«تجارتنیوز» گزارش میدهد:
دیپلمات معتمد/ عباس عراقچی چگونه فکر میکند؟ + مواضع
عباس عراقچی نسبت به دیگر وزرای کابینه معرفیشده از سوی مسعود پزشکیان به مجلس، دارای وزنه سنگینتری است. او تجربه سالها حضور در تیم مذاکرهکننده هستهای کشورمان را در کارنامه دارد و به سبب سابقه و جایگاه خانوادگی از سوی بدنه جریان راست سنتی هم حمایت میشود. علاوه بر این دیپلماتی است که در میان دیگر سیاستمداران خارجی فردی شناختهشده تلقی میشود و بهاصطلاح دارای برند بینالمللی است؛ شاید همانطور که گفته میشود از معدود گزینههایی است که باید حضورش در کابینه چهاردهم را محتملتر از دیگر افراد دانست و او را وزیر خارجه دولت پزشکیان قلمداد کرد.
آنچنانکه ابراهیم رضایی، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی، خبر داده است، بر اساس برنامه زمانبندی، عباس عراقچی وزیر پیشنهادی امور خارجه امروز صبح به منظور ارائه برنامههای خود در کمیسیون امنیت حضور پیدا کرده است. اما عباس عراقچی کیست و آیا حضور او در قامت وزیر امور خارجه آینده ایران میتواند به برون رفت از مشکلات منطقهای و جهانی کشور و بهبود وضعیت ایران در جهان یاری رساند؟
ورود به عرصه دیپلماسی
سایت شبکه خبری الجزیره با مخابره خبر معرفی عباس عراقچی به عنوان گزینه پیشنهادی دولت چهاردهم برای سکانداری دستگاه سیاست خارجی کشور اینطور نوشته است که: «پزشکیان برای وزیر امور خارجه، عباس عراقچی، دیپلمات ۶۱ساله را انتخاب کرده که گفتوگوهای آشکار و در عین حال انتقادی با غرب را تمجید کرده و از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۲۱ به عنوان مذاکرهکننده ارشد در مذاکرات هستهای بین تهران و قدرتهای جهانی حاضر بوده است.» اما آیا فعالیتهای عراقچی در وزارت خارجه تنها محدود به برگزاری مذاکرات هستهای ایران و دستیابی به سندی موسوم به «برجام» بوده است؟
با نگاهی گذارا به کارنامه این دیپلمات اعتدالگرا مشاهده میکنیم که او فعالیت خود را از سال ۱۳۷۸ و در دولت اصلاحات آغاز و به عنوان سفیر ایران در فنلاند راهی این کشور شد. او از سال ۸۶ تا ۹۰ نیز در مقام سفیر ایران در ژاپن در توکیور حضور داشته است که دریافت نشان «خورشید تابان» و «ستاره زرین و سیمین» از دولت ژاپن (۱۴۰۱) ماحصل این حضور موفق بوده است.
عراقچی با حضور علیاکبر صالحی به عنوان وزیر خارجه دولت دهم مدتی نیز در کسوت سخنگو در وزارت خارجه مشغول فعالیت بود اما با روی کار آمدن اعتدالیون به عنوان معاون سیاسی محمدجواد ظریف، در جایگاه «نفر دوم» دستگاه دیپلماسی کشور به ایفای نقش پرداخت.
عراقچی که از سال ۱۴۰۰ دبیر شورای راهبردی روابط خارجی محسوب میشود، دانشآموخته کارشناسی روابط بینالملل از دانشکده روابط بینالملل وزارت امور خارجه، کارشناسی ارشد علوم سیاسی از دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی و همچنین دکتری علوم سیاسی (گرایش سیاست و حکومت) از دانشگاه کنت در انگلستان است.
بررسی سوابق مذاکرهکننده ارشد ایران در دولتهای یازدهم و دوازدهم نشان میدهد او پیش از دستگاه سیاست خارجی کشور از جمله نیروهای فعال در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بوده است هرچند دیدگاههای معتدل نسبت به امور حوزه سیاسی داشته است. چنانکه رئیس دولتهای نهم و دهم که در بدو ورود به پاستور دیدگاههای تند و افراطی را راهبری میکرد صراحتاً از منوچهر متکی، وزیر خارجه وقت، خواست تا او را از تیم مذاکرهکننده هستهای آن زمان کنار بگذارد.
برکناری با دستور احمدینژاد
عراقچی در بخشی از کتاب خاطراتش با نام «ایران تایشی» به روایت بازه زمانی مذاکرات هستهای به سرپرستی علی لاریجانی میپردازد و مینویسد: «به عنوان نماینده وزارت امور خارجه در گروه مذاکرهکننده هستهای که رئیس آن آقای دکتر علی لاریجانی بود معرفی شدم. دوران سختی بود. تصور این بود که تیم قبلی به اندازه کافی تهاجمی برخورد نکرده و به تعبیر آقای لاریجانی مروارید را داده و آبنبات گرفته است، لذا درصدد جبران بودند. تعلیقها شکسته شد و غنیسازی از سر گرفته شد. طرف مقابل هم به شورای امنیت رفت و قطعنامه پشت قطعنامه علیه ما صادر میکرد. دکتر لاریجانی خیلی زود به این نتیجه رسید که باید بحران را کنترل کرد لذا به دنبال رسیدن به فرمولی برای توافق بود.»
او ادامه میدهد: «با آقای خاویر سولانا که آن زمان مذاکرهکننده از طرف اروپاییها بود پیشرفتهایی صورت گرفته بود ولی آقای احمدینژاد که متوجه شد جلوی کار را گرفت. بالاخره با آقای لاریجانی به اختلافات جدی رسیدند و لاریجانی استعفا کرد. با رفتن آقای لاریجانی بقیه اعضای تیم هم باید میرفتند!»
عراقچی در بخش دیگری از این کتاب بهتفصیل اختلافات پیشآمده میان لاریجانی و احمدینژاد را شرح میدهد و تصریح میکند: «تقریباً طی دو سال از آذر ۱۳۸۴ تا دیماه ۱۳۸۶ معاون امور حقوقی بینالمللی وزارت امورخارجه و عضو گروه مذاکرهکننده هستهای بودم. شرح این دو سال و خاطرات مذاکرات هستهای خود مثنوی هفتاد من کاغذ است که به جایش و به وقتش باید گفته شود و امیدوارم روزی انجام شود. یک سال که گذشت اختلاف نظر بین آقای لاریجانی و آقای احمدینژاد بر سر مذاکرات هستهای پیدا شد و بعد از دو سال بالا گرفت؛ شرح این اختلافات، و علل و چگونگی تفاوت دیدگاههای آنها نیز جزو همان مثنوی است که اینجا جای آن نیست، فقط بگویم که فشار این اختلافات عمدتاً به من که در حقیقت به عنوان نماینده دولت در تیم لاریجانی حضور داشتم، و باید خواستههای رئیسجمهوری را در مذاکرات دنبال میکردم، وارد میشد.»
او به مکالمه خود با وزیر خارجه وقت در مورد اختلافات احمدینژاد و لاریجانی و تاثیر آن بر فعالیتهای تیم مذاکرهکننده هستهای اشاره میکند و یادآور میشود: «یک بار خاطرم هست که در پاسخ به ایرادات آقای متکی نسبت به برخی وجوه مذاکرات و خردهگیری [بر] من، به ایشان گفتم آقای وزیر من بین اختلافات این دو بزرگوار (لاریجانی و احمدینژاد) دارم له میشوم، خواهش میکنم فکری بکنید! صادقانه گفت حق داری. نهایتاً اختلاف این دو کار را به استعفای آقای لاریجانی رساند. ایشان در اواخر مهرماه ۱۳۸۶ کناره گرفت و دکتر سعید جلیلی به جای ایشان نشست. کنارهگیری آقای لاریجانی پایان داستان نبود. رئیسجمهور احمدینژاد نظرش تغییر همه اعضای گروه مذاکرهکننده و کنار گذاردن آنها بود.»
عراقچی با تاکید بر این موضوع که «من به عنوان دیپلمات تربیت شده بودم که در سیاست داخلی ورود نداشته باشم و فقط منافع ملی و مصالح جمهوری اسلامی را در نظر بگیرم» در ادامه مینویسد: «به این اصل در تمام عمر کاری خود در وزارت امور خارجه پایبند بودهام. اما رئیسجمهور نظر دیگری داشت، لذا باید کنار میرفتم، نه فقط از گروه مذاکراتی، که ایضاً از سمت معاونت بینالملل وزارت امورخارجه. آقای احمدینژاد صراحتاً به آقای متکی گفته بود عراقچی را کنار بگذار!»
تاکید بر امر مذاکره
اما او که بر کارکرد دیپلماسی و گشوده شدن گرههای سیاست خارجی کشور با تکیه بر فنون مذاکره اعتقاد راسخی دارد، مواضعش در این زمینه را در کتاب دیگر خود با عنوان «قدرت مذاکره: اصول و قواعد مذاکرات سیاسی و دیپلماتیک» چنین تبیین کرده است: «مذاکره در حقیقت به معنای بدهبستان است، باید چیزی بدهید تا چیزی به دست بیاورید. اینگونه نیست که در روند مذاکرات یک طرف تنها امتیاز بدهد و دیگری مدام امتیاز بگیرد، بلکه روندی متقابل است. اگر در مذاکراتی امتیازدهی یکطرفه شکل بگیرد، نام آن دیگر مذاکره نیست، بلکه تسلیم یک طرف در مقابل طرف مقابل است.»
عراقچی معتقد است: «مذاکره سیاسی، گفتوگویی میان دولتها و در واقع نمایندگان رسمی آنها، برای رسیدن به اهداف مشخص، در فرایندی از بدهبستانهاست که میتواند موجب حل اختلاف، رفع چالش، برقراری مجدد تعاملات عادی دیپلماتیک، توزیع مسئولیت و هزینه در مقابله با یک بحران، و در نهایت تنظیم روابط شود.»
معاون سیاسی سابق وزارت خارجه درباره ضرورت انجام مذاکره نیز این دیدگاه را دارد: «مذاکره سیاسی آنگاه ضرورت پیدا میکند که اختلاف یا مشکلی میان دو یا چند بازیگر مانع از دستیابی آنها به اهداف مشخص شود، و آنگاه [مذاکره سیاسی] آغاز میشود که هزینه عدم مذاکره از هزینه مذاکره بیشتر باشد. مذاکره سیاسی نیز همچون هر مذاکره دیگری، مسیر سهلالوصولتر، کمهزینهتر و کمخطرتر برای رسیدن به اهداف مشخص به شمار میرود؛ گاهی هم تنها مسیر است و هیچ جایگزینی ندارد.»
برجام، برنامه موشکی و محور مقاومت از نگاه عراقچی
برای آشنایی با برنامههای وزیر خارجه احتمالی ایران بهتر است ارزیابیای هم از دیدگاههای او، در مقام مذاکرهکننده ارشد تیم هستهای ایران در دولتهای حسن روحانی، نسبت به اهم موضوعات مبتلابه سیاست خارجی کشور داشته باشیم. او در همین زمینه با تاکید بر منفعتهایی که از قِبل توافق جامع هستهای نصیب کشور شده است میگوید: «برجام تحریمهای وضعشده علیه ایران را برداشت و به برنامه هستهای ایران مشروعیت بینالمللی داد؛ برنامهای که طبق قطعنامه ۱۹۲۹ از نظر شورای امنیت ملل متحد ممنوعه بود اما طبق قطعنامه ۲۲۳۱ یک برنامه مشروع بینالمللی به شمول غنیسازی شد.»
او در ادامه به شکست پروژه امنیتیسازی ایران نیز اشاره میکند و میافزاید: «با توافق برجام پروژه امنیتسازی که ایران را به عنوان یک تهدید به جهان معرفی میکرد از بین رفت و شکسته شد؛ زمانی که جهان کشوری را به عنوان تهدید بپذیرد میتواند هر بلایی سر آن بیاورد، همان بلایی که سر صدام آوردند.»
معاون سیاسی سابق دستگاه سیاست خارجی کشور برنامه موشکی ایران را هم از محورهای مهم بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران به شمار میآورد و اظهار میکند: «اگر ما الان از امنیت خودمان به مقدار زیادی مطمئن هستیم، به خاطر توان بازدارندگی است که در صنایع دفاعی ایجاد کردیم. من نمیگویم امنیت فقط از طریق صنایع دفاعی و تسلیحاتی تامین میشود، اما اینکه هیچ همسایهای یا قدرتهای دیگر هم حتی فکر اینکه بتوانند به ایران حمله کنند را ندارند به دلیل قدرت ایران بازدارندگی و قدرت مقابله ایران است؛ موشکهای ما بود که اجازه نمیداد هیچ کسی بتواند به تاسیسات هستهایمان حمله کند. اگر قدرت علمی ما نبود، در مذاکرات هستهای کسی نبود با ما مذاکره کند. ما به خون دانشمندان هستهای و دانشمندان موشکی که ما را تقویت کردند، تا ابد مدیونیم.»
از دیدگاه عراقچی، محور مقاومت جنبه دیگری از قدرت بازدارندگی و عمق استراتژیک ایران است. او معتقد است: «جبهه مقاومت در حوزه دیپلماسی، به ما قدرت حضور و بروز منطقهای داده است. این یعنی اکنون ایران قدرتی است که میتواند در منطقه آرمانهای خودش را دنبال کند و آرمانهایش خریدار دارد.»
یک همزمانی ناامیدکننده
عراقچی یکی از زخمخوردگان ترامپ در قدرت است. با بُرد رئیسجمهور سابق آمریکا در انتخابات سال ۲۰۱۷ هر آنچه او و سایر اعضای تیم مذاکرهکننده ایران ریسیده بودند پنبه شد با این حال او در پاسخ به سوالی درباره اینکه آیا اگر به گذشته بازگردید همین مسیر را در مذاکرات طی میکنید یا مسیر متفاوتی را در پیش خواهید گرفت میگوید: «در عالم سیاست نمیتوان با فرضیات و اما و اگرها پیش رفت اما فکر میکنم اگر به عقب بازگردیم همین مسیر را پیش خواهیم رفت. این مسیر منجر به توافقی شده است که ترامپ میگوید بدترین توافق تاریخ آمریکاست و تعجب میکنم که چرا وزیر امور خارجه وقت آمریکا میز مذاکره با ایرانیها را ترک نکرد.»
او که به نظر میرسد باید دوران وزارت خود را همزمان با دوره روی کار آمدن دونالد ترامپ پشت سر بگذارد چهار سال پیش و در کشاکش دور پیشین انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در مورد رئیسجمهور بعدی ایالات متحده اینطور گفته بود: «ترامپ نشان داد به چیزی پایبند نیست و هر کاری ممکن است انجام دهد بنابراین ما باید این را بدانیم ولی نکته دوم که از نکته اول مهمتر است اینکه هر کاری هم انجام دهد نتیجهای نخواهد گرفت. ترامپ چهار سال هر کاری خواسته کرده است و خودشان دو سه هفته پیش گفتند دیگر تحریمی نمانده که بخواهیم اضافه کنیم بعد دوباره از سیلاب تحریمهای جدید نام میبرند. مشخص است که میخواهند با فضای روانی ما بازی کنند و نسبت به آینده ناامیدمان کنند.»
عراقچی برخلاف برخی از سیاستمداران ایرانی که ترامپ را تاجری میدانند که حاضر است در ازای دریافتهای دلاری، جوسازیها و غوغاسالاریهای خود را در حالت کنترلشدهای پیش برد معتقد است «ترامپ به هیچ قاعده و اصولی پاینبد نیست» که تجربه ما از اعمال مجدد سهمگینترین تحریمهای آمریکا علیه ایران این موضوع را ثابت میکند؛ اتفاقی که بیم آن میرود با روی کار آمدن مجدد ترامپ منجر به کاهش یا توقف کامل فروش نفت ایران در جهان شود.
نظرات