دلایل رونق بورس در روزهای گذشته
دیروز شاخص بورس تهران 4481 واحد رشد کرد که عوامل بسیاری در آن تاثیرگذار بودند، بررسی دلایل رونق بازار سرمایه به پیشبینی روند آینده این بازار و سرمایهگذاری در آن کمک میکند.
به گزارش تجارتنیو ز، رشد بیش از ۲ درصدی ارزش بورس تهران در نخستین جلسه معاملاتی این هفته، نماگر اصلی بازار را به نیمه دوم کانال ۲۲۴ هزار واحد رساند.
همزمان با رشد ۴۴۸۱ واحدی شاخص کل، شاخص هموزن نیز رشد ۱۲۳۶ واحدی (معادل ۷/ ۲ درصدی) را تجربه کرد. موضوعی که نشان از فراگیری انتظارات صعودی در بازار دارد. در شرایطی که ساختار کلی بازار سهام در حال انتقال به تعادلهای بالاتر است، نگاه بنیادی و نموداری (تکنیکال) در کنار مولفههای رفتاری موثر بر ارزش سهام، خود را با جغرافیای جدید بازار تطبیق میدهند.
در ادامه رونق روزافزون سهام، ارزش معاملات خرد بورس تهران طی روز گذشته بیش از ۱۴۸۰ میلیارد تومان رقم خورد. طی این روز، خالص تغییر مالکیت سهام نیز نزدیک به ۲۰۰ میلیارد تومان و به سمت سهامداران حقیقی بازار سنگینی میکرد.
بهعلاوه شاخص ۳۹ گروه از صنایع بازار سهام جلسه روز گذشته را سبزپوش سپری کردند و به همین دلیل شاخص هموزن جهش ۸/ ۲ درصدی را تجربه کرد. ارقام و نسبتهای فوق هرکدام به نوعی حکایت از اقبال عمومی به بورس دارد.
در چنین شرایطی این موضوع که کدام بازیساز مسیر و جریان فعلی معاملات را تعیین میکند، میتواند راهنمای مناسبی برای سهامداران در اتخاذ استراتژیهای معاملاتی باشد. در نگاهی کلی میتوان تحلیلهای حاکم بر بازار سهام را در ۳ قالب یا فرمت بنیادی، نموداری و رفتاری جای داد.
زمینههای بنیادی سهام
چنانکه میدانیم مبانی بنیادی و مولفههای حاکم بر سودآوری شرکتها تعیینکننده سطوح ارزندگی سهام و روند بلندمدت قیمتهاست. به عبارتی متغیرهایی که درآمدزایی و ساختار هزینه شرکتها را شکل میدهند، تعیینکننده سطوح حداقلی و بیشینه ارزندگی سهام خواهند بود. در شرایطی که بازار سهام مسیر اصلاح شدیدی را در اواخر پاییز گذشته در پیش گرفته بود و فاصله خود را از سقفهای تجربهشده بیشتر میکرد، تحلیلهای بنیادی بر مبنای ارزندگی سهام شاخصساز و ارزش بازار شرکتهای بزرگ تاکید داشتند که بازتاب آن رفتهرفته با اطمینان بیشتر سرمایهگذاران در قیمت سهام مشاهده شد.
بهنظر میرسد آنچه در بازه فعلی فصل مشترک تحلیلهای بنیادی است به افزایش نرخ ارز نیمایی و نزدیک شدن به نرخهای ارز آزاد و همچنین تندادن سیاستگذار به واقعیتهای تورمی اقتصاد کشور بازمیگردد. خبر راهاندازی بازار متشکل ارزی و حذف نرخ ۴۲۰۰ تومانی ارز برای برخی کالاها نشان از تغییر در رفتار سیاستگذار دارد و بر این فصل مشترک تحلیلی تاکید میکند.
تغییر ریل تصمیمگیری در سطوح کلان و عقبنشینی از سیاستهای دستوری و ناکارآمد پیشین سبب میشود تا ابعاد درآمدی و سودآوری بنگاهها به کلی دگرگون شود. به گونهای که در رابطه با شرکتهای بزرگ کالایی، سقفهای ارزندگی به گونهای کاملا محسوس جابهجا خواهد شد و در رابطه با بنگاههای کوچکتر و اصطلاحا غیربنیادی بازار میتوان شرایطی را متصور بود که اوضاع به سمت بهبود ملموس پیش رود.
لازم به تاکید است که این موضوع به معنای کیفیت یکسان سودآوری و ارزندگی تمامی سهام با شرایط فعلی نیست؛ بلکه بر این مطلب تاکید دارد که در رابطه با قریب به اتفاق سهمها میتوان پتانسیلهایی را ملاحظه کرد که به پیشرفت قابلتوجه وضعیت عملیات آنها منجر شود.
سهام از نگاه تکنیکال
در معاملات روزهای اخیر تحلیلهای تکنیکال و نموداری به گونهای محسوس در حاشیه قرار گرفتهاند. تجربه سطوح جدید توسط نماگرهای کلی بازار و قرار گرفتن اکثر سهام بازار بالاتر از سقفهای تاریخی سبب میشود تا ارجاع به روندهای گذشته برای تعیین مسیر آتی مورد اعتنا قرار نگیرد.
به عبارتی قرار گرفتن در خارج از محدودههای تجربه شده سبب میشود تا استقرا به دادههای پیشین ناممکن شود. در این شرایط به نظر میرسد تحلیلهای نموداری در حال تطبیق خود با شرایط جدید هستند. معدود تحلیلهای تکنیکال ارائهشده در رابطه با روند عمومی بازار در بازه پیشرو نیز سقفهای جدید را برای شاخص کل متصور هستند. با این حال بهنظر میرسد تا مدتی این عامل اثرگذار در روند معاملات بیشتر در نقش گردآورنده داده عمل کند و سهم قابلتوجهی در بازیسازی معاملات نداشته باشد.
اینرسی نیروهای رفتاری
همانگونه که پیش از این اشاره شد مبانی بنیادی بازار تاییدکننده سطوح فعلی قیمت در رابطه با نمادهای بنیادی و ضمنا حمایتکننده از وضعیت دیگر نمادها با مطرح ساختن سناریوهای خوشبینانه هستند. با این حال این جنبه رفتاری معاملهگران است که روند اخیر معاملات را شکل داده است.
به عبارتی تمرکز بازیگران بر سهام گروههایی که سودآوری آنها با احتمالات متعددی دست به گریباناند و پیش افتادن این دسته از سهمها در مقایسه با نمادهای بنیادی و کالایی که مسیر مشخصتری را پیش رو دارند، نشانهای از آن است که با قوتگرفتن فراگیر جریان نقدینگی، ارزیابیهای بنیادی به اولویت ثانوی بدل شده است.
رصد ارزش معاملات گروههای مختلف بازار و روند تغییر مالکیت در این صنایع حاکی از آن است که فاصله قیمت سهام از سقفهای ارزندگی بهعنوان معیار انتخاب سبد، مورد توجه قرار نمیگیرد. بلکه تاثیر اهرمی افزایش قیمت و رفتار تاریخی بازیگران آن است که سبب میشود معاملهگران در مسیر صعودی کدام نماد را برای سهامداری انتخاب کنند.
اقبال دوباره به سهام گروههای بانک و خودرو در روزهای اخیر، در شرایطی که متغیرهای کلان، رشد سودآوری نمادهای زیادی را تضمین میکند، مصداقی از حکمرانی عوامل رفتاری بر روند بازار است.لازم به تاکید است در شرایط فعلی که بازار صعودهای متوالی و بیوقفهای را تجربه میکند، باید انتظار داشت که زنگ هشدار تحلیلگران بنیادی در رابطه با عبور از سقفهای ارزندگی برخی گروهها، حتی در خوشبینانهترین حالات، به صدا درآید.
ضرورت بازگشت به متغیرهای سودساز
بازدهی کلی بازار سهام از ابتدای سال ۹۸ تا انتهای معاملات روز گذشته به بیش از ۲۵ درصد رسیده و طی همین بازه کوتاه بارها انتظار برای بازگشت روند قیمتها مطرح شده است. رشدهای سریع قیمتی معمولا با موجی از شناسایی سود توسط معاملهگران همراه است و این موضوع بهخصوص در آستانه سطوح حساس یا از پیش مطرحشده شاخص تشدید میشود.
به نظر میرسد در صورتی که سیگنال غافلگیرکنندهای از رفتار سیاستگذار به بازار مخابره نشود سهام همچنان از محل عوامل بنیادی مورد حمایت باشد. جدا از سیاستهای کلان، روند بازارهای داخلی نیز نشان از آن دارد که باید در ارائه تحلیل از سودآوری شرکتها، دستکم سطح نرخهای فروش محصولات را به واقعیات موجود نزدیکتر ساخت.
رصد معاملات اخیر در بستر بورس کالا نیز گواه آن است که شرکتهای بزرگ فلزی و پتروشیمی سال ۹۸ را با شرایط کاملا متفاوتی از سال مالی گذشته طی میکنند. با این حال اصل محافظهکاری در تحلیل سبب میشود تا تغییر در مبانی محاسبات با احتیاط بیشتری همراه باشد.
همانگونه که پیشتر عنوان شد نشانههای قابلتوجهی از تغییر در رفتار سیاستگذار به چشم میخورد که شاید آن را بتوان به تن دادن به واقعیات اقتصادی تفسیر کرد. به علاوه آنکه شرایط تحریمی سبب میشود تا اصرار بر شیوههای دستوری و ناکارآی پیشین چندان مجال ادامه نداشته باشد. در نتیجه با فرض قرار دادن رفتار نسبتا منطقی در سطوح بالای تصمیمگیری و سیاستگذاری میتوان انتظار داشت بازار سهام خود را برای تطابق با روند تورمی آماده کند و در این صورت میتوان این گونه عنوان کرد که بازار سهام با سقفهای ارزندگی خود همچنان فاصله قابلتوجهی دارد. با این وجود فاصله سطوح فعلی قیمت سهام تا حدود ارزندگی مسالهای است که در رابطه با تمامی نمادها شکل یکسانی ندارد.
اگر مباحث تحلیلی در شرایط فعلی به قیاس ظرفیت سهام مختلف برای رشد قیمت و کسب بازدهی مشغول است، جریان معاملات نشان از آن دارد در فضایی که امکان رشد برای فضای عمومی بازار مهیاست معاملهگران خرد چندان این مقایسه را مبنای تصمیمگیری قرار نمیدهند.
با این حال باید در نظر داشت که ادامه روند سهام در بازه پیش رو تابعی از چند عامل مستقیما اثرگذار است. مبانی بنیادی و مولفههای حاکم بر سودآوری شرکتها تعیینکننده سطوح ارزندگی سهام و روند بلندمدت قیمتهاست.
در عین حال رفتار معاملهگران، در تعیین محل تمرکز و انتظار از بازدهیها، جریانهای کوتاه و میانمدت سهام را رقم میزند و در نهایت تناسب میان مبانی بنیادی و رفتار معاملهگران جریانات هیجانی و سطح تنشها طی این بازه را تعیین میکند. عدم هماهنگی میان ارزندگی سهام و روند قیمتی آن میتواند با کوچکترین سیگنال منفی یا عقبنشینی موج نقدینگی ورودی به اصلاح شدید قیمت منجر شود.
روایت جاماندگی و نگاه رفتاری
در مقایسه عملکرد بازارهای مختلف طی بازه بیش از یک سال گذشته بارها بر جاماندگی سهام از روند تورمی تاکید شده است. در شرایطی که شک و شبهه از اشباع قیمتها در بازارهای موازی به اوج خود رسیده است، اطمینان از فاصله قابلتوجه سطوح قیمت سهام تا حدود مورد انتظار در بورس، نوعی از اطمینان در جریان یافتن نقدینگی به سمت بازار سرمایه را باعث میشود.
پر کردن فاصله تورمی به جا مانده از واقعیات اقتصادی سال ۹۷ در کنار انتظارات تورمی موجود برای سال جاری سبب میشود تا بازار سهام در قالب عمومی با توجه سرمایهگذاران مواجه شود. این نگاه در رابطه با انتخاب مقصدی برای سرمایهگذاری، در معاملات بازار سهام نیز قابلمشاهده است.
به عبارتی این روایت ساده که هر آنچه از رشد عمومی قیمتها بازمانده بهترین محل برای سرمایهگذاری است سبب میشود تا هر از چند گاهی گروهی از صنایع بازار مورد توجه بازیگران قرار گیرد. با این حال این نگاه عمومی همواره بازندگانی دارد که معادلات حاکم بر آن گروه را به خوبی نمیشناسند.
منبع: دنیای اقتصاد
نظرات