن است موجب بروز مشکلات ریوی و حتی سرطان در من (دور از جانم) شود.
بهصورت یک قانون کلی باید بگویم:
زمانی که ما در حال تولید یک سری کالای خوب هستیم، در کنارشان یک سری کالای بد نیز تولید میکنیم.
کارخانههای فولاد علاوه بر تولید فولاد، دود هم تولید میکنند. شرکتهای تولید مواد غذایی، زوائد شیمیایی هم تولید میکنند. خانوارها با مصرف کالاها و خدمات، فضولات انسانی و زباله هم تولید میکنند و خب افراد سیگاری به اطرافیانشان هم صدمه میزنند.
همان طور که دیدید در دنیای واقعی تعداد بسیار اندکی از فعالیتهای ما انسانها اثرات بیرونی منفی ندارند. نکته حائز اهمیت این است که اگر اثرات بیرونی منفی توسط تولیدکنندگان و مصرفکنندگان «درونی» نشود، موجب انحراف سطح تولید از مقدار بهینه آن میشود. بنابراین منطق اقتصادی به ما میگوید باید آلودگی را از طریق روشهای مختلف کنترل کرد و یا بهتر است اینطور بگویم که اقتصاد به ما میگوید تا چه میزان مجاز هستیم آلودگی تولید کنیم و همچنان به بقای خود و کره زمین کمترین آسیب ممکن را برسانیم؟
اقتصاد آلودگی از باارزشهای بیارزش میگوید
بهطور کلی وقتی بنگاهها از منابعی استفاده میکنند که کمیاب به حساب نمیآیند، آنقدر خوشحال میشوند که هزینه این منابع را به حساب نیاورده و لحاظ نمیکنند. این منبع حیاتی و باارزشی که بنگاههای آلاینده از فرط خوشحالی و وفور آن را بیارزش میدانند همان محیط و فضای پاک و تمیز است: هوای پاک، خاک عاری از مواد شیمیایی، آب تمیز و نظایر اینها.
ما در اقتصاد اسم این هزینه بهحسابنیامده را «هزینه اجتماعی» میگذاریم. حال نکته این است که برای رسیدن به کارایی در تخصیص منابع باید هزینه نهایی اجتماعی مساوی با قیمت باشد. منظور از هزینه نهایی اجتماعی، مقدار منابعی است که جامعه برای به دست آوردن یک واحد نهایی اضافی از محصول به دست میآورد.
وقتی عامل بیرونی منفی وجود دارد، یعنی هزینه اجتماعی از هزینه نهایی خصوصی (هزینهای که تولیدکننده تحمل میکند) بیشتر است. دلیل این موضوع همان طور که پیشتر به آن پرداختم این است که عمل تولید برای جامعه هزینههایی را به همراه دارد. هزینههایی که تولیدکننده بهطور مستقیم درگیر آن نیست و اساسا متوجه آن هم نیست.
آلودگی صفر به لحاظ اقتصادی کارا نیست
به نمودار زیر توجه کنید. در این نمودار اگر بنگاه در جایی تولید کند که قیمت مساوی هزینه نهایی خصوصی باشد، یعنی نقطه A، میزان تولید Q1 میشود. در این نقطه بنگاه بدون در نظر گرفتن عامل بیرونی، سود خود را حداکثر کرده است. در این حالت هزینهای که مصرفکننده پرداخت میکند، دقیقا مساوی هزینه خصوصی آن کالا است و چیزی بابت خسارتهایی که بهخاطر تولید این کالا به محیطزیست و حیات جانداران دیگر وارد شده است، نمیپردازد.
حال بیاید اینطور تصور کنیم که دولتها آنقدر توسعهیافتهاند و آنقدر آیندهنگر هستند که هزینههای بیرونی منفی را نیز در تابع هزینههای خود در نظر میگیرند. به دیگر سخن عامل بیرونی را درونی میکنند، در این صورت منحنی MC بنگاه به سطح دوم میرسد و تعادل در نقطه B برقرار میشود، جایی که هم تولید کم و هم قیمت زیاد شده است.
همان طور که ملاحظه میکنید، همچنان در سطح Q2 هم آلودگی وجود دارد و در حال انتشار است، چرا که بهطور کلی تولید هر واحد کالا با تولید آلودگی همراه است و از این موضوع گریزی نیست. بنابراین منطق اقتصادی به ما میگوید که آلودگی را تا جایی باید کاهش دهیم که هزینههای کاهشدادن آن مساوی عایدی نهایی ناشی از کاهشدادن آن باشد. بنابراین چه بخواهیم و چه نخواهیم باید با این واقعیت کنار بیاییم که آلودگی صفر به لحاظ اقتصادی کارا نیست، چراکه در نقطه آلودگی صفر، هزینههای کاهشدادن آلودگی بهصورت سرسامآوری از عایدی ناشی از کاهشدادن آن پیشی میگیرد.
تعادل آلودگی کجاست؟ دقیقا کجاست؟
به نمودار زیر توجه کنید. در این نمودار محور افقی را مقدار کاهش آلودگی q و محور عمودی را هزینه و عایدی نهایی ناشی از کاهشدادن آلودگی در نظر گرفتهایم.
همان طور که میبینید هزینه نهایی ناشی از کاهش آلودگی حالت صعودی دارد. این به آن دلیل است که هر چه ما بخواهیم بیشتر و بیشتر با آلودگی مبارزه کنیم، نیازمند استفاده از دستگاههای پیشرفتهتر و تکنولوژی بهروزتری هستیم که رسیدن به این تکنولوزی و دستگاهها نیاز به R&D (تحقیق و توسعه) و صرف هزینههای هنگفت ساخت دارد.
نمودار عایدی نهایی اما نزولی است، چراکه با کاهش آلودگی بهتبع تولید کالا و خدمت نیز کاهش پیدا میکند و رفاه مردم که ناشی از استفاده از این کالا و خدمات بوده نیز کاهش پیدا میکند.
از نظر اقتصاد، نقطه بهینه این داستان جایی است که نمودار عایدی نهایی (MB)، نمودار هزینه نهایی (MC) را قطع میکند.
راههای کنترل آلودگی
تا اینجا درباره سطح بهینه آلودگی صحبت کردیم و نشان دادیم که کاهش 100 درصد آلودگی قطعا به نفع زمین و موجودات دیگر است اما بیشک به ضرر ما انسانها است. در ادامه به این میپردازیم که از چه روشهایی میتوان استفاده کرد و سطح آلودگی را کاهش داد؟
کنترل مستقیم:
همان طور که از اسم این روش هم پیداست ما در این روش مستقیما به قلب آلودگی میرویم و با وضع مقرراتی، سعی میکنیم آن را کاهش دهیم. وضع استانداردهای نشت آلایندهها برای اتوموبیلها که در بسیاری از کشورها اجرا میشود. این استانداردها الزام میکند که نشت تعدادی از مواد شیمیایی مضر و سایر آلایندهها در هر کیلومتر باید کمتر از مقدار معینی باشد.
عایدی نهایی کاهشدادن نشت منواکسید کربن در جاهایی که آلودگی هوا کمتر است، مطمئنا کمتر از جایی است که مقدار زیادی منواکسید کربن در هوا وجود دارد اما استاندارد مذکور در هر دو جا یکسان است.
شکل دیگر کنترل مستقیم قدغنکردن ساده بعضی اقدامات آلودهکننده است. بهطور مثال در بعضی از شهرها و شهرستانها سوزاندن خصوصی برگها و تراشههای چوب بهدلیل آلودهکردن هوا ممنوع است. البته گاهی نیز کنترل مستقیم در غالب استفاده از تکنیکهای خاص ظاهر میشود. بهطور مثال یک کارخانه برق با سوخت زغالسنگ ملزم میشود که برای کاهشدادن نشت سولفور دیاکسید از تجهیزات خاص استفاده کند.
اما کنترل مستقیم مشکلاتی نیز دارد
فرض کنید که قرار است آلودگی یک آبراه مشترک به مقدار مشخص کاهش پیدا کند. با وضع مقرراتی این مقدار را بین کلیه آلودهکنندگان تقسیم میکنیم. بنابراین هر کدام از آنها مجبور میشوند بهطور مستقل برای اجراشدن این برنامه اقدام کنند. بهتبع هزینه نهایی کاهش آلودگی برای همه آلودهکنندگان یکسان نیست. بنابراین این روش کارا نخواهد بود. تنها در صورتی از کارایی میتوانیم صحبت کنیم که هزینه نهایی کاهش آلودگی برای همه بنگاهها یکسان باشد. از سوی دیگر دولت (یا عامل کنترلکننده) باید کارخانه به کارخانه و مزرعه به مزرعه این موضوع را بررسی کند و این پروسه خود مستلزم صرف وقت و هزینه بسیار زیاد است.
وضع مالیات بر نشت آلایندهها:
یکی دیگر از روشهای کنترل آلودگی، وضع مالیات بر نشت آلایندهها از منشا است. مزیت این روش این است که آلودگی را که یک عامل بیرونی برای بنگاه به حساب میآید، به یک عامل درونی تبدیل میکند. البته این روش در صورتی موثر است که اندازهگیری دقیق آلودگی امکانپذیر باشد. در این شرایط عامل کنترلکننده که میتواند دولت باشد، باید بتواند برآوردی از هزینه نهایی اجتماعی ناشی از هر واحد آلودگی را مشخص کند و نرخ مالیات را مساوی آن تعیین کند، البته مشکل اساسی این است که معمولا اطلاعات لازم برای تعیین نرخ بهینه مالیات در دسترس نیست.
اعطای یارانه:
روش دیگر مداخله دولت یا نهادهای قانونی برای کاهش آلودگی، دادن tax credit یا اعتبار مالیاتی به بنگاههایی است که تجهیزات کنترلکننده و محدودکننده آلودگی برای بنگاهها نصب میکنند. البته زمانی این اعتبار مالیاتی میتواند موثر باشد که مقدار آن نسبت به عایدی ادامه تولید بدون تحمل هزینه آلودگی بیشتر باشد اما ممکن است ادامه آلودگی ارزانتر از عایدی ناشی از اعتبار مالیاتی آن باشد که در این صورت این روش دیگر موثر نخواهد بود. از سوی دیگر ممکن است نصب تجهیزات کنترل آلودگی، اقتصادیترین ابزار کاهش بعصی از انواع آلودگیها نباشد.
اقتصاد آلودگی از موضوعات بسیار بااهمیت اقتصاد است که بیشک آینده زمین به آن بستگی دارد. خشکشدن هر تالاب، آتشسوزی هر جنگل و آلودهشدن هر مترمکعب آب، زنگ خطری است برای ما و دولتمردان که زمین با خطر جدی مواجه است، بهتر است تا دیر نشده، فکر کنیم.
تا کجا باید جلوی آلودگی را بگیریم؟
در سالهای اخیر نگرانیهای بسیار زیادی نسبت به آلودگی محیطزیست و گرمشدن کره زمین به وجود آمده است. متاسفانه بسیاری از این نگرانیها نیز به واقعیت تبدیل شدهاند. نمونه بسیار نزدیک آن آتشسوزی عظیم در استرالیا و از بین رفتن بخش بزرگی از جنگلها و حیوانات بود. زیانهای مربوط به آلودگی هوا و آب روزبهروز در حال افزایش است. با توجه به آنچه گفته شد، سوال مهم این است که سطح بهینه آلودگی کجاست، به دیگر سخن ما تا کجا مجاز به تولید آلودگی هستیم؟
برای روشنشدن این موضوع به نمودار زیر دقت کنید.
در این نمودار منحنی هزینه کل اجتماعی مربوط به هر سطح انتشار آلایندههای یک صنعت با فرض ثابتبودن سطح محصول آن صنعت رسم شده است. کاملا مشخص است که هرچه آلایندههای یک صنعت بیشتر در محیط پخش شود، هزینههای اجتماعی آلودگی رو به افزایش میگذارد. همان طور که در این نمودار مشخص است، هرچه مقدار آلودگی بیشتر کنترل شود، یعنی هرچه به محور عمودی نزدیکتر میشویم، هزینه کنترل آلودگی بیشتر و بیشتر میشود.
از دید جامعه به عنوان یک کل، صنعت باید انتشار آلودگی را تا جایی کاهش دهد که در آن جمع دو هزینه اجتماعی آلودگی و هزینه کنترل آلودگی به نقطه حداقل میرسد. در نمودار، سطح کارای آلودگی q1 است.
زنگ خطر زمین
اقتصاد آلودگی از موضوعات بسیار بااهمیت اقتصاد است که بیشک آینده زمین به آن بستگی دارد. اهمیت این موضوع در اقتصادهایی مثل ایران بسیار بیشتر است، چرا که مدیریت غیراصولی محیطزیست وضعیت اسفباری را برای محیطزیست کشورمان به وجود آورده است. با توجه به وضعیت نابهسامان کشور در مسئله محیطزیست لازم است که دانشگاهها و نهادهای مسئول بیش از پیش به این موضوع بپردازند. خشکشدن هر تالاب، آتشسوزی هر جنگل و آلودهشدن هر مترمکعب آب، زنگ خطری است برای ما و دولتمردان که زمین با خطر جدی مواجه است، بهتر است تا دیر نشده، فکر کنیم.
نظرات