اقتصاد مرگ؛ چالش زندگی و ارزندگی
امروز میخواهیم کمی در مورد مرگ و ارتباط آن با اقتصاد صحبت کنیم. البته فلسفه زندگی یا جهان پس از مرگ، موضوع بحث امروز ما نیست. موضوع صحبت امروز مربوط به تاثیرات اقتصادی پدیدهای به نام مرگ است. به طور قطع هیچکس نمیداند کجا، چطور و چه زمان میمیرد. اما در مورد دو چیز مطمئن
امروز میخواهیم کمی در مورد مرگ و ارتباط آن با اقتصاد صحبت کنیم. البته فلسفه زندگی یا جهان پس از مرگ، موضوع بحث امروز ما نیست. موضوع صحبت امروز مربوط به تاثیرات اقتصادی پدیدهای به نام مرگ است. به طور قطع هیچکس نمیداند کجا ، چطور و چه زمان میمیرد. اما در مورد دو چیز مطمئن هستیم: اول آن که همه بالاخره خواهند مرد و دیگر آن که مرگ بر اقتصاد تاثیر میگذارد، خیلی بیشتر از چیزی که در نگاه اول به نظر میرسد.
افزایش امید به زندگی و رشد اقتصادی
یک رابطه معنادار (از نوع لگاریتم طبیعی) میان افزایش سطح درآمد و طول عمر وجود دارد. هر چه سطح درآمد بیشتر شود، امید به زندگی در مردم افزایش پیدا میکند.
این نتیجه چندان دور از انتظار نیست. مردمی که درآمدشان بیشتر باشد، به امکانات بهداشتی و درمانی بیشتری دسترسی خواهند داشت، غذای سالمتری میخورند، خودروی امنتر سوار میشوند و زندگی آسودهتری دارند. همین موضوع طول عمر آنها را افزایش میدهد.
اما برعکس این گزاره نیز جالب است. وقتی طول عمر مردم بیشتر میشود، سطح درآمد جامعه هم افزایش مییابد:
بیشتر جمعیت زیر 18 سال درآمد ندارند. از بیست سال به بالا، با زیاد شدن سن سطح درآمد مردم افزایش پیدا میکند. مردمی که بیشتر عمر میکنند وقت بیشتری برای کار کردن دارند. همچنین با گذشت زمان و افزایش تجربه، کیفیت کار مردم نیز رشد خواهد کرد.
وقتی طول عمر مردم بیشتر میشود، سطح درآمد جامعه افزایش مییابد.
از طرف دیگر وقتی مردم اطمینان پیدا میکنند که عمری طولانی خواهند داشت، تمایلشان برای سرمایهگذاری بلندمدت و ایجاد کسبوکارهای جدید افزایش پیدا خواهد کرد. این کسبوکارها میتوانند طول عمری بیشتر از طول عمر موسسهایشان داشته باشند. برای مثال طول عمر شرکتهای فورد و لامبورگینی از طول عمر هنری فورد و فروچیو لامبورگینی بیشتر است.
افزایش سطح درآمد تامین بودجه لازم برای تحقیق روی دارو و روشهای درمانی را نیز سادهتر میکند.
افزایش امید به زندگی در ایران
در بریتانیا افزایش سطح بهداشت و امید به زندگی باعث شد که مردم وقت بیشتری برای کار داشته باشند. همین موضوع منجر به جهش اقتصادی این کشور شد. در کشورهایی مثل ایران، قطر، عراق، بحرین و عربستان این افزایش سطح درآمد بود که باعث جهش در شاخص امید به زندگی شد.
در دهه 1340 امید به زندگی در ایران 41 سال بود. در همان زمان مردم دنیا به طول عمر 52.5 سال امید داشتند. شروع جنگ تحمیلی باعث شد که امید به زندگی در مردم ایران و عراق کاهش پیدا کند. در دهه 1370 امید به زندگی ایران به میانگین جهانی رسید و ایرانیها به زندگی بالای 65 سال امیدوار شدند. حالا امید به زندگی در کشور ما 4 سال بیشتر از میانگین جهانی و برابر 75.4 سال است. بهتر شدن اوضاع اقتصادی، مهمترین دلیل به تعویق افتادن مرگ برای ایرانیان است.
بازار مصرف کهنسالان
در سال 1356 نیمی از مردان ایرانی میتوانستند به سن بیشتر از 65 سال برسند. 53.5 درصد زنان نیز توانسته بودند عمر بیشتر از 65 سال را تجربه کنند. در سالهای جنگ، 60 درصد زنان ایرانی به سن بالای 65 سال میرسیدند. اما فقط 32 درصد مردان میتوانستند چنین عمر طولانیای را تجربه کنند. در دهه هفتاد شرایط برای مردان ایران عادی شد. امروزه 83 درصد مردان و 88 درصد زنان ایرانی موفق شدهاند بیشتر از 65 سال زنده بمانند. این موضوع تاثیرات مثبتی بر اقتصاد کشور گذاشته است.
درست است که جمعیت بالای 65 سال معمولا کار نمیکنند و نیروی مولد اجتماع نیستند، اما آنها هنوز هم برای اقتصاد مفیدند. این جمعیت بیشتر و راحتتر از جمعیت جوان خرید میکنند.
جمعیت کهنسال برای اقتصاد مفیدند.
مثلا برای افراد مسن، تصمیمگیری برای خرید خودرو سادهتر است: آنها پول بیشتری دارند، استفاده از وسایل نقلیه عمومی یا پیادهروی برایشان دشوارتر است، تمایلشان برای پسانداز برای آینده کمتر است و میخواهند اواخر عمر را در رفاه بیشتری بگذرانند.
در یک اقتصاد پویا، سالمندانی که به اندازه کافی حقوق بازنشستگی و پسانداز دارند، بعد از خارج شدن از بخش تولید و خدمات ، تنها بار اضافه نخواهند بود و به رونق بازار مصرف کمک خواهند کرد.
سالمندان، سمبل امید برای جامعه
یکی دیگر از تاثیرات مثبت سالمندان بر اقتصاد، افزایش امید در نیروهای جوان است. تصور کنید که میخواستید در سن 20 سالگی آغاز به کار کنید و متوجه میشدید که امید به زندگی برای شما تنها 40 سال است. در این حالت بیمه بازنشستگی و عمر، برایتان بیمعنی بود. همچنین خیلی بعید بود که بخشی از 20 سال باقیمانده عمر را برای تحصیل و ارتقای مهارتها صرف کنید. شاید حتی خودرو، مسکن و دیگر داراییهای خود را بیمه نمیکردید. سرمایهگذاریهای بلندمدت نیز برای شما منطقی نبود.
اما حالا میدانید احتمال رسیدن به سن 75 سالگی زیاد است. یعنی بعد از بازنشستگی بیش از سه دهه دیگر عمر خواهید کرد. به این ترتیب ذهنیتتان نسبت به بیمه و پسانداز متحول خواهد شد.
مشکلات طول عمر زیاد
اما چه میشود اگر درصد زیادی از مردم طول عمری بیش از 90 سال داشته باشند؟ همین امروز هم تعداد زیادی از مردم جشن تولد 90 سالگی را تجربه میکنند. در چنین جامعهای بیماریهای مربوط به کهنسالی مثل آلزایمر و دیابت همهگیر خواهد شد. این بیماران میتوانند مدت زیادی زنده بمانند، اما بیماری آنها هزینه زیادی را به جامعه تحمیل میکند.
وقتی بیشتر مردم بر اثر مرگ طبیعی و کهنسالی از دنیا میروند، ممکن است در سال آخر عمرشان بیشتر از تمام طول عمر، برای درمان هزینه کنند. معمولا دولت یا شرکتهای بیمه این هزینه را پرداخت میکنند. در این مورد سالمندان با وجود نیاز شدید به مراقبتهای پزشکی، بازاری پویا برای خدمات و کالاهای درمانی ایجاد نخواهند کرد. اخلاق پزشکی با بهرهبرداری از این بازار در تضاد است.
هزینههای بعد از مرگ
یکی از جنبههای اقتصادی مرگ، کسبوکارهایی است که بر اساس مرگ شکل میگیرند. از خرید قبر و تدفین گرفته تا مراسمهای یادبود سوم، هفتم، چهلم، سالگرد و غیره. در تهران هزینه اجاره مسجد برای یک مراسم ترحیم میتواند از 300 هزار تا 3 میلیون تومان متغیر باشد.
برخی از مردم دوست دارند برای پذیرایی نیروی خدماتی استخدام کنند. خرما، شیرینیهای مخصوص، گل، لباس و پرچمهای مشکی، گلاب، حلوا، میوه، شربت و اسفند نیز از کالاهایی است که بازارشان به مرگ بستگی دارد. قرائت قرآن، مرثیهسرایی و سخنرانیهای مذهبی نیز هزینه دارد.
یکی از جنبههای اقتصادی مرگ، کسبوکارهایی است که بر اساس مرگ شکل میگیرند.
آرامگاه و سنگ قبر، چاپ آگهی و اعلامیه، وسیله ایاب ذهاب به قبرستان و مساجد، گوسفند قربانی، مشاورههای روانشناسی برای بازماندگان و حتی ساختن کلیپ و مستند در مورد متوفی از دیگر هزینههای احتمالی مرگ است.
از نظر شرعی غذا خوردن در خانه بازماندگان مکروه است و حتی توصیه شده که تا سه روز برای خانواده داغدار غذا بفرستند. با این وجود در عرف، هزینه خوردوخوراک مهمانان بر دوش خانواده عزادار است. تمام این موارد میتواند هزینه مرگ را بالا ببرد و بازماندگان را به زحمت بیندازد.
امروزه شرکتهای زیادی برای ارائه خدمات ترحیم و تدفین به ثبت رسیدهاند.
کم کردن هزینههای بعد از مرگ
دست متوفی بعد از مرگ از اموال و داراییهایش کوتاه خواهد شد. با این وجود برای بیشتر مردم مهم است که بدانند بعد از مرگ چه اتفاقی برای اموالشان میافتد. معمولا هزینههای ترحیم را از اموال متوفی بر میدارند. در تهران این هزینهها میتواند از 10 تا 100 میلیون تومان باشد.
برای آن که هزینههای گزاف و بیدلیل ترحیم کم شود و این پول در مواردی مفیدتر مانند خیریه به مصرف برسد، بهترین راه، نوشتن وصیتنامه است. متوفی میتواند در وصیتنامه، بازماندگان را از خرجهای بیدلیل مانند ساخت کلیپ، خرید قبر گرانقیمت و اجاره سالن پذیرایی لوکس، منع کند.
حساب بانکی بعد از مرگ
داراییهای متوفی، مانند مسکن، خودرو، طلا و غیره، بر اساس قانون به وارثها تعلق خواهد گرفت. اما تکلیف حساب بانکی او چه خواهد بود؟ آیا بازماندگان میتوانند از حساب او پول بردارند؟
قانون هیچ وکالتی به بانک نداده است که بتواند در اموال متوفی دخل و تصرف کند. بانک حق ندارد حساب مردگان را مسدود کند، از آنها مالیات فوت کسر کند یا تحویل دارایی به وارثان قانونی را عمدا به تعویق بیندازد.
با این حال در بیشتر بانکها اتفاقهایی شبیه به این میافتد. بانک ممکن است حساب فرد را مسدود کند و دیگر سودی به سپرده او ندهد و با طولانی کردن فرایند تحویل سپرده، از پولهای بدون بهره مردگان لذت ببرد. این کار خلاف قانون است و بازماندگان میتوانند از بانک متخلف شکایت کنند.
بانک حق ندارد حساب مردگان را مسدود کند، از آنها مالیات فوت کسر کند یا تحویل دارایی به وارثان قانونی را عمدا به تعویق بیندازد.
این کلاهبرداری بانکی از آنجا ناشی میشود که:
- مردم از قانون و مسائل حقوقی خبر ندارند.
- به دلیل شرایط سخت روحی تخلفات را پیگیری نمیکنند.
- رسیدگی به اموال متوفی را زشت میدانند.
- دستکم تا مدتی به سراغ اموال و داراییهای شخص مرده نمیروند.
- قوانین به اندازه کافی ساده، شفاف و برنده نیستند.
- …
این موضوع باعث شده است که فضایی مناسب برای کلاهبرداریها و تخلفهای مالی پیرامون مرگ شکل بگیرد.
پدیدهای مثبت به نام مرگ
بیشتر مردم از مرگ وحشت دارند و از فوت عزیزانشان ناراحت میشوند. این احساسات کاملا قابلدرک و محترم است. ولی مرگ برای اقتصاد جهان فایده دارد. بسیاری از خریدها و تولیدهای ما با هدف به «تاخیر انداختن مرگ» صورت میگیرند. تلاش برای بقا قویترین محرک برای تصمیمگیری است. خریدهایی مثل غذا، مسکن، بیمه و دارو، واکنشی به پدیده مرگ است که اقتصاد جامعه را به پیش میبرد.
از فواید مرگ برای اقتصاد میشود به جایگزین شدن نیروهای قبلی با نیروهای جدید اشاره کرد. نیروهایی که با فکر و ایدههای تازه و لبریز از نشاط و انرژی، موتور اقتصاد را به پیش میبرند. اگر قرار بود که نمیریم و جایگاهمان را از دست ندهیم، پیش از ما هم کسی نمیمرد و ما نمیتوانستیم جایگاهی پیدا کنیم.
در کار جهان اگر وفایی بودی
نوبت به تو خود نیامدی از دگران
ارزندگی زندگی
یکی از مهمترین کاربردهای مرگ این است که زمان را برای همه محدود میکند. چیزی که محدود نباشد ارزش نخواهد داشت. به خاطر همین کمیاب بودنِ زمان است که ما میتوانیم زمانمان را به دیگران بفروشیم. بازار فروش زمان ، نام دیگر بازار کار است.
از سوی دیگر چون زمان ما محدود است، میتوانیم به خود جسارت کارهای بزرگ بدهیم، تصمیماتی بزرگ بگیریم و برای رسیدن به آرزوهای بزرگمان تلاش کنیم. میتوانیم برای خودمان فهرست «صد کار که باید قبل از مرگ انجام داد» درست کنیم و یکیک آرزوهایمان را محقق کنیم.
نعمت مرگ جامعه را به پیش میبرد و به زندگی ارزش میدهد. مهم نیست کجا، چطور و چه زمان بمیریم. مهم این است که در طول زندگی کجا، چطور و چه زمان به جامعه خدمت کرده باشیم. آیا یقین داریم که ما یکی از آنهایی بودیم که عمر طولانیشان باعث بهبود شرایط اقتصادی و ارتقای سطح زندگی مردم جهان شده است؟ یا عمر طولانی ما تنها باری بوده است بر دوش جامعه؟
نظرات