چرا بورس تیتر یک اخبار شده است؟
چند هفته گذشته، فراوانی واژه بورس در رسانهها افزایش یافته است و روزی نیست که رسانهها و کارشناسان اقتصادی و مالی از بورس سخن نگویند. برنامههای ویژه خبری ترتیب داده میشوند و کارشناسان آشنا و ناآشنا در موردش نظر میدهند. در این ایام بورس کلیدواژه سخنرانیهای مقامات ارشد دولتی و غیردولتی نیز شده است. تمایل برای سرمایهگذاری در بورس افزایش یافته و هر روز رکورد جدیدی ثبت میشود.
به گزارش تجارتنیوز ، حمیدرضا دهقانی، فعال بازار سرمایه در دنیای اقتصاد نوشته است: ۲ میلیون کد بورسی به ۱۳میلیون فعال بورس تبدیل شده و حجم معاملات روزانه از کمتر از هزار میلیارد تومان به روزانه ۱۰ تا ۲۰ هزار میلیارد تومان رسیده است.
جریان ورود نقدینگی از ۱۰۰ میلیارد تومان به روزانه هزار میلیارد تومان رسیده و صفهای خرید چندمیلیون تومانی به صفهای خرید چندمیلیارد تومانی تبدیل شده است. رکورد شرکتکنندگان در عرضههای اولیه نیز پشت سر هم شکسته میشود به نحوی که تا چند صباح دیگر در عرضه شرکتهای کوچک، تعداد سهم تخصیص یافته به هر فرد به تعداد انگشتان دست هم نخواهد رسید.
بورس در ایران بازاری است الکترونیک، برخط و لحظهای برای خریدوفروش سهام شرکتهای سهامی عام. مانند همه بازارها روزهای تعطیل و غیرتعطیل دارد، در ساعت خاصی باز و بسته میشود. شرکتهای زیانده دارد و شرکتهای سودساز. در بیشتر نمادها، خریدار و فروشنده سهام حاضرند. تا اینجای کار ساده به نظر میرسد اما در خود پیچیدگیهای بیشماری دارد؛ در عین سادگی بهشدت از اخبار سیاسی، قوانین اقتصادی، تغییر نرخهای جهانی، تورم و افزایش قیمت ارز، رشد یا کاهش نرخ بازده بازارهای سرمایهگذاری موازی و اخیرا رفتار سهامداران تاثیرپذیر است.
بورس یک بازار است. بدیهی است هر بازاری هم، قوانین خاص خود را دارد و بازارها تابع رفتار بازاریان هستند. نتیجه اینکه بورس علاوه بر تاثیرپذیری از مولفههای سیاسی- اقتصادی تابع رفتار فعالان خود است. یکی از اصلیترین مباحث اقتصاد، نظام عرضه-تقاضا است. هر بازاری و هر کالایی تابع این اصل است و بورس هم مانند دیگر بازارها از این شرایط تاثیر میپذیرد. البته که هر تقاضایی بیدلیل نیست و پشت هر تقاضا، تحلیل و احتمالا خبرهای ویژه هست.
بورس در گذشته نهچندان دور با تعداد محدودی سهامدار فعالیت میکرد. تیتر یک نبود. در افزایش یا کاهش تورم عمومی اثرگذار نبود. این بازار مانند سایر بازارها از تورم عمومی اثرپذیر است. بعد از تورمهای سال ۱۳۹۷ تعداد فعالان بورس افزایش یافت تا اینکه تعداد ورودیها در دو ماه ابتدایی سال ۱۳۹۹ از کل کدهای بورسی سال ۱۳۹۸ بیشتر شد.
در این دوره، عدهای جامه بورسهراسی پوشیده و هر روز دم از حباب بورس میزنند. برای فهم بهترِ موضوع، افراد و عوامل حاضر در بورس را به چهار گروه ذینفعان، تماشاچیان، کارشناسان و طبقه عامه مردم تقسیمبندی میکنیم. بدیهی است شناخت و کشف اهداف این گروهها، ضمن تعیین روند پیش روی بورس، پاسخ سوال مطروحه است.
الف) گروه ذینفعان: شامل مسئولان دولتی، ارکان بازار سرمایه، سهامداران عمده و مالکان اولیه شرکتهای بورس، سهامداران حقیقی و حقوقی است.
الف-۱) مسئولان دولتی و ارکان بازار سرمایه که بخش حاکمیتی گروه ذینفعان هستند به دلایل ذیل از بورس حمایت میکنند:
۱. جلوگیری از ورود نقدینگی به بازارهای غیرمولد و تورمساز و تسهیل ورود نقدینگی سرگردان (پول و شبهپول) به بازارهای مولد و تولید محور.
۲. تامین کسری بودجه با رقم ۵۰ هزار میلیارد تومانی از طریق مولدسازی، فروش اموال مازاد و خصوصیسازی نمایشی (خصولتی) و واگذاری شرکتهای دولتی با حفظ تصدیگری دولتی.
۳. رفتار پیشگیرانه بانک مرکزی با تغییر سبک مدیریتی مدیران جدید از حالت منفعلانه به حالت فعالانه و تصویب قوانین مختلف سیاستهای مالی و پولی همچنین مدیریت ارز و بازگشت ارز صادراتی، نرخگذاری ارز، ایجاد بازار بینبانکی، کاهش سود سپرده و حذف چهار صفر از پول ملی و برنامه تورم هدف.
۴. نیاز دولت به بورس برای تامین مالی دولت با فروش اسناد خزانه اسلامی در بورس.
۵. برنامه واگذاری شرکتها و زیرمجموعههای بنیادهای عمومی، ستادها و موسسات مالی و اعتباری و بانکها با هدف خروج از بنگاهداری.
الف- ۲) مالکان اولیه شرکتهای خصوصی، سهامداران عمده، سهامداران حقوقی، حقیقی و بورسبازان هم بخش عمومی گروه ذینفعان را تشکیل میدهند که به دلایل متعدد از بورس حمایت میکنند.
ب) گروه بورسهراسان و تماشاچیان: شامل بورسهراسان و جاماندگان از رشدهای اخیر بورس است.
پ) گروه کارشناسان و تحلیلگران: شامل کارشناسان و کارشناس نمایان است.
ت) طبقه عامه مردم:
این طبقه به دلیل نداشتن تکافوی مالی و نداشتن دانش کافی، از سرمایهگذاری در بورس محروم هستند. بدیهی است این محرومیت در نهایت به افزایش فاصله طبقاتی منتج میشود، اما این شکاف و فاصله طبقاتی، با تورم و کاهش قدرت خرید توام نمیشود. به این معنی که افزایش شاخص بورس، اثر تورمی در هزینه معیشت عمومی ندارد. علاوه بر این در صورت تداوم ورود نقدینگی به بورس و حرکت این نقدینگی به سمت تولید منجر به افزایش اشتغال و در نهایت کاهش بیکاری و افزایش سطح رفاه عمومی میشود.
برای فهم بهتر مساله، افزایش قیمت و تورم در کالاهای اساسی پس از افزایش قیمت و نرخ ارز در گذشته را بررسی کنید. در واقع افزایش نرخ ارز و کاهش قدرت پول ملی در برابر ارز خارجی، مادر تورم در ایران است. درحالیکه رشد قیمت نمادهای بورسی و افزایش شاخص بورس بر تورم بازار عمومی هیچ اثری نخواهد داشت.
بر اساس موارد ذکر شده رشد بورس دارای منافع متعددی است که سیاستگذار در آخرین سالهای دوران مدیریت به این نتیجه رسیده است. زمان از دست رفته، اما امروز بهتر از فرداست. پویایی بورس کسری بودجه را تامین و تورم در بازارهای موازی را کنترل میکند، از رشد نقدینگی میکاهد، از مالکیت دولتی در اقتصاد کاسته میشود (بهطور نسبی و حداقل انتظار)، شرکتهای خصوصی به منابع ارزان برای اجرای طرحهای توسعه دسترسی پیدا میکنند و به اشتغال و تولید کمک میشود، تعلقخاطر ملی به دلیل مالکیت افراد در شرکتها افزایش مییابد، مانع از خروج ثروت ملی میشود و هزاران منفعت دیگر.
تنها نکته مهم و زنگ خطر، برای افرادی است که در بهارِ بورس، با تمام سرمایه و عطش فراوان و با سودای سودهای نجومی به بورس آمدهاند. این افراد باید مراقب باشند که خرید هندوانه با جار زدن و تبلیغ مرد هندوانهفروش، خرید عاقلانهای نخواهد بود. شاید عطشی را موقتا برطرف کند و چند صباحی در سود باشند اما باید بدانند که خرید هر سهمی در بورس، بدون بررسی و اطمینان از ارزندگی و کشف بهای عادله، منفعتی برای خریدار نخواهد داشت. برخی سهام، رشد آینده را پیشخور کرده است. مسئولیت خرید این هندوانه دربسته بر عهده خریدار است نه بازار یا دولت.
حضور در بورس، انتخابی بین دو هندوانه دربسته نیست که تابع شانس و قمار باشد. انتخاب نهالی است بین صدها نهال و درخت موجود، تصمیم با شماست؛ انتخاب درخت بیثمر یا نهال مثمر که با اندکی صبر و شکیبایی نتیجه خواهد داد.
نظرات