پیشبینی بورس: تحلیلگران چگونه بازار سهام را پیشبینی میکنند؟
این روزها که تعداد کدهای بورسی زیاده شده، توجه مردم نیز به بورس افزایش یافته است و خیلی از افراد برای کسب سود به دنبال سهمهایی هستند که در کوتاهمدت بازده خوبی داشته باشد. برای شناسایی این سهمهای پربازده و زمان خرید و فروش آنها باید بتوان بورس را پیشبینی کرد. اما پیشبینی بورس چیست
این روزها که تعداد کدهای بورسی زیاده شده، توجه مردم نیز به بورس افزایش یافته است و خیلی از افراد برای کسب سود به دنبال سهمهایی هستند که در کوتاهمدت بازده خوبی داشته باشد. برای شناسایی این سهمهای پربازده و زمان خرید و فروش آنها باید بتوان بورس را پیشبینی کرد. اما پیشبینی بورس چیست و چگونه انجام میشود؟
پیشبینی بورس یعنی تشخیص ارزش آتی سهام یک شرکت یا سایر ابزارهای مالی قابل معامله در بورس. پیشبینی موفقیتآمیز قیمت آتی سهام میتواند سود قابل توجهی به همراه داشته باشد. برای این کار روشهای مختلفی وجود دارد که به تحلیلگران این امکان را میدهد تا اطلاعات قیمت آتی سهام را به دست بیاورند.
ارزش ذاتی سهم
ارزش ذاتی سهم (ارزش واقعی) به ارزش محاسبهشده یک شرکت گفته میشود که بر پایه تمامی عوامل مشهود و نامشهود و با استفاده از تحلیل بنیادی به دست میآید. به ارزش ذاتی، ارزش بنیادی سهام نیز گفته میشود.
روشهای پیشبینی بورس
روشهای پیشبینی بورس به سه دسته اصلی تقسیم میشوند که اغلب همپوشانی دارند و عبارتند از تحلیل بنیادی، تحلیل تکنیکال (نموداری) و روشهای فناورانه.
تحلیل بنیادی
تحلیلگران بنیادی برای پیشبینی قیمت آتی سهام عملکرد و صورتهای مالی شرکت را مد نظر قرار میدهند. آنها عملکرد گذشته شرکت و همچنین اعتبار حسابهای آن را بررسی میکنند. یک تحلیلگر بنیادی از نسبتها و شاخصهای استفاده میکند تا ارزش یک سهام را ارزیابی کند، مانند نسبت P/E.
یکی از مشهورترین تحلیلگران بنیادی، وارن بافت است. او از نسبت سرمایه کل بازار به تولید ناخالص داخلی استفاده میکند تا ارزش نسبی بورس را مشخص کند. این روش بهنام «شاخص بافت» شناخته میشود.
موضوعی که تحلیل بنیادی در تلاش است در بورس به آن برسد، پی بردن به ارزش واقعی یا ارزش ذاتی یک سهم است، که میتوان آن را با ارزشی که سهم موردنظر در بورس معامله میشود، مقایسه کرد و فهمید که آیا سهم در بازار کمارزش است و یا نه.
کشف ارزش واقعی میتواند به روشهای مختلف و بر همان اساس انجام شود. اصل مورد بحث این است که یک شرکت بهاندازه مجموع سودهای آتی ارزش دارد.
برخلاف تحلیل تکنیکال، تحلیل بنیادی بهعنوان یک استراتژی بلندمدت تلقی میشود.
برای تحلیل بنیادی باید آشنایی کاملی با صورتهای مالی شرکت، شامل ترازنامه، صورت سود و زیان و گردش وجه نقد، داشته باشید.
تحلیل بنیادی بر این باور بنا شده است که جامعه بشری برای پیشرفت به سرمایه نیاز دارد و اگر شرکت عملکرد خوبی داشته باشد، باید افزایش سرمایه پیدا کند و این موضوع منجر به افزایش قیمت سهم میشود.
تحلیل بنیادی به معنی تحلیل از بالا به پایین است، ابتدا اقتصاد جهانی را تحلیل میکند، در ادامه تحلیل به سطح کشور میرسد و سپس تحلیل بخش و در نهایت تحلیل در سطح شرکت است.
تحلیل تکنیکال
تحلیلگران تکنیکال برای تحلیل سهم یک شرکت، صورتهای مالی شرکت را بررسی نمیکنند. آنها قیمت آتی سهم شرکت را بر اساس روند قیمتهای قبلی تعیین میکنند (نوعی از تحلیل سری زمانی).
در تحلیل تکنیکال، الگوهای بسیار زیادی مانند سر و شانه و یا فنجان و دسته به کار برده میشود. علاوه بر این الگوها، از روشهایی مانند میانگین متحرک نمایی (EMA)، نوسانگیری، سطح حمایت و مقاومت و یا شاخص اندازه حرکت و شاخص ارزش نیز استفاده میشود.
الگوهای کندل استیک (شمعی ژاپنی) که برای اولین بار توسط بازرگانان ژاپنی در بازار برنج به کار گرفته شد، امروزه بهطور گسترده توسط تحلیلگران تکنیکال استفاده میشود.
در تحلیل تکنیکال بهجای استفاده از استراتژیهای بلندمدت، استراتژیهای کوتاهمدت کاربرد دارد. از این رو، این روش در بازارهای کالا و فارکس که توجه معاملهگران به تغییرات کوتاهمدت قیمتها است، کاربرد خیلی زیادی دارد.
این نوع تحلیل دارای اصول خاصی است، اول اینکه اطلاعات مهم شرکت در قیمت سهام آن شرکت منعکس شده است، و دوم اینکه قیمت در یک روند خاص تغییر پیدا میکند و سوم اینکه قیمتها با توجه به روانشناسی بازار، تکرار میشوند.
یادگیری ماشینی یا روشهای فناورانه
با گسترش استفاده از رایانه، پیشبینی بورس به عرصه فناوری کشیده شده است. مهمترین تکنیکهای این روش استفاده از شبکههای عصبی مصنوعی (ANN) و الگوریتمهای ژنتیکی (GA) است.
برای پیشبینی بورس با استفاده از شبکههای عصبی مصنوعی، معمولا دو روش برای پیشبینی افق زمانی مختلف وجود دارد: مستقل و مشترک.
روش مستقل، یک شبکه عصبی مصنوعی مجزا را برای هر افق زمانی به کار میگیرد، مانند ۱ روزه، ۲ روزه و یا ۵ روزه. مزیت این روش این است که خطای پیشبینی شبکه برای یک افق زمانی، روی سایر افقهای زمانی تاثیر نمیگذارد، به دلیل اینکه هر افق زمانی یک مسئله مجزا است.
با این حال، روش مشترک، چندین افق زمانی را کنار هم قرار میدهد تا بهصورت همزمان پیشبینی شوند. در این روش، خطای پیشبینی یک افق زمانی ممکن است بر افق زمانی دیگری تاثیر بگذارد، و این امر میتواند باعث کاهش عملکرد شود.
عوامل مهم در پیشبینی بورس
توصیهها و پیشبینی تحلیلگران بورس میتواند روی بازار سهام و شاخص بورس تاثیر بگذارد.
اما آیا میدانید چه عواملی بر پیشنهادها و توصیههای تحلیلگران برای پیشبینی بورس تاثیر میگذارد؟
تعدادی از پژوهشگران دانشگاه هاروارد -بوریس گرویسبرگ، پل هیلی، جورج سرافیم، نیتین نوهیرا- تصمیم گرفتند برای پاسخ به این سوال، پیشبینیهای تحلیلگران بورس و عملکرد بازار سهام را طی دو سال متوالی در اواسط دهه اول قرن بیستم (۲۰۰۰) بررسی کنند.
آنها حدود ۱۰۰۰ تحلیلگر را در آسیا، اروپا، آمریکای لاتین و ایالات متحده مورد بررسی قرار دادند و از تحلیلگران خواستند تا ۱۰۰۰ شرکت بزرگ را با ۱۲ عامل و با استفاده از مقیاس یک تا پنج، ارزیابی کنند و میزان رشد درآمد، رشد سود و حاشیه سود ناخالص را پیشبینی کنند.
همچنین برآورد کردند که هر عامل چه اهمیتی در پیشنهاد سهم نهایی آنها داشته است.
آنها پی بردند که مهمترین عامل تعیینکننده برای پیشنهاد خرید یا فروش سهام، رشد پیشبینیشده صنعت و بعد از آن کیفیت مدیریت ارشد شرکت است. اگرچه تحلیلگرانِ مناطق مختلف جهان اغلب از عوامل متفاوتی استفاده میکردند.
بهعنوان مثال، داشتن یک استراتژی مشخص و قابل اجرا «بیشترین اهمیت» را برای تحلیلگران اروپایی داشت اما در سایر مناطق دارای میزان اهمیت «کم» بود.
یکی از جالبترین یافتهها میزان متفاوت اهمیت دولت بود: این عامل برای تحلیلگران آمریکایی و اروپایی بیشتر از تحلیلگران آمریکای لاتین و آسیایی اهمیت دارد. چرا؟
مهمترین دلیل از نظر ما این است که افشاگری و قانونگذاری پیشرفته دولت در ایالات متحده آمریکا و اروپا باعث شده است تا دولت برای تحلیلگران این مناطق نقش محوری داشته باشد.
بعضی از عواملی که بر دیدگاه تحلیلگران تاثیر میگذارد، فراتر از توان یک شرکت یا قدرت یک مدیر است، بهعنوان مثال یک مدیر در زمینه رشد صنعت تاثیر کمی دارد.
اما بسیاری از این عوامل در حوزه اختیارات و تحت کنترل مدیران قرار دارد. برای مثال، مدیرعامل و گروه مدیریت وظیفه دارند تا نقاط قوت شرکت را در بازار نشان دهند.
مدیران میتوانند با استفاده از این تحقیق مشخص کنند که چه چیزی در مدیریت شرکتهایشان اهمیت دارد و چه زمانی اطلاعاتشان را برای سهامداران و سرمایهگذاران افشا کنند. مزایای این کار، هر چند نسبت به هر منطقه متفاوت است، اما میتواند قابل توجه باشد.
این یافته را در نظر بگیرید: پیشنهاد و توصیه خرید سهام شرکتهای بزرگ که از نظر تحلیلگران دارای مدیریت باکیفیتی هستند، ارزش بازار را بهطور متوسط ۲.۴ میلیارد دلار در آسیا، ۱.۴ میلیارد دلار در ایالات متحده آمریکا، ۱.۱ میلیارد دلار در اروپا و ۴۰ میلیون دلار در آمریکای لاتین افزایش داده است. و اگر توصیه و پیشنهاد کلی تحلیلگران نگهداری و یا فروش سهم باشد، میتواند تاثیر به مراتب بیشتری روی ارزش بازار و شاخص بورس داشته باشد.
نظرات