روایت اکونومیست از ظهور سوسیالیسم جدید
اکونومیست در سرمقاله تازهترین شماره خود در شانزدهم فوریه با اشاره به ظهور دوباره سوسیالیسم مینویسد: اگرچه سوسیالیستهای جدید به دنبال تغییر شرایط هستند اما نسخهای که آنها در نظر گرفتهاند پاسخ مناسبی به مشکلات سرمایهداری نیست.
به نظر میرسید، پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروری در سال 1991، نبرد میان ایدئولوژیها در قرن بیستم به پایان رسید و سرمایهداری برنده این جنگ بود.
به گزارش تجارتنیوز به نقل از اکونومیست ، امروز 30 سال از آن زمان میگذرد و نوع جدیدی از سوسیالیسم در حال ظهور است. در آمریکا الکسندریا اوکازیو-کورتز، نماینده کنگره و در بریتانیا، جرمی کوربین، رهبر تندروی حزب کارگر از محبوبیت خاصی برخوردار هستند.
به عقیده نویسنده گزارش، سوسیالیسم با طرح انتقاداتی از آنچه در جوامع غربی به وجود آمده، در حال بازگشت است. در حالی که سیاستمداران جناح راست دست از جنگ بر سر ایدهها برداشتهاند و به میهنپرستی افراطی روی آوردهاند، چپگرایان بر نابرابری، مشکلات مربوط به محیط زیست و محول کردن قدرت به شهروندان به جای نخبگان تمرکز کردهاند.
اگرچه ظهور دوباره چپ ممکن است برخی از مشکلات را حل کند، اما بدبینی آن در قبال دنیای مدرن بیش از حد افراطی است.
با این حال، تجدید حیات سوسیالیسم مسئلهای است که باید به آن توجه کرد. در دهه 1990، احزاب چپگرا معتدلتر شدند. رهبران بریتانیا و ایالات متحده، تونی بلر و بیل کلینتون ادعا کردند که راه سومی را در پیش گرفتهاند که تطابق میان دولت و بازار را به دنبال دارد.
تونی بلر، نخستوزیر بریتانیا، در سال 1994 و همزمان با برانداختن تلاش حزب کارگر در مورد مالکیت دولتی شرکتها اعلام کرد که این سوسیالیسم من است. با این حال هیچکس، بهویژه سوسیالیستها فریب نخوردند.
بسیاری از سوسیالیستهای جدید، جوان هستند و از نگاه آنها امروز این راه سوم به بنبست رسیده است. بر اساس نظرسنجی گالوپ، 51 درصد از آمریکاییهای 18 تا 29 ساله دیدگاه مثبتی نسبت به سوسیالیسم دارند.
در انتخابات مقدماتی ریاستجمهوری در سال 2016، جوانان بیش از آنکه به هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ رای داده باشند، به برنی سندرز رای داده بودند.
در فرانسه نیز یکسوم رایدهندگان زیر 24 سال، در انتخابات سال 2017 به نامزد چپ افراطی رای دادند. اما همه طرفداران سوسیالیسم جوان نیستند. به عنوان مثال، بسیاری از حامیان جرمی کوربین در بریتانیا همسن او هستند.
طی 40 سال گذشته نابرابری در غرب افزایش یافته است. به عنوان مثال، در آمریکا میانگین درآمد یک درصد پردرآمد جامعه حدود 242 درصد افزایش یافته که این رقم در حدود 6 برابر بیشتر از درآمد قشر متوسط جامعه است.
سوسیالیستهای جدید معتقدند که نابرابری افزایش یافته و از کنترل خارج شده است؛ بهگونهای که اقتصاد در خدمت منافع قشر خاصی قرار گرفته است. به عقیده چپگرایان جدید، وظیفه دولت این است که بار دیگر جامعه را به تعادل برساند و سلسلهمراتب حاکم بر اقتصاد و جامعه هم باید دموکراتیزه شود.
به باور نویسنده، اگرچه همه اهداف سوسیالیستها افراطی نیستند اما چپگرایان جدید در برخی از بخشهای آسیبشناسی دچار اشتباه هستند و نسخههای آنها مشکلی را حل نمیکند.
به عنوان مثال در مورد نابرابری باید گفت که در بازه زمانی 2005 تا 2015 و پس از اصلاح مالیاتی، نابرابری درآمدی در ایالات متحده کاهش یافت. متوسط درآمد واقعی خانوادهها در سه سال منتهی به 2017، حدود 10 درصد بیشتر شد. اگرچه بسیاری متفقالقول هستند که وضعیت اشتغال بیثبات است، اما واقعیت این است که در سال 2017، به ازای هر 100 آمریکایی 25 تا 54 ساله، 97 نفر در مشاغل تماموقت داشتهاند. در حالی که این رقم در سال 2005، تنها 89 نفر بوده است.
سوسیالیستهای جدید همچنین درک درستی در مورد افکار عمومی ندارند. دیدگاه آنها در مورد اینکه مردم از نابراری خشمگین هستند، احساس میکنند کنترل زندگی خود را از دست دادهاند و فرصتهایشان در مقایسه با گذشته کم شده، درست است. با این حال، به نظر نمیرسد تمایل افراطی در مورد توزیع مجدد درآمد وجود داشته باشد.
گزارشها نشان میدهد، حمایت آمریکاییها از توزیع مجدد داراییها در مقایسه با سال 1990 بیشتر نشده است. همچنین با برخی اقداماتی که دولتها انجام دادهاند، مردم بریتانیا در حال حاضر، احساس بهتری در مورد ثروتمندان دارند.
نویسنده تاکید میکند که اگر تشخیص سوسیالیستها تا این حد بدبینانه باشد، به این ترتیب نسخههایی که آنها میپیچند هم دچار مشکل است که میتواند از نظر سیاسی پرریسک و خطرناک باشد.
سوسیالیسم جدید به دنبال تغییر شرایط است؛ اما همچون سوسیالیسم قدیم از نبود یک اقدام جمعی رنج میبرد و نسبت به تواناییهای فردی تردید دارد. این مشکلی است که لیبرالها باید با آن مقابله کنند.
جدیدترین مطالب این نشریه انگلیسی را میتوانید در سلسله گزارشهای اکونومیست ملاحظه کنید.
نظرات