توهمی به نام خوشبختی دائم؛ ماجرای دلچسب قند و قهوه
وقتیکه در مورد شادی صحبت میکنیم، اینگونه فکر میکنیم که باید همیشه خوشحال بمانیم، هرروز، هر دقیقه زندگی خود را بدون هیچ نکته منفی بگذرانیم. ما تلاش میکنیم تا این حالت شادی پیوسته و همیشگی را بهعنوان هدف اصلی خود در زندگی دنبال کنیم، و از هر چیزی که ممکن است ما را از آن
وقتیکه در مورد شادی صحبت میکنیم، اینگونه فکر میکنیم که باید همیشه خوشحال بمانیم، هرروز، هر دقیقه زندگی خود را بدون هیچ نکته منفی بگذرانیم. ما تلاش میکنیم تا این حالت شادی پیوسته و همیشگی را بهعنوان هدف اصلی خود در زندگی دنبال کنیم، و از هر چیزی که ممکن است ما را از آن دور کند، جلوگیری میکنیم.
اما معنی واقعی این نوع از «شادی» چیست؟ این دقیقا شبیه غذای موردعلاقه شما است. داشتن مقدار بیشتری از آن باعث بهتر شدنش نمیشود. برعکس، وقتی که شما تنها بهسختی این شانس را دارید که آن را بخورید و رسیدن به آن برایتان دشوار است، این زمانی است که از هر لقمه و تکه آن واقعا لذت خواهید برد. بنابراین آیا این خود آن غذا است که شما را خوشحال میکند یا زمانی برای شما ارزشمند است که مشغول خوردن آن هستید. بنابراین لازم است همیشه به خاطر داشته باشیم که تنها با تجربه ناراحتی و غم است که میتوانیم بفهمیم خوشحالی دقیقا چه چیزی باارزشی است و از آن لذت ببریم.
دیگران همیشه خوشحال نیستند
بیشتر مردم کسانی را که در ظاهر زندگی عالی و پر زرقوبرقی دارند، میبینند و تصور میکنند که آنها همواره شاد و خوشحال هستند. از زمان کودکی، ما شرطی شدهایم که ایده «خوشحالی همیشگی» را که در افسانهها شنیدهایم، دنبال کنیم.
آنهایی که در اینستاگرام خوشحال به نظر میرسند الزاما آدمهای خوشحالی نیستند!
در شبکههای اجتماعی، همه افراد (از جمله خود ما) تمایل دارند که تنها بهترین جنبههای زندگی خودشان را به اشتراک بگذارند و آن را به در معرض دید دیگران قرار دهند. بنابراین بهراحتی ما یک دیدگاه تحریفشده از «شادی» را در اطراف خود خواهیم دید، که افکار ما براساس آنها شکل میگیرند.
در واقعیت، همواره چیز ازدسترفتهای وجود دارد
هیچکس یک زندگی عالی و کامل ندارد. حتی مشهورترین و ثروتمندترین میلیاردرها هم مشکلات و چالشهای خود را دارند. وقتیکه تفکری منفی داریم، تمرکز ما تنها بر روی نوسانهای منحنی زندگی خود خواهد بود. ما در طول زندگی خود با مشکلات بسیار زیادی مواجه شدهایم، و تعداد زیادی از آنها در زمان خودشان برای ما موانع و شکستهای واقعی به نظر رسیدهاند.
در آن مواقع، این مشکلات و موانع اینگونه به نظر میرسند که بهمنزله قضیه مرگ و زندگی برای ما و اهدافمان هستند. اما ما از آنها عبور کرده و هفتهها، ماهها و گاهی سالها از آنها گذشته است و ما با بالا و پایینهای بسیار بیشتری روبهرو شدهایم.
هیچکس یک زندگی عالی و کامل ندارد. حتی مشهورترین و ثروتمندترین میلیاردرها هم مشکلات و چالشهای خود را دارند.
شما میبایستی دید خود را به ادامه منحنی زندگی متمرکز کنید. اکنون به گذشته خود بنگرید، تعداد زیادی مشکلات واقعا بزرگ وجود داشتهاند که حالا از نظر شما تنها بهصورت جرقههایی کوچک در مجموعهای بیپایان از تجارب مختلف دیده میشوند. به یاد آوردن آنها تنها باعث میشود که لبخندی بر لب بیاوریم.
از تلاش برای شاد بودن دست بکشید
اینیک موضوع طبیعی است که شما میخواهید تا جایی که ممکن است اغلب خوشحال باشید. بنابراین چهکار باید بکنیم؟ نخست، این اعتقاد را که یک زندگی عالی به معنی شادمانی است کنار بگذارید. شخصا خود من درصورتیکه همهچیز عالی باشد احساس بدبختی خواهم کرد. این از تجربه کردن درد و اندوه چالشهای مختلف در طول زندگی است که ما را به این سمت میکشاند که وقتی دیگران تجربه مشابهی دارند با آنها همدردی کنیم. اگر زندگی عالی و کامل بود، شما قادر به همدردی کردن نبودید. اگر زندگی همیشه عالی بود، شما هیچوقت رشد نمیکردید.
برای اینکه واقعا خوشحال باشید، از دنبال کردن شادیهای دائمی دست بکشید. این به نظر یک پارادوکس میرسد. درواقع منظور من این است که در طول زندگی بالا و پایینهای زیادی وجود دارد و فهمیدهام که شادی برگرفته از نوسانهای مثبت و منفی در زندگی است.
متشکرم! واقعا متشکرم!
اهمیت شکرگزار بودن و قدردانی را دریابید. بهجای تمرکز بر روی ناخوشیهایی که اکنون دارید، زمانی را به یاد بیاورید که در زندگی خود چیزی نداشتید. من دوست دارم که بهطور مثال در مورد زندگی خودم فکر کنم. زمانی که من یک سابقه کاری که به آن افتخار کنم نداشتم، احساس تنهایی و بیانگیزگی میکردم. من احساس میکردم که بقیه همگی زندگی خودشان را ساختهاند و فقط من ماندهام.
مرور خاطرات خوب و بد گذشته میتواند باعث تقویت احساس خوشبختی شود.
اما زمانی که من هدف خود را یافتم و کارم را شروع کردم، عمیقا خوشحال بودم، حتی قبل از اینکه بفهمم که موفق میشوم! این خاطره حتی زمانی هم که در شرایط بسیار دشوار قرارمیگیرم مرا به جلو میبرد. این تاریکیها باعث میشود که سپاسگزار روشنایی شویم.
شادی و ناراحتی با هم معنی پیدا میکنند
تمام چیزی که وجود دارد این است که: زندگی شما پر از زیبایی، شادی و لحظات فوقالعاده خواهد بود. اشکهای شوق و فریادهای شادی و داستانهای خندهدار. اما زندگی شما همچنین پر از باران و طوفانهایی خواهد بود که در هنگام عبور از میان آنها اینگونه به نظر میرسد که هیچگاه به پایان نمیرسند.
اما چه زمانی که چهره شما با درخشش نور آفتاب گرم شود، و چه وقتی که قلبتان بارانی و افسرده میشود، بدانید که همه اینها بخشی از جزر و مد و جریان زندگی است. لحظات شاد را چون گنجینهای باارزش داشته باشید و از غم و اندوه نیرو بگیرید. سعی نکنید که از مواجهه با تجربیات منفی و ناراحتکننده فرار کنید و کورکورانه به دنبال شادی بگردید. در پایان شما به سطحی از رضایت واقعی و حقیقی در زندگی دست خواهید یافت، که بر پایه تجربیات و دستاوردهای معنادار استوار است. داشتن قدرت اینکه هم از حوادث مثبت و هم منفی رشد و معنایی خلق کنید، معنی واقعی «شادی» است.
نظرات