آیا ولیالله سیف جراح نظام بانکی میشود؟
ولیالله سیف در سمت رییسکل بانک مرکزی باقی ماند، البته هنوز معلوم نیست که او تا پایان دولت دوازدهم، روحانی را همراهی میکند و یا در میانه راه شخص دیگری بهعنوان رئیسکل این بانک منصوب میشود.
بااینوجود سیف نیز مانند هر مدیر دیگری کاستیها و نقاط قوتی در کارنامه 4 سالهاش در بانک مرکزی داشته است.
نگاهی گذرا به عملکرد وی و همچنین نقاط مثبتش در ایجاد انضباط مالی اقتصاد، کاهش نرخ تورم و ثبات در بازارهایی مانند ارز از یکسو و نقاط منفی همچون مشکلات پیشآمده برای موسسات مالی و اعتباری، افزایش پایه پولی و حجم نقدینگی از سوی دیگر نشان میدهد که سیف یک مدیر متوسط در نظام اقتصادی دولت یازدهم بوده است.
حالا که قرار است وی در دولت دوازدهم نیز سکاندار بانک مرکزی باشد باید تغییراتی در اهداف و برنامههای خود ایجاد کند تا بتوان از فضای اقتصادی نامطلوب کنونی فاصله گرفت.
مهمترین مسئلهای که باید در دولت دوازدهم موردتوجه سیف باشد سلامت بانکی است، اولویتی که تاثیر عمیقی بر اقتصاد کشور میگذارد. چنانچه ترازنامه بانکها سالم و پاک باشد برای بسیاری از مشکلات فعلی میتوان نسخههای فوری و موثر تجویز کرد.
پسازآن حفظ ثبات قیمتها _دستاوردی که در دولت یازدهم به دست آمد_ از اهمیت به سزایی برخوردار است. همزمان با کنترل قیمتها، تورم هم در یک بازه زمانی باید تثبیت شود. مسئلهای که بسیاری از کشورها دررسیدن به این دستاورد موفق بودهاند.
برای اینکه بانکها از وضعیتی که در حال حاضر گریبانشان را گرفته، نجات پیدا کنند، باید اصلاحات گستردهای در دستور کار قرار گیرد، نقش نظارتی بانک مرکزی تقویت شود، جایگاهش بهعنوان سیاستگذار پولی بازبینیشده و همچنین به مسئله استقلال بانک مرکزی ورود شود.
اعتماد سرمایه اجتماعی هر سازمانی است که در بانکها بهشدت مخدوش است و همواره عدم اعتماد به آنها وجود داشته است. برای بازگرداندن اعتماد به این بخش باید اصلاحات در زیرساخت، قوانین و ساختار سازمانی ایجاد شود تا بانکها با ایجاد اطمینان در جامعه به فعالیت خود ادامه بدهند.
هدف باید این باشد که ضمن سودآوری و برآوردن انتظارات سهامداران به اقتصاد کشور کمک شود. هر نوع نارسایی که به اقتصاد ضربه بزند گریبان نظام بانکی را میگیرد. اما اینکه چقدر سیف در رسیدن به این اهداف و دستاوردها موفق خواهند بود جای سوال دارد؟
موسسات مالی و اعتباری نهادهای مالی بزرگی هستند که بهراحتی نمیشود مشکلات این نهادها را حل کرد. همچنین مسیر دشواری در راستای اصلاح نظام بانکی وجود دارد هر چند که غیرممکن نیست.
اگر همدلی و اتفاقنظر در نظام بانکی برای حل معضلات سیستم پولی و مالی به وجود بیاید، بسیاری از مشکلات قابلحل است.
آنچه نیاز داریم جراحی است. نظام بانکی باید جراحی را بپذیرد و سختی تغییرات و تحولات را قبول کند. آنوقت است که با یک برنامه دقیق و با کمک مشاوران مجرب میتوان به جنگ مشکلات رفت.
افرادی که در نظام بانکی مسئولیت دارند و در تصمیمگیریها مشارکت میکنند باید واقعبینانه مشکلات را بپذیرند و تلخی اصلاح و بازسازی نظام بانکی را قبول کنند. سپس با یک برنامه منسجم و با استفاده از تجربیات اصلاحات را اجرا کنند.
نظرات