خبر مهم:

کد مطلب: ۷۵۲۵۳۲

آکادمی های استارتاپی، می خواهند جا پای دانشگاهها بگذارند

آکادمی های استارتاپی، می خواهند جا پای دانشگاهها بگذارند

یکی از حوزه هایی که در اکوسیستم استارتاپی کشور، روند رو به رشد را طی میکند، حوزه آموزش است. علاوه بر استارتاپهای حوزه آموزش که با ابزارهای آموزشی یا متد نوآورانه سعی کردند کسب و کارشان را شکل دهند، اجزای دیگری هم از اکوسیستم استارتاپی پا در این عرصه نهادند. برای مثال رهنما کالج، برخاسته

یکی از حوزه هایی که در اکوسیستم استارتاپی کشور، روند رو به رشد را طی میکند، حوزه آموزش است. علاوه بر استارتاپهای حوزه آموزش که با ابزارهای آموزشی یا متد نوآورانه سعی کردند کسب و کارشان را شکل دهند، اجزای دیگری هم از اکوسیستم استارتاپی پا در این عرصه نهادند. برای مثال رهنما کالج، برخاسته از یک شرکت سرمایه گذاری خطرپذیر، سعی بر آموزش نیروی انسانی بر طبق نیازهای روز بازار دارد. استارتاپ علی بابا هم پا در این عرصه نهاده و با تشکیل یک آکادمی، نیروهای مورد نیاز شرکت خود را آموزش میدهد. در ایم میان، پارک فناوری پردیس نیز به همراه دانشگاه شهید بهشتی و دیگر شرکای بخش خصوصی، طرحی با عنوان «صدف» برگزار کرده است که در آن نیروی انسانی منتخب از دانشجویان، با آموزش دیدن مهارتهای لازم بازار کار، برای استخدام آماده خواهند شد.

دلیل اصلی این طرحها، افزایش میزان مهاجرت نیروهای متخصص، به خصوص در بخش فنی و بحران منابع انسانی است. دلیل دیگری هم وجود دارد که نمیتوان از آن چشم پوشی کرد و آن عدم تطابق آموزشهای دانشگاهی و نیاز بازار است. فرض کنید تعدادی فارغ التحصیل مهندسی کامپیوتر در جستجوی کار هستند. با فرض اینکه همه آنها میخواهند برنامه نویس بک اند باشند، آموزشهایی که در دانشگاه میبینند در بهترین حالت برابر سه واحد تئوری و سه واحد عملی در طول هشت ترم مقطع کارشناسی است و برای ورود به بازار کار کافی نیست و حتی مشاهدات نشان میدهد که زبانهای برنامه نویسی ای که در دانشگاه تدریس میشوند، به روز نیستند.

این در حالیست که برای مباحثی مثل دیجیتال مارکتینگ یا طراحی تجربه کاربری اصلا رشته یا واحد دانشگاهی وجود ندارد و دانشجویان علاقه مند، با کارآموزی یا دیدن دوره های آموزشی آن را فرا میگیرند که آن هم ورودشان به بازار کار این حوزه را ملزم به شبکه سازی در این حوزه خواهد کرد.

در دنیای کارآفرینی، که در کشور ما از بازار IT هم شکل گرفت، در برخی موارد، دانش کسب و کاری وجود نداشت که پیرامون این چالش، دوره های آزاد و یا استارتاپهای آموزش کارآفرینی شکل گرفت. فقط کافیست که سری به سایت ایسمینار یا ایوند بزنید تا با سیل دوره های آزاد کارآفرینی رو به رو شوید که البته معیار و ملاکی بر اعتبار مدرسین آن نیز وجود ندارد. کسب و کار، مبحثی است که تنها با بخش تئوری، قابل آموزش نیست و از طرفی دیگر، افرادی که به کمک تجربه به این علم مسلط شده اند نیز صلاحیت آموزش را نخواهند داشت.

استارتاپهایی مثل نکسینولب (دیموندلب) یا تریگیت (تریگ آپ) از دل شتابدهنده شکل گرفتند که به صورت یک پلتفرم، آموزش اساتید را در اختیار علاقه مندان قرار دادند. متاسفانه باید بگوییم، تنها ارزش ایجاد شده این استارتاپها، طبقه بندی مباحث و گرد هم آوری مطالب در کنار هم است چرا که این پلتفرم ها هم معیار خاصی برای انتخاب مدرس ندارند. مدرس این دوره ها باید هم دانش آکادمیک داشته باشند و هم دانش تجربی.

از طرفی مخاطبان این استارتاپها را صرفا بنیانگذاران استارتاپها یا کارآفرینان تشکیل میدهند. این گروه نیز اغلب افراد ریسک پذیری هستند که با مشخصه ایجاد تخریب خلاق، پا در این عرصه نهاده اند. بسیاری از آنها، درس خواندن را کسل کننده میدانند و از دانشگاههایی مثل تهران یا شریف انصراف داده اند تا بتوانند کسب و کار خود را رونق بخشند. پس نمیتوان از این گروه انتظار داشت که در این پلتفرمها ساعتها به دیدن دوره های آموزشی مشغول شوند. چرا هر نیازی که حس میشود بدون در نظر گرفتن حجم بازار به کسب و کار تبدیل میشود؟

بحران منابع انسانی بحرانی جدی برای کسب و کارهاست، اما بحران آموزش، بحرانی است که اجزا اکوسیستم استارتاپی کشور سعی بر رفع آن دارند. این درحالیست که دانشگاهها و اساتید دانشگاهی با کمی تغییر در محتوای تدریس خود به راحتی میتوانند این چالش را حل کنند و پلی بین کارجویان و بازار کار شوند.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.