ما مقصریم! سهم فرافکنی جمعی در بحران آب
بحران آب حاصل سالها اقدامات و فعالیتهای مخرب بازیگران عرصه حکمرانی آب در کشور از جمله مردم، کسبوکارهای آببر و دستگاههای دولتی است. اولین قدم برای حل این بحران، کنار گذاشتن فرافکنی جمعی و پذیرش قصور توسط تمام بازیگران این عرصه است.
میلاد مرادی: روز گذشته رئیس سازمان مدیریت بحران کشور در مورد احتمال وقوع جنگِ آب و تخلیه فلات مرکزی ایران، هشدار داد. هشداری که از مدتها قبل زنگ آن توسط مسئولین و کارشناسان مختلف به صدا درآمده بود.
به گزارش تجارتنیوز ، روزی نیست که در زمینه بحران آب، کاربران شبکههای اجتماعی هشداری را از زبان پدران علوم مختلف کویرشناسی، زمینشناسی، آبشناسی و… منتشر نکنند. مطالبی که گاه حتی خواننده آن را تا انتها مطالعه نمیکند. اما با خود میگوید: «در مورد بحران آبه، بذار منتشر کنم.»
گویی این روزها انتشار و بازنشر یک پیام که محتوای آن در مورد بحران آب باشد، به یک مُد تبدیل شده است. مُدی که تنها در حد هشدار و پخش اخبار ضدونقیض -گاها غیرموثق- باقی مانده است.
من نبودم!
در بازی بحران آب، توپ هر چند وقت یکبار در زمین یکی است. برخی کشاورزان وزارت جهاد کشاورزی را مقصر اصلی این بحران میدانند. بنابراین، سعی میکنند تا با مصرف نکردن برخی محصولات مانند هندوانه، با بحران آب مقابله کنند.
برخی دیگر اما عموم مردم را مقصر اصلی در به وجود آمدن بحران آب میدانند. آنها تاکید میکنند که اگر همه مردم ایران مثلا روزی یک یا چند لیتر کمتر آب مصرف کنند، از این بحران عبور میکنیم.
عدهای هم هستند که سعی میکنند تحلیلشان اندکی متفاوتتر و کارشناسیتر از بقیه باشد، در نتیجه سیاسیون و بالاخص نمایندگان مجلس را گناهکاران اصلی در بحران آب برمیشمارند.
آنها اعتقاد دارند که نمایندگان مجلس در خلال سالهای طولانی با گرفتن مجوزهای بیمورد حفر چاه -در راستای کسب رای- موجبات خشکشدن سفرههای زیرزمینی و در نهایت به وجود آمدن بحران آب را فراهم آوردهاند.
همه بازیگران دخیل در شکلگیری بحران آب، به جای حل مشکل، به دنبال پیدا کردن مقصر و محاکمه وی هستند.
در میان سیاسون و دولتمردان نیز همین وضعیت «توپ را به زمین دیگران انداختن» وجود دارد. وزارت جهاد کشاورزی انتقادات وارده به این وزارتخانه در مورد نقش کشاورزی را در به وجود آمدن بحران آب، رد میکند. بنابراین، این وزارتخانه هم توپ را به زمین وزارت صنعت میاندازد.
در جنگ و فرافکنی وزارتخانهها و دستگاههای دولتی، گاهی اوقات توپ به زمین سازمان محیطزیست و وزارت نیرو انداخته میشود. این جنگوجدلها بر سر تعیین مقصر به گونهای است که گویی قرار است مقصر اصلی در بحران آب پیدا شود و طناب دار بر گردنش آویخته شود.
واقعیت آن است که در تحلیل اسبابوعلل به وجود آمدن بحران آب باید این نکته اساسی را در نظر گرفت که گشتن به دنبال مقصر و انداختن طناب دار بر گردن وی، تنها باعث هدررفت انرژی و زمان میشود.
چراکه این بحران ماحصل سالها برخود و استفاده نامناسب از منابع آبی کشور بوده است. در واقع تمام ادعاهای افراد و دستگاههای مختلف در مورد مقصر دانستن دیگران درست است. با این تفاوت که خودشان نیز در مظان همان اتهام قرار دارند.
سهم همه از بحران آب
در ریشهیابی بحران آب باید این نکته را مدنظر داشت که در به وجود آمدن این ابرچالش ملی، تنها یک فرد یا یک نهاد مقصر نبوده است. بلکه عموم مردم و اکثر قریببهاتفاق دستگاهها و مقامات دولتی نقش داشتهاند. که در قالب چند مثال ذکر میشود.
به عنوان مثال، سرانه مصرف آب شرب در ایران حدود 150 لیتر در شبانهروز برای هر فرد است که حدود دو برابر میانگین مصرف جهانی است. با این حال، نمیتوان مردم را متهم ردیف اول در بحران آب دانست. بخش کشاورزی یکی دیگر از مقصران اصلی است.
اصرار به خودکفایی در تولید محصولات کشاورزی در چند دهه گذشته، یکی از اصلیترین عوامل شکلگیری بحران آب در ایران بوده است
70، 80 و 90، اینها درصدهایی هستند که برای میزان استفاده بخش کشاورزی ایران از آب، بکار بردهاند. اعداد چندان اختلافی ندارند. آنچه مشخص است این است که هدررفت آب در بخش کشاورزی ایران به شدت بالا است. هر چند که در این زمینه به آمارهای دقیقتر و تخصصی نیاز است.
در سایر بخشها نیز وضعیت به همین روال است. در حالیکه کشورهای توسعهیافته به دنبال گسترش صنایع هایتک، خورشیدی، گردشگری و سایر صنایع هستند، صنعت در ایران به عرصه یکهتازی صنایع آببری مانند فولاد، آهن، لاستیک و خودروسازی تبدیل شده است. وزارت صنعت در این زمینه نقش اصلی را بر عهده دارد.
از طرفی سازمان محیطزیست نیز همیشه مورد انتقادات ریزودرشت قرار میگیرد. به هر حال این سازمان نیز به عنوان یکی از بازیگران اصلی در زمینه حکمرانی آب، در شکلگیری بحران نقش داشته است.
حفر چاههای متعدد و غیرمجاز، ایران را به یک آبکش بزرگ تبدیل کرده است.
نمایندگان ادوار مختلف مجلس نیز بیتقصیر نیستند. عدهای اعتقاد دارند که در برخی از مناطق کشور، نمایندگان مجلس در جهت کسب رای بیشتر، در زمینه کسب مجوز چاه برای کشاورزان اقدام به لابیگری کردهاند. اتفاقی که برخی مناطق کشور را به آبکش تبدیل کرده است.
در این زمینه حتی وزارت امور خارجه نیز بیتصیر نیست. چراکه گرفتن حقآبهها از کشورهای همسایه وظیفه اصلی این وزارتخانه بوده است. این موضوع دلیل اصلی برای به وجود آمدن مشکل در برخی از مناطق مانند سیستان بوده است.
به دنبال متهم گشتن، کاری بیفایده
تمامی مثالها، این نکته را به ما گوشزد میکند که هر دستگاه و سازمانی در کنار عموم مردم، به سهم خود در زمینه هدررفت آب و در نهایت به وجود آمدن بحران آب مقصر بوده است. از این رو گشتن به دنبال متهم و فرافنکنی در این زمینه، کار بیفایده و البته پرهزینهای است.
نکتهای که در مورد متعدد بودن بازیگران شکلگیری بحران آب وجود دارد، این است که باید وظیفه هر کدام از این بازیگران مشخص شود. به عنوان مثال، اگر مردم باید در زمینه مصرف آب صرفهجویی پیشه کنند، این امر در اجرا چگونه محقق خواهد شد؟ چنین چیزی نیاز به آموزش دارد.
همچنین، کسبوکارهای مختلف را میتوان با ارائه آموزشهای مختلف به آنان در راستای صرفهجویی در مصرف آب توانمند کرد. برای حوزه کشاورزی نیز همین وضعیت برقرار است. آموزش کافی به کشاورزان و توجه به رشد نرمافزاری کشاورزی، در این زمینه راهگشا خواهد بود.
بحران آب در زمان طولانی و توسط بازیگران متعدد به وجود آمده است.
در واقع اگر قرار است مردم، مدیران صنایع و سایر بازیگران این حوزه اقدامی عملی در راستای مقابله با بحران آب انجام دهند، لازم است تا وظایف هر کدام از آنان مشخص باشد.
از طرفی، باید به این مهم نیز توجه کرد که مجموعه اقدامات صورتگرفته توسط بازیگران دخیل در شکلگیری بحران آب، در یک زمان کوتاه انجام نشده است. بلکه همانگونه که گفته شد،بحران آب حاصل سالها اقدامات مخرب بازیگران مختلف عرصه حکمرانی آب است.
نباید تصور کرد بحرانی که توسط بازیگران متعدد و در چندین سال شکل گرفته است، اکنون توسط یک نهاد و در مدت کوتاهی بهبود پیدا کند و این چیزی است که اکنون در مواجه با بحران آب به آن توجه نشده است.
نظرات