آیا جهان از نفت اشباع خواهد شد؟
در زمانی که موضوع کمبود عرضه نفت خام حتی آژانس بینالمللی انرژی را به واکنش وا داشته تا از تولیدکنندگان بخواهد نفت بیشتری را وارد بازار کنند،
در زمانی که موضوع کمبود عرضه نفت خام حتی آژانس بینالمللی انرژی را به واکنش وا داشته تا از تولیدکنندگان بخواهد نفت بیشتری را وارد بازار کنند، بلومبرگ در گزارشی به قلمگری شیلینگ تلاش کرده تا تصویر دیگری از آینده ارایه دهد. آینده دراز مدت که در آن عرضه چندان دلیل نگرانی نیست چرا که تقاضا به ویژه برای نفت خام تولید اوپک رو به نزول رفته است.
به گزارش تجارتنیوز، قیمت هر دو شاخص نفت خام به بالاترین سطح در چهارسال اخیر رسیدهاند. برخی از معاملهگران در بازار از بازگشت نفت 100 دلاری یا حتی رسیدن طلای سیاه به قیمتهای بالاتر سخن میگویند.
اما در همین شرایط، سرمایهگذاران بلندمدت به تقاضا برای نفت و کاهش قیمتها در سالهای آتی چشم دوختهاند. آنچه در رادار این دسته از سرمایهگذاران نیست، کمبود عرضه و افزایش قیمت نفت است که بسیاری را به وحشت انداخته. رویال داچ شل و شرکت استاتاویل نروژ انتظار دارند که تقاضا برای نفت در دهه 2020 به پیک برسد.
این درحالی است که بیپی انتظار دارد اوج تقاضادر میانه سالهای 2035 تا 2040 اتفاق بیافتد و برآورد آژانس بینالمللی انرژی نیز بر سال 2040 را سال موعود میداند.
از اتمام نفت تا فوران نفت
«ام کینگ هوبرت»، زمینشناس شرکت شلاویل در انتهای دهه ۱۹۴۰ اعتقاد داشت که تولید میدانهای نفتی از توزیع نرمال یا همان زنگولهای تبعیت میکنند. او پیشبینی میکرد که تولید در ۴۸ ایالت از ۵۰ ایالت امریکا در دهه ۱۹۷۰ به اوج خود خواهد رسید و این امر تبعات اقتصادی بسیاری بههمراه خواهد داشت.
در آن زمان، عده اندکی با او موافق بودند اما حرفهای هوبرت تا یک زمان درست به نظر میرسید و طرفدارانش نظریه او را در دنیا منتشر کردند. آنها بر این باور بودند که تولید جهانی در سال ۲۰۱۰ یا نهایتا ۲۰۱۲ به حداکثر میزان خود نزدیک خواهد شد.
اما با وجود این برآوردها، افزایش عرضه نفت از سوی روسیه و افزایش استحصال نفت از ماسهنفتهای کانادا و حوضچههای شیل در امریکا روشن ساخت که نفت در دنیا فراوان است. این امر برای اوپک مشکل ساز شد.
وجود سازمان کشورهای صادرکننده نفت مانند هر کارتل دیگری با نگهداشتن قیمت بالاتر از سطح متعادل موضوعیت پیدا میکند. قیمتهای بالا تولیدکنندگان داخل یا خارج، اوپک را به تصاحب سهم بیشتری از بازار ترغیب میکند.
از همین رو اوپک به رهبری عربستان سعودی تمایل دارد تا تولید خود را کاهش دهد تا «متقلبان بازار» را تنبیه کند. یک دهه مانده تا سال 2014، سهم اوپک از رشد تولید جهانی ناچیز بود در حالی که تولید نفت از سوی تولیدکنندگان خارج از کارتل رو به فزونی گذاشته بود. این مساله سازمان کشورهای صادرکننده نفت را سردرگم ساخته بود. از همین رو اوپک برای اینکه به «متقلبان» درسی داده باشد، تولید خود را از ۳۰ میلیون بشکه در روز به ۳۳ میلیون و ۸۰۰ هزار بشکه در روز رساند.
متعاقبا قیمت هر بشکه نفت ۲۷ دلار کاهش یافت. اما این کاهش قیمت، تولیدکنندگان نفت شیل امریکا که از بازار خارج نکرد. ممارستهای شرکتهای نفتی فعال در حوضچههای شیل در امریکا در چند سال اخیر باعث شد تا در ماه اوت سال جاری، تولید نفت شیل امریکا به ۷ میلیون ۷۰۰ هزار بشکه در روز برسد. همینطور، تولید نفت متعارف ایالات متحده نیز در ماه اوت بالغ بر ۳ میلیون و ۳۰۰ هزار بشکه در روز شد.
حال بر اساس دادههای اداره اطلاعات انرژی امریکا میتوان گفت که ایالاتمتحده اکنون با کنار زدن روسیه و عربستان، بزرگترین تولیدکننده نفت جهان است. حتی در صورت رفع مشکل خط لوله در حوضچه پرمین، این کشور میتواند عرضه خود را افزایش دهد و در نتیجه صادرات را بالا ببرد. در سایر نقاط جهان، مکزیک منابع نفتی خود در آبهای عمیق را در سال 2015 خصوصی کرده است و از همین منظر انتظار میرود که تولید آن افزایش یابد.
برزیل نیز آزادی بازار نفت خود را افزایش داد و اجازه داد تا شرکتهای خارجی قفل منابع عظیم بالقوه نفتی در آبهای عمیق این کشور را بشکنند. در دریای شمال، تولید در حال افزایش است.
همچنین، فناوری فرکینگ در مناطق مختلفی از جهان مانند خلیج فارس، آرژانتین، کانادا، روسیه و چین در حال استفاده است. بنابراین، در سالهای آتی، بازار نفت شاهد مازاد عرضه خواهد بود. این امر تنها به دلیل افزایش پتانسیل تولید نیست، بلکه به دلیل افزایش منابع گاز طبیعی با استفاده از فناوری فرکینگ نیز هست. گاز امریکا بعد از خنک شدن و طی مراحل تبدیل به گاز طبیعی مایع، میتواند به صورت LNG صادر شود. اگر ایالاتمتحده بتواند توان بالقوه صادرات خود را تحقق بخشد، آنگاه با کشورهایی مانند عمان و استرالیا رقابت خواهد کرد.
البته نباید از ذخایر تجدیدپذیری مانند باد، انرژی خورشیدی و سوختهای زیستی نیز غافل شد. سال گذشته این منابع تجدیدپذیر، 12 درصد برق جهان را تولید کردهاند اما آژانس بینالمللی انرژی عقیده دارد که تا سال 2025، تا حدود 56 درصد ظرفیت برق تولیدی در جهان از محل انرژیهای تجدیدپذیر تامین خواهند شد.
جهان در گریز از نفت
هزینه انرژیهای تجدیدپذیر در حال کاهش است. هزینه تجهیزات تولید برق خورشیدی برای مناطق مسکونی در ایالاتمتحده هماکنون 2 دلار و 93 سنت برای تولید هر وات است. این هزینه در سال 2010، بالغ بر 6 دلار و 61 سنت بود.
هزینه تولید برق از این محل در مقیاسها بالاتر با کاهشی 70 درصدی، از 3 دلار و 58 سنت در 2010 به 1 دلار و 11 سنت رسیده است. قیمت باتریها و سایر روشهای ذخیره انرژی خورشیدی برای استفاده در شب و ذخیره انرژی بادی برای استفاده در روزهای آرام نیز کاهش یافته است. با این همه، باید به یاد داشت که هنوز یارانههای دولتی برای ترویج انرژیهای تجدیدپذیر رقم بالایی را تشکیل میدهد.
همچنین ادامه مباحث رسانهای و آکادمیک درباره مصرف درست انرژی نیز به کاهش تقاضا برای نفت خام منجر میشود. از سال 1970 به این سو، انرژی مصرف شده برای هر دلار فعالیتهای اقتصادی در امریکا 61 درصد، در ژاپن 48 درصد، در بریتانیا 70 درصد و در کانادا 43 درصد کاهش یافته است. ایالت کالیفرنیا به تازگی فرمانی را برای رسیدن به جامعهای خالی از کربن و خالی از سوختهای فسیلی تا سال 2045 را تصویب کرده است.
در حالی که دولت ترامپ سختگیری استانداردهای مصرف سوخت خودروها را کاهش داده است (در زمان اوباما حداکثر مصرف سوخت یک خودرو یک گالن بنزین برای طی 54.5 مایل بود اما ترامپ آن را به یک گالن بنزین برای 37 مایل رساند)، فروش خودروهای الکتریکی در حال افزایش است و این امر خود تقاضا برای بنزین را کاهش میدهد. تقاضا برای سوخت در بخش حملونقل نیمی از تقاضا برای نفت خام را تشکیل میدهد و خودروها نیمی از تقاضا برای سوخت یا 25 درصد از کل تقاضا برای نفت خام را ایجاد میکنند. همینطور در امریکا مساله تغییرات جمعیتی نیز مطرح است.
تمایل افراد بیست تا سیسال برای گرفتن گواهینامه رانندگی خودرو کاهش یافته و آنها علاقه بیشتری به موتورسیکلت یا دوچرخه نشان میدهند. از سوی دیگر، افرادی که کودکی خود را در دوران پس ازجنگ جهانی سپری کردهاند به دلیل کهولت سن از رانندگی دست میکشند. در کنار این مسائل، اقتصادهای در حال ظهور که به دنبال از سرگذراندن بحران اقتصادی، با استقراض به دلار امریکا، رشد اقتصادی خود را رقم زده و و تقاضا برای نفت را افزایش دادند، حال خود را زیر منگنه یافتهاند چرا که ارزش دلار افزایش یافته و بازپرداخت وامهای دلاری با استفاده از درآمدهای داخلی بسیار دشوار شده است.
از آنجا که بسیاری از کالاها به دلار معامله میشوند، هزینهای که این کشورها برای واردات کالاها، بهخصوص نفت، میپردازند نیز افزایش مییابد، سلسله وقایعی که باعث کاهش تقاضا برای نفت خواهد شد.
رشد اقتصادی چه در امریکای توسعهیافته و چه در چین در حال توسعه، باعث میشود که سهم بخش خدمات از ستون مخارج افزایش و سهم مخارج روی کالاها کاهش یاید.
این امر خود عامل دیگری است که به کاهش تقاضا برای نفت و انرژی لازم برای تولید کالاها دامن میزند. به این ترتیب به نظر میرسد عرضه چیزی نیست که در دهههای پیش رو نگرانی اصلی در زمینه نفت خام باشد. تقاضا در آینده عاملی تعیینکنندهتر خواهد بود. * شیلینگ ستوننویس بلومبرگ، نویسنده و صاحب یک شرکت مشاوره اقتصادی در نیوجرسی امریکا است.
منبع: روزنامه تعادل
نظرات