آموزش ۵ مفهوم اقتصادی به کودکان / کدام مفاهیم اقتصاد را به بچهها یاد بدهیم؟
برای خیلی از پدر و مادرها یا بزرگترها، پیش آمده که بچههای کوچکشان، با گفتنِ نکتهای راجع به امور اقتصادی و مالی، آنها را به خنده وا داشتهاند. به عنوان نمونه، چند سال پیش شخصا این جمله را از یک بچه ۶ ساله شنیدم: «چرا میرید سرِ کار؟ به جاش برید از کارت بانکیتون پول
برای خیلی از پدر و مادرها یا بزرگترها، پیش آمده که بچههای کوچکشان، با گفتنِ نکتهای راجع به امور اقتصادی و مالی، آنها را به خنده وا داشتهاند. به عنوان نمونه، چند سال پیش شخصا این جمله را از یک بچه ۶ ساله شنیدم: «چرا میرید سرِ کار؟ به جاش برید از کارت بانکیتون پول بردارین!»
به گزارش تجارتنیوز ، قرار نیست بچهها چیزی از ساز و کار بازار سرمایه یا اوراق تسهیلات مسکن بدانند، اما برخی پژوهشهای رفتاریِ جدید نشان میدهند که آشنایی زودهنگام کودکان با مفاهیم اقتصادی و مالی، در عمل در زمانِ بزرگسالی هم به کارشان میآید و از آنها آدمهای موفقتری در حوزه اقتصاد و تجارت میسازد.
کدام مفاهیم اقتصادی را به بچهها یاد بدهیم؟
اما اگر قرار باشد چیزی از امور مالی و اقتصاد به بچههای کوچک (مثلا در فاصله سنین ۵ تا ۹ سال) آموزش بدهیم، کدام موارد اهمیت بیشتری دارد و نحوه صحیح آموزش این امور به بچهها چگونه است؟ در ادامه، به پنج مورد از مهمترین آموزشهای اقتصادی به کودکان اشاره میکنیم:
۱- «محدودیت منابع»: پول روی درخت سبز نمیشود!
مهمترین موضوعی که بچهها باید در مورد اقتصاد بیاموزند، همان چیزی است که در صفحات نخست کتابهای آموزش اقتصاد در دانشگاهها هم درس داده میشود: «محدودیت منابع».
در واقع، «اقتصاد» به تعبیری، علم «مدیریت منابعِ محدود» است. اگر شما ۵۰۰ میلیون تومان پول داشته باشید، نمیتوانید هم خانه بخرید، هم ماشین بخرید و هم مثلا سفر خارجی داشته باشید و ناچار خواهید از بین این موارد، دست به انتخاب بزنید.
آموزش مفاهیم اقتصادی به کودکان با توجه به امکانات موجود بسیار سادهتر از گذشته است.
این موضوع را به بچه ها هم میتوان یاد داد. اگر کودکتان از شما میخواهد که از مغازه دو نوع خوراکی برایش بخرید، میتوانید به او بگویید که پولِ زیادی همراهتان نیست و او فقط میتواند یکی از خوراکیها را «انتخاب کند». این شکل از آموزش، باید دائما و به تناسب سن کودک ادامه داشته باشد.
۲- «پسانداز کردن»: مصرفِ فردا به جای مصرفِ امروز
«پسانداز کردن» یکی دیگر از بنیانهای شکلگیری اقتصادِ مدرن در جهان است. همین حالا، پیشرفتهترین کشورهای جهان (البته عمدتا و نه همواره) همانهایی هستند که بیشترین میزان منابعِ پسانداز شده را هم در اختیار دارند.
«پسانداز کردن» به تعبیر ساده یعنی گذشتن از «لذت امروز» به نفع «لذت فردا» و روانشناسیِ رفتاری میگوید که بچهها تا یک سن مشخص، این را درک نمیکنند. اما خوشبختانه این موضوع را هم میشود به بچهها یاد داد.
آموزش مفاهیم اقتصادی به کودکان، باید بر اساس فهم آنها از جهان تنظیم شود.
روش سنتی آموزش «پسانداز کردن» را هم تقریبا همه میدانیم: برای کودکتان یک قلک بخرید و هر از چندی پولی به او بدهید (مثلا به عنوان عیدی، پول توجیبی یا پاداش یک عملِ خوب) و تشویقش کنید که قلکش را برای هدفی که از قبل انتخاب کرده، پر کند.
۳- «قرضدادن» و «قرضگرفتن»: بچهها در مقام بانکدار
«قرضدادن» و «قرضگرفتن» هم از جمله مهارتهای اقتصادی هستند که کودکان باید بیاموزند. بخش بزرگی از اقتصاد مدرن با همین دو اصل ساده کار میکند. بانکها به متقاضی «وام میدهند» و من و شما هم ممکن است به دوستانمان پولی قرض بدهیم یا از آنها پولی قرض کنیم. بدون این ساز و کار در بطنِ اقتصاد مدرن، تمدنِ امروزی اصلا وجود نمیداشت!
میتوانید از کودکتان بخواهید پولی به شما قرض بدهد و آن را سرِ موعد مقرر به او پس بدهید (سعی کنید واقعا وقتشناس و دقیق باشید!). در مقابل، میتوانید به او پولی قرض بدهید که در قلکش بیندازد و پس از باز کردن یا شکستن قلک، از او بخواهید که بدهیاش به شما را پرداخت کند.
۴- «خرید مقایسهای»: همیشه به دنبال بهترین خرید باش!
یکی دیگر از مهارتهای اقتصادی که بچهها باید بیاموزند، این است که چه چیزی را از چه جایی بخرند. برای بچهها خرید یک بطری آب از سوپرمارکت محل و خرید همین بطری آب از یک مغازه در دل بیابان احتمالا یکسان جلوه میکند، اما منطق اقتصادی میگوید که مغازهداری که در بیابان آب میفروشد، میتواند تا اندازهای گرانفروشی کند.
آموزش اقتصاد به کودکان میتواند از سنین بسیار پایین شروع شود.
اما این موضوع را خیلی راحت میتوان به بچه ها یاد داد. بچهها همانطور (و در همان سنی که) خواندن اعداد و ساعت را یاد میگیرند، میتوانند با اسکناسها، قیمتها و مواردی مانند «تخفیف» و «حراجی» هم آشنا شوند. آنها هم مثل ما از اینکه قلکشان دیرتر خالی شود، خوشحال میشوند!
۵- «هدیهدادن به دیگران»: نیکوکاران کوچک
هدیهدادن به دوستان یا صدقهدادن به موسسات خیریه، مواردی هستند که آموزش آنها به کودکان، میتواند دریچه ذهن آنها را به رویِ موضوعات اجتماعی بزرگتری هم باز کند: اینکه اصلا چرا ما به دوستانمان هدیه میدهیم یا چرا مفهومی به نام «فقر» وجود دارد و البته اینکه مسئولیت اجتماعی ما شهروندان در مقابل پدیدههایی مانند «فقر» چیست؟
اگر کودکتان میخواهد در مراسم تولد دوستش شرکت کند، از او بخواهید از قلکش پولی بردارد و هدیهای برای دوستش بخرد. میتوانید به او کمک کنید که بهترین و بهصرفهترین هدیه را (با توجه به پساندازش و محدودیت بودجهای که دارد) بخرد و حتی اگر لازم بود به او پولی قرض بدهید.
اگر قصد کمک به یک موسسه خیریه را دارید، میتوانید همراه کودکتان این کار را بکنید و برایش توضیح بدهید که چرا این کار را میکنید. موسسات خیریه، در عمل یکی از پیچیدهترین اقسام موسسات اجتماعی هستند، چرا که کارکردی فرا-دولتی دارند و وقتی بچهای این موضوع را در ۶ سالگی بیاموزد، میتوانید مطمئن باشید در آینده هم هوش اجتماعی بالاتری در مقایسه با سایرین خواهد داشت!
نظرات