از بر افتادن اتحادیههای صنفی تا برآمدن صنعت چاپ و تجارت دریایی
اروپا چرا پیشرفت کرد و ما چرا جا ماندیم؟
شمالغربی اروپا نمادِ پیشرفت و جلو افتادن از جهان است و این بر کسی پوشیده نیست. پرسش مهم اما این است که چرا شمالغربی اروپا و نه هر جای دیگری در جهان زودتر از سایرین در مسیر توسعه قرار گرفت؟ پاسخ را در این جُستار خواهید یافت: پا گرفتن بازارهای غیرشخصی به جای اتحادیههای صنفی.
محمد مهدی حاتمی: در قرن شانزدهم میلادی، انگلستانِ واقع در ناحیه شمالغربی اروپا و نیز کشورهای سفلی (Low Countries)، شامل بلژیک و هلند، تحولاتی شگرف را از سر گذراندند. در این ناحیه، یک فرهنگ بورژوایی سر برون آورد که اتحادیههای صنفی را کنار زد و شهرهایی مانند آنتوِرپ، آمستردام و لندن به مراکز نوآوریِ نهادی و تجاری بدل شدند. دستاوردهای این شهرها بود که بعدتر، جهان مدرن را شکل داد. اما آیا تا به حال به این فکر کردهاید که چرا شمالغربی اروپا تا این حد پیشرفت کرده و سایر کشورهای جهان را پشت سر گذاشته است؟
به گزارش تجارتنیوز ، شمال غربی اروپا واقعا سرآمد و پیشرو بود. به عنوان مثال، یکی از نخستین بورسهای پایدارِ کالا در سال 1531 در آمستردام پا گرفت، نخستین بورس اوراق بهادار در سال 1602 در آمستردام ایجاد شد و شرکتهای سهامیای که در اواخر قرن شانزدهم در لندن شکل گرفته بودند، به نمونهای امیدبخش بدل شدند.
تحولات شگرفِ قرن شانزدهم، در قرن هفدهم، با «عصر طلایی آلمان» و در قرن هجدهم با انقلاب صنعتی در انگلستان دنبال شد. چه چیزی شمالغربی اروپا را این چنین متفاوت از سایر بخشهای قاره سبز کرده بود؟ این پرسش همچنان یکی از مسائل اساسی در علوم اجتماعی است و بسیاری کوشیدهاند پاسخهایی برای آن دست و پا کنند.
قدرت قرون وسطاییِ اتحادیههای صنفی
بازارها در شرایط حضور عوامل کندکنندهای همچون نبودِ اطلاعات، نبود اعتماد و یا هزینههای بالای معامله چندان خوب کار نمیکنند. در حضور این عوامل، تجارت اغلب از رهگذر روابط شخصی شکل میگیرد.
تا پایان قرن پانزدهم، نهادهای بیطرفی مانند دادگاهها و پلیس که با همه به یک شکل برخورد کنند (آنچنان که امروز در جهانِ توسعه یافته مرسوم است) چندان در اروپا شکل نگرفته بود. در جهانی چنین خالی از نهادهای بیطرف، تجارت اغلب و به شدت به روابط میان افراد وابسته بود (و هست) و افزون بر این، از طریق شبکههای روابط، از جمله در اتحادیههای صنفی کار می کرد.
این تجارتِ مبتنی بر روابط که از طریق شبکههای تو در توی اتحادیههای صنفی کار میکرد، نگرانیها از دسترسی به اطلاعات و اعتماد را مرتفع میکرد. تعجبی ندارد که در نبود نهادهای رسمی، نظام اتحادیههای صنفی در اروپا برای قرنها واقعا کارا بود و به همین دلیل پابرجا ماند. امروز و در کشورهای در حال توسعهای مانند هند و در نبود نهادهای رسمیِ توسعهیافته، نهادهای شبکهای مانند «کاستها»، همچنان در تجارت نقشی مؤثر ایفا میکنند.
تا پیش از قرن چهاردهم، شبکه اتحادیههای صنفی احتمالا کمتر سلسلهمراتبی بودند و شمول بیشتری داشتند. با این همه، با گذشت زمان، اتحادیههای صنفی شروع کردند به انحصارگرایانه شدن و ایجاد موانعی بسیار سنگین برای ورود افرادِ بیرون از اتحادیه. این اتحادیهها در آن زمان بیشتر به کارتلهای امروزی شبیه بودند، کارتلهایی که روابطی نزدیک با سیاست محلی هم داشتند.
اتحادیههای صنفی چگونه مانعی بر شکلگیری تجارت پایدار بودند؟
با این همه، در قرن شانزدهم، نظام اتحادیههای صنفی به تدریج اهمیت خود را از دست داد، آن هم به این دلیل که بازارهای غیرشخصی، که افراد میتوانستند بدون داشتن روابط در آنها دست به تجارت بزنند، سر برآورد. قوانین هم کمکم اعطای امتیازات به اتحادیههای صنفی را متوقف کرد.
تاجران به تدریج اتکا به شبکه روابط و نهادهای جمعی مانند اتحادیههای صنفی را کاهش دادند و شروع کردند به برقراری رابطه تجاری با کسانی که ممکن بود حتی آنها را نشناسند. به عنوان نمونه، در شهر آنتوِرپ، نقش «واسطهها» یعنی کسانی که تاجران را به خارجیها وصل میکردند، رو به افول رفت. تاجران خارجی به جای این از طریق تسهیلاتی مانند بورس، به شکل مستقیم با یکدیگر ارتباط برقرار کردند.
ظهور بازارها در قرن شانزدهم
بررسی نهادهای اقتصادی در پایان قرن شانزدهم نشان میدهد که حضور اتحادیههای صنفی به تدریج از ناحیه شمالغربی اروپا رخت بر میبست و جای خود را به بازارهایی می داد که روابط غیرشخصی بر آنها حاکم بود. این در حالی بود که در سایر بخشهای اروپا، نهادهای متمرکزی مانند اتحادیههای صنفی، همچنان و تا مدتها بعد پابرجا مانده بودند. تنها استثنا احتمالا نواحی میلان و ونیز در ایتالیا بودند.
اما خودِ این موضوع چه توضیحی دارد؟ تمرکز بر انقلابهایی که در عرصه تجارت و ارتباطات رخ داد شاید بتواند این موضوع را توضیح دهد. جالب اینجا است که ناحیه شمالغربی اروپا دقیقا همان جایی است که از هر دو انقلاب مهم در حوزههای تجارت و ارتباطات بهرهمند شده است و هیچ جای دیگری در اروپا چنین ویژگی توأمانی ندارد.
انقلاب تجاری درکرانه اقیانوس اطلس
اما چه چیزی تاجران را به جستوجوی فرصتهای مخاطرهآمیزی فراتر از روابط بسته و شخصی سوق داد؟ چنانچه افراد میتوانستند در برقراری رابطه با افرادی خارج از حلقههای بسته دوستانِ خود منفعتی به دست آورند، آنگاه معقول بود که به سمت بازارهای غیرشخصی روی بیاورند.
ناحیه شمالغربی اروپا بسیار به اقیانوس اطلس نزدیک است و این همان جایی است که در آن زمان، انقلابی تجاری را تجربه میکرد. انقلاب تجاری زمانی رخ داد که راههای دریایی جدیدی به سمت آسیا و قاره آمریکا گشوده شده بود. از همین رو، این منطقه بدل به «هابِ» تجاری برای رسیدن به مقاصد دوردست شد و تاجران ناشناسی را از دور و نزدیک به خود جلب کرد که به دنبال دستیابی به منافع مالی آمده بودند.
نکته جالبتر اینکه تمامی شهرهای اروپایی (انتخاب شده از یک فهرست 50 تایی از بزرگترین شهرهای اروپایی) که اتحادیههای صنفی در آنها دستخوش افول شده بود، شهرهای ساحلی بودند. تمامی شهرهایی که اتحادیههای صنفیشان دستخوش اصلاحات شده اما از میان نرفت نیز در شعاع 150 کیلومتری دریا یا اقیانوس قرار داشتند.
انقلاب در ارتباطات: نظام پستی و ماشین چاپ وارد میشوند!
پرسش اکنون این است که چه چیزی به تاجران اطمینان میداد که میتوانند به شراکت غیرشخصی خود در شکل جدید آن اعتماد داشته باشند؟ پاسخ این است که چنانچه دسترسی به اطلاعات مرتبط با تجارت و خودِ فرآیندهای تجاری بهبود پیدا میکردند، تاجران میتوانستند به نسخه جدید تجارت اعتماد کنند.
ناحیه شمالغربی اروپا، هیچ برتری ویژهای در زمینه نظام پستی بر دیگر مناطق اروپا نداشت، اما این ناحیه، از فضل تقدم در همهگیری کتابهای چاپی بهرهمند بود.
در قرن شانزدهم نظام پستی در سرتاسر اروپا گسترش پیدا کرد. پست، ارتباط میان تاجرانی که در فواصل دور از هم قرار داشتند را تسهیل میکرد و آنها را قادر میساخت به طور مرتب با هم در ارتباط باشند و اطلاعات دقیقتری به دست بیاورند. این همان چیزی بود که به گسترش تجارت میان مناطق دوردست اروپا کمک کرد.
ناحیه شمالغربی اروپا، هیچ برتری ویژهای در زمینه نظام پستی بر دیگر مناطق اروپا نداشت، اما این ناحیه، از فضل تقدم در همهگیری کتابهای چاپی بهرهمند بود. شمالغربی اروپا، نزدیک شهر ماینتز بود، یعنی همان شهری که یوهانس گوتنبرگ، نخستین ماشین چاپ قابل حمل را در میانه قرن پانزدهم در آنجا اختراع کرد.
شهرهایی که نزدیک به ماینتز بودند، دههها پیش از سایر شهرهای اروپایی از ماشین چاپ استفاده کردند و به این ترتیب، شهروندان آنها، پیش از سایر شهرها کتابهایی در مورد تجارت و سایر امور مطالعه کردند. نفوذ رسانه چاپی به این ترتیب موجب شد موانع موجود بر سر راه گردش اطلاعات، به سرعت مرتفع شوند و تجارت رونق بگیرد.
چهار شهر بزرگ اروپایی در حاشیه اقیانوس آرام وجود دارد که در قرن شانزدهم شاهد افول ستاره بخت اتحادیههای صنفیشان بودهاند: هامبورگ، لندن، آنتورپ و آمستردام.
نکته مهم این است که در تمامی شهرهایی که اتحادیههای صنفی در آنها قدرتشان را از دست دادند یا قدرتشان با کاهش رو به رو شد، در قرن پانزدهم کتابهای زیادی خوانده میشد. در میان شهرهایی با فاصله 150 کیلومتر از دریا که اتحادیههای صنفی در آنها قدرتشان را از دست داده بودند یا کاهش قدرت را تجربه میکردند، سرانه تعداد کتابهای چاپی دو برابر بیشتر از شهرهایی بود که اتحادیههای صنفی هنوز در آنها دست بالا را داشتند.
به عنوان نمونه، چهار شهر بزرگ اروپایی در حاشیه اقیانوس آرام وجود دارد که در قرن شانزدهم شاهد افول ستاره بخت اتحادیههای صنفیشان بودهاند: هامبورگ، لندن، آنتورپ و آمستردام.
چهار شهر دیگر هم (به عنوان نمونه) وجود داشتند که اتحادیههای صنفی همچنان در آنها قدرتمند بودند: لیسبون، سویل، روئن، و بوردو. مقایسه سرانه کتابهای چاپی در قرن پانزدهم، در این شهرها شما را به حیرت وا میدارد:
لیسبون ‹ بوردو ‹ هامبورگ ‹ سویل ‹ روئن ‹ لندن ‹ آمستردام ‹ آنتورپ
آنچه در بالا میبینید بدین معنا است که در شهر آنتورپ، بیش از سایر شهرها کتاب خوانده میشده و در لیسبون، کمتر از سایر شهرها. این شاید بتواند نشانهای باشد از اهمیت حضور صنعت چاپ در فرآیند جهش اقتصادی.
ترکیب انقلاب تجاری در شهرهای ساحلی، به ویژه در کنار اقیانوس آرام و نیز انقلاب در ارتباطات، به ویژه در نزدیکی ماینتز، شمالغربی اروپا را در زمینه تجارت پیش انداخت و به شکلگیری روابط تجاری غیرشخصی دامن زد.
حکام اروپایی هم به تدریج به این نتیجه رسیدند که باید به انحصارات تجاری در قالب اتحادیههای صنفی پایان داده شود. به این ترتیب، در شمالغربی اروپا تجارت دموکراتیزه شد و اکنون تعداد بیشتری از افراد میتوانستند به تجارت روی بیاورند.
کشورهایی مانند اسپانیا و پرتغال که تنها از فواید انقلاب تجاری، نزدیکی به اقیانوسها و نیز فرصت تجارت با آسیا و آمریکا سود میبردند، سرانه نفوذ کتابهای چاپی کمتری هم داشتند. در مقابل، آلمان، ایتالیا و فرانسه از انقلاب در ارتباطات بهره میبردند اما به ساحل اقیانوس آرام دسترسیِ مناسبی نداشتند. به این ترتیب، هیچ نقطه دیگری در اروپا نبود که از این دو انقلاب به شکل همزمان و توأمان بهره ببرد.
اسنپ، اوبر و اتحادیههای صنفی
چنانچه دسترسی به اطلاعات دشوار باشد (نبود شفافیت) و یا حوزههای تجاری فرآیندهای تجاری قابل اطمینان را اتخاذ نکنند (گزارشگیری مالیِ نامناسب یا استانداردهای کیفی مبهم) مشتریها و سرمایهگذاران احتمالا در قابل اطمینان بودن بازارها شک میکنند.
سیاستمداران هم مانند حکام قرون وسطایی، ممکن است بیشتر دلشان بخواهد در زمینی بازی کنند که برخی تاجران بر برخی دیگر غلبه داشته باشند، درست همان طور که اتحادیههای صنفی در قرون وسطی چنین بودند.
این اتفاق برای مدت زمانی طولانی در مورد تاکسیها رخ داده بود: مشتریها ترجیح میدادند سطح کرایهها بالاتر بروند تا خدمات بهتری دریافت کنند و البته حاضر بودند کرایه بیشتری هم بپردازند، و این در حالی بود که طرف عرضه (رانندگان) نمیتوانستند چنین خدماتی ارائه کنند. در شهرهایی مانند لندن، برای آنکه بتوانید در صنف تاکسی کار کنید باید مبالغ کلانی بابت تهیه مجوز به اتحادیه پرداخت کنید و علاوه بر این دورههای آموزشی را هم طی کنید.
امروز خیلیها ترجیح میدهند در خانه یک غریبه بمانند تا در شعبه یک هتل زنجیرهای. این انقلابها در حوزه استفاده از خدمات تاکسی و صنعت گردشگری، دنبالهای هستند از روندی قدیمی که در آن، چگونگی تغییر در دسترسی به اطلاعات، چگونگی تغییر در ساختار تجارت را هم رقم میزند.
با این همه، خدمات ارائهدهنده تاکسی مانند «اوبر» [یا اسنپ در ایران]، همه چیز را دگرگون کردهاند. این شرکتها به مشتریها این امکان را میدهند که به شکل واقعی از خدمات GPS استفاده کنند و این درست شبیه همان انقلاب در ارتباطات است که در قرون پانزدهم و شانزدهم میلادی رخ داد.
حوزه دیگری که دسترسی به اطلاعات در آن دستخوش تغییر و تحول شده است، صنعت سفر و گردشگری است. در گذشته، صنعت گردشگری در قبضه آژانسهای مسافرتی و پیشنهاداتی بود که آنها میدادند اما اکنون، اقیانوسی از ارائهدهندگان خدمات گردشگری و وب سایتهای مقایسهکننده مقاصد گردشگری، مانند expedia.com و AirBnB وجود دارند که اعتماد به ارائهدهندگان خدمات خُرد گردشگری در شهرهای کوچک و ناشناخته را هم میسر کردهاند.
امروز خیلیها ترجیح میدهند در خانه یک غریبه بمانند تا در شعبه یک هتل زنجیرهای. این انقلابها در حوزه استفاده از خدمات تاکسی و صنعت گردشگری، دنبالهای هستند از روندی قدیمی که در آن، چگونگی تغییر در دسترسی به اطلاعات، چگونگی تغییر در ساختار تجارت را هم رقم میزند.
منبع: evonomics
نظرات