سرقت هنری از دزد تا هنرمند
فکر میکنید گرانترین ماده جهان چیست؟ شاید سریع به طلا، الماس یا اورانیوم فکر کنید. اما یک ماده ارزشمند دیگر را نباید فراموش کنید. وقتی یک تابلوی نقاشی چند کیلوگرمی میتواند چند صد میلیون دلار قیمت داشته باشد، هر گرم از آن بهاندازه چند کیلو طلا ارزشمند میشود. همین موضوع وسوسه زیادی برای سرقت هنری
فکر میکنید گرانترین ماده جهان چیست؟ شاید سریع به طلا، الماس یا اورانیوم فکر کنید. اما یک ماده ارزشمند دیگر را نباید فراموش کنید. وقتی یک تابلوی نقاشی چند کیلوگرمی میتواند چند صد میلیون دلار قیمت داشته باشد، هر گرم از آن بهاندازه چند کیلو طلا ارزشمند میشود. همین موضوع وسوسه زیادی برای سرقت هنری ایجاد میکند.
درک انگیزه سرقت هنری دشوار نیست. دزدیدن یک تابوی 5 کیلوگرمی خیلی سادهتر از ربودن 10 تن طلا است. اما تمام داستان به همینجا خلاصه نمیشود. اینکه یک عده به موزه بروند و تابلویی را از روی دیوار بردارند، پیشپاافتادهترین راه دزدی است. اتفاقا موزهداران، کارشناسان و حتی خود هنرمند از مهمترین سارقان هنری هستند!
بار اقتصادی سرقت هنری
الفبای اقتصاد کلان با توازن بین حجم پول و تولید کالا و خدمات آغاز میشود. حالا چه میشود اگر یک اثر هنری به سرقت برود بدون آنکه پول آن پرداخته شود یا کارشناسان اصل بودن یک اثر را رد کنند؟
تزریق یکباره چند صد میلیون دلار چالشی بزرگ برای اقتصاد است. از بین رفتن کالایی به همین مقدار ارزش، فشاری مشابه خواهد داشت. علاوهبر شرکتهای بیمه (و سهامدارانشان) تمام مردم هستند که بهای سرقت هنری را میپردازند.
سرقت هنری برای هر کسی وسوسهنگیز است، حتی برای خود هنرمند!
بهغیراز ثروت محسوس ازدسترفته، سرقت هنری ثروت نامحسوس زیادی را بهباد میدهد. ترس از همین ضربههای عمومی باعث میشود که منابع عمومی (مثل موزههای ملی) و منابع خصوصی زیادی برای نگهداری و پاسداری از آثار اصیل هزینه شوند.
گاهی این هزینهها بهقدری زیاد میشود که سارقین به شوخی میگویند «اگر پولی را که برای حفاظت از موزهها خرج میشود به خودمان میدادند، دیگر دلیلی نداشت که از موزه سرقت کنیم.»
انواع سرقت هنری
همانطور که میدانید برداشتن یک اثر از دیوار موزه سادهترین شکل دزدی هنر است. سرقت هنری میتواند اشکال متفاوت داشته باشد:
یک هنرمند اثری از هنرمندی گمنام را به نام خودش میزند، تولید شاگرد را به نام خودش میفروشد یا پرینت اثری از خودش را به اسم قطعه اصلی جا میزند. کارشناسی که اثری اصلی را جعلی اعلام میکند و آن را بالا میکشد. موزهای که اثری هنری را به شکل مخفیانه میفروشد.
بهطورکلی سرقتهای هنری را میشود به این شکل دستهبندی کرد:
- ربودن نسخه اصلی.
- فروش بیش از یک نسخه (اصلی)، به اسم نسخه یکتا (توسط خود هنرمند).
- فروش اثر جعلی بجای نسخه اصلی (کپی یا پرینت).
- کپی کردن اثر یک هنرمند توسط هنرمندی دیگر و جا زدن آن بهعنوان اثری اصیل.
- عامدانه رای دادن به جعلی بودن یک اثر اصلی.
- آسیبزدن به قطعات هنری اصلی برای بالا بردن ارزش یک اثر تحت تملک.
- قطعهقطعه کردن یک اثر اصلی و فروش بهعنوان آثار جداگانه.
- و…
فروش آثار مسروقه
فرض کنید بعد از یک نقشه درستوحسابی موفق شویم تابلوی شام آخر داوینچی را بدزدیم. بعید است که این سرقت را انجام داده باشیم تا از آویختن آن در اتاق غذاخوری خانه خود لذت ببریم. احتمالا قصد داریم تابلو را بفروشیم.
اما بهمحض آنکه با تابلو به خانه میرسیم و تلویزیون را روشن میکنیم با خبر فوری مواجه میشویم: تابلو شام آخر داوینچی به سرقت رفت! خریدارهای احتمالی هم این خبر را میبینند و اگر بخواهند اقدام به خرید کنند میدانند که دارند کار خطرناکی میکنند.
اگر پیشنهاد غیرمنصفانه دلالها را نپذیریم، ما را لو خواهند داد.
قطعا ما نمیتوانیم اثر را به قیمت واقعی بفروشیم. اگر پیشنهاد غیرمنصفانه دلالها را نپذیریم، ما را لو خواهند داد. از طرف دیگر خریدار نمیتواند اثر مسروقه را آشکارا به دیوار بیاویزید.
یک مورد دیگر هم آسیبی است که در طول فرایند دزدی به اثر وارد میشود. مثلا سارق تابلو را از داخل قاب میبرد و آن را لوله میکند و در یک محفظه استوانهای جا میدهد. این ریسکها برای فروختن دیگر اشکال دزدی (مثل فروش چند نسخه بهعنوان نسخه واحد) قابلتصور است.
بزرگترین سرقتهای هنری تاریخ
شاید شما هم در مورد سرقتهای هنری ایرانی چیزهایی شنیده باشید. اما در مواردی دزدیها حیرتآور میشوند.
المیر دو هوری
نقاش لهستانی بیش از 1000 اثر هنری را کپی کرد و بهعنوان اثر اصلی فروخت. بسیاری از آثار هنوز هم غیرقابلتشخیص هستند و کسی نمیداند کدام نسخه، اصلی است.
در مواردی آثاری که جعلیبودنشان اثبات شده، باز هم در حراجیها موفق عملکردهاند و مجموعهدارها برای داشتن بخشی از گنجینه بزرگترین سارق هنری تاریخ، پول زیادی خرج کردند.
جان مایت
جان مایت، مجری برنامه معروف Master Of Art یک جاعل حرفهای است که توانست بیش از 200 اثر را در معتبرترین حراجیهای جهان به فروش برساند، بدون آنکه جعلی بودن آنها آشکار شود.
تاتیانا خان
تاتیانا خان در یک حراجی قانونی یک تابلو از پیکاسو را به قیمتی گزاف خریداری کرد. خبر این خرید گران همهجا پیچید. چند وقت بعد او خرید گرانقیمت خود را به قیمتی بالاتر (2 میلیون دلار) فروخت.
بعدها معلوم شد اثری که تاتیانا خان به اسم اثر اصلی فروخته، یک کپی بوده که دوستش با دریافت 1000 دلار کشیده بود.
وینسنزو پروجیا
او یک کارگر ساده در موزه لوور بود، اما کاری کرد که نامش با تاریخ هنر آمیخته شود. او در 21 آگوست 1911 تابلوی مونالیزا رو دزدید!
دو سال طول کشید تا بتوانند سارق را دستگیر و اثر را به موزه بازگردانند.
روشهای نوین برای تشخیص اصالت
فناوری از یکسو کار تقلید را سادهتر میکند، از سوی دیگر باعث میشود که کار سرقت آثار هنری سختتر شود.
میکروسکوپی
یکی از مرسومترین روشها برای تشخیص اصالت هنر، روش میکروسکوپی است. این روش بهسادگی میتواند اثر ساخت دست و اثر ماشینی را تشخیص دهد. میکروسکوپی هزینه خیلی کمی دارد و به اثر آسیب نمیرساند.
اگر اثر پرینتشده نباشد، با میکروسکوپی میشود تفاوت قلم هنرمند و جاعل را تشخیص داد. بعید است که جاعل آثار ونگوک دقیقا مثل او از قلممو استفاده کند.
طیفنگاری
طیفنگاری میتواند ترکیب شیمیایی رنگ و مواد استفادهشده در اثر را مشخص کند. رنگهای امروزی که محصولی پتروشیمیایی هستند با رنگهایی که در دوران رنسانس استفاده میشدند، طیف مولکولی متفاوتی دارند.
طیفنگاری باید با دقت انجام شود تا لیزر به رنگ تابلوی اصلی آسیب نزدند. از طرف دیگر باید به آزمایشگاه اعتماد کامل داشت، یا نظر مستقل چند آزمایشگاه را جویا شد. طبیعتا این اقدام هزینه زیادی به خریدار تحمیل میکند.
رادیولوژی
در این روش با پرتوی ایکس اثر هنری بررسی میشود. یک اثر اصیل از اسکیس آغاز میشود و رفتهرفته به کمال میرسد. یک اثر کپی معمولا اثری تکلایه است که میکوشد تا جزئیات اثر اصلی را رعایت کند.
از طرفی پرتوی X میتواند مراحل تکمیل اثر را به نمایش بگذارد که طبیعتا باید با شیوه کار هنرمند همخوانی داشته باشد. این روش علاوه بر هزینه پرتونگاری، هزینه مطالعه روی آثار دیگر هنرمند را هم به خریدار تحمیل میکند.
رسانه
رسانهها نقش زیادی در افشای سرقت هنری دارند. وقتی یک خواننده سرشناس ایرانی ترانهای از افغانستان را بهنام خودش میزند یا نقاشی ایرانی اثری از جمهوری چک را کپی میکند، رسانهها بهسرعت سرقت را افشا میکنند.
از طرف دیگر رسانهای شدن فروش یک اثر باعث میشود که هنرمند بهسختی بتواند نسخه دیگر از همین اثر را بفروشد.
این رسانهها بار تحمیلی سرقت هنری را کاهش میدهند. در نتیجه هنرمندان و مسئولین باید قدردان آنها باشند و نهایت همکاری را به عمل برسانند.
سرقت هنری و هزینه مبادله
همانطور که اشاره کردیم سرقت هنری هزینه مبادله را بالا میبرند. خریدار برای اینکه یک اثر از داوینچی را بخرد، باید پول زیادی (علاوه بر قیمت خود اثر) برای تشخیص اصالت پرداخت کند.
فروشندهها معمولا در این هزینه شرکت نمیکند. اگر فروشنده برای اثبات اصالت پولی خرج کند، با بالا بردن قیمت، هزینه مبادله را به خریدار منتقل میکند.
اگر فروشنده برای اثبات اصالت پولی خرج کند، با بالا بردن قیمت، هزینه مبادله را به خریدار منتقل میکند.
هزینه مبادله تنها به هزینه تحمیلشده برای تشخیص اصالت، انجام معامله و انتقال اثر اصلی به مجموعه خریدار محدود نمیشود.
قرارداد فروش اثر هنری حتی با پرداخت این هزینهها باز هم نقص دارد. مثلا وقتی بعد از بیستسال مشخص میشود که اثر هنری جعلی بوده و پول پرداختشده تماما به باد رفته، بهسختی میشود خسارت واردشده را جبران کرد.
انحصار خریدار
سرقت هنری باعث بهوجود آمدن پدیدهای میشود که در اقتصاد به آن انحصار خرید میگوییم. منی که کارشناس مسائل هنری نیستم، حتی اگر پول خرید آثار هنری را داشته باشم، از ترس اینکه سرم کلاه بگذارند اقدام به خرید نمیکنم.
این موضوع باعث میشود که عده کثیری از بازار آثار هنری خارج شوند و تنها عده محدودی خریدار برای آثار هنری رقابت کنند. همین موضوع شانس تبانی را بهشدت افزایش میدهد.
سارقان هنری هزینه نگهداری زیادی را به خریدار تحمیل میکنند.
انحصار خریدار باعث میشود در مبادله اثر، درآمد هنرمند (اولین فروشنده) حداقل شود و خریداران (دلالهای آثار هنری) بیشترین بهره را از بازار ببرند. هنرمندان فقیر و دلالهای ثروتمند نتیجه این سیستم معیوب هستند.
به این شکل سارقین هنری به معیشت هنرمند و به آینده هنری یک کشور صدمه وارد میکنند.
نقش نهادهای هنری در کاهش هزینه مبادله
نهادگرایان باور دارند که نهادها میتوانند هزینه مبادله را به حداقل برسانند. تشکلهای صنفی، گالریهای معتبر و موزههای مشهور (که هزینه مبادله را قبول میکنند) باعث میشوند که سهم هنرمند از بازار بیشتر شود.
بااینوجود همین نهادها به خاطر تضاد شدید منافع و وسوسه بالای تصاحب آثار باعث میشود که همین نهادها تلاش کنند که انحصار خریدار به وجود بیاورند و کارکرد نهادی خود را از دست بدهند.
نظرات