نیکنژاد، کارشناس حوزه آموزش در گفتوگو با «تجارتنیوز»:
شروع آموزش ابتدایی از ۴ سالگی، مهندسی ایدئولوژیک کودکان است
مهاجرت تحصیلی در کشور به دانشآموزان رسیده است
محمدرضا نیکنژاد، کارشناس حوزه آموزش درباره کاهش سن دیپلم به 15 سالگی میگوید: «آموزش و پرورش، دیگر در سطح دبستان هم برای القای اهداف ایدئولوژیک خود ناامید شده است. یادگیری کودکان در سنین کمتر، تقلیدی و راحتتر است. آموزههای القایی هم بیشتر اثرگذار است. به همین دلیل میخواهند شروع آموزش را به سن کمتر انتقال دهند.»
به گزارش تجارتنیوز، اظهارات جدید وزیر آموزش و پرورش باز هم خبرساز شد. صحرایی این بار از کاهش سن دیپلم از 18 سال به 15 سال گفته است.
پیوند مساجد و مدارس و تغییرات محتوای آموزشی کتابها، تنها بخشی از تغییراتی است که در سالهای اخیر در ساختار آموزشی کشور صورت گرفته است. آذرماه امسال هم مقامات آموزش و پرورش از ادغام رشتههای نظری تا دو سال آینده گفتند؛ تصمیمی که برخی آن را غیرکارشناسی دانستند. حالا هم صحبت از تغییر بازه سنی برای شروع آموزش عمومی در ایران است.
روز یکشنبه، رضامراد صحرایی، وزیر آموزش و پرورش گفت: «اگر سن دیپلم را از 18 سال به 15 سال کاهش دهیم و برای سه سال قبل از هفت سالگی هزینه کنیم، حتما کشور، آینده شکوهمندتری خواهد داشت.»
صحرایی گفته که سه سال آموزشی را به قبل از دبستان اضافه کنند و هزینهها را آنجا انجام دهند. اما این اظهارات جدید او باز هم از سوی برخی از کارشناسان حوزه آموزش مورد انتقاد گرفت. تجارتنیوز در گفتوگو با محمدرضا نیکنژاد، کارشناس حوزه آموزش این موضوع را بررسی کرد.
اظهارات تازه وزیر آموزش و پرروش درباره کاهش سن دیپلم را چطور ارزیابی میکنید؟
خیلی نمیتوان پیگیر حرفهای وزیر آموزش و پرورش شد. کار در این نهاد بسیار زیاد است، هر چه میگذرد بیشتر هم میشود. آموزش و پرورش یک عقبافتادگی تاریخی دارد. وزرای آموزش و پرورش زمانی که شروع به کار میکنند، سنگهای بزرگ هم برمیدارند، در حالیکه در حل مشکلات کوچک هم میمانند.
در کشورهای دیگر تجربه مشابه با تصمیم جدید آموزش و پرورش داریم؟
برخی از کشورها به شکل رایگان آموزش را از سن چهار سالگی و پیشدبستانی شروع میکنند. برخی از ایالتهای امریکا هم اینگونه است. با یک ساختار منظم و برنامهای این کار را انجام دادهاند، نه مانند ایران که حتی یک سال پیشدبستانی را هم خصوصی کردهاند!
بسیاری از خانوادههای نابرخوردار امکان این را ندارند که کودکان خود را به پیشدبستانی بفرستند و به صورت مستقیم آنها را به کلاس اول میبرند. یعنی این کودکان از همان ابتدا با عقبافتادگی آموزشی مواجه میشوند.
این نهاد از تاثیر بر دانشآموزان برای ایدئولوژیک مورد نظر خود ناامید است. آموزش و پرورش در حال سرمایهگذاری زیادی در این حوزه است. البته آموزش و پرورش نه به معنای ساختار آموزشی بلکه به عنوان ساختاری که نهادهای بالادستی روی آن حساس هستند و میخواهند بحرانهای آموزشی، اجتماعی و فرهنگی را با آن حل کنند.
بسیاری از افراد با رویکرد آموزش و پرورش زاویه دارند. این زوایه هم در حال بیشتر شدن است. پای روحانیون را به مدارس باز کردند و در حال تشکیل مدارس مسجدمحور هستند. تقریبا کتاب آموزشی نداریم که آموزههای ایدئولوژیک نداشته باشد. این آموزههای ایدئولوژیک در دروس علوم و فیزیک هم وارد شده است. البته همچنان میبینیم که از هدف خود و ایدئولوژیک کردن شهروندان جا ماندهاند.
یعنی کاهش سن دیپلم که گفتهاند با هدف آموزش مبتنی بر ایدئولوژیک است؟
برداشت من این است که در سطح دبستان هم دیگر برای القای اهداف ایدئولوژیک خود ناامید شدهاند. به همین دلیل شروع آموزش را میخواهند به سن کمتر انتقال دهند.
یادگیری افراد در سنین کمتر تقلیدی و راحتتر است. کودکان از خانواده خود، دوستان و افراد نزدیکشان تقلید میکنند. این تقلید در آینده نهادینه میشود. از آنجاکه در سنین پایینتر بحث تقلید مطرح است، آموزههای القایی بیشتر اثرگذار است. به نظر میرسد هدف برخی از مسئولان آموزشی و فراآموزشی این است که این آموزهها را به سنین کمتر ببرند تا به چیزی که میخواهند برسند.
در ساختار فعلی آموزش و پرورش که با مشکلات زیادی مواجه است، کاهش سن دیپلم چقدر قابل اجراست؟
آنچه که این نهاد دوست دارد با آنچه که قابل اجراست، بسیار متفاوت است. چندصد مشکل کوچک و بزرگ در آموزش و پرورش داریم. از جمله این مشکلات میتوان به بازماندگی از تحصیل، بیعدالتی آموزشی، کمبود بودجه، افت کیفیت تحصیل، گریزان بودن دانشآموزان از آموزش، تراکم بالای دانشآموزان در کلاسها، بیانگیزگی معلمان، آموزش ندادن به خود معلمان، چند شغله شدن معلمان و... نام برد.
برخی آموزش را یک مسیر و ابزار ناگزیر برای رفتن به دانشگاه میدانند. اگر مسیر جایگزینی باشد، برخی از افراد در این سیستم آموزشی نمیمانند. چنانکه میبینیم مهاجرت تحصیلی در کشور به دانشآموزان رسیده است. کسانی هستند که کودکان خود را برای آموزش به کشورهای همسایه مانند ترکیه، امارات و... میفرستند.
فقط تغییر ساختار آموزشی 5، 3، 4 به 6، 3، 3 در زمان وزارت حاجیبابایی بدون توجه به ساختار و امکانات مشکلات زیادی در پی داشت. بسیاری از کارمندان آموزش و پرورش، مسئول دفترها و... را به عنوان معلم به کلاسهای درس فرستادند. این تغییر چنین بحرانی در پی داشت.
اینها را اشاره کردم که بگویم وزیر آموزش و پروش با چه متر و معیاری ادعا دارد که کودکان از چهار سالگی آموزش را شروع کند؟ کدام بخش از ساختار آموزشی ما آمادگی چنین موضوعی را دارد؟ یک حرفی میزنند و همه را درگیر میکنند! اگر ساختار آموزشی ما مبتنی بر پژوهش بود، امکان اجرای آن بود. چهار مورد از مشکلات اساسی را حل کنند، بعد سراغ تصمیمات جدید بروند.
در هر صورت ساختار آموزشی کشور هم به لحاظ نرمافزاری، هم سختافزاری، امکان اجرای کاهش سن دیپلم را ندارد. بحث این وزیر و آن وزیر نیست. به طور کلی توان اجرای چنین اقداماتی را ندارند. برای حل مشکلات آموزش و پرورش نیازمند یک همکاری ملی هستیم، از نهادهای ملی، صنفی گرفته تا مسئولان.
اگر محمود حسابی که یک دانشمند فیزیک برجسته و شناختهشده در جهان است و در زمان پهلوی هم وزیر آموزش و پرورش بود، اکنون به وزرات آموزش و پرورش میآمد، نمیتوانست کاری کند؛ چراکه مشکلات آموزش و پرروش بسیار زیاد و بیرونی و داخلی است.
نظرات