روایت اکونومیست از آمار بیسابقه اشتغال در کشورهای توسعهیافته
آیا رباتها میتوانند جایگزین نیروی کار شوند؟
اکونومیست در سرمقاله تازهترین شماره خود در 25 می به تاثیر سرمایهداری بر رونق اشتغال در کشورهای ثروتمند پرداخته است. به عقیده نویسنده، در پیش گرفتن برنامههای رفاهی از سوی دولتها، افزایش تعداد افراد تحصیلکرده و حضور قابل توجه زنان در بازار کار تاثیر چشمگیری بر افزایش نرخ اشتغال داشته است.
در حالی که این روزها انتقادات بسیاری نسبت به وضعیت اشتغال، دستمزدهای کم و استثمار نیروی کار وجود دارد، اکونومیست در سرمقاله تازهترین شماره خود در 25 می با اشاره به افزایش نرخ اشتغال در کشورهای توسعهیافته مینویسد: این انتقادات خلاف واقعیت است و آمارهای مختلف رونق بیسابقهای را از اشتغال در کشورهای ثروتمند نشان میدهد.
به گزارش تجارتنیوز ، به عقیده نویسنده نه تنها تعداد مشاغل زیاد است بلکه حتی میتوان گفت، سرمایهداری موجب شده وضعیت کارگران در مقایسه با سالهای گذشته سریعتر بهبود یابد. چرا که با افزایش رقابت در بازار کار و تعداد مشاغل بیشتر در مقابل تعداد متقاضیان کار قدرت چانهزنی آنها افزایش یافته است.
در آمریکا نرخ بیکاری تنها 3.6 درصد است که این رقم کمترین میزان طی 50 سال گذشته محسوب میشود. آنچه کمتر به آن توجه شده، فراوانی مشاغل در بیشتر کشورهای ثروتمند دنیاست. دو سوم از اعضای کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) از نرخ بالای اشتغال برای افراد 15 تا 46 ساله بهره میبرند.
در ژاپن 77 درصد از افراد بین 15 تا 64 سال شاغل هستند. به این ترتیب این کشور طی شش سال رشدی شش درصدی در این زمینه تجربه کرده است.
از سال 2007 تاکنون بیشتر رشد مربوط به اشتغال در جهان به دلیل حضور قابل توجه زنان در بازار کار بوده است.
بریتانیاییها هم در سال جاری رکورد 350 میلیارد ساعت کار در ماه را ثبت میکنند. درآمدهای حاصل از دریافت مالیات هم در آلمان به لطف افزایش نیروکار و نرخ اشتغال افزایش یافته است.
حتی در فرانسه، اسپانیا و ایتالیا که نرخ بیکاری در آنها نسبتا بالاست، بازه سنی ورود به بازار کار نزدیک یا بیشتر از آمارهای سال 2005 است.
این رونق شغلی در کشورهای ثروتمند نتیجه یک دهه محرکهای اقتصادی و بازیابی از دوران رکود بزرگ است. با این حال، به باور نویسنده، تغییرات ساختاری هم تاثیر قابل توجهی بر این آمار داشته است. از یکسو تعداد افراد تحصیلکرده رو به افزایش است و از سوی دیگر، وبسایتهای استخدامی هم با دقت بیشتری متقاضیان واجد شرایط را به کارفرمایان معرفی میکنند.
همچنین تعداد زنان شاغل افزایش یافته است. در واقع میتوان گفت از سال 2007 تاکنون بیشتر رشد مربوط به اشتغال در جهان به دلیل حضور قابل توجه زنان در بازار کار بوده است.
نویسنده همچنین به تاثیر مثبت سیاستها و برنامههای رفاهی بر افزایش نرخ اشتغال تاکید میکند و مینویسد: در آمریکا هم این برنامهها از سال 2015 آغاز شده که موجب تشویق شدن مردم برای یافتن شغل شده است.
به لطف رونق اشتغال، حالا دیگر خبری از بیکاری که زمانی مساله اصلی بسیاری از کشورهای ثروتمند بود، نیست. در واقع بیکاری جای خود را به مشکلات دیگری از جمله کیفیت و قوانین وضعیت کار داده است. مشکلات جدید کمتر ملموس هستند و قضاوت در مورد آنها در مقایسه با آمارهای بیکاری به مراتب سختتر است.
یکی از نگرانیهایی که این روزها زیاد در مورد آن میشنویم، جایگزین شدن رباتها به جای نیروی کار انسانی و کارگران است.
به عقیده نویسنده اکونومیست اما این مساله هم بر خلاف واقعیت است. حدود یک دهه است که در بخش تولید رباتها به جای کارگران کار میکنند. این مساله اگرچه منجر به بیکاری مردان در برخی کشورها شده، با این حال در میان کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی، پیشگوییهای اغراقآمیز مربوط به اتوماسیون و بیکاری کارگران بههیچوجه قابل مشاهده نیست. آمارها نشان میدهد در مقایسه با سال 2000، افراد بیشتری حتی با تحصیلات متوسط و پایینتر مشغول به کار هستند.
در آمریکا مشاغل تماموقت در سال 2017 سهم یکسانی از مجموع مشاغل در مقایسه با سال 2005 داشتهاند.
با تغییر ساختار اقتصادی کشورها و توسعه بخش خدمات از جمله اقتصاد گیگ، یافتن شغلها با مهارت بالا ساده و مشاغل متوسط و سطح پایین سختتر شده است. بهطوری که در کشورهای توسعهیافته درآمدهای پایینتر از دو سوم میانگین درآمد ملی افت شدیدی را نشان میدهند.
اقتصاد گیگ عبارتی برای توصیف شرکتهای نوظهور است که از طریق برونسپاری اقدام به استخدام فریلنسرها و مزدبگیران میکنند.
بهعنوان مثال، در آمریکا مشاغل تماموقت در سال 2017 سهم یکسانی از مجموع مشاغل در مقایسه با سال 2005 داشتهاند. سهم اقتصاد گیگ از این مشاغل تنها یک درصد بوده است.
در فرانسه علیرغم اصلاحات اخیر برای انعطافپذیرتر کردن بازار کار، سهم مشاغل با قراردادهای دائمی به بیشترین میزان در این کشور رسیده است.
مشاغل نامطمئن و کوتاهمدت تنها در برخی کشورهای جنوبی اروپا از جمله ایتالیا دیده میشود. در این کشورها هم قوانین قدیمی که مانع ورود کارکنان جوان به بازار کار میشود، قابل سرزنش است. کارفرمایان استثمارگر یا فناوریهای نوین هیچ تاثیری بر این روند نداشتهاند.
زمانی که شرکتها برای نیروی کار رقابت میکنند و نه نیروی کار برای مشاغل، حداقل دستمزدها با رشد بیشتری افزایش مییابد.
به این ترتیب مزایای افزایش نرخ اشتغال در کشورهای ثروتمند به خوبی دیده میشود. زمانی که شرکتها برای نیروی کار رقابت میکنند و نه نیروی کار برای مشاغل، حداقل دستمزدها با رشد بیشتری افزایش مییابد.
نویسنده معتقد است، علیرغم این پیشرفت اما درسهایی هست که سیاستگذاران باید بیاموزند. چرا که اقتصاددانان با دستکم گرفتن اشتغال منجر به تردیدآمیز شدن سیاستهای پولی و مالی شدهاند. بهطوری که چشماندازهای بیش از حد مثبت آنها در دهه 2000 منجر به رکود مالی شد و بعدها بدبینی آنها در مورد ظرفیت قابل توجه اشتغال در دهه 2010، دوران بازیابی و احیا را آهسته کرد.
به این ترتیب، چپها باید این مساله را بپذیرند که بسیاری از انتقادهای آنها به سرمایهداری با واقعیت منطبق نیست. واقعیت این است که اگرچه زندگی برای کارگران با سطح درآمدی پایین فاصله بسیاری با بالای هرم دارد، اما بسیاری از کارگران در حال پیشرفت هستند و وضعیت زندگی آنها رو به بهبود است.
نویسنده در پایان تاکید میکند که مشاغل مقدماتی و پایهای مسیر بهتری در مقایسه با بیکاری برای کارگران است. تشخیص ندادن این مساله موجب دخالت دولت میشود که در بهترین حالت بیفایده و در بدترین حالت تهدیدی برای پیشرفتهای بهدستآمده است.
همچنین رونق مشاغل قرار نیست تا ابد ادامه پیدا کند، بنابراین انتقادات هم باید منصفانه باشند. در حال حاضر بخشی از افزایش نرخ اشتغال به دلیل در پیشگرفتن برنامههای رفاهی در کشورهای توسعهیافته است که البته حامیان جرمی کوربین، رهبر حزب کارگر به شدت به آن انتقاد دارند.
جدیدترین مطالب این نشریه انگلیسی را میتوانید در سلسله گزارشهای اکونومیست ملاحظه کنید.
نظرات