روایت کوکائین علیه سیاست / نگاهی به سریال نارکوها
چگونه فساد سیستماتیک و ساختاری در نظامهای سیاسی منتج به بروز و ظهور جرثومههای فساد و عوامفریب میشود؟ کسانی که توده مردم را با خود همراه میکنند، آن هم با جا زدن خود به عنوان قهرمان و ناجی مردم. کشور کلمبیا در دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی شاهد ظهور چنین شخصیتی بود که با زد
چگونه فساد سیستماتیک و ساختاری در نظامهای سیاسی منتج به بروز و ظهور جرثومههای فساد و عوامفریب میشود؟ کسانی که توده مردم را با خود همراه میکنند، آن هم با جا زدن خود به عنوان قهرمان و ناجی مردم.
کشور کلمبیا در دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی شاهد ظهور چنین شخصیتی بود که با زد و بند با مقامات سیاسی و خریدن بسیاری از ماموران پلیس و البته خلاقیتها و ابتکارات خاص خودش توانست بزرگترین امپراطوری مواد مخدر را به نام خود بزند. پابلو اسکوبار معروف به شاه کوکائین و رابین هود محبوب طبقه ضعیف جامعه کلمبیا در آن دوران بود. او توانسته بود با سوار شدن روی موج نارضایتی تودهها از سیاستمداران، به جایگاهی بی بدیل در آن روزگار جامعه کلمبیا دست پیدا کند.
سریال «نارکوها» محصول سال ۲۰۱۵ آمریکا به کارگردانی کریس برانکاتو روایت جذاب و دیدنی از زندگی پابلو اسکوبار ارائه میدهد و با ظرافتهای دراماتیک و هنری به درگیریهای میان او و نیروهای پلیس پرداخته است که دیدن آن را میتوان به علاقه مندان فیلم و سریال پیشنهاد کرد.
جدا از ارزشهای هنری و سینمایی این سریال که جای بحث مفصلی دارد و منتقدان سینما تاکنون به آن پرداختهاند، تجارت نیوز در این گزارش به ابعاد اقتصاد سیاسی ماجرای این سریال و زندگی پابلو اسکوبار پرداخته است و تلاش دارد به این پرسش پاسخ دهد که اسکوبارها در چه زمینههای سیاسی و اجتماعی رشد میکنند؟
نارکو اصطلاحی بود که به قاچاقچیان مواد مخدر و مشخصا کوکائین در جامعه کلمبیا اطلاق میشد. پابلو اسکوبار هم بر اساس این تعریف یک نارکو بود. مردی بزرگ شده در یک خانوادهای از طبقه فقیر که خلافکاری را از سن پایین شروع کرد و بعدها به رهبر گروه «مدلین» در کلمبیا تبدیل شد، به طوری که ۸۰ درصد قاچاق مواد مخدر به ایالات متحده آمریکا را انجام میداد.
او در اوج دوران فعالیتش هفتهای بیش از ۴۰۰ میلیون دلار از همین راه درآمد داشت و مجله «فوبز» مجموع ثروت او را ۳۰ میلیارد دلار برآورد کرده بود و او را در میان هفت مرد ثروتمند جهان در دهه ۹۰ میلادی قرار داده بود. حتی برآورد شده بود که فعالیت اسکوبار در مقطعی از شرکت جنرال موتورز (کمپانی ماشین سازی آمریکایی) بزرگتر بود.
در میانه دهه ۸۰ میلادی سالانه ۶۶۰ تن کوکائین در آمریکا مصرف میشد که تقریبا همه آن را اسکوبار و گروه او تامین میکردند.
داستانهای مربوط به ثروت اسکوبار بیشباهت به داستانهای تخیلی و افسانهای نیست. او آنقدر ثروت داشت که پولهایش را پشت دیوارها و در زمینهای کشاورزی دفن میکرد و حتی برای گرم کردن خانهاش حاضر بود که چند میلیون دلار را در آتش بسوزاند. برخی اسکوبار را یکی از نمادهای رئالیسم جادویی میدانند. مکتبی که در کلمبیا زاده شد و سرزمینی را آفرید که رویا و واقعیت در آن مخلوط شد. جایی که مردم در ذهنشان به اندازه ایکاروس ( افسانه یونانی) به بالا پرواز میکنند و حد و مرزی برای رویاهایشان قائل نیستند.
نارکو اصطلاحی بود که به قاچاقچیان مواد مخدر و مشخصا کوکائین در جامعه کلمبیا اطلاق میشد. پابلو اسکوبار هم بر اساس این تعریف یک نارکو بود. مردی بزرگ شده در یک خانوادهای از طبقه فقیر که خلاف کاری را از سن پایین شروع کرد و بعدها به رهبر گروه «مدلین» در کلمبیا تبدیل شد، به طوری که ۸۰ درصد قاچاق مواد مخدر به ایالات متحده آمریکا را انجام میداد.
اسکوبار خود را وارد وادی سیاست و سیاستمداران هم کرده بود و متوجه اهمیت جایگاه اجتماعی هم شده بود و سعی داشت طبقهای که خود از آن برآمده بود را طرفدار خود نگه دارد، چون میدانست که به این صورت زمین زدنش توسط مقامات دولتی سخت میشود. اسکوبار توانسته بود از نارضایتی مردم از دولتمدارن استفاده کند و با پخش کردن پول میان آنها و ساختن مدرسه، بیمارستان، زمین فوتبال و … خود را شخصیتی محبوب و درخدمت مردم نشان دهد. او کارهایی میکرد که از نظر تودهها سیاستمداران آنها را انجام نمیدادند.
اسکوبار در جایی از سریال نارکوها میگوید: «من آدم پول داری نیستم، من آدم فقیری هستم که پول هم داره» از این منظر او هیچ زمان حاضر نیست خودش را متعلق به طبقه سرمایهدار بداند و اعمال و رفتارش نوعی ضدیت با نظام کاپیتالیستی و سرمایهداری به ویژه آمریکاییها را نشان میدهد. برای همین است که میگوید «قبری در کلمبیا بهتر از سلولی در آمریکا است.»
پابلو در جای دیگری که در جمع مردم سخنرانی میکند و تبلیغاتش را برای ورود به گنگره انجام میدهد، میگوید« من خسته شدهام از آدمهای قدرتمندی که کشور را اداره میکنند. این مبارزهای بین آدمهای با قدرت و آدمهای بیچاره است. قدرت داشتن به این معنا نیست که از بیچارهها سوءاستفاده کنید.»
از این رو او تبدیل به صدایی شده بود برای کسانی که صدایی نداشتن و مطالبات اقتصادی،اجتماعی و سیاسیشان به جایی نرسیده بود. این زمانی است که تودهها از سیاستمداران ناامید میشوند و تبلور آرزوهای خود را در شخصیتی مثل اسکوبار میبینند که توانسته بود از زیر خط فقر به ثروتی افسانهای دست بیابد.
از منظر جامعهشناختی زمانی که مردم و به ویژه مردم طبقه محروم از سیاست و سیاستمداران ناامید شوند، زمینه برای رشد افرادی مثل اسکوبار مهیا میشود. جایی که دیگر نمیتوانند خواستههایشان را از مسیر حاکمیت قانون دنبال کنند. به ویژه وقتی فساد در بدنه یک نظام اجتماعی رخنه کند و بیاعتمادی عمومی جای خود را باز کند، نظم اجتماعی و جامعه مدنی زیر پای اسکوبارها له میشود. طبیعتا یک اقتصاد بیمار و ضد توسعه است که موتور فسادزایی را روشن میکند و برخی نیروها را تبدیل به عوامل توسعه فساد و فعالیتهای زیر زمینی و قاچاق میکند و شرایط را برای ظهور ضد قهرمانها و عوام فریبان فراهم میکند.
اسکوبار درجایی از سریال نارکوس میگوید: «من آدم پول داری نیستم، من آدم فقیری هستم که پول هم داره» از این منظر او هیچ زمان حاضر نیست خودش را متعلق به طبقه سرمایه دار بداند و اعمال و رفتارش نوعی ضدیت با نظام کاپیتالیستی و سرمایه داری به ویژه آمریکاییها را نشان میدهد. برای همین است که میگوید «قبری در کلمبیا بهتر از سلولی در آمریکا است.»
فساد اقتصادی و فساد اداری به اسکوبارها پر و بال میدهد. جایی که بخشی از بدنه نیروهای پلیس هم برای او کار میکنند و در خدمت تولید و پخش کوکائین قرار میگیرند. مقابله کردن با اسکوبار و اسکوبارها یک مبارزه فردی نیست بلکه راهی است برای ساخت یک نظم اجتماعی و سیاسی که مبتنی بر یک قرارداد اجتماعی،حاکمیت و مردم را در تعامل و همکاری با هم قرار میدهد. مادامی که این قرارداد اجتماعی وجود نداشته باشد، قراردادهای آلترناتیوی از نوع اسکوبار جای خود را باز میکند و خود را به عنوان یک الگوی موفق و مردمی معرفی میکند.
اسکوبار انسانهای بسیاری را قربانی امیال خود کرد و حدود چهار هزار نفر را در کشاکش با مقامات دولتی به قتل رساند که بیشترشان پلیس، قاضی و خبرنگار بودند. او تلاش کرد که با مخدر و کوکائین به جنگ با سیاست و سیاستمداران برود. اگر چه در نهایت زندگی او در یک درگیری با نیروهای پلیس به پایان رسید اما همیشه خطر ظهور اسکوبارها در جوامعی که از مسیر صحیح توسعه اقتصادی و اجتماعی فاصله میگیرند وجود دارد. اسکوبار یک هشدار تاریخی است که میتواند در هر برهه زمانی و مکانی ظاهر شود و خودش را با شمایل تازه بازیابی و بازتعریف کند.
برای مطالعه مطالب تحلیلی بیشتر صفحه آکادمی تجارتنیوز رادنبال کنید.
نظرات