شبکه بانکی، واسطه یا سیاهچاله وجوه
بر اساس مباحث نظري کارکرد بانکها بهعنوان واسطه وجوه، تسهيل انتقال منابع از بخش پساندازکننده جامعه به بخش توليدی است. لازمه اين فعاليت ايجاد تعادل مناسبي در اين بازار است که بتواند براي سه بازيگر اصلي يعني سپردهگذار، بانک و تسهيلاتگيرنده مقرونبهصرفه باشد.
در شرايط کنونی نرخهاي سود بانکی، سپردهگذاری در بانک را بسيار جذاب و دريافت تسهيلات براي توليد را کاملا غيرجذاب ساخته است؛ تا حدیکه توليدکنندگان نیز سرمايه خود را نقد کرده و آن را در بانک سپردهگذاری مینمايند. درصورتیکه تورم کمی بالاتر از نرخ سود بانکی بالا باشد، بنگاهها در فرايند زمانبر توليد، عملا از تورم منتفع میشوند.
اما با در نظر گرفتن وضعیت کنونی، شبکه بانکی کشور نهتنها کارکرد سنتي خود يعني رساندن منابع به بخش حقيقی را انجام نمیدهد، بلکه به يکی از اصلیترين موانع توليد نیز تبدیل شده است.
درواقع حسابهای سپردهگذاری مانند سیاهچالهای هستند که اولا، بهشدت منابع مالی را درون خود میکشند، و ثانیا دریافت تسهیلات از منابع آنها نیز بسیار پرهزینه است؛ ضمن آنکه نرخ سود آنها سایر بازارهای مالی را نیز غیرجذاب نموده است.
حجم کنوني تسهيلات بانکي با چه انگيزهاي و به چه افرادي پرداخت ميشود؟
متاسفانه بخش زيادی از اين تسهيلات، درواقع استمهال تسهيلات گذشته است. بانکها به دلايل مختلف ازجمله پيچيدگیهاي حقوقی پيگيری مطالبات غيرجاری، بعضا ترجيح میدهند با ارائه تسهيلات جديد به بدهکاران برای بازپرداخت بدهیهای قبلی خود، عملا زمان بازپرداخت بدهیها را به تعويق انداخته و مطالبات غيرجاری را تبديل به مطالبات جاری نمايند.
از اینرو نهتنها آمار موجود در مورد مطالبات غيرجاری بيانگر حجم واقعی اين مطالبات نيست، بلکه آمار تسهيلات بانکی نيز نشاندهنده ميزان منابع انتقالیافته به بخش توليدی نيست.
سرانجام اين فرايند به کجا منتج خواهد شد؟
با نرخهای فعلي که بانکها به سپردهگذاران پرداخت مینمايند، عملا روزبهروز به حجم سپردههای بانکی يا همان حجم نقدينگی افزوده میشود. نتيجه آن افزايش روزافزون بدهیهاي بانکی (روزانه صدها ميليارد) به سپردهگذاران است.
از سوی ديگر به دليل عدم وجود توليدکنندگان علاقهمند دريافت تسهيلات، عملا واسطهگری وجوه صورت نمیپذيرد که نتيجه آن عدم سودآوری فعالیتهای بانکی است. بنابراين همواره بر حجم تعهدات بانکی افزوده میشود که اين درنهایت منشا ورشکستگی بزرگی در بخش بانکی خواهد شد.
با توجه به وضع موجود نکات مهمی وجود دارد، که در هر راهکار پيشنهادی بايد بدانها پاسخ داد:
اولا مسئله کاهش نرخ سود است که بدون تحقق آن عملا امکان اصلاح پايدار نظام بانکی وجود ندارد. نکته ديگری که در برخی از راهکارهای پيشنهادی از آن غفلت میشود، آن است که راهکار مواجهه با اين حجم از نقدينگی شکلگرفته صرفا مسئله هدايت نقدينگی -به سمت بخشهای حقيقی- نيست.
بايد توجه داشت که اکنون بخش قابلتوجهی از نقدينگی موجود از سنخ بدهیهای بدون پشتوانه شبکه بانکی است که در صورت مطالبه توسط سپردهگذاران پيش از نقدشدن، عملا منجر به نزول بانکها خواهد شد.
در این شرایط بسیار خطرناک، که حجم نقدینگی یا همان بدهیهای شبکه بانکی بهسرعت در حال افزایش است، تعلل بیشتر در اجراي يک طرح نجات عملا به معنی حرکت به سمت بروز ورشکستگی بزرگی خواهد بود که عوارض غیرقابل جبرانی را بر اقتصاد کشور به همراه خواهد داشت.
منبع:خبرآنلاین
نظرات