نگاهی به سریال میلیاردرها /جنگ نابغهها چگونه به پایان میرسد؟
در دنیا افراد باهوشی هستند که هوش سرشارشان را خرج شناخت انواع قوانین و مقررات تجاری و اقتصادی میکنند تا با پی بردن به خلاءها و حفرههای همین قوانین، کارهای خلافشان را پیش ببرند. این دقیقا همان کاری است که «بابی اکسلراد» در سریال میلیاردرها (Billions) انجام میدهد. تجارت نیوز در این مطلب نگاهی داشته
در دنیا افراد باهوشی هستند که هوش سرشارشان را خرج شناخت انواع قوانین و مقررات تجاری و اقتصادی میکنند تا با پی بردن به خلاءها و حفرههای همین قوانین، کارهای خلافشان را پیش ببرند. این دقیقا همان کاری است که «بابی اکسلراد» در سریال میلیاردرها (Billions) انجام میدهد.
تجارت نیوز در این مطلب نگاهی داشته است به این سریال که در چند سال گذشته مخاطبان زیادی را در سراسر دنیا از جمله ایران جذب کرده است.
این سریال که محصول سال ۲۰۱۶ آمریکا به کارگردانی بری کایپمن،دیوید لوین و اندرو راس سورکیس است، داستان یکی از بزرگترین و بانفوذترین مدیران شرکتهای وال استریت در نیویورک به نام بابی اکسلراد را روایت میکند که با روشهای قانونی و غیرقانونی سعی در پیشبرد اهداف شرکتش دارد.
بابی اَکسلراد، سرمایهگذار ثروتمندی است که مدیریت شرکتی را برعهده دارد که تمام اعضایش در جریان حملات یازده سپتامبر کشته شدهاند و از او به عنوان تنها بازمانده یاد میشود. شرکتی که با استفاده از پول مشتریانش در کارهای مختلفی که شامل ریسکهای بالا میشود، سرمایهگذاری میکند.
البته او یک قطب این ماجرا است و قطب دیگر شخصیت دیگری به نام «چاک رودز» دادستان منطقه جنوبی نیویورک است که در ظاهر مرد قانون است و به دنبال گیر انداختن اکسلراد است.
ویژگی مشترک هر دو شخصیت باهوش بودنشان است، آنها از هوش سرشارشان استفاده میکنند تا در نهایت این بازی موش و گربه را به نفع خود به پایان برسانند و قطب مخالفشان را شکست دهند. آنها خصلتهایی دارند که آنها را تبدیل به شخصیتهای منحصر به فرد میکند، البته برخلاف بسیاری از داستان و فیلمها مخاطب با یک شخصیت مثبت و یک شخصیت منفی روبرو نیست، بلکه هر دو وجه ماجرا یعنی چاک و بابی کاراکترهایی خاکستری هستند که تماشاگر به تدریج با نقاط ضعف و قوتشان در طول سریال آشنا میشود.
چاک علاوه بر باهوش بودن،به عنوان مرد قانونی سعی دارد تا از همه ابزارهایی که در اختیار دارد برای به دام انداختن بابی استفاده کند و برای این کار گاهی هم به روشهای فراقانونی و غیراخلاقی متوسل میشود.
درمقابل بابی یک میلیاردری است که توانسته با خوانش دقیق قوانین و پی بردن به نقاط کور آن دست به معاملات خلافی بزند که در ظاهر مجرمانه به نظر نمیرسند. او مهارت این را دارد که از آدمهای مختلف بازی بگیرد و اهدافش را پیش ببرد.
بابی همان طور که خودش میگوید حاضر است در کوتاه مدت احمق به نظر بیاید ولی در بلند مدت برنده باشد. احتمالا همین تفکرش است که باعث شده معمولا یک قدم جلوتر از چاک قرار بگیرد. بابی اکسلراد هم ذکاوت مدیریت دارد و هم میداند که چگونه به قلب آدمها نفوذ کند. او با اینکه در مرکز توجه رسانهها قرار دارد، بلد است که چگونه همچون یک سایه خودش را مخفی کند و دور از حواشی قرارد هد.
ویژگی مشترک هر دو شخصیت باهوش بودنشان است، آنها از هوش سرشارشان استفاده میکنند تا در نهایت این بازی موش و گربه را به نفع خود به پایان برسانند و قطب مخالفشان را شکست دهند. آنها خصلتهایی دارند که آنها را تبدیل به شخصیتهای منحصر به فرد میکند.
ثروت و تواناییهایی او در انواع معاملاتش تا حدی پیش میرود که دیگر حتی اطلاعات را هم تعقیب نمیکند، بلکه این اطلاعات است که به دنبال او راه میافتد. مهارتها و تواناییهایی که حتی چاک رودز هم به عنوان قطب مخالفش به آنها اذعان میکند.
میلیاردر نابغه
«اکسلراد یک میلیاردر معمولی نیست، او یک تمثال از ثروت در دوران ماست، با این وجود یک متقلب است»، این توصیفی است که چاک رودز از بابی اکسلراد در جایی از سریال ارائه میدهد.
موضوع برای چاک اما تا حد زیادی حیثیتی است، او که حتی همسر خودش هم در شرکت اکسلراد کار میکند و از نزدیکان بابی است، سعی میکند در یک جنگ ذهنی و حقوقی با اکسلراد دست بالا را داشته باشد. اما قانون هم در نهایت برای چاک ابزاری بیش نیست و در جایی که به نفعش نباشد آن را دور میزند تا بابی را به چنگ بیندازد.
میلیاردها جدا از المانهای سرگرمکنندهاش که مخاطبان عام را جذب خود میکند، دست روی سوژه مهمی هم میگذارد و آن فساد اقتصادی است. فسادی که آدمها در «میلیاردها» درگیر آن هستند شاید با فساد و تخلفاتی که در سالها و دهههای گذشته در اقتصاد کشورها رخ میداد کاملا متفاوت باشد.
فساد در میلیاردها از مسیر قانون رخ میدهد و آدمها به ما نشان میدهند که چگونه میتوان قوانین و مقررات را با زد و بند به نفع خود تفسیر کرد، به طوری که در ظآهر همه چیز سرجایش باشد و آب از آب تکان نخورد. دقیقا کاری که بابی اکسلراد انجام میدهد. او نمادی از سیستم سرمایهداری غلیظی است که در قرن ۲۱ خودش را به عنوان پارادایم مسلط بعد از بحران مالی ۲۰۰۸ آمریکا بازتعریف کرده است. در مقابل کسی هم که قرار است او را به دام بیندازد، خودش چندان فرد سالمی نیست و به آنچه خودش هم در ظاهر شعارش را میدهد متعهد نمیماند.
میلیاردها جدا از المانهای سرگرمکنندهاش که مخاطبان عام را جذب خود میکند، دست روی سوژه مهمی هم میگذارد و آن فساد اقتصادی است. فسادی که آدمها در «میلیاردها» درگیر آن هستند شاید با فساد و تخلفاتی که در سالها و دهههای گذشته در اقتصاد کشورها رخ میداد کاملا متفاوت باشد.
سریال میلیاردها از پیچیدگیهای روایی و تکنیکی خیلی از سریالها و فیلمهای این روزها به دور است، روایت کاملا خطی است و از همان قسمت اول دو فرد اصلی داستان و ظرافتهای شخصیتیشان برای تماشاگر نمایان میشود و در ادامه رقابتها و درگیریهای آشکار و پنهان آن دو با هم به تصویر در میآید.
برای مطالعه مطالب تحلیلی بیشتر صفحه آکادمی تجارتنیوز رادنبال کنید.
نظرات