کد مطلب: ۳۰۳۱۳۲

اکونومیست این هفته چه موضوعاتی را بررسی کرد:

سرایت پوپولیسم به برزیل/محبوبیت ژنرال‌ها تهدیدی برای دموکراسی در جهان

سرایت پوپولیسم به برزیل/محبوبیت ژنرال‌ها تهدیدی برای دموکراسی در جهان

اکونومیست در تازه‌ترین شماره خود که در 22 سپتامبر منتشر شد، به چهار موضوع سرایت پوپولیسم به برزیل، ادامه جنگ تجاری میان آمریکا و چین، نگرانی‌ها درباره افزایش بی‎رویه نرخ زاد و ولد در آفریقا و تغییرات اقلیمی و شدت طوفان‌ها در جهان می‌پردازد.

اکونومیست در سرمقاله تازه‌ترین شماره خود که در 22 سپتامبر منتشر شد، به رواج پوپولیسم در جهان پرداخته و بولسانارو، کاندیدای ریاست‌جمهوری در برزیل را آخرین تهدید برای آمریکای لاتین معرفی کرده است.

به گزارش تجارت‌نیوز، اگرچه زیبایی، منابع طبیعی و موسیقی برزیل در جهان منحصربه‌فرد است اما این روزها وضعیت اقتصادی این کشور به هیچ‌وجه خوب نیست، فساد در دستگاه سیاسی رخنه کرده و نرخ جرم و جنایت به شدت افزایش یافته است. هفت شهر برزیل در حال حاضر، در فهرست ناامن‌ترین شهرهای جهان قرار دارند.

انتخابات ریاست‌جمهوری ماه آینده برگزار می‌شود و این فرصتی برای شروع دوباره خواهد بود. اما پیش‌بینی‌ها حاکی از آن است که این پیروزی نصیب بولسانارو، کاندیدای پوپولیست و راست‌گرای افراطی شود. او وعده نجات برزیل را داده اما قطعا پیروزی‌اش تهدیدی بزرگ برای برزیل و آمریکای لاتین خواهد بود.

برای برزیلی‌هایی که از سیاستمداران فاسد، قاچاقچیان مواد مخدر و جرم و جنایت به تنگ آمده‌اند، بولسانارو که خود را مامور اجرای قانون معرفی کرده، بهترین انتخاب است.

در حال حاضر در جهان شاهد صف طویل پوپولیست‌هایی هستیم که بر روی کار آمده‌اند؛ از دونالد ترامپ در آمریکا گرفته تا رودریگو روآ دوترته رئیس‌جمهور فیلیپین و همچنین ماتئو سالوینی، رهبر حزب راست‌گرای افراطی «لیگ» و وزیر کشور ایتالیا و آندرس مانوئل لوپز اوبرادور در مکزیک که ریاست‌جمهوری خود را از اول دسامبر شروع می‌کند. بولسانارو که در پایان این صف ایستاده و تا به حال از حمایت بالای مردم برزیل برخوردار بوده هم به زودی به آنها خواهد پیوست. اگر او پیروز شود، بقای دموکراسی در بزرگ‌ترین کشور آمریکای لاتین در معرض خطر قرار می‌گیرد.

به عقیده نویسنده، پوپولیست‌ها همواره شکایت‌های مشابهی دارند. اقتصاد شکست‌خورده یکی از این گلایه‌هاست. تولید ناخالص داخلی برزیل در فاجعه‌بارترین رکودش در طول تاریخ، در فاصله‌ سال‌های 2014 تا 2016 حدود 10 درصد کاهش یافته و تا به حال بهبود نیافته است. همچنین نرخ بیکاری در این کشور 12 درصد گزارش شده است. یکی دیگر از گلایه‌های پوپولیست‌ها فساد در میان نخبگان و دولتمردان جامعه است که این مساله هم در برزیل شایع است. بر اساس تحقیقاتی که پلیس برزیل در زمینه فساد انجام می‌دهد که موسوم به عملیات کارواش است، در حال حاضر کل طبقه سیاسی در این کشور درگیر فساد است.

بر اساس نظرسنجی‌ها، بولسانارو از حمایت 28 درصدی مردم برخوردار است.

برای برزیلی‌هایی که از سیاستمداران فاسد، قاچاقچیان مواد مخدر و جرم و جنایت به تنگ آمده‌اند، بولسانارو که خود را مامور اجرای قانون معرفی کرده، بهترین انتخاب است. فرمول او ترکیبی از محافظه‌کاری اجتماعی و لیبرالیسم اقتصادی است. مشاور اقتصادی او از بازارهای آزاد، خصوصی‌سازی تمام شرکت‌های دولتی در برزیل و ساده‌سازی قوانین مالیاتی حمایت می‌کند. بولسانارو نیز پیشنهاد کاهش وزارتخانه‌ها از 29 به 15 وزارتخانه را داده و اعلام کرده که ژنرال‌ها مسئولیت‌ برخی از این وزارتخانه‌ها را بر عهده خواهند گرفت.

به نظر می‌رسد، فرمولی که او ارائه داده مورد پسند بوده و بر اساس نظرسنجی‌ها از حمایت 28 درصدی مردم برخوردار است و می‎تواند در دور نخست انتخابات این کشور در هفتم سپتامبر پیشرو باشد. از سوی دیگر، بستری شدن او در بیمارستان، پس از آنکه در زمان حضور در کمپین انتخاباتی مورد اصابت چاقو قرار گرفت، به محبوبیت او افزود.

نویسنده در پایان با اشاره به نوپا بودن دموکراسی در برزیل می‌نویسد: مردم برزیل نباید به امید اینکه بتوانند تمام مشکلات خود را حل کنند، فریب وعده‌های بیهوده یک سیاستمدار خطرناک را بخورند. آنها باید درک کنند که بهبودی دموکراسی و اصلاح اقتصادی به سرعت رخ نمی‌دهد. برخی پیشرفت‌ها در این زمینه حاصل شده با این حال اصلاحات بیشتری مورد نیاز است. اما بولسانارو مردی نیست که بتواند از عهده این اصلاحات بر بیاید.

جنگ تجاری ادامه‌دار ایالات متحده و چین

این نشریه انگلیسی در یکی از گزارش‌های خود پیش‌بینی می‌کند که جنگ تجاری میان ایالات متحده و چین تا مدت‌ها طول خواهد کشید که این خبر بدی برای همه است.

تعرفه‌های جدید دونالد ترامپ که هفته گذشته اعمال شد، مالیات بر کالاهای چینی را به میزان 44 درصد افزایش می‌دهد و به نظر می‌رسد این روند تاکنون اقتصاد آمریکا را تحت فشار قرار نداده است. اگرچه فعالیت برخی شرکت‌ها تا حدی مختل خواهد شد اما بیشتر آنها از این مساله آسیب نخواهند دید. این در حالی است که چین این روزها تحت فشار است. رشد اقتصادی این کشور روندی کاهشی به خود گرفته و بازار سهام آن در مقایسه با نقطه اوج خود در ماه ژانویه حدود یک‌چهارم افت کرده است.

چین هم در این مدت طی واکنش‌های تلافی‌جویانه تعرفه‌هایی بر کالاهای آمریکایی وضع کرده اما با توجه به کمتر بودن حجم واردات آمریکا به این کشور، دیگر کالای آمریکایی باقی نمانده که بر آن مالیات اعمال کند.

عمدتا در جنگ‌های تجاری طرفی که دست بالا را دارد، می‌تواند برای به دست آوردن اهدافش جنگ را طولانی‌تر کند. این در حالی است که آمریکا اهدافی دارد که برخی از آنها غیر قابل دستیابی هستند.

واقعیت این است که وضع این تعرفه‌ها ریشه در مرکانتیلیسم (بازاربست‌گرایی) چینی‌ها دارد که خشم بسیاری از دولتمردان را در سراسر جهان برانگیخته است. شرکت‌های دولتی در چین سوبسید دریافت می‌کنند و در نتیجه صادرکنندگان کالا به چین باید مالکیت معنوی را به عنوان شرطی برای دسترسی به بازار این کشور منتقل کنند.

از سوی دیگر، مصرف‌کنندگان جهان از وارداتی که به شکل ساختگی ارزان شده‌اند، بهره می‌برند. اما به هر شکل تجارت از این نوع از نظر سیاسی و اقتصادی پایدار نیست و درخواست آمریکا از این نظر که از چین می‌خواهد بازی تجارت را منصفانه انجام دهد، کاملا درست است.

اگرچه این تعرفه‌ها ممکن است کسری بودجه با چین را کاهش دهد، اما به صفر رساندن تعرفه‌ها قطعا به رکود در داخل آمریکا خواهد انجامید.

با این حال این تنها مشکل ترامپ در مورد تجارت با چین نیست. او درک درستی در مورد کسری تراز تجاری میان دو کشور ندارد و آن را به نوعی انتقال ثروت می‌داند به همین دلیل می‌خواهد این کسری را به طور کلی از بین ببرد.

ترامپ قصد دارد به نوعی زنجیره تولید را به آمریکا بازگرداند. مشاوران او هم دولت چین را یک رقیب استراتژیک می‌دانند و به نظر می‌رسد از این فرصت برای آسیب رساندن به اقتصاد این کشور لذت می‌برند.

اگرچه کاخ سفید استدلال می‌کند که سوءاستفاده چین از قوانین تجاری، کسری تراز تجاری و افت صنعت در آمریکا همگی یک مساله هستند، اما واقعیت این است که این سه مقوله کاملا با یکدیگر تفاوت دارند. حتی بدون سوبسیدها، چین هم مانند بسیاری دیگر از بازارهای نوظهور در جهان از مزایای قابل توجهی نسبت به آمریکا برخوردار است. کسری تجاری هم به اختلاف میان صرفه‌جویی داخلی و سرمایه‌گذاری مربوط می‌شود. اگرچه این تعرفه‌ها ممکن است کسری بودجه با چین را کاهش دهد اما به صفر رساندن تعرفه‌ها قطعا به رکود در داخل خواهد انجامید.

برای دونالد ترامپ عقب راندن دهه‌ها صنعت‌زدایی در آمریکا یک رویای غیرقابل تحقق است. اگر آمریکا موفق شود زنجیره تولید را به داخل برگرداند باز هم به دلیل روند اتوماسیون سریع و همچنین رشد بهره‌روی مشاغل کمتری در آمریکا وجود خواهند داشت. سهم تولیدکنندگان آمریکایی در تولید ناخالص داخلی کشور از سال 2000 تاکنون به یک‌پنجم کاهش یافته است. همچنین که سهم تولیدکنندگان در اشتغال به یک‌سوم کاهش یافته است. علاوه بر آن، مشاغلی که به تخصص و مهارت چندانی نیاز ندارند بیش از آنکه در آمریکا پایدار باشند به کشورهای کم‌درآمد آسیایی چون ویتنام منتقل می‌شوند.

تجربه نشان می‌دهد که حل و فصل اختلافات تجاری مساله‌ای پیچیده و دشوار است. تعرفه‌هایی که در سال 2009 و در دوران ریاست‌جمهوری باراک اوباما بر لاستیک‌های چینی وضع شد، سه سال به طول انجامید. توافقات حاصل‌شده میان آمریکا و مکزیک شامل تعرفه‌های فولاد و آلومینیوم نمی‌شود. وسواس و بدبینی ترامپ در زمینه کسری تراز تجاری با چین از یک‌سو و عدم تمایل رهبران چینی برای انجام اصلاحات منجر به طولانی‌تر شدن این جنگ خواهد شد.

افزایش بی‌رویه نرخ زاد و ولد در آفریقا

در سال 1990 حدود 16 درصد از زاد و ولدهای جهان مربوط به آفریقا بود. این نسبت در حال حاضر به 27 درصد رسیده و بر اساس پیش‌بینی‌ها تا سال 2050 به 37 درصد افزایش خواهد یافت.

بر اساس پیش‌بینی‌های سازمان ملل متحد، یک دهه دیگر نوزادان بیشتری در کشورهای جنوب آفریقا حتی بیش از تمام کودکان آسیا از جمله هند و چین متولد خواهند شد که این مساله بسیار نگران‌کننده است.

بر اساس گزارش بانک جهانی، تعداد افراد فقیر در بازه زمانی 2015-2013 در آفریقا از 405 میلیون نفر به 413 میلیون نفر رسیده است.

آفریقا به عنوان یک قاره بزرگ، بخش بزرگی از مواد غذایی خود را وارد می‌کند. بنابراین روند افزایش زاد و ولد در آفریقا به دلیل کمبود مواد غذایی خطرناک است. با این حال مساله بزرگ‌تر و خطرناک‌تر در حال حاضر این است که افزایشِ بیشتر نرخ تولد، فرآیند توسعه اقتصادی را در این منطقه تضعیف می‌کند و موجب شود که مقابله با بحران فقر سخت‌تر شود.

در حالی که شاخص نسبت وابستگی یا بار تکلف در جهان 100:74 است، این نسبت در منطقه آفریقا 100:129 است. این شاخص در واقع نشان‌دهنده فشار وارده بر جمعیت شاغل برای تامین معاش افراد تحت تکفل است و هر چه رقم آن پایین‌تر باشد یعنی کشورها از رفاه اقتصادی بیشتری برخوردارند.

در مقایسه با بسیاری از کشورهای جهان به ویژه آسیا، نرخ فقر در آفریقا رو به افزایش است و بیشترین میزان تولد در فقیرترین قسمت‌های این قاره رخ می‌دهد. هفته گذشته بانک جهانی گزارشی منتشر کرد که نشان می‌دهد، فقر در بازه زمانی 2015-2013 از 405 میلیون نفر به 413 میلیون نفر در این منطقه رسیده است. این در حالی است که بسیاری از این کشورها قادر به تاسیس مدارس و کلینیک‌های پزشکی برای جمعیت کنونی خود نیستند.

نویسنده در پایان راه‌حل‌هایی چون آموزش دختران در مدرسه، راه‌اندازی کمپین برای افزایش آگاهی عمومی و روش‌های پیشگیری از بارداری و کنترل زایمان را ارائه می‌دهد.

تغییرات اقلیمی و افزایش طوفان‌ها در جهان

این نشریه در مطلب دیگری با مقایسه طوفان‌هایی که در سراسر جهان روی داده به مقایسه آنها پرداخته و پیش‌بینی کرده که طوفان‌های آینده به مراتب شدیدتر خواهند بود. این مساله مربوط به تغییرات اقلیمی ناشی از افزایش گازهایی گلخانه‌ای است.

به دنبال افزایش مصرف سوخت‌های فسیلی در صنعت و جنگل‌زدایی، گازهای گلخانه‌ای افزایش می‌یابد که این مساله جریان انرژی در داخل و خارج سیاره را دچار عدم تعادل می‌کند و حدود 90 درصد از انرژی اضافی در اقیانوس‌ها ذخیره می‌شود. در نهایت این روند به گرم شدن اقیانوس‌ها و دریاها می‌انجامد.

بر اساس مطالعاتی که انجام شده، از دهه 1950 تاکنون درجه دمای دریاها به طور مداوم افزایش یافته و سال گذشته بالاترین رکورد افزایش دما ثبت شده است. بررسی‌ها در سال 2018 ادامه دارد و پیش‌بینی‌ می‌شود به زودی رکورد جدیدتری در سال جاری گزارش شود.

اگرچه دولت‌ها در مقابله با تهدیدهایی چون طوفان‌های شدید عملکردی به مراتب بهتر دارند اما به دنبال تغییرات اقلیمی طوفان‌های آینده شدیدتر خواهند بود.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.