شغلهای آینده چگونه خواهند بود؟
جنجالیترین خبر فناوری امروز که در رسانهها سروصدا بسیاری به پا کرد، اعطای حق شهروندی به رباتی به نام «سوفیا» در عربستان صعودی بود. هرچند این اقدام از نگاه بسیاری از کارشناسان، کمی زیادهروی است اما یک واقعیت را بیان میکند. ما به آیندهای مملو از رباتها بیش از آنکه به نظر میآید نزدیک هستیم.
جنجالیترین خبر فناوری امروز که در رسانهها سروصدا بسیاری به پا کرد، اعطای حق شهروندی به رباتی به نام «سوفیا» در عربستان صعودی بود. هرچند این اقدام از نگاه بسیاری از کارشناسان، کمی زیادهروی است اما یک واقعیت را بیان میکند. ما به آیندهای مملو از رباتها بیش از آنکه به نظر میآید نزدیک هستیم. آیندهای که در آن رباتها جای انسانها را خصوصا در بازار کار خواهند گرفت. اما اگر رباتها به جای انسان شغلها را تسخیر کنند، چه اتفاقی میافتد؟ کارشناسان این حوزه و کسانی که آیندهپژوهی میکنند، معتقدند با اینکه رشد فناوری رباتیک در کوتاهمدت به بیکاری منجر خواهد شد، اما در طولانیمدت شغلهایی به وجود خواهند آمد که جبران این بیکاری را میکنند. اما سوال اینجاست این شغل چگونه خواهند بود؟
تصویر آینده
من تصور عجیبی از آینده دارم. پیشرفتهای فناوری در چند سال اخیر، تصویر آینده را به نحوی بدیع تغییر دادهاند. ما امروز بیش از هر زمانی دیگری به دنیایی پیشرفته و مملو از رباتها نزدیک هستیم. البته شاید با خود بگویید این حرف بدیهی است. معلوم است که هر چه جلوتر برویم، به مقصد از پیش تعیین شده نزدیکتر میشویم. البته که این حرف درست است. اما آنچه تغییر کرده، سرعت رشد، روند پیشرفت و مدتزمان باقیمانده تا آن آینده متصور است.
تا پنج سال پیش، آینده متصوری که پر از رباتها و دنیای هوشمند باشد، شاید 50 سال با ما فاصله داشت. اما پیشرفتهای فناوری بهخصوص در حوزه هوش مصنوعی، این آینده را بسیار نزدیکتر کرده است. امروز احتمالا فقط ۲۰ سال با چنین آیندهای فاصله داریم.
آنچه تغییر کرده، سرعت رشد، روند پیشرفت و مدتزمان باقیمانده تا آن آینده متصور است.
انسانها همواره از چیزهایی که نمیدانند و نمیشناسند هراس دارند. آنچه از آینده میدانیم، یک پیشبینی و تصور است. تخمین میزنیم که آینده چگونه خواهد بود. برخی نگران آخرالزمان فناورانه هستند. برخی از بیکاری ناشی از رشد فناوری واهمه دارند. اینها ترسهایی بهجا هستند. ریشه همه آنها هم فقط در ناشناخته بودن آینده نیست. بلکه نتیجه منطقی ترکیب رفتارهای انسانی با پیشرفتهای فناوری است.
گذشته چراغ راه آینده
پیشرفت فناوری و ورود آن به صنایع از آغاز انقلاب صنعتی تا به امروز، همواره و حداقل در کوتاهمدت به بیکاری منجر شده است. اما بازار خودمتعادلشونده است. از این روی، پارامترهای بازار کار به نحوی تغییر کردند که در نتیجه همین پیشرفتها، شغلهای جدید به وجود آمدند. شغلها و خدماتی که پیش از آن تصورش هم ممکن نبودند یا اینکه صرفا برای طبقه مرفه در دسترس بودند.
خدماتی مثل پرستاری از کودکان و بزرگسالان، خدمتکار منزل و راننده شخصی آنقدر گران بودند که صرفا افراد ثروتمند از عهده آنها برمیآمدند. اما پیشرفت فناوری باعث افزایش تولید ثروت در جامعه و رشد بدنه اقتصاد شد و هم شغلهای جدیدی ایجاد کرد و هم خدماتی را که قبلا لوکس محسوب میشدند، در دسترس عموم مردم قرار داد.
پیشرفت فناوری باعث افزایش ثروت در جامعه شد و هم شغلهای جدید ایجاد کرد و هم خدماتی را که قبلا لوکس محسوب میشدند، در دسترس عموم قرار داد.
سوالی که مطرح میشود این است: این بار پیشرفت فناوری چه شغلهای جدیدی را ایجاد خواهد کرد؟ شاید ما هنوز نتوانیم این شغلها را حتی تصور کنیم. اما با کمی تامل احتمالا بتوان تصویر محوی از آنها به دست آوریم.
رباتها، تهدید مشاغل از مدیران تا کارگران
هر خودروی خودران یک راننده را بیکار میکند. رباتها جای کارگرهای ساده را میگیرند و این هنوز از نتایج سحر است. سیستمهای هوش مصنوعی با شتابی در حال پیشرفت هستند که نه تنها شغلهای دست پایین، بلکه شغلهای دست بالا با درآمدهای بالا نیز حذف خواهند شد. هوش مصنوعی ما را قادر به ساخت سیستمهایی خواهد کرد که میتوانند تحلیل کنند، برنامه بنویسند، طراحی کنند، مقاله و کتاب بنویسند و حتی به مدیریت سازمان بپردازند.
هر خودروی خودران یک راننده را بیکار خواهد کرد.
رایجترین شغل در آمریکا در سال ۱۹۲۹، رانندگی بود. وقتی دیگر رباتها رانندگی، آشپزی و کشاورزی کنند و حتی پزشک باشند، شغلهای رانندگی، آشپزی، کشاورزی و پزشکی چه تغییری خواهند کرد؟ چه اتفاقی بر سر صاحبان این مشاغل خواهد آمد؟
راهحلها
موسسه تحقیقاتی فارستر (Forrester Research Inc) در یک مطالعه جامع به این نتیجه رسیده است که احتمالا ۲۵ میلیون شغل در ۱۰ سال آینده در آمریکا از بین خواهند رفت. این عدد ۳ برابر تعداد شغلهای از بین رفته پس از بحران اقتصادی در سال ۲۰0۸ است. مهم نیست شغل شما چه باشد. در چند سال آینده، بخشی از کار شما یا تمام آن توسط رباتها یا سیستمهای هوشمند انجام خواهد شد.
به همین دلیل است که صاحبنظران بسیاری همچون بیل گیتس، بنیانگذار شرکت مایکروسافت و مارک زاکربرگ بنیانگذار فیسبوک از لزوم ایجاد یک سیستم دولتی برای پرداخت « درآمد تضمینشده حداقل » حرف میزنند. درآمد تضمینشده حداقلی یا مالیات منفی ، از سوی اقتصاددانهایی چون میلتون فریدمن برای کاهش فقر مطرح شده است. انجام چنین کاری اگر غیرممکن نباشد، بسیار سخت است. شاید دولتها مجبور شوند برای تأمین بودجه این کار، از شرکتهای بکار گیرنده ماشینها و رباتها، متناسب با گستردگی استفاده از آنها، مالیات اضافه دریافت کنند.
ولی شاید راهحل دیگری نیز وجود داشته باشد. راهحلی که نه دولتها، بلکه خود شرکتها و صنایع، مجری آن باشند. اگر صنایع از همین الان تغییرات را ببینند، میتوانند شروع به طراحی شغلهای جدید کنند. شغلهایی که در جهان مملو از رباتها همچنان معنادار باشند.
زمان، مشکل دنیای امروز
تجربه مشابهی پس از انقلاب صنعتی روی داد و شغلهای جدید خلق شدند. مشکل امروز، « زمان » است. در آن موقع حدود ۱۰۰ سال زمان برای ایجاد شغلهای جدید وجود داشت. اما این بار مسئله بغرنجتر است. امروز فقط ۱۰ تا ۱۵ سال برای تغییر سیستم و ایجاد این شغلها زمان داریم. به همین دلیل این بار قضیه بسیار متفاوت از دوران انقلاب صنعتی و پس از آن است.
۱۰ تا ۱۵ سال زمان، یعنی اینکه بچههایی که امروز دوران ابتدایی مدرسه را میگذرانند، موقعی که بخواهند وارد دانشگاه شوند، با دنیایی رباتیک روبهرو خواهند بود. البته شرایط در کشور ما کمی فرق میکند اما تصویر کلی همینگونه است. زمانی که این کودکان میخواهند وارد بازار کار شوند، بیکاری گسترده شده است و احتمالا افسردگی و بسیاری از مشکلات دیگر در پرانرژیترین سالهای زندگی آنها، گریبانشان را گرفته است.
در انقلاب صنعتی حدود ۱۰۰ سال زمان برای ایجاد شغلهای جدید زمان داشتیم. اما امروز فقط ۱۰ تا ۱۵ سال برای تغییر سیستم و ایجاد این شغلها فرصت داریم.
اگر صنایع از همین امروز به فکر تغییر شکل مشاغل باشند، شاید بتوان علاج واقعه را قبل از وقوع کرد. اگر مدیران خلاق باشند، نهتنها میتوانند محیطی ایجاد کنند که مردم کار را دوست داشته باشند، بلکه میتوانند شغلهایی به وجود آورند که جای هزاران شغلی که به واسطه فناوری حذف شده را پر کنند.
کلید جلوگیری از یک آینده بدون شغل، کشف دوباره این حقیقت است که چه چیزی از ما یک انسان میسازد. چه چیزی را نمیتوان با فناوری جایگزین کرد. از این طریق میتوان نسل جدید شغلها با محوریت انسان خلق کرد. چنین کاری استعدادها و علاقههایی را که همه انسانها دارند، بروز میدهد.
خود شکن آیینه شکستن خطا است
پیش از همه باید به یاد بیاوریم که خود انسانها چنین شرایطی را ایجاد کردهاند. دلیلش هم فقط این نیست که انسانها توانایی ساخت ربات دارند. بسیاری از شغلها، دههها پیش از کارخانهها حذف شدهاند. چندین دهه است که شاغل بودن با انجام یک سری وظایف تکراری و خستهکننده مترادف شده است. ما انسانها، شغلهایی ساختهایم که در آنها فرد بابت ساعت کاری خود پول میگیرد و نه بابت ارزشی که تولید کرده است. استانداردسازی و کاهش مهارت لازم برای انجام کارها، ذهنیتی است که به این مسئله منجر شده است.
ما شغلهای بسیار خاصی همچون رانندگی تاکسی، تحویلداری بانک، مسئول ارتباطات عمومی یا نگهبانی را ایجاد کردهایم و از افراد خواستهایم که علیرغم تمامی تواناییها و مهارتهای گوناگون خود، فقط همین چند کار خاص را انجام دهند.
بازار کار امروز وجهه انسانی کارمندهایش را حداقل میکند.
این مسئله دو تأثیر جانبی خطرناک دارد. اول اینکه این شغلهای بسیار خاص، اولینهایی خواهند بود که با رباتها جایگزین میشوند. زیرا ساختن رباتهایی که فقط یک کار را انجام دهند بسیار ساده است. تأثیر دوم هم این است که چنین کارهایی باعث شده، میلیونها انسان در جهان مجبور باشند هر روز یک کار تکراری و کلافهکننده را حداقل برای ۸ ساعت انجام دهند.
برای مثال کسی را در نظر بگیرید که در بخش ۱۱۸ مخابرات کار میکند. تلفن را برمیدارد. روی چیزی کلیک میکند، نام و آدرس مرکزی را که میخواهید را پیدا میکند و روی آن کلیک میکند تا کامپیوتر شماره آن مرکز را از پشت تلفن برای شما بخواند و تلفن را قطع میکند. او این فرآیند را در طول ساعت کاری خود صدها بار انجام میدهد. بیشتر شبیه ماشین است تا انسان. نه؟
چه مسیری را باید طی کنیم؟
کاری که ما میتوانیم انجام دهیم این است که شغلهای جدید انسانمحور خلق کنیم. شغلهایی که بیش از آنکه بر محور کارها و وظایف باشند، بیشتر بر محور مهارتهای افراد بنا شوند. برای مثال رباتها در کارهای تکراری و محدود بسیار عالی هستند. اما در شرایط جدید و از پیش تجربه نشده، این انسانها هستند که میتوانند تواناییها و خلاقیت خود را تلفیق کنند و از عهده کارها برآیند. شغلهایی که میتوانیم در آینده برای انسانها طراحی کنیم، باید از این جنبه انسانی استفاده کند.
باید شغلهای جدید انسانمحور خلق کنیم. شغلهایی که بیش از آنکه بر محور کارها و وظایف باشند، بیشتر بر پایه مهارتهای افراد بنا شوند.
شرکتها و سازمانها برای پیش برد اهداف خود، افراد را به کار میگیرند. اما اگر رباتها این کارها را بهتر انجام دهند یا هوش مصنوعی تصمیمات بهتری از یک تحلیلگر یا مدیر اجرایی بگیرد، آیا انسانها هنوز هم به کار خواهند آمد؟
مدیران باید از همین امروز تصویری واقعگرایانه از شغلهایی که در آینده به واسطه رشد فناوری حذف میشوند به دست آورند. این تصویر به آنها کمک میکند که به فکر ایجاد شغلهایی باشند که چشمگیرتر و ارزشمندتر هستند و میتوانند جبران شغلهای حذف شده را بکنند.
لازمه خلق این شغلها ایجاد محیطی است که در آن هم انسانها و هم رباتها بتوانند شکوفا شوند. در این حالت شاید بهتر باشد بیشتر کارها را به رباتها واگذار کنیم. مثلا کارهایی که از آنها تنفر داریم را به رباتها بسپاریم. مثل مطالعه یک گزارش خستهکننده. یا نوشتن یک گزارش همیشگی برای رئیس.
انسان و تمام داراییهایش
برای ایجاد شغلهای آینده باید کاری کنیم که افراد تمام آنچه دارند را با خود سرکار بیاورند. به این فکر کنید که شما چه استعدادها و تواناییهای متنوع و گستردهای دارید. اما وقتی سر کار میآیید بسیاری از آنها را در گوشهای از ذهن خود خاموش میکنید و احتمالا صرفا یک کار غیر ابتکاری، ساده و تکراری انجام میدهید.
وقتی تعطیل هستید و محدودیتی ندارید، در ساعتهای تعطیلی به آن بخشها میپردازید. اگر شغل شما خستهکننده است، وقتی تعطیل میشوید، پشت کامپیوتر مینشینید و برنامه برای اینترنت اشیاء مینویسید. تلویزیون یا گوشی تلفن همراهتان را تعمیر میکنید. شاید هم دستپخت خوبی دارید.
لازم است در محیط کار به وظایفی بپردازیم که واقعا دوست داریم.
این شغلهای بسیار خاص نه تنها اسم کلافهکنندهای دارند، بلکه باعث میشوند افرادی که به آن مشغول هستند نیز علاقه چندانی به مشارکت بیشتر نداشته باشند. زیرا شغلهای خاص و تکراری، افراد را محدود میکنند. به زبان دیگر احتمالا آنها به خاطر انجام یک کار خارج از وظایف خود، هیچ پاداشی دریافت نمیکنند. حتی ممکن است سرکوفت هم بخورند.
اگر از افراد دعوت کنید که با تمام مهارتها و توانایی خود کار کنند، از نتایجی که دست خواهد آمد شگفتزده خواهید شد.
اگر شرکتها نوآوری ندارند، به علت نبود ایده یا عدم توانایی آنها نیست. بلکه دلیل آن، عدم انگیزش کارکنان و تخصیص فرصت برای چنین کارهایی است. کارمندان گوگل اجازه دارند روزانه ۲۰ دقیقه روی هر موضوعی که دلشان میخواهد کار کنند. نکته جالب اینجا است که بسیاری از ایدهها و ابداعاتی که گوگل عرضه میکند از همین 20 دقیقهها به دست میآیند.
خود واقعی
اگر فرصتی به افراد داده شود که در محل کار نیز، خود واقعیشان باشند، آنها کارهای فوقالعادهای انجام خواهند داد. نویسندهای را خواهید دید که بهتر از برنامهنویسان شرکت، برنامه مینویسد و طراحی میکند. شاید مدیرتان استعداد خوبی در جوک گفتن داشته باشد و بروز دهد.
باید از افراد بخواهید هر توانایی و مهارتی را که دارند، برای حل مسائل استفاده کنند. با اینکار، میلیاردها تومان ارزش برای شرکت خلق میشود. در این حالت افراد به شدت کار و ارزش تولید میکنند اما اصلا احساس نخواهند کرد که دارند کار میکنند. بله. شاید شغلهای آینده اصلا شبیه شغل نباشند.
اگر فرصتی به افراد داده شود که در محل کار نیز، خود واقعیشان باشند، آنها کارهای فوقالعادهای انجام خواهند داد.
این، راه خلق شغلهای آینده است. رباتها و ماشینها قرار است کارهای تکراری و خستهکننده را انجام دهند و ما انسانها فرصت پیدا خواهیم کرد که ایدههایمان را اجرایی کنیم و از آنها ارزش تولید کنیم. باید افراد خلاق و مبدعی بسازیم. آنها با استفاده از تواناییها و مهارتهای فردی خود، مسائلی را حل خواهند کرد که ما سالها با آنها دست به گریبان بودهایم.
تخیل و ایدهپردازی همان چیزی است که ما را از رباتها متفاوت میکند. ماشینها خسته نمیشوند، حواسشان پرت نمیشود و البته تخیل و ایدهپردازی هم ندارند. حداقل ماشینهایی که تا به امروز ساختهایم نمیتوانند تخیل کنند و ایده بدهند.
انسانها درد میکشند، اذیت میشوند، تخیل میکنند و وقتی از آنها میخواهید که تخیل خود را برای حل یک مسئله به کار گیرند، واقعا شگفت زده میشویم. تخیل ما زادگاه محصولات، خدمات و حتی صنایع جدید است.
چه کسانی شغلهای آینده را میآفرینند؟
شغلهای آینده از ذهن افرادی میآیند که امروز در یک دفتر مهجور نشستهاند و احتمالا با کاری ساده و تکراری دست به گریبان هستند. اما باید به ایشان، اطمینان و آزادی برای رشد بدهیم تا آنها به اکتشافگران و مخترعان تبدیل شوند. اگر بخواهیم از بحران بیکاری فناورانه فرار کنیم، باید یک ذهنیت را از مدیریت سازمانها تا پایینترین ردهها تغییر دهیم.
ذهنیتی که به افراد میگویند سر کار چه کارهایی را باید بکنند و چه کارهایی را نه. به جای آن، باید از آنها بپرسیم که چه مسائلی وجود دارند که آنها برای حلشان ایده دارند. دوست دارند چه مسائلی را حل کنند. کدام مهارتشان را میخواهند هنگام کار استفاده کنند.
اگر هنگامی که سر کار هستید، همان کارهایی را انجام دهید که در تعطیلات انجام میدهید، احتمالا دیگر علاقهای به تعطیلی نخواهید داشت.
اگر هنگامی که سر کار هستید، همانچیزهایی را انجام دهید که در تعطیلات انجام میدهید، احتمالا دیگر علاقهای به تعطیلی نداشته باشید. دوست داشته باشید که هر چه زودتر شنبه برسد تا به کار خود بازگردید. برای آینده باید شغلهایی بسازیم که انسانیتر باشند.
بیایید کمی تخیل کنیم
به این فکر کنید که در آینده وقتی یک آگهی استخدام میبینید در آن نوشته باشند: به کسی نیاز داریم که مدیریت خوانده باشد، خوب حرف بزند، برنامهنویسی بلد باشد، اگر سازی هم میتواند بزند بهتر است، محصولات اپل را هم دوست داشته باشد. در ادامه این آگهی ذکر شده است که شرکت برای مدیریت بخش توسعه اپلیکیشن اشتراک موسیقی، به چنین فردی نیاز دارد.
کاری که برای این فرد متصور است، صرفا مدیریت یک تیم اجرایی نیست. مدیریت تیم اجرایی بخش کوچکی از کار است. قرار هم نیست وی، در اتاقش بنشیند و گزارشهای تیم اجرایی را بخواند. شاید لازم باشد گاهی برای تیم ساز هم بزند. چنین کارهای سادهای، روحیه و خلاقیت کل تیم و خود فرد را به شدت بالا خواهند برد. کارهایی که هیچ رباتی فعلا چنین توانایی آنها را ندارد. شکل شغلهای ما در آینده باید اینگونه باشند.
نظرات