تخصیص دارایی: کلید حداکثر کردن بازدهی سرمایهگذاری
وقتی به مفهوم استراتژی در بحث حفط و افزایش سرمایه اشاره میکنیم، اولین موردی که به ذهن شما خطور میکند چیست؟ فردی ممکن است بلافاصله به استراتژیهای بازار سهام و زمانبندی خرید فکر کند؛ شاید فرد دیگری بر استراتژیهای تکنیکال بازارهای سهام تمرکز کرده و یا اینکه بررسیهای بنیادی را در اولویت قرار دهد. همانطور
وقتی به مفهوم استراتژی در بحث حفط و افزایش سرمایه اشاره میکنیم، اولین موردی که به ذهن شما خطور میکند چیست؟ فردی ممکن است بلافاصله به استراتژیهای بازار سهام و زمانبندی خرید فکر کند؛ شاید فرد دیگری بر استراتژیهای تکنیکال بازارهای سهام تمرکز کرده و یا اینکه بررسیهای بنیادی را در اولویت قرار دهد.
همانطور که اکثریت مردم ایران از این مسئله آگاهاند، سرمایه و مدیریت آن تنها به بازارهای سهام و اوراق محدود نمیشود؛ کالاهایی مانند خودرو و املاک نیز در شرایط فعلی، از سرمایههای بسیار بااهمیت به شمار میآیند. درنتیجه، مفهوم استراتژی و نحوه تعیین آن نیز از اهمیت بالایی برخوردار است.
حال اگر دوباره به سوال ابتدایی مطلب توجه کنیم، ممکن است سوال دیگری در ذهنمان شکل بگیرد: برای حداکثر کردن بازدهی سرمایه خود، باید چه نکاتی را در اولویت قرار دهیم؟
در حالت کلی، برای مدیریت سرمایه و افزایش بازدهی آن باید به سه نکته دقت کرد:
- تخصیص داراییها
- انتخاب اوراق و اختیارها
- زمانبندی ورود و خروج
هرکدام از این سه مورد اهمیت زیادی در تعیین موفقیت یا عدم موفقیت سرمایهگذاریهای شما دارند. اما همانطور که در ادامه توضیح خواهیم داد، تخصیص دارایی و نحوه تقسیمبندی آن میتواند تا 90% بر بازدهی سرمایهگذاریهای شما تاثیرگذار باشد. بهعبارتدیگر، نحوه تخصیص دارایی مهمترین تصمیم سرمایهگذاری شما خواهد بود.
برای درک چرایی این مسئله و آشنایی بیشتر با مفاهیم موردنیاز، با ما همراه باشید.
منظور از تخصیص داراییها چیست؟
به عمل تقسیم کردن سرمایه به چند بخش مختلف و گسترده کردن پرتفوی دارایی، تخصیص دارایی گفته میشود. بهطورکلی، سرمایهها به چند طبقه تقسیم میشوند که عبارتاند از: پول نقد، اوراق، سهام، و داراییهای سرمایهای مانند املاک و خودرو.
هرکدام از این موارد طبعا دارای ویژگیهای مخصوص به خود بوده و درنتیجه، استراتژیهای متفاوتی برای خرید و نگهداری آنها نیاز است. اگر با مفهوم تخصص سرمایه و انتخاب اوراق بهخوبی آشنا هستید، میتوانید از این بخش و بخش بعدی گذر کنید.
سهام و داراییهای سهمی
با توجه به دادههای فعلی و تجربههای گذشته، خرید اوراق قرضه و سهام در عین داشتن بیشترین ریسک، بیشترین بازدهی و رشد را به همراه میآورد. البته این مسئله برای تمامی سهمها یکسان نیست؛ سهمهای دارای ارزش بازار پایینتر (Small-cap) معمولا دارای ریسک و نوسان بیشتری نسبت به سهمهای بزرگتر (دارای ارزش بازار بالا) هستند.
اوراق و صندوقهای با درآمد ثابت
خرید اوراق و واحدهای صندوق درآمد ثابت دارای نوسان بسیار کمتری بوده و طبیعتا، ریسک کمتری را به خریدار آن متحمل میکند؛ از طرف دیگر، این دسته از سرمایهگذاریها بازدهی کمتر و محدودتری را نیز به همراه خواهند داشت. سرمایهگذاران دارای دید کوتاهمدت معمولا دارایی خود را در این دسته از اوراق نگهداری میکنند، چراکه از این طریق سرمایه و درآمد آنها دارای ثبات بیشتری خواهد بود.
پول نقد و معادلات آن
در یک اقتصاد عادی، پول نقد و معادلات آن ازجمله کمریسکترین کالاهای سرمایهای محسوب میشوند؛ ازآنجاییکه ریسک از دست دادن سرمایه از این طریق بسیار پایین خواهد بود. اما مشخص است که در اقتصاد تورمی مانند ایران، ریسک نگهداری پول نقد بسیار بالا بوده و پیشبینی ارزش آن دشوار خواهد بود.
طبیعی است که بسیاری از افراد، داراییهای خود را میان این چند مورد تقسیم میکنند؛ اما نحوه تقسیمبندی و میزان اختصاص دارایی به هر طبقه برای افراد متفاوت خواهد بود.
بهطورکلی، دو عامل اصلی تصمیمگیری افراد برای سرمایهگذاری را تحت تاثیر قرار میدهد. درنتیجه، برای انتخاب داراییهای خود بهصورت بهینه باید به این دو عامل توجه کنید:
- افق زمانی
منظور از افق زمانی تعداد ماهها یا سالهایی است که شما برای رسیدن به هدف سرمایهگذاری خود مشخص کردهاید و تا آن زمان، تصمیمات شما بر اساس آن افق زمانی شکل میگیرد.
برای مثال، مدیران شرکتهای سرمایهای افق طولانیتری را برای پسانداز بازنشستگی خود در نظر گرفته و به همین دلیل، به سراغ سرمایهگذاریهای ریسکیتری میروند. از طرف دیگر، خانوادهای که در حال پسانداز برای خرید یک خانه یا خودرو است دارای افق زمانی کوتاهتری بوده و درنتیجه، سرمایهگذاریهای کمریسکتری را برمیگزیند.
- تحمل ریسک
دومین عامل اصلی که بر تخصیص دارایی و سرمایه افراد تاثیر میگذارد، آستانه تحمل ریسک آنهاست؛ بهعبارتدیگر، اینکه شما تا چه اندازه حاضرید از سرمایهگذاری اصلی خود برای کسب درآمد از دست بدهید.
سرمایهگذاران تهاجمی و ریسکپذیرتر قطعا وارد سرمایهگذاریهای مخاطرهآمیزتری شده و در نقطه مقابل، سرمایهگذاران محافظهکار از ریسک اجتناب خواهند کرد.
تمامی این مواردی که توضیح داده شد تنها یک بخش از تصمیمگیریهای مربوط به مدیریت سرمایه را تشکیل میدهند.
حال که با مفهوم تخصیص دارایی و انتخاب سرمایه آشنا شدیم، به درک این مسئله خواهیم پرداخت که چرا اهمیت این مورد از موارد دیگر مانند انتخاب اوراق بسیار بالاتر است؛ بهعبارتدیگر، چرا دستهبندی داراییهای خود در سهام، پول نقد و اوراق، مهمتر از صرف انتخاب سهمهای پربازدهتر در بازار سرمایه است.
انتخاب اوراق در بازارهای سرمایه و زمانبندی ورود به بازار
انتخاب اوراق زمانی اتفاق میافتد که شما پس از مشخص کردن ترکیب دارایی خود، به انتخاب اوراق موردنظر میپردازید.
برای مثال، فرض کنید که شما ترکیب داراییهای خود را بهصورت 50% سهام، 30% اوراق بدهی، 10% پول نقد و 10% داراییهای نقدی دیگر برنامهریزی کردهاید. در این مرحله، شما باید به تعیین سهمها و اوراقی که قصد خرید آنها را دارید بپردازید؛ اینکه چند درصد از سرمایه سهامی خود را به خرید سهمهای فلزات اختصاص داده و چند با چند درصد از سرمایه خود، سهمهای شرکتهای پتروشیمی میخرید.
برای مثال، یک سرمایهگذار محافظهکار ممکن است تمرکز خود را بر روی سهمهایی باارزش بازار بالا گذاشته و ریسک کمتری را تحمل کند. از طرف دیگر، سرمایهگذاران ریسکپذیرتر و دارای افق زمانی بلندتر به سراغ سهمهای دارای نوسان بیشتر رفته تا بیشترین بازدهی را از تغییرات بازار به دست آورند.
در آخر، عامل دیگری که در بازدهی سرمایهگذاری افراد موثر خواهد بود زمانبندی در بازار است؛ این مسئله که در چه دورههایی به کدام سهمها ورود کرده و چه نوع داراییهایی را خریداری کنند.
از لحاظ ترتیب زمانی، مسلم است که انتخاب اوراق پس از تخصیص دارایی اتفاق میافتد و پسازاین دو مورد، زمانبندی در نظر گرفته میشود؛ اما نکتهای که در این مقاله در پی بررسی آن هستیم، این مسئله است که کدامیک از این موارد، تاثیرگذاری بیشتری را بر بازدهی سرمایهگذاریهای شما خواهند داشت.
استراتژی موفق: از کدام هدفگذاری شروع کنیم؟
اکثریت مردم تصور میکنند که شناسایی سهمهای پرسود و ورود بهموقع به آنها، عامل اصلی بازدهی مناسب یک سرمایهگذاری است. اما طبق پژوهشهایی که از سال 1986 تاکنون صورت گرفته، تخصیص دارایی و انتخاب سرمایه است که بازدهی بالا منجر میشود.
طبق تحقیقاتی که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت، تخصیص دارایی تعیینکننده اصلی میزان بازدهی سرمایهگذاری شما خواهد بود؛ 40، 90 و حتی در مواردی تا 100 درصد از بازدهی سرمایهگذاری شما به نحوه تخصیص دارایی مربوط میشود.
اولین مقالهای که به آن خواهیم پرداخت، پژوهشی بود که توسط برینسون، هود و بیهاور بر روی صندوقهای سرمایهگذاری بازنشستگی ایالاتمتحده طی سالهای 1986 تا 1991 انجام شد. آنها نتیجه گرفتند که بیش از 90 درصد عملکرد هر صندوق (بهطور دقیقتر 91.5%) به نحوه انتخاب دارایی آن (Asset Allocation) مربوط میشود و انتخاب اوراق تنها 4.6% از بازدهی صندوق را ایجاد میکند. سهم زمانبندی از بازدهی نیز 1.8% شناسایی شد.
تحقیق دیگری نیز توسط آیباتسن و کاپلان (2000) در خصوص صندوقهای سرمایهگذاری و بازنشستگی انجام شد. طبق بررسیهای آنها، تخصیص استراتژیک داراییها میزان 90% از تغییرات بازدهی یک صندوق را تعیین میکرد. نکته جدیدی که توسط آنها کشف شد این مسئله بود که تخصیص دارایی تنها 40% از تفاوتهای بازدهی میان صندوقهای مشابه را توجیه میکرد؛ چراکه اکثریت صندوقهای سرمایهگذاری تمرکز نسبتا خوبی بر روی تخصیص بازدهی داشتند، و در رقابت میان چنین صندوقهایی عواملی مانند زمانبندی و انتخاب اوراق تاثیرات بیشتری از خود نشان میدادند.
البته باید در نظر داشت که 90% نوساناتی که به آن اشاره کردیم، بیشتر به نحوه در معرض بازار قرار گرفتن سرمایه صندوقها مربوط میشد.
درنهایت، آیباتسون و دیگر محققان در سال 2010 حدود 5000 صندوق سرمایهگذاری را بررسی کردند و نتایج آنها نشان داد که 75% از نوسانات یک صندوق سرمایهگذاری معمول، به حرکات کلی بازار مربوط میشود؛ 25% تغییرات باقیمانده، بهطور تقریبا برابر، به تخصیص سرمایه و انتخاب اوراق مربوط بود.
درنتیجه، دو عامل اصلی و تعیینکننده برای سرمایهگذاری:
- ماندگاری در بازار
- و داشتن یک استراتژی تخصیص دارایی خوب
هستند. بهعبارتدیگر، مهمترین عامل بازدهی سرمایهگذاری که در دست فرد سرمایهگذار قرار دارد، تخصیص دارایی است.
این نکته دقیقا خلاف چیزی است که اکثریت مردم تصور میکنند. طبق نظرسنجیهایی که در گذشته انجام شده است، تصور مردم از اهمیت تخصیص دارایی و انتخاب اوراق دقیقا برعکس نتایج تحقیقاتی است که در پیش به آنها اشاره کردیم؛ 65% از مردم فکر میکنند که انتخاب اوراق در بازدهی سرمایه اولویت دارد، و تنها 7.6% از افراد تخصیص سرمایه را عامل موفقیت سرمایهگذاری میدانند. همه اینها در حالی است که تمامی پژوهشهای انجام شده 40 تا 90 از موفقیت یک پرتفوی سرمایهگذاری را به تخصیص صحیح دارایی نسبت میدهند.
این نکته در میان کشورهای مختلف از جمله کانادا، استرالیا و ژاپن در کنار دیگر کشورها نیز آزمایش شد و نتایج، در میان تمامی این کشورها اهمیت تخصیص دارایی را اثبات کرد.
نتیجهگیری
درنهایت نتیجه میگیریم که حتی برای سرمایهگذاریهای شخصی، باید توجه بسیار زیادی به نحوه چینش داراییهای خود در دستههای مختلف داشته باشیم.
بهطور خلاصه، تخصیص دارایی به دلایل زیر کلید موفقیت سرمایهگذاری است:
- موجب گستردهسازی و تنوع دارایی شما شده تا در بهترین حالت برای رسیدن به اهداف مالی قرار بگیرند؛ با در نظر گرفتن این مسئله که افق زمانی سرمایهگذاری و میزان ریسکپذیری شما چگونه است.
- طبق دادههای صندوقهای سرمایهگذاریها و پژوهشهای صورت گرفته، 90% از نتایج پرتفویهای مختلف به نحوه تخصیص داراییهای آنها بازمیگردد، برخلاف آنچه اکثریت مردم فکر میکنند.
نظرات