نفرین شاهزادهها؛ سیاست و اقتصاد عربستان در بنبست
به دنبال جنگ قدرتی که در چهارم نوامبر در عربستان سعودی آغاز شد، بیش از دوازده شاهزاده و مقامات بلندپایه دستگیر شدند. بیزنساینسایدر در گزارشی که اخیرا منتشر کرده نوشته است، حالا دیگر باید جنگ عربستان با یمن، سوریه و لبنان را به فراموشی سپرد. خانواده سلطنتی سعودی جنگی را علیه خود آغاز کرده و صرفنظر از اینکه چه کسی پیروز این جنگ است، درگیری داخلی میتواند حکومت سعودی را بیثبات کند.
الهام میرمحمدی: آنچه در حال حاضر در عربستان سعودی رخ داده را میتوان فتنهافروزی در کاخ پادشاهی نامید. سلمان بن عبدالعزیز در ژانویه 2015 و پس از مرگ برادر ناتنی خود، عبدالله پسر بنیانگذار کشور که بیش از دو دهه کشور را اداره کرده بود، بر تخت سلطنت نشست.
به گزارش تجارتنیوز ، به نقل از بیزنساینسایدر، اگر چه این جانشینی، روندی کاملا ساده و طبیعی را طی کرده است، اما حالا با مرور گذشته کاملا قابل فهم است که پشت صحنه جنگ قدرتی وجود داشته برای اینکه سلمان بن محمد به عنوان ولیعهد انتخاب شود.
از چهارم نوامبر اما این جنگ قدرت دیگر آشکار شد. سلمان و پسرش در این روز، دوازده شاهزاده و مقامات سابق سطح بالای کشور را به بهانه مقابله با فساد و پاکسازی دستگیر کردند.
دلیل این دستگیریها هم کاملا واضح است: سلمان در تلاش برای از بین بردن منتقدانی است که میتوانند مانع موفقیت محمد بن سلمان شوند.
نکته قابل توجه این است که سلمان نخستین پادشاه در تاریخ عربستان است که به سنتهای این کشور پشت پا میزند. در گذشته، جانشین پادشاهان با هماهنگی پسران بنیانگذار پادشاهی انتخاب میشد. حالا اما نسل دوم شاهزادهها یا مردهاند یا بسیار سالخوردهاند. تعداد شاهزادگان نسل سوم هم آنقدر زیاد است که رایزنی برای انتخاب پادشاه آینده در میان آنها دشوار به نظر میرسد.
برخی شایعات حکایت از آن دارد که این پاکسازیها و دستگیریها در واکنش به توطئهها علیه محمد بن سلمان بوده است.
علاوه بر انتخاب جایگزین، سنتهای دیگری هم هست که از سوی سلمان زیر پا گذاشته شده: سلمان مطالبات پسرش برای افزایش قدرت در زمینه اجرای امور امنیتی و اقتصادی را برآورده کرده است.
محمد بن سلمان در حال حاضر وزیر دفاع کشور، رئیس راهبردی اقتصادی، مالک آرامکو -غول نفتی عربستان- و حالا پس از 4 نوامبر، رئیس سازمان مبارزه با فساد اداری است.
سلمان تمامی این مناصب را تنها با برکنار کردن برادر ناتنی و برادرزادهاش -که هر دو نائبالسطنه- به محمد بن سلمان سپرد. وی همچنین اعضای قدرتمند جامعه روحانیت و قبلیهای را کنار گذاشته است.
برخی شایعات حکایت از آن دارد که این پاکسازیها و دستگیریها در واکنش به توطئهها علیه محمد بن سلمان بوده است. اما درستی این موضوع چندان مشخص نیست.
اما چه این شایعات درست باشند و چه این اقدامات پیشگیرانه بوده باشند، نتیجه یکسان است: حالا دیگر تهدیدهای کمتری برای پادشاهی محمد بن سلمان وجود دارد.
به عنوان مثال یکی از شاهزادههای دستگیرشده متعب بن عبدالله رئیس گارد ملی، نیروی موازی نظامی نیروهای مسلح تحت کنترل وزارت دفاع، است. بنابراین مسئولین نیروهای مسلح عربستان مشترکا -تا چهارم نوامبر- بر عهده او و محمد بن سلمان بوده است.
برادر متعب، ترکی بن عبدالله هم دستگیر شده است. او که فرماندار ریاض بود، در سال 2015، همزمان با آغاز پادشاهی سلمان، اخراج شد.
حاکمان مستبدی که به پوپولیسم روی میآورند در نهایت محکوم به شکست هستند و قدرت را از دست میدهند.
اما به نظر میرسد مهمترین هدف پدر و پسر، دستگیری شاهزاده الولید بن طلال بوده باشد. او کارآفرینی است که چندان علاقهای به سیاست ندارد. اما پدرش که یک لیبرال شناختهشده است، از مخالفان سلمان است و حالا انتخاب محمد بن سلمان به عنوان پادشاه آینده هم از دیگر مخالفتهای اوست.
مواجهه با واقعیتها
دستگیری این افراد دو نکته مهم را نشان میدهد: نخست آنکه تسلیم شدن مخالفان در برابر محمد بن سلمان را به دنبال دارد. دوم اینکه پادشاه و پسرش از منابع سنتی حمایت، یعنی روحانیون و موسسات قبیلهای، به سمت منبع جدیدی از حمایت حرکت میکنند.
به نظر میرسد جذب محبوبیت جوانان کشور که تقریبا دوسوم جمعیت را تشکیل میدهند هدف اصلی آنهاست. چرا که منبع قدیمی حمایت مانعی بزرگ برای انجام اصلاحات مورد نظر محمد بن سلمان است.
او در نظر دارد وابستگی به درآمدهای نفتی را که تهدیدی برای رهبری است، کاهش دهد. آنها از پوپولیسم استفاده میکنند تا خود را از عواقب احتمالی کسب قدرت مصون نگه دارند.
با این وجود آنها بدون اینکه آگاه باشند، پایههای بحرانهای بعدی را شکل میدهند.
بر پایه حمایت مردمی، آنها ناچار خواهند بود اصلاحات بیشتری انجام دهند؛ حتی بیشتر از آنچه در نظر داشتهاند و بیشتر از آنچه تواناییاش را دارند. حاکمان مستبدی که به پوپولیسم روی میآورند در نهایت محکوم به شکست هستند و قدرت را از دست میدهند.
هنوز برای پیشبینی نتیجه این جنگ قدرت خیلی زود است. اما نمیتوان این واقعیت را نادیده گرفت که به دلیل پایین بودن قیمت نفت و همچنین هرجومرج و نگرانیهای کلی در خاورمیانه، عربستان کشوری در حال افول است.
حتی اگر پادشاه و پسرش دست بالا را داشته باشند، ناتوانی در مقابله با ایران میتواند به طور موثر موقعیت آنها را در داخل تضعیف کند.
به نظر میرسد حوادثی که در چهارم نوامبر در عربستان رخ داد، چیزی فراتر از گرفتن قدرت بوده است. آنها در تلاشند تا کشور خود را به اندازه کافی برای پذیرش اصلاحات مورد نیاز انعطافپذیر کنند. اما نکته مهم این است که همگی این اتفاقات در زمانی اتفاق افتاد که هرجومرج منطقه نیز در حال افزایش است.
به طور قطع، عربستان سعودی نمیتواند هم طبیعت خود را تغییر دهد و هم امیدوار باشد از پس چالشهای خارجی بر بیاید. سعودیها باید پیش از آنکه به طور موثر فراتر از مرزهای خود عمل کنند، در داخل به ثبات برسند. اما این اولویتی نیست که عربستان از آن خوشنود باشد.
ایران که به تعبیر نویسنده این گزارش، دشمن دیرینه و اصلی عربستان محسوب میشود، در حال افزایش قدرت است و این موضوع باعث میشود پادشاهی نتواند به سادگی بر سیاست داخلی تمرکز کند.
به عنوان مثال، به موضوع دیگری که همزمان با سایر رخدادها در چهارم نوامبر اتفاق افتاد توجه کنید. سعد حریری، نخستوزیر لبنان پس از انتقاد از ایران از سمت خود استعفا داد. سعودیها امیدوارند بتوانند با بیرون آوردن حریری از دولت ائتلافی، حزبالله را به عنوان یکی از دوستان ایران در منطقه تضعیف کنند. اما این تصمیمی ضعیف و غیرموثر است.
به تعبیر نویسنده گزارش، حالا که داعش ضعیف شده، نفوذ ایران در عراق و سوریه افزایش یافته است. ناتوانی ریاض در مقابله با تهدیدهای خارجی -اگر تهدیدی وجود داشته باشد- تنها ضعف داخلی این کشور را افزایش میدهد.
حتی اگر پادشاه و پسرش دست بالا را داشته باشند، ناتوانی در مقابله با ایران میتواند به طور موثر موقعیت آنها را در داخل تضعیف کند.
نظرات