شغل خوب میخواهید؟ عینک خود را عوض کنید
بازار کار ایران پر از افرادی است که هنوز نگرش شغلی آنان شکل نگرفته و نمیدانند به دنبال چه نوع مشاغلی هستند. برای به دست آوردن یک موقعیت شغلی مناسب، ابتدا باید به دنبال شکل دادن به نگرش شغلی خود بود. سپس در آن راستا، دانش و مهارت لازم را به دست آورد.
میلاد مرادی: «اوضاع مملکت خرابه! کار نیست. الان چند روزه که هزار جا رفتم. بازاریابی، کارمند روابط عمومی، امدیاف کار….»
به گزارش تجارتنیوز ، جملات بالا قسمتی از مکالمات دو جوان ناامید اما جویای نام، در اتوبوس شرکت واحد بود. جملاتی که سالهاست اکثر ایرانیها با آن آشنا هستند.
در میان این جملات نکتهای اساسی نهفته است که یکی از مشکلات اصلی بازار کار کشور را نشان میدهد. در این نوشتار به تحلیل و بررسی آن میپردازیم. البته قبل از آن، توضیح خواهیم داد که چرا در دنیای امروز شغل افراد از اهمیتی بیش از گذشته برخوردار است.
شغل تنها درآمد نیست
همواره شغل فرد جزئی از جوهره وجود وی را شکل داده است. پیدا کردن هر شغل، نیازمند شکل گرفتن و رشد ابعاد سهگانه شغلی یعنی نگرش، دانش و مهارت است.
نگرش به همراه دانش کسبشده و مهارتهایی که به مرور زمان بر اثر یک شغل به دست میآوریم، بخش زیادی از ویژگیهای شخصیت ما را شکل میدهد. ویژگیهایی که باعث تمایز ما از دیگران میشود.
از طرفی فرهنگ حاکم بر هر سازمان یا بر هر شغل، به مرور زمان بر روی رفتارهای فردی انسان تاثیرگذار خواهد بود. اینکه معمولا کارمندان دولت در ایران رفتارهایی رسمی دارند و برعکس، کارمندان شرکتهای خصوصی نحوه برخوردشان غیررسمیتر است، ریشه در شغل این افراد دارد.
شیوه صحبت کردن و بیان کلمات، برخورد با دیگران، رسمی یا غیررسمی بودن رفتارها و حتی چگونگی نگرش ما نسبت به جهان اطرافمان، ریشه در شغل ما دارد.
در واقع کسب درآمد، تنها بخش کوچکی از یک شغل را در برمیگیرد. بخش بزرگ آن تاثیراتی است که یک شغل بر زندگی خود و خانوادهاش میگذارد.
تمامی این موارد به ما میگویند که ارزش یک شغل در زندگی امروز تا چه حد مهم است. با این حال، داشتن شغل امروزه آنقدر برای جوانان در اولویت است که نمیتوان ضربالمثل و تمثیلی را در ادبیات فارسی در باب اهمیت آن پیدا کرد.
بیکاران ایرانی و نبود نگرش شغلی
جوان ناامید از بازار کار در اتوبوس، با گفتن این جمله که چندین شغل مختلف را در چند وقت اخیر پیگیری کرده است، به ابراز ناامیدی ادامه میداد. اما در لابهلای این جملات ناامیدانه، یک نکته مهم نهفته است که درک آن هم برای خود آن فرد راهگشا خواهد بود و هم برای بسیاری از جوانان وطن.
پیشتر گفتیم که داشتن یک شغل مستلزم شکلگرفتن و رشد در ابعاد سهگانه نگرش، دانش و مهارت است. صاحبنظران نگرش را به نحوه بینش و تفکر افراد نسبت به جهان پیرامون خود تعریف کردهاند.
نگرش شغلی را میتوان اینگونه تعریف کرد که یک فرد از داشتن یک شغل چه هدفی را دنبال میکند. آیا به دنبال کسب قدرت است؟ یا خیر بیشتر به دنبال کسب ثروت است؟
شاید فردی نیز وجود داشته باشد که از شغل خود درآمد متوسطی کسب میکند، اما شهرت زیادی را به دست میآورد. حال سوال اینجاست که نگرشها چگونه شکل میگیرند؟
اول از هر چیزی باید گفت که نگرش شغلی افراد به شدت تحت تاثیر نگرش فردی شخص در زندگی است. به عنوان مثال، افرادی که روحیه عارفمسلک در زندگی دارند، معمولا نمیتوانند به درآمد بسیار بالا برسند یا آنکه به یک کارآفرین تبدیل شوند. البته به شرطی که واقعا عارفمسلک باشند!
کتابهایی که مطالعه میکنیم، گفتگوهایمان در شبکههای اجتماعی و سخنرانی که گوش میدهیم همگی میتواند به شکل دادن نگرش شغلی ما کمک کند.
نگرش به شدت تحت تاثیر روحیات شخصی و روانشناختی افراد، تربیت خانوادگی، محیط، تحصیلات و دانش کسب شده از هر طریق است. یعنی حتی هنگامیکه ساعتها در شبکههای اجتماعی پرسه میزنیم و با لایکها و کامنتهای خود اعلامنظر میکنیم نیز در حال شکل دادن به نگرش خود هستیم.
اینکه دانش بر نگرش مقدم است یا برعکس، یک امر نسبی و در واقع تا حدودی همزمان است. یعنی به موازات آنکه چیزهای جدید یاد میگیریم، همزمان نگرش ما نیز شکل میگیرد. با این تفاوت که وقتی نگرش ما شکل گرفت، دیگر به سراغ هر دانشی نخواهیم رفت.
نگرش یک شخص در زندگی، مشخص میکند که وی یک انسان منظم و رسمی است، یا یک فرد شلخته اما شاید خلاق! به مرور نگرش و جهانبینی شخصی باید منجر به شکلگیری نگرش شغلی شود. اما این کار یک پیششرط اساسی دارد.
این پیششرط این است که فرد باید به دنبال بررسی شغلها و علایق شغلی خود برود. اینکه فردی منظم، دارای ارتباطات و رفتار رسمی، وقتشناس و متعهد است، به تنهایی برای یک فرد شغل نخواهد شد.
بلکه باید در راستای نگرش شکلگرفته، به سمت کسب مهارت و دانش رفت. به عنوان مثال، فردی را در نظر بگیرید که نگرش شغلی وی به نحوی شکل گرفته که مشاغل دارای ارتباطات و روابط عمومی بالا را بیشتر میپسندد.
اینکه چنین فردی در نهایت روابط عمومی یک سازمان خواهد شد یا یک روزنامهنگار یا مدیر بازاریابی یک شرکت خصوصی، به این امر بستگی دارد که وی در چه زمینهای مهارت لازم را کسب خواهد کرد.
نگرشها که شکل گرفتند، راه نیز مشخص خواهد شد. فرد میداند که برای تقویت خود نیاز است که کدام مهارت را کسب کند. آیا فتوشاپ یاد بگیرد، یا بهتر است مهارتهای ارتباطی خود را تقویت کند؟ شاید هم نیاز باشد یک نرمافزار تخصصی در یک رشته خاص را یاد بگیرد.
با شکل گرفتن نگرش شغلی، افراد به راحتی تشخیص میدهند که کدام کارگاه مهارتی را شرکت کنند یا چه کتابی را بخرند. اینکه فردی میگوید: به همه جا زنگ زدهام، بازاریابی، امدیاف کار، کارمند روابط عمومی و….، این موضوع نشان میدهد که نگرش شغلی این جوان هنوز شکل نگرفته است.
موضوعی که بازار کار ایران تا حدود زیادی با آن روبرو است نیز ریشه در چنین مسالهای دارد. یعنی جوانانی که هنوز نگرش شغلی آنان شکل نگرفته است؛ حتی در حد پایین!
آنان به دنبال هر شغلی میروند، حتی مجموعهای از مهارتهای بدون سنخیت را نیز کسب میکنند. اما همچنان بیکار هستند. در واقع بازار کار ایران محلی برای عرضه هزاران جوان بیکار است که بسیاری از آنان نمیدانند که به دنبال چه نوع شغلی هستند.
هرچند که در هر حالتی نباید کمبود شغل و عدم تعادل در عرضه و تقاضای نیروی کار در ایران را نادیده گرفت.
نظرات