تعطیلات از نگاه اقتصاد؛ بلای جان یا دوای درد؟
از قدیم بین مردم معروف بود که تعطیلات در ایران زیاد است و این مقدار تعطیلی یکی از دلایل رکود کسبوکار و دیگر مشکلات اقتصادی کشور است. در این دیدگاه، که رفتهرفته به یک باور عمومی تبدیل شد، توضیح میدهند که باوجود پایین بودن بازده نیروی کار، تعدد روزهای تعطیل میتواند به تولید لطمه بزند.
از قدیم بین مردم معروف بود که تعطیلات در ایران زیاد است و این مقدار تعطیلی یکی از دلایل رکود کسبوکار و دیگر مشکلات اقتصادی کشور است. در این دیدگاه، که رفتهرفته به یک باور عمومی تبدیل شد، توضیح میدهند که باوجود پایین بودن بازده نیروی کار، تعدد روزهای تعطیل میتواند به تولید لطمه بزند. همچنین نقد میکنند که معمولا مردم روزهای قبل و بعد از تعطیلات را هم با بازدهی کمتری کار میکنند. از طرفی زیرساختهای نامناسب، بهخصوص وضعیت نامطلوب جادهها مشکلاتی را برای کشور به وجود میآورد که ازاینبین میتوان به تعداد زیاد مرگومیر در تصادفات جادهای، تخریب محیطزیست و جنگلها، افزایش مصرف کالاهای وارداتی و افزایش سرعت گردش پول بدون افزایش تولید کالا و خدمات اشاره کرد.
بااینحال هیچچیز در اقتصاد سیاهوسفید نیست. در این دانش هیچ بد مطلق با خوب مطلقی وجود ندارد. حتی کسانی که تعطیلی را خوب میدانند میگویند «تعطیلات ممکن است برای اقتصاد خوب باشد.» به زبان ساده، اگر بتوانیم از تعطیلات بهرهبرداری مناسب کنیم این پدیده میتواند به رونق اقتصاد کمک کند. اما تعطیلات هم مثل هر نعمت دیگر اگر با سومدیریت همراه شود به اقتصاد کشور آسیب وارد خواهد کرد. در این مقاله نگاهی میاندازیم به این پدیده دوستداشتنی با تمام خوبیها و بدیهایش.
مصرف، هدف نهایی اقتصاد
هنوز که هنوز است بهطورقطع نمیتوانیم بگوییم که آیا افزایش مصرف برای اقتصاد خوب است یا نه. در سادهترین شکل فرض میکنیم که اگر مصرف به شکل چشمگیری کاهش پیدا کند، تولید هم تعدیل میشود و این وضعیت میتواند به اقتصاد لطمه بزند. در مقابل عدهای میگویند که با توسعه صادرات و بهبود تجارت بینالملل، مازاد تولید میتواند به خارج از کشور صادر شود. طبیعتا صادرات بیشتر از مصرف داخلی اضافه رفاه به همراه دارد. البته باید توجه کنیم که وضعیت روابط بینالملل ایران در شرایط مطلوبی نیست و کاهش مصرف، بیشتر از افزایش صادرات به کاهش تولید منجر میشود. پس شاید صرفهجویی و رفتار مقتصدانه برای ما نسخهای بدون نقص نباشد.
بدون مصرفکننده، تولید چه معنایی خواهد داشت؟
موضوع واضح این است که افزایش تعداد روزهای تعطیل باعث افزایش مصرف کالا و خدمات میشود. در روزهای تعطیل به سینما میرویم، از رستورانها و کافهها خرید میکنیم، موزهها را میبینیم، بلیت کنسرت میگیریم و کارهایی مثل خدمات آرایشی بهداشتی، پزشکی و نظافت منزل را به این روزها موکول میکنیم. اگر فقط یک روز در هفته تعطیل باشیم ممکن است تنها به استراحت و تماشای تلویزیون بپردازیم. اما سه روز تعطیلی در هفته میتواند باعث افزایش مصرف شود. مخالفین معتقدند که این افزایش مصرف، بیشتر از آن که با افزایش تولید جبران شود، باعث افزایش واردات میشود. چون افزایش مصرف با کاهش ساعتهای مولد ایجاد شده است. در مقابل عدهای افزایش محصولات خدماتی را بهاندازه تولید کالا خوب میدانند. بهخصوص که خدمات را نمیشود از خارج وارد کرد.
نظریه پولی، سادگی در عین پیچیدگی
با سادهسازیهای فراوان و در نظر نگرفتن هزاران عامل دیگر میتوانیم بگوییم که «سرعت گردش پول ضربدر حجم پول، برابر است با سرعت تولید کالا و خدمات ضربدر قیمتها.» مثلا اگر بدون کاهش سرعت گردش پول و بدون بالا رفتن سرعت تولید، حجم پول زیاد شود باید قیمتها افزایش پیدا کند. (تورم ناشی از حجم نقدینگی)
همچنین اگر بدون تغییر در سرعت گردش پول و حجم پول، قیمتها افزایش پیدا کند سرعت تولید کالا و خدمات کم میشود. حالا باید دید افزایش یا کاهش تعداد روزهای تعطیل چه تاثیری بر این معادله میگذارد.
معادله تعطیلی و توان سیستم اقتصادی
برای سادگی دو ماه از سال را در مقابل هم میگذاریم که یکی فقط یک روز تعطیل بیشتر دارد. فرض میکنیم این یک روز تعطیلی دستمزدها را تغییر نمیدهد. پس به خاطر یک روز تعطیل بیشتر حجم پول تغییر نمیکند. اما بیشتر مردم این روز تعطیل را به تفریح و سفر میگذرانند. پس سرعت خرج کردن پول بیشتر میشود. در سمت چپ معادله دو انتخاب داریم. مردمی که روز تعطیل دارند طبیعتا برای تفریح باید به بنگاههای خدماتی، فروشگاهها و مراکز تفریحی مراجعه کنند.
اگر مدیر رستوران نتواند با پیشبینی و برنامهریزی درست از این وضعیت استفاده کند، برای متعادل شدن معادله پولی قیمتها افزایش پیدا میکند.
اگر قیمتها ثابت بماند (که معمولا در یک روز تعطیل بیشتر قیمتها بدون تغییر هستند) سرعت تولید کالا و خدمات بیشتر میشود (رستوران محل شما جمعهها تعداد بیشتری غذا درست میکند). اما اگر واحدهای تولیدی و خدماتی نتوانند به این مازاد نیاز پاسخ بدهند، اگر نتوانند برای تمام مشتریها غذا طبخ کنند، اگر در مقابل رستوران صف تشکیل شود و اگر مدیر رستوران نتواند با پیشبینی و برنامهریزی درست از این وضعیت استفاده کند، برای متعادل شدن معادله پولی قیمتها افزایش پیدا میکند. تورم ناشی از تعطیلات باعث میشود که عده زیادی خانهنشین شوند و از خیر تفریح بگذرند. رفتهرفته آنها تفریحاتی ساده مثل کانالهای مجانی تلویزیونی، گوش دادن به موسیقی رایگان، بازیهای مجانی موبایلی و البته خواب پیدا میکنند. بهاینترتیب بنگاههای اقتصادی فرصت استثنایی تعطیلات را از دست میدهند.
تجمل بجای تولید: عیدهای لاکشری ما
دیدیم که خانهنشینشدن طبقه ضعیف و متوسط باعث میشود که تعطیلی بجای رونق به گرانی منجر شود. اما نکته اینجا است که تفریح نکردن ما باعث بازگشتن قیمتها به وضعیت عادی نمیشود. فرض کنید تعطیلات از 2 روز در هفته به 3 روز در هفته افزایش پیدا کند و این اتفاق باعث شود که بلیت شهربازی از 10 هزار تومان به 15 هزار تومان برسد. چون مدیر شهربازی نتوانسته با افزودن وسایل بازی جدید، بهصف متقاضیان پاسخ دهد. به خاطر قیمتهای جدید عده زیادی از صف خارج میشوند و به خانه برمیگردند. اما طبیعتا قیمت به همان 10 هزار تومان برنمیگردد. اگر مدیر شهربازی اعلام کند که قیمت 12 هزار تومان است، عدهای هنوز در صف میمانند.
چقدر حاضرید برای تفریح هزینه کنید؟
اما تمام کسانی که از صف چرخوفلک خارج میشوند، به خانه برنمیگردند. برخی از آنها به صف همبرگر میروند و برخی دیگر روز تعطیل خود را با یک بلال کبابی سپری میکنند. یعنی سومدیریت شهربازی باعث جاری شدن تقاضا به بنگاههای دیگر میشود. اگر این بنگاهها هم نتوانند نیاز مشتریها را برآورده کنند، تطعیلات تنها دلیلی میشود برای گرانی بدون آن که کمکی به رونق اقتصاد کند. قشر ضعیفتر بیشتر از دیگران از این شرایط آسیب میبینند. اما مقصر اصلی این آسیب چه کسی است؟ مدیر شهربازی یا روز تعطیل؟ آیا با فرستادن این کارمند به محل کار، افزایش ساعت کاری و کاهش مقدار تقاضا برای شهربازی تمام مشکل حل میشود؟ آیا کاهش تعطیلات برای کنترل تورم و تراز تجاری پاک کردن صورت مسئله نیست؟ آیا این که سومدیریت را با افزایش ساعت کاری جبران کنیم، انداختن بار مسئولیت مدیران به دوش کارگران و کارمندان نیست؟
تخفیف کریسمس و گرانی شب عید
شاید شما هم شنیده باشید که میگویند «در تمام دنیا نزدیک به کریسمس تخفیف میدهند، اینجا شب عیدی همهچیز را گران میکنند.» این ادعا تا حد زیادی درست است. در بیشتر کشورهای پیشرفته، بنگاههای اقتصادی طرح و برنامههایی ویژه در نظر میگیرند تا بتوانند حداکثر مشتری را به سمت خود جلب کنند و رقبای تجاری خود را پشت سر بگذارند. برنده اصلی این رقابت مردمی هستند که به کالاهایی متنوع، باکیفیت و ارزان دسترسی پیدا میکنند. در سطح کلان افزایش سرعت تولید همگام با افزایش سرعت خرج پول باعث میشود که بیثباتی عجیبی در حجم نقدینگی و تورم مشاهده نشود.
بجای آن که بنگاهها برای جلب مشتری رقابت کنند، مشتریها برای بهرهمند شدن از کالا و خدمات به رقابت خواهند پرداخت.
اما مدیریت نادرست تعطیلات چه بلایی سر کشور میآورد؟ مردم به مدت یاد میگیرند که تعطیلی با مازاد تقاضا (در عرضه ثابت) همراه خواهد شد. برای همین بجای آن که بنگاهها برای جلب مشتری رقابت کنند، مشتریها برای بهرهمند شدن از کالا و خدمات به رقابت خواهند پرداخت. اما تمام رقابت مشتریها در قیمت منعکس نمیشود. مردم مثل فیلمهای آخرالزمانی به فروشگاهها حمله میکنند و هرکس میکوشد تا دیگری را از سر راه خود کنار بزند.
مشتری عزیز، بفرمایید بیرون!
بهخاطر مشکلات مدیریتی، درِ فروشگاهها به روی مشتریها بسته میشود و فروشندهها با بدرفتاری سعی میکنند از تعداد مشتریهای خود کم کنند! مثلا ممکن است آنها به کسانی که پول نقد همراه ندارند، کسانی که میخواهند مقداری کم خرید کنند یا کسانی که چندنفری به خرید آمدهاند کالا نفروشند! شاید شما هم این تجربه را داشتهاید. شب عید وقتی برای خرید به یک مغازه مراجعه میکنید او با شما برخوردی نامناسب و بدون حوصله دارد.
اما چرا باید خرید کردن شما فروشنده را ناراحت کند؟ مگر شما برای دزدی به مغازه رفتهاید؟ چرا فروشنده در مقابل شما تعظیم نمیکند و نمیکوشد دلتان را به دست بیاورد؟ خیلی ساده است. چون بلد نیست شرایط جدید را مدیریت کند و به تجربه میداند برخورد خوب و جلب مشتری در این شرایط میتواند باعث شود که سیستم فروشگاهش بهطور کامل از کار بیفتد و وضعیتی غیرقابلکنترل پیش بیاید.
مشکل از تعطیلی نیست، مشکل از ما است
برخلاف باور عمومی، اگر تعطیلی با مدیریت صحیح همراه شود میتواند به رونق اقتصاد و افزایش سرعت تولید کمک کند. اما تعطیلی بدون مدیریت میتواند مشکلاتی به وجود بیاورد که درنهایت به نارضایتی، هرجومرج و کاهش سرمایههای اجتماعی منتهی میشود.
در مقابل سومدیریت (خرد و کلان) با کاهش روزهای تعطیل درمان نمیشود. فقط اثر آن کمرنگ میشود. به چشم نیامدن مشکلات مدیریتی به معنای وجود نداشتن آنها نیست. همانطور که توضیح دادیم ممکن است افزایش ساعت کاری باعث کاهش فشار تقاضا و نهایتا کاهش تورم شود. اما همین موضوع میتواند سرعت تولید را هم پایین بیاورد و باعث بهوجود آمدن رکود اقتصادی شود. میتوانیم این نتیجه را به هر چیز دیگری هم تعمیم بدهیم. تورم، نقدینگی، واردات و مهاجرت هم بهخودیخود مفاهیمی شوم و پلید نیستند. بلکه مدیریت ضعیف ما است که این فرصتها را آتش میزند.
نظرات