نگرانی اکونومیست از آغاز مسابقه تسلیحاتی در جهان
اکونومیست در جدیدترین شماره خود به چهار موضوع افزایش بیاعتمادی و آغاز مسابقه تسلیحاتی در جهان، اهمیت نظریات مارکس در عصر حاضر، پیشرفتهای حاصلشده در زمینه دسترسی به سیستمهای مالی و اصلاحات رئیسجمهور جدید آنگولا و مبارزه با فساد در این کشور پرداخته است.
الهام میرمحمدی: اکونومیست در سرمقاله جدیدترین شماره خود به موضوع مذاکرات آمریکا و کره شمالی در مورد خلع سلاح اتمی این کشور و همچنین سرنوشت توافق هستهای ایران پرداخته است.
به گزارش تجارتنیوز ، کره شمالی در نظر دارد از ساخت سلاحهای اتمی دست بردارد و در ازای آن امنیتش از سوی جامعه جهانی تضمین میشود. نویسنده مقاله اما معتقد است چنین توافقی دستیافتنی نیست؛ چرا که تاریخ نشان داده، رهبران کره شمالی پیمانشکنان بدعهدی هستند که تنها اهرم اعمال قدرت آنها سلاح اتمی است.
حتی اگر این بار کره شمالی به تعهدات خود پایبند باشد، روند خلع سلاح اتمی در دیگر نقاط جهان مسالهای پیچیده است.
از سوی دیگر ترامپ باید تا 12 ماه می -یک هفته دیگر- تصمیم خود در مورد تمدید برجام یا خروج از آن را اتخاذ کند. نخستوزیر رژیم صهیونیستی در تلاش است تا ترامپ را به ترک برجام وادار کند.
علیرغم ادعاهای نتانیاهو، ایران که از منافع اقتصادی مندرج در برجام به درستی بهرهمند نشده، نشان داده که به توافق هستهای پایبند بوده است. بنابراین خروج از برجام و بر هم زدن آن هزینههای زیادی خواهد داشت.
اکونومیست در ادامه مینویسد: ایران در این صورت، فعالیتهای غنیسازی خود را بدون محدودیت ادامه میدهد و معاهده NPT که ابزاری برای جلوگیری از گسترش سلاحهای اتمی است، نادیده گرفته خواهد شد.
همچنین احتمال دارد، دیگر کشورهای منطقه از جمله عربستان و مصر هم برنامههای پیشین خود برای تبدیل شدن به قدرتهای اتمی را از سر بگیرند.
نویسنده مطلب در پایان نتیجه میگیرد که باید راهحلهای تازهای برای مقابله با این مشکلات اندیشیده شود.
حفظ توافقهای کنترل تسلیحات و غلبه بر بیاعتمادیهای کنونی تنها راهحل ممکن است. بنابراین، فرصت بهوجودآمده در کره شمالی را باید مغتنم شمرد و توافقهایی نظیر برجام هم باید حفظ شوند. در غیر این صورت مسابقه تسلیحاتی، جهان را در معرض خطر جنگ اتمی قرار خواهد داد.
مارکس و نسخه جدید سرمایهداری
در مطلبی دیگر اکونومیست با اشاره به دویستمین سالگرد تولد مارکس به بررسی نظریات او میپردازد.
مارکس ادعا میکرد که نقطهنظر فلسفه نباید تنها درک جهان باشد، بلکه باید برای بهبود آن بکوشد. با این وجود فلسفهای که او در ذهن داشت بدترین تغییرات ممکن را در جهان به وجود آورد.
مارکس بر این باور بود که با اصول دیالکتیک میتوان به پیشبینی آینده پرداخت. با وجود این موفق نشد افزایش فاشیسم و دولت رفاه را که از بزرگترین تحولات قرن بیستم محسوب میشوند، پیشبینی کند.
علیرغم اشتباهات بسیارش، مارکس همچنان یک شخصیت برجسته است. در دویستمین سالگرد تولدش -پنجم ماه می- ژان کلود یونکر رئیس کمیسیون اتحادیه اروپا قرار است از محل تولد او بازدید کند. کتابخانه بریتانیا -جایی که مارکس تحقیقاتش را انجام میداده- مجموعهای از نمایشگاههای مختلف را برگزار خواهد کرد. از سوی دیگر، ناشران مختلف کتابهایی در مورد افکار، نظرات و اندیشههای او چاپ کردهاند.
سوال اما این است که چرا هنوز بسیاری بر ایدههای مردی که رنجهای بیشتری بر دنیا افزوده، متمرکز هستند؟
آشکارترین دلیل آن قدرت ایدههای مارکس است. واقعیت این است که اگرچه او دانشمندی که خودش تصور میکرد، نبود اما یک متفکر بااستعداد محسوب میشد.
دومین دلیل آن، قدرت شخصیت مارکس است. او از جهات بسیاری یک انسان و شخصیت بد محسوب میشد. اما ترکیب نبوغ و خودمحوری در مارکس موجب شده بود به نیروی قدرتمندی بدل شود. مارکس معتقد بود که کاملا درست میگوید و کلیدی در تاریخ کشف کرده که فیلسوفانِ پیش از او، آن را نادیده گرفتهاند.
سومین دلیل شاید این باشد که ایدههای او برای تغییر جهان و تبدیل آن به جهانی بهتر موجب شد که نظریاتش همواره مورد بازبینی قرار بگیرند و هیچگاه نابود نشوند. پس از مرگ مارکس در سال 1883، پیروانش بهویژه انگلس، تلاش کردند تا نظریات او را به شکل سیستماتیک درآورند. از این رو روایتهای مختلفی از اندیشههای او پدید آمد.
شکست این اندیشهها موجب شد، بعدها نظریات مارکس بسیار جالبتر از آنچه دیگران تعبیر و تفسیر میکردند، باشد.
در حال حاضر ایدهها و نظریات مارکس بیش از هر زمان دیگری مورد توجه قرار گرفته است. جهانی شدن در حال تولید نسخهای جدید از سرمایهداری است که میتواند خارج از کنترل باشد.
جریان بازگشت از کار به سرمایه ممکن است به واکنشهای محبوب پوپولیستی منجر شود. جای تعجب نیست که کتاب موفق «سرمایه در قرن بیست و یکم» نوشته توماس پیکتی که در سال 2013 منتشر شد، به اصلیترین نگرش مارکس که نابرابری است، میپردازد.
بزرگترین موضوع تاریخ در دنیای پیشرفته از زمان مرگ مارکس اصلاحات است و نه انقلاب. سیاستمداران روشنگر حق رای را گسترش دادند تا افراد طبقه کارگر در نظام سیاسی شرکت داشته باشند. آنها اصلاحاتی در زمینه مدیریت اقتصادی انجام دادند. با این حال، تنها کشورهایی که ایدههای مارکس در آنها موثر واقع شد، حکومتهای خودکامه و عقبماندهای نظیر روسیه و چین بودند.
سوال بزرگ امروز این است که آیا این دستاوردها را میتوان بار دیگر تکرار کرد. واکنشها علیه سرمایهداری به شدت در حال افزایش است که بیشتر در قالب خشمهای پوپولیستی خود را نشان میدهد. این در حالی است که تاکنون اصلاحطلبان لیبرال بسیار کمتر از پیشینیان خود برای این بحران به ارائه راهحل پرداختهاند.
شاید تولد 200 سالگی مارکس بهانهای باشد برای آنها تا نقصهای سیستم سرمایهداری را به شکلی دقیقتر شناسایی کنند و به خود یادآوری کنند که در صورت عدم مقابله با این بحران، با چه فجایعی مواجه خواهند شد.
دموکراتیزه شدن سیستمهای مالی
در مطلبی دیگر اکونومیست به پیشرفتهایی که در زمینه دسترسی به خدمات مالی حاصل شده، میپردازد.
توسعه و گسترش فناوری به طرز قابل توجهی تعداد افرادی را که به سیستم خدمات مالی دسترسی ندارند، کاهش داده است. گسترش خدمات تلفن همراه صدها میلیون نفر را به کاربران سیستم مالی رسمی اضافه کرده است.
به عنوان مثال BKash که یکی از بزرگترین شرکتهای خدمات تلفن همراه در بنگلادش است، در سال 2011 آغاز به کار کرد و حالا 30 میلیون مشتری ثبتشده دارد. بنیانگذار این شرکت میگوید مردم که پیشتر پولهای خود را زیر تشکهایشان نگهداری میکردند حالا به مفهوم پول دیجیتال ایمان آوردهاند و آن را در موبایلهایشان ذخیره میکنند.
در سال 2012، بانک جهانی اولین شاخص مالی به نام فیندکس را ارائه داد؛ تلاشی بزرگ برای اندازهگیری مشکلات در زمینه دسترسی به خدمات مالی و ارائهراهحلهای مناسب برای آن.
در گزارشی ویژه، اکونومیست به بررسی فواید این تلاشها پرداخته است و پیشرفتها در این زمینه را حاصل افزایش استفاده از تلفن همراه و نفوذ اینترنت میداند. هر دو عامل، دسترسی به سیستم خدمات مالی را حتی برای افرادی که از شعب فیزیکی بانکها دور هستند، افزایش داده است.
بر اساس این شاخص، موسسات فناوری و تجارت الکترونیک نظیر علیبابا، پیپال و سیلیکونولی نقش مهمی در این زمینه داشته و دارند. دنیل شولمن، مدیر اجرایی پیپال میگوید، ماموریت شرکت او دموکراتیزه کردن سیستم مالی در جهان است.
مبارزه با فساد در آنگولا و چالشهای پیش رو
این نشریه مطلبی دیگر را به اصلاحات رئیسجمهور جدید آنگولا، یوئو لورنکو و مبارزه با فساد اختصاص داده است.
در حال حاضر، آنگولا، دومین تولیدکننده بزرگ نفت در آفریقا، بیش از هر کشور دیگری نیاز به یک شروع تازه دارد. فساد در آنگولا حتی بیش از نیجریه است. مرگومیر نوزادان در مقایسه با افغانستان بیشتر است. رئیسجمهور سابق، ادواردو دوسانتوس، تا سپتامبر گذشته نزدیک به 40 سال بر کشور حکمرانی کرده است. اگرچه وی به خواست خود قدرت را ترک کرده اما بسیاری پیشبینی میکنند که حضور خویشاوندان او در هرم قدرت، مبارزه با فساد را دشوار کرده است.
یوئو لورنکو، رئیسجمهور جدید، پس از روی کار آمدنش دختر ادوارد دوسانتوس را از ریاست شرکت ملی نفت برکنار کرد و پسرش را هم به کلاهبرداری متهم کرد.
از سال 2002 تاکنون، آنگولا 640 میلیارد دلار از صادرات نفت و گاز کسب کرده است. طی سه دهه جنگ داخلی، آسیبهای فراوانی متوجه مردم این کشور شده بود. افزایش قیمت نفت اما فرصتی برای دومین تولیدکننده نفت آفریقا فراهم آورد تا بتواند شهرهای ویران خود را از نو بسازد.
در حال حاضر آنگولا جادهها، سدها و آسمانخراشهای بیشتری دارد و مردم در مقایسه با گذشته کمتر فقیرند. اما مزایای اصلی این رونق تنها به بخش کوچکی از جامعه اختصاص یافته است.
دهها میلیارد دلار نفتی در این کشور ناپدید شده و سوال اساسی این است که رئیسجمهور جدید چقدر برای انجام اصلاحات جدی است و آیا اراده کافی برای مبارزه با فساد را دارد؟
نویسنده این مطلب معتقد است، اقدامات او در این برهه از زمان کافی نیست و مهمترین وظیفه دولت برای مبارزه با فساد ارتقای شفافیت و پاسخگویی است.
نظرات