نقش دادهکاوی در سرمایهگذاری بهتر
اگر مفهومِ تا حدی تعریف ناپذیر «استارتاپ» را در معنای راهاندازی کسب و کارهای نوین بر بسترهایی نوظهور بفهمیم، بایستی اذعان داشته باشیم که چنین پدیدهای، نسبتِ تنگاتنگی با «هستی شناسی» دائماً تغییرپذیر جهان جدید دارد.
به چه معنا؟ بدین معنا که جهان جدید - که از آن با عنوان «دنیای وکایی» یاد میکنیم - همچون دنیای پیش از انقلاب اطلاعات، ماهیت ثابتی ندارد، بلکه به طور دائم در حرکت و سیلان و جریان است. این ذاتِ ناآرام جهان ضرورتها و الزامات و نیازمندیهایی را تولید می کند که پیش از آن نه وجود داشته است و نه موضوعیّت.
و همینها خود حوزههای خلق تجارتهای جدید می شوند. برای مثالی دم دستی، شغل سرویسکار آسانسور برآمده از جهانی است که نمیتواند در سطوح افقی سُکنی گزیند (به دلیل تراکم جمعیت)؛ پس به ناچار دست به بلندمرتبه سازی میزند، تا زندگی در سطوح عمودی را تجربه کند. لذا نیازمند بالابرها، و در نتیجه، شغلهای وابسته به این نیاز می شود.
امروزه، یکی از اصلیترین وجوهات این ذاتِ ناآرامِ جهانِ جدید، فوران «داده»ها است. اگرچه بنا بر تعریف فرهنگستان زبان، همۀ دانستهها، آگاهیها، داشتهها، آمارها، شناسهها، پیشینهها و پنداشتهها را میتوان در کل داده نامید، ولی در معنای مصطلح، داده اطلاعاتی است حاصل از پردازش فعالیتها و اقدامات و تراکنشها؛ که عموماً و غالباً (و البته نه تماماً) بر بسترهای مبتنی بر آی.تی. رخ میدهد.
این دادهها کالایی ارزشمند هستند که میتوانند در حوزههایی مانندِ مثالهای زیر به کار آیند:
1- خدمات پزشکی (Healthcare Business): روز به روز، بخش عمدهای از دادهها در بیمارستانها، کلینیکها، پیام رسانها، فروشگاههای اینترنتی و مانند اینها، تولید میشود که با استفاده از علم دادهکاوی (data mining) میتواند ابزاری برای تجارت و کسب و کار باشد.
برای مثال، با دادهکاوی لیستِ خریدِ مشتریان، به آنها بگویید که مستعد ابتلاء به چه بیماریهایی هستند و در نتیجه چه رژیمهای غذایی را باید رعایت کنند. یا در سطحی کلانتر، دادهکاوی خدمات پزشکی ارائه شده به مشمولین بیمههای درمانی، میتواند نشان دهد که سرمایهگذاری در چه حوزههایی میتواند در نهایت هزینهها و ریسکهای شرکتهای بیمهای را کاهش داد.
فرضاً ارائۀ وام به بیمهشدگان برای نصب توالت فرنگی در خانههایشان میتواند در نهایت هزینههای عملهای زانو را پوشش دهد.
2- تجارت الکترونیکی (E-commerce Business): ارائۀ محصولاتی متمایز برای ورود و پردازش برای تعامل با مشتری. برای نمونهای که چندی قبل ضرورت آن در کشور ما شدیداً احساس شد، امکان تایید غیرحضوری هویتِ علاقهمندانی که به رغم اهمیت رعایت شیوه نامههای بهداشتی فاصله گذاری اجتماعی برای مهار کرونا، در صفهای طویل، منتظر دریافت کدهای سجام و کارگزاری برای معاملات بورس بودند.
3- تجارت خردهفروشی (Retail Business): داده و دادهکاوی نقش بسیار بزرگی در این صنعت ایفا میکند. اطلاعات مربوط به محصول،کمیت،کیفیت و صورتحساب، و جزئیات آنها؛ راهکارهای اعتمادسازی، جلوگیری از تقلب و کلاهبرداری؛ تضمین خرید و پرداختها و مانند اینها.
4- داده کاوی اینترنت: استخراج دادهها، ضبط دادهها و مانند اینها، با استفاده از وبسایتها و پایگاههای اینترنتی. برای نمونه، سایتهایی مانند الکسا (Alexa) اساساً بر مبنای جمعآوری و فروش دادهها کار میکنند. برای تحلیل، فهم و پیشبینی بسیاری از روندها، از جمله در بازاریابی و تحقیقات بازار، امروزه، این دادهها ابزار اصلیاند.
برای مثال، در تحلیل رقبا، بررسی ترافیک سایتِ کسب و کار رقیب شما، یک موضوع حیاتی است. گاهی همین تحلیل ترافیک سایتها میتواند اقیانوسهای آبی ناشناختهای را کشف کند که به کلی نادیده گرفته شده بودند.
اما، با فرض وجود اینترنت و علم داده (data science) و انبوه دادهها، چرخۀ تولید و تداوم و تکامل استارتاپهای دادهمحور کامل میشود و زیرساخت آن شکل میگیرد؟ به نظر میرسد که موارد ذکر شده لازم هستند اما کافی خیر. یعنی آن که اگرچه وجود اینها ضروری است ولی کفایت تکمیل این چرخه را نمیکند.
شاید بتوان گفت «حکمرانی داده باز (Open Government Data - OGD)» یکی از اصلیترین حلقههای مفقوده برای تکمیل این اکوسیستم استارتاپهای داده محور است. بدین معنا که مجموعه سیاستگذاریها، آیین نامهها، قوانین، و پروتکلهای اجرایی امکان دسترسی به دادهها را برای همگان فراهم کنند،
البته غیر از مواردی که منع امنیتی داشته یا به صراحت توسط قانون نهی شده باشد. عموماً رفتار متولیان در برابر دسترسی بر دادهها همراه با نوعی مقاومت ساختاری بوده است. سوای از این که بانکهای اطلاعاتی کشور یکپارچه نیست، و این مهم میتواند برای طراحی استارتاپهای داده محور یک پاشنۀ آشیل باشد (چرا که مبتنی بر دادههایی ناقص طراحی میشوند)، بیشتر نهادها و سازمانها و کمپانیهای معظم در ارائۀ دادهها مقاومت ساختاری عجیبی دارند که مانعی عمده بر سر راه رشد استارتاپهای همسو ایجاد میکند.
در اینجا، منظور از حکمرانی (governance) امری فراسوی صِرف سیستم سیاسی یک کشور است و کلیّت ساخت مدیریتی آن را، به ویژه در بخش خصوصی در بر میگیرد. از همین رو، همۀ بازیگران درگیر در این اکوسیستم، باید از «خِسَّتِ دادهای»پرهیز کنند، و امکان گردش آزاد دادهها و دسترسی همگانی را فراهم کنند چرا که در نهایت به رشد و تقویت اکوسیستمی منتهی خواهد شد که به نفع عموم خواهد بود.
غالباً در سالهای گذشته که رویکرد استارتاپی و ادبیات موضوعی آن وارد کشور شده است، بیشتر بر سر حمایتهای مالی از این بخش تاکید شده است و ضرورتهایی چون الگوهای تامین مالی مختلف از سرمایۀ بذری (seed money) تا ریسک پذیر (venture capital) محل توجه بوده است. اما به نظر میرسد برای آن که بتوانیم در چشم اندازهای بلندمدت، حداقل در منطقه، جایگاه نخست اکوسیستم نوآوری را کسب کنیم،
باید به زیرساختهای مغفول توجه جدی داشته باشیم، که یکی از آنها امکان دسترسی آزادانۀ ایدهپردازان و فعالان استارتاپی به دادهها است. در همین راستا، در برخی از نقاط جهان، نهادهای واسطی ایجاد شدهاند که نقش تسهیلگر را در این رابطه ایفا میکنند.
برای مثال، موسسه دادۀ باز(Open DataInstitute) در انگلستان (The ODI)، میکوشد تا این نقش را ایفا کند که تاثیری قابل توجه در رشد این دسته از استارتاپها داشته است. خلاصۀ سخن آن که، برای بسترسازی در راستای رشد کسب و کارهای داده محور بایستی در سطوح مختلف حکمرانی و مدیریتی (عمومی و خصوصی) تغییرات و تعدیلاتی قابل توجه رخ دهد.
اما در کنار آن، حتی میتوان به بسترها و پلتفرمهایی اندیشید که به طور تخصصی کارکرد دسترسی آزادانه به دادههای مورد نیاز استارتاپهای مختلف را مورد توجه قرار میدهند. از همین رو، شاید یکی از حوزههای جدی برای فعالیت، تمرکز بر راههای دسترسی به داده باشد؛
که احتمالاً انقلاب بلاکچین در آیندهای نه چندان دور، تمام آنها را تبدیل به یک پدیدۀ دسترس پذیر بکند. عصرِ سلطنتِ دادهها آغاز شده است، وبی تردید اسطورههای آن کسانی خواهند بود که زودتر از دیگران شجاعت خطر کردن در این قلمرو را داشته باشند.
یادداشت سهام شرکتهای دانشبنیان چقدر ارزش دارد؟ چشم انداز فعالیت استارتاپها در ایران را بررسی کرده است.
نظرات