رئیسی زیر بار فشار جریانات سیاسی و فامیلی است
مسعود زریبافان، چهره سیاسی اصولگرا و از دولتمردان دولت احمدی نژاد، درباره انتظارات برای تغییر و اصلاح کابینه رئیسی گفت،«در ابتدای سال سوم دوره اول هر رئیس جمهور، بهترین زمان برای این اتفاق مهم و ضروری است.»
به گزارش تجارتنیوز، در ادامه گفتگوی مسعود زریبافان، سخنگوی امناء را میخوانید:
رهبر انقلاب سال جدید را سال جهش تولید با مشارکت مردم نامگذاری کردند، این نامگذاریهای پی در پی اقتصادی، چقدر دولت را به بازسازی کابینه و تیم اقتصادی برای پیشبرد اهداف اقتصادی مدنظر رهبری ملزم می کند؟
رهبر انقلاب هر سال براساس شرایط کشور، نامی را برای سال انتخاب میکنند و عملاً این اقدام نوعی سیاست گذاری راهبردی است که انجام می شود تا محور و اولویت فعالیتها در آن سال باشد. در حقیقت طبق قانون اساسی سیاستگذاری برعهده رهبری است و این سیاستگذاری براساس قانون اساسی و شرع صورت میگیرد و برمبنای این سیاستگذاری است که قانون برنامه و قوانین موضوعی دیگر وضع میشوند، لذا هر کسی که مسئول است، برای تحقق سیاستها و راهبردها، از جمله شعار سال که حلّال و راهگشا برای رفع مشکلات و ایجاد زمینه برای پیشرفت کشوراست، باید با تلاش، برنامه ها و فعالیت های خود و سازمان تحت نظر خود را با آن هماهنگ کرده و طبق شعار سال کار خود را به پیش ببرد، به این معنی که، نام و شعار سال چراغ راه مسئولین در آن سال و حتی سالهای بعد است و قطعاً به عنوان یک راهبرد شرعی و قانونی به لحاظ اینکه توسط رهبری و به استناد اختیاراتی که قانون اساسی به رهبری داده، تعیین وابلاغ شده، باید مورد توجه و اهتمام همه مسئولین در ردهها و سطوح مختلف قرار بگیرد.
از اینرو قطعاً دولت رئیسی که مدعی و انصافاً خود را ملتزم به اجرای فرامین رهبری میداند، باید بیش از دولتهای دیگر به این نامگذاریها توجه کند و خودش و برنامههایش را منطبق و هماهنگ با آن به پیش ببرد و اگردر این زمینه مشکلی و یا کم کاری وجود دارد آن را رفع و برای تحقق حداکثری آن شعار تلاش کند.
به نظر میرسد یکی از راهکارهای مورد نیاز شرایط فعلی، تغییر و تحول در کابینه است. به نظر شما رئیسی در راستای عمل به شعار سال نیاز به بازسازی و یا اصلاح کابینه دارد؟
وقتی سیاست، راهبرد و یا قانونی تصویب و ابلاغ میشود، مسئول و مجری، که با آن هماهنگ نیست، ابتدا توجیه کند و اگر این اتفاق نیفتاد باید توسط مسئول ارشد تغییر داده شود. به این معنی که دولت نباید به دنبال تغییر سیاست و قانون برود بلکه باید به دنبال تغییر فردی برود که با آن سیاست، راهبرد و قانون هماهنگی ندارد و این یعنی برنامه محوری نه شخص محوری.
برخی مجریان اعتقاد به برخی قوانین ندارند، برخی اعتقاد دارند ولی توانایی اجرای آن را ندارند و برخی همراهی نمیکنند، در این شرایط، دولتی که دلسوز مردم و نظام است و در خط ولایت و رهبری قرار دارد، باید این افراد را تغییر دهد.
فکر می کنید در بخش های دیگر از جمله سیاست داخلی و خارجی، نیازمند بازسازی کابینه هستیم؟ و از طرفی بازسازی در سال آخر دولت چقدر تاثیرگذار است؟
معمولاً دولتها در چهار سال دور اول، برای اینکه موفق شوند و به شعارها و اهدافی که زمان انتخابات دادهاند، دست پیدا کنند، باید عملکرد مثبت و قابل توجهی داشته و ارائه بدهند. ممکن است ابتدای کار دولتی سرکار آمده، برخی افراد حاضر در این دولت باهم کار نکرده و ازتوان یکدیگر اطلاع دقیق و کاملی نداشته باشند، بعد از مدتی که باهم کار کردند متوجه نقاط ضعف و قوت و توان هماهنگی یک دیگر میشوند و در این وضعیت است که ضرورت استمرار و یا تغییر در دولت، خود را نشان می دهد و قطعا ضرورت و تکلیف شرعی و قانونی ایجاب میکند که فراتر از دوستیها، خویشاوندیها و جناح بندیها، هم دانشکدهایها و مصلحت اندیشیها، با تدبیر و برای به کارگیری بهترین افراد متعهد، متخصص، کارآمد، باانگیزه، انقلابی و ولایی و هماهنگ اقدام شود.
در ابتدای سال سوم دوره اول هر رئیس جمهور، بهترین زمان برای این اتفاق مهم و ضروری است . در حال حاضر نیز که یک سوم عمر دولت سیزدهم باقی مانده، وقت خوبی است که رئیس جمهور ارزیابی کند مجموعه دولت با اهدافی که او درانتخابات ریاست جمهوری تعریف کرده و قولهایی که به مردم داده، چه میزان همخوانی داشته و به نتیجه رسیده است. اگر فردی و یا بخشی از مجموعه دولت نمره قابل قبولی کسب نکرده، در خصوص آن تصمیم گیری شود.
البته ممکن است برخی افراد و جریانات سیاسی، جناحی و حزبی و حتی فامیلی بخواهند خود و نیروهای خود را به رئیس جمهور تحمیل و در ایجاد تحول و تغییر در مجموعه دولت، خواسته یا ناخواسته، مانع ایجاد کنند، که البته زیر بار اینگونه تحمیل ها رفتن درشأن دولت اسلامی نیست.
به عبارت دیگر ممکن است برخی جریانات بگویند: ما از آقای رئیس جمهور در انتخابات ریاست جمهوری حمایت کرده ایم و باید در کابینه و دولت ایشان سهم داشته باشیم و با این ادعا مانع شایسته سالاری در دولت شوند زیر بار اینگونه تحمیل ها رفتن را در شأن دولت اسلامی نمی دانم.
در گذشته مشاهده کردیم که دولت و یک وزیر میخواهد مسئول یک سازمان را تغییر بدهد اما فلان جریان سیاسی در مجلس و بیرون مجلس فشار آورد و مانع آن شد. نتیجه اینکه آن سازمان که وظیفه مهمی در خدمت به مردم برعهده دارد، ماههاست که از کارآیی افتاده است.
این رفتار نه برای دولت و نه برای آن جریان سیاسی خوب نیست و قطعا هر وقفهای که بخاطر این مداخلات غیر موجه و غیر قانونی در خدمت رسانی به اقشار خاصی رخ بدهد، تبعات شرعی و قانونی آن متوجه مسئولین مربوطه و آن جریان سیاسی است.
معتقد هستم در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ کسی و جریانی نمیتواند مدعی شود که به صرف حمایت او، رئیسی حمایت شده است. بلکه مردم ولایی و انقلابی با تشخیص خودشان پشت سر رئیسی قرار گرفته و به او رای اعتقادی دادند و به این لحاظ رئیسی وامدار هیچ فرد و جریانی نیست و فقط و فقط وامدار مردم و رهبری است.
لذا انتظار این است که رئیسی که پیشتر هم گفته بود: "ما با کسی عقد اخوت نبسته ایم و بر سر مصالح انقلاب، نظام و مردم با کسی تعارف نداریم" به توقع اشخاص و جریانات سیاسی مدعی در به کارگیری افراد و در تغییر و تثبت افراد در مسئولیت ها، اعتنا نکند. بلکه بر اساس رهنمودهای رهبر معظم انقلاب و مطالبات مردم و بر اساس شایسته سالاری عمل کند واگر این اتفاق صورت بگیرد، قطعاً رئیس جمهور و دولت او میتواند به موفقیتهای بیشتری دست پیدا کند.
شورای ائتلاف و شورای وحدت از جمله مدعیان حمایت از رئیسی برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری بودند…
البته همه جریانها مدعی حمایت از رئیسی هستند، اما به نظر من آنها در رایآوری او سهمی نداشتند. در زمان انتخابات وقتی گرایش مردم ولایی و انقلابی به آقای رئیسی در انتخابات ۱۳۹۶ به گونه ای رخ نشان داد و در ۱۴۰۰ بیشتر شد و رای آوری آقای رئیسی حسب نظرسنجی های مختلف قطعی به نظر می رسید، جریانات مختلف هم به نوعی از رئیسی حمایت و حتی برخی برای عقب نیفتادن از قافله مردم، خود را مجبور به حمایت از او مشاهده کردند.
اتفاقا شورای ائتلاف ابتدا هم در انتخابات ۱۳۹۶ و هم در انتخابات ۱۴۰۰ نظرش روی فرد دیگری بود. اما وقتی گرایش مردم به رئیسی را به مراتب خیلی بیشتر از فرد مورد نظر خودشان دیدند، دیرتر از دیگران اما برای جبران این دیرکرد، پر سر و صدا، از آقای رئیسی حمایت کرد.
لذا شورای ائتلاف نمیتواند هیچ ادعایی در این زمینه داشته باشد. کما اینکه بقیه هم نمیتوانند ادعایی داشته باشند چرا که اگر این جریانها هم نبودند مردم به رئیسی رأی میدادند، بعد از این هم اگر رئیسی و دولت او عملکرد خوبی داشته باشند، مردم در دور بعد نیز به او رأی خواهند داد. تجربه ادوار گذشته نشان داده که مردم در انتخابات ریاست جمهوری، توجهی به نظر جریانات و احزاب سیاسی ندارند. به عبارت دیگر در انتخابات ریاست جمهوری مردم به خود فرد کار دارند نه اینکه چه حزب و جریانی از او حمایت می کند.
رئیسی باید حسب بررسی و ارزیابی دقیق عملکرد اعضاء دولت و مسئولین سازمان های مهم و فارغ از فشار افراد و جریانات مختلف سیاسی در حفظ افراد کارآمد، متخصص، متعهد، انقلابی و ولایی وهماهنگ با رویکردهای مجوعه دولت و تغییر افراد فاقد کارآمد، غیر متخصص، فاقد تجربه لازم و ناهماهنگ با رویکردهای مجموعه دولت، به تکلیف شرعی و قانونی خود در قبال نظام، مردم و کشور عمل کند.
نظرات