فونیکس - هدر اخبار
کد مطلب: ۳۶۸۷۸۶

از مکاتبه تا چت؛ بحران اسناد مکتوب در عصر دیجیتال

از مکاتبه تا چت؛ بحران اسناد مکتوب در عصر دیجیتال

قرن ۲۱ ام قرن اطلاعات است. قرنی که وجود اینترنت بی‌طرف، آن را بسیار متفاوت از تمام قرن‌های گذشته کرده است. حجم اطلاعاتی که امروزه هر روز تولید می‌شوند، شاید با کل اطلاعاتی که در گذشته تولید می‌شدند، برابری کند. به نظر هم می‌رسد با وجود این همه فناوری برای ذخیره‌سازی و خواندن اطلاعات و

قرن ۲۱ ام قرن اطلاعات است. قرنی که وجود اینترنت بی‌طرف ، آن را بسیار متفاوت از تمام قرن‌های گذشته کرده است. حجم اطلاعاتی که امروزه هر روز تولید می‌شوند، شاید با کل اطلاعاتی که در گذشته تولید می‌شدند، برابری کند.

به نظر هم می‌رسد با وجود این همه فناوری برای ذخیره‌سازی و خواندن اطلاعات و به‌طورکلی ابزارهای بیگ‌دیتا ، ما در این قرن دیگر شاهد از بین رفتن اطلاعات نباشیم.

اسناد در قرون پیش از قرن اطلاعات

در طول قرن‌ها، پادشاهان به کشورهای دیگر حمله می‌کردند. یکی از مهم‌ترین وجه‌های این حمله کردن، آتش بود. آتش زدن کاخ‌ها، شهر‌ها و کتابخانه‌ها.

آن روزها که هنوز ابزارهای تکثیر و ثبت دیجیتال اسناد و کتاب‌ها وجود نداشتند، در چشم بر هم زدنی حاصل کار سال‌ها دانشمندان و محققان خاکستر می‌شد.
در همین تاریخ معاصر نیز ما شاهد همین آتش زدن‌ها بودیم. کتاب‌سوزی در زمان نازی‌ها نمونه‌ای از آن بود.

البته آن موقع هنوز کتابخانه‌های آنلاین گوگل، آمازون و بسیاری از کتابخانه‌های مدرن امروزی نبودند که کتاب‌ها را دیجیتال کند و امکان سوزاندن آن نباشد و یا اینکه چندین نسخه دیجیتال از کتاب‌ها تهیه کنند و در صورت از بین رفتن یکی، هنوز چیز دیگری باقی بماند.

منشور کوروش

آن‌ روزها تاریخ‌نگاران برای یافتن حقایق تاریخی سری به اتاق کار افراد موثر در تاریخ و دانشمندان می‌زنند و از بین نامه‌ها و دست‌نوشته‌های آن‌ها آنچه را مربوط به واقعه موردنظر آن‌ها بود، پیدا می‌کردند.

تاریخ علم در جنگ جهانی اول

در تاریخ علم زمانی در سال‌های پایانی جنگ جهانی اول، دانشمندان بریتانیایی از جمله آرتور ادینگتون (Sir Arthur Stanley Eddington) در تلاش برای اثبات درستی نظریه نیوتون و اشتباه بودن نظریه نسبیت عام دانشمند آلمانی، آلبرت اینشتین بودند. تلاش مشابهی نیز از سوی دانشمندان آلمانی‌ از جمله اینشتین در جریان بود.

البته این بیشتر یک بیان رسمی بود. تلاش این دو نفر صرفا بررسی درستی یک نظریه بود و نه بیشتر. ادینگتون در بریتانیا به علت مخالفت با اخراج دانشمندان و دانشجویان آلمانی از دانشگاه‌های انگلستان دچار مشکلاتی شد.

اینشتین هم به دلیل مخالفت خود با دانشگاهیانی که از گاز کلر سلاح شیمایی ساخته بودند و باعث مرگ ۱۵ هزار نفر در جبهه ایپر (Ypres) شده‌ بودند از دانشگاه اخراج شده بود.

صندوق پستی

اما هنگامی‌که این دو پی بردند که نظریه اینشتین درست است، به یکدیگر نامه‌ نوشتند. نامه‌هایی که به مدد مکس پلانک (Max Plank) به خاک انگلستان می‌رسید. نامه‌هایی که به‌واسطه آن‌ها ادینگتون ترغیب شد در رصد یک کسوف کامل، به‌درستی نتایج نظریه اینشتین بپردازد و آن را تایید کند.

اهمیت اسناد مکتوب در تاریخ‌نگاری

سوالی که مطرح می‌شود این است: ما این ماجرا اینشتین و ادینگتون را از کجا می‌دانیم؟ یعنی چگونه این نامه‌نگاری‌ها در کتاب‌های تاریخ علم ثبت‌شده است؟

پاسخ ساده است. کسی که می‌خواسته این برهه از تاریخ علم را ثبت کند، سری به اتاق کار این دو زده و نامه‌ها و دست‌نوشته‌های آن‌ها را خوانده است. یا نامه‌های این دو را از فرزندانشان گرفته است و کتابش را کامل کرده است.

اما امروزه چنین چیزی ممکن نیست. مکاتبات از طریق ایمیل، چت و یا تماس‌های اسکایپی و اتوماسیون‌های اداری صورت می‌گیرند.

البته که این ایمیل‌ها و چت‌ها تا ابد ممکن است روی سرورهای اینترنت بمانند؛ اما چه کسی می‌تواند به آن‌ها دسترسی داشته باشد؟

کتاب تاریخ

امروزه نهادهای رسمی نیز از ابزارهای دیجیتال برای کارهای خود استفاده می‌کنند. حداقل در ایران من هیچ اداراه‌ای را نمی‌شناسم که در آن از یک سیستم اتوماسیون یکپارچه برای نامه‌نگاری لااقل درون سازمان استفاده نشود.

این نامه‌ هم می‌توانند تاثیر به سزایی روی سیاست، اقتصاد و زندگی تک‌تک ما و آیندگان بگذارند. اما هیچ‌کسی غیر از کسانی که درون این سازمان‌ها هستند، نمی‌توانند به آن‌ها دسترسی داشته باشند.

این نامه‌ها تنها هنگامی روی کاغذ ثبت می‌شوند که قرار باشد آن را به‌صورت یک سند قابل‌عرضه به اشخاص دیگر ارائه دهند. احتمالا هم همین نامه‌ها پس از چند ده سال از بین بروند. البته این ابزارها باعث تسریع بسیاری از کارهای اداری شده‌اند؛ اما سوی منفی آن را نیز نباید نادیده گرفت.

اگر امروزه کسی بخواهد یک تاریخ سیاسی و اجتماعی از هر کشوری بنویسد، بعید است که بتواند از مراجع رسمی اطلاعات جمع‌آوری کند. البته به‌شرط اینکه بیست سال بعد، نامه‌نگاری‌های امروز هنوز وجود داشته باشند.

آرشیو اطلاعات اینترنت

البته این‌گونه نیست که تمامی داده‌های آنلاین عملا برای آیندگان قابل‌استفاده و در دسترس نباشند.

بروستر کالی (Brewster Kahle) وب‌سایت Internet Archive را در سال ۱۹۹۶ در شرکت الکسا اینترنت (Alexa Internet) تاسیس کرد.

هدف از تاسیس این وب‌سایت آرشیو کردن کل محتوای در دسترس اینترنت بود؛ زیرا داده‌های موجود در اینترنت دائمی نیستند؛ مثلا ممکن است مالک وب‌سایتی در طول زمان برخی از داده‌های آن را حذف کند یا تغییر دهد. یا شاید پس از مدتی این وب‌سایت کلا تعطیل و در نتیجه از روی سرور هم پاک شود.

آن روزها اینترنت آن‌قدرها وسیع نبود، کاربر زیادی نداشت و حجم داده‌های آن نیز چندان زیاد نبودند. بیشتر داده‌های موجود در اینترنت، متنی بودند و ازاین‌روی حجمی نمی‌گرفتند. در نتیجه آرشیو کردن محتوای اینترنت کار دشواری به نظر نمی‌آمد.

Internet Archive
وب‌سایت آرشیو اینترنت در سال ۲۰۰۱ زمانی که ماشین سفر به گذشته (Wayback Machine) در آن ساخته شد، در دسترس عموم قرار گرفت. ماشین سفر به گذشته آرشیو اینترنت به شما کمک می‌کند که بتوانید سیر تاریخی وب‌سایت‌های گوناگون را ببینید؛ یعنی می‌تواند با استفاده از آن ببینید که تجارت‌ن

یوز در سال گذشته این موقع چه چیزی منتشر کرده بود و طراحی‌اش چگونه بوده است.

اطلاعات وب‌سایت‌ها البته به‌صورت مداوم ثبت نمی‌شوند و بسته به میزان فعالیت و به‌روزرسانی هر وب‌سایت، در آرشیو اینترنت ذخیره می‌شوند.

مثلا من می‌توانم وبلاگی ۴ سال پاک‌کرده‌ام کرده‌ام را در این وب‌سایت ببینم؛ اما چون خیلی آن را به‌روز نمی‌کردم، آرشیو اینترنت هر دو ماه یک‌بار صرفا صفحه اصلی آن را ذخیره می‌کرد.

آرشیو اطلاعات کاری پرهزینه است

پروژه آرشیو اینترنت، یک پروژه غیرانتفاعی است؛ یعنی درآمدی ندارد و به‌واسطه پول‌هایی که از دولت و احتمالا شرکت‌های دیگر مثل گوگل می‌گیرد سر پا است. به همین دلیل سرمایه کافی برای توسعه را ندارد. حجم داد‌ه‌های اینترنت هر روز با آهنگ بیشتری افزایش می‌یابند.

با توجه به اینکه آرشیو اینترنت نه‌فقط متن، بلکه عکس‌‌ها، ویدئوها و نرم‌افزار‌ها را هم به آرشیوش اضافه می‌کند، مشخص است که احتمالا در همین سال‌ها، سرعت افزایش حجم داده‌های اینترنت فراتر از توان به‌روزرسانی آرشیو اینترنت باشند.

مثلا در مارس 2019 یک ماه مانده به تعطیلی شبکه اجتماعی گوگل یعنی گوگل پلاس، سایت آرشیو اینترنت اعلام کرد که می‌خواهد از کل مطالب عمومی آن یک آرشیو تهیه کند.

واتس‌اپ اندروید سامسونگ

مشخص نیست آرشیو اینترنت چقدر توانست این کار را پیش ببرد؛ زیرا حجم داده‌های گوگل پلاس چندین هزار ترابایت بودند و زمان تعطیلی آن نیز بسیار نزدیک بود. به همین دلیل هم به نظر این کار ناقص ماند.

داشتن این حجم از فضای ذخیره‌سازی برای شرکت گوگل چیزی نیست اما برای آرشیو اینترنت بسیار زیاد است. اما بااین‌همه حتی اگر آرشیو اینترنت بتواند به‌طور کامل از عهده آرشیو کردن همه محتوای عمومی اینترنت بربیاید، هنوز مشکلاتی وجود دارد.

چت‌ها و ایمیل‌هایی که گم خواهند شد

ما زیاد از ایمیل استفاده نمی‌کنیم. بیشتر ارتباطات آنلاین ما با استفاده از چت‌ها و برنامه‌های پیام‌رسان رخ می‌دهند؛ اما ایمیل در عموم کشورهای پیشرفته و تاثیرگذار جهان، کارکردی مهمی دارد و یکی از مهم‌ترین ابزارهای رسمی کاری است.

تصور کنید که یک مکالمه مهم ایمیلی بین دو فرد تاثیرگذار در سیاست انجام‌شده است. یا اینکه مکالمه مشابهی با استفاده از اپلیکیشن‌های پیام‌رسان رخ‌داده است. آیا هیچ‌کدام از این مکالمات برای تاریخ‌دانی که می‌خواهد تاریخ دنیای امروز را بنویسد و درجایی ثبت کند، در دسترس هستند؟

ایمیل

حتی اگر چنین چیزی به لحاظ سیاسی هم مشکلی نداشته باشند، ارائه چنین دسترسی‌هایی برای شرکت‌های فناوری که ارائه‌دهنده این بسترهای ارتباطی هستند، احتمالا در تضاد با سیاست‌های آن‌ها باشد.

دنیای شلوغ اطلاعات توییتری

توییتر امروزه یک شبکه اجتماعی است که در دنیا برای ایجاد موج‌های رسانه‌ای یا حتی تاثیر در انتخابات از آن استفاده می‌شود. این شبکه اجتماعی یک ابزار خوب برای مهندسی اجتماعی و کسب اطلاعات از جامعه است.

بررسی ترند‌هایی داغ توییتر و مرتبط کردن آن‌ها با موقعیت جغرافیایی، ساعت انتشار، میزان محبوبیت افراد منتشرکننده و بسیاری از فاکتورهای دیگر می‌تواند اطلاعات خوبی برای پژوهش‌های جامعه‌شناسی ارائه دهد.

اما چنین اطلاعاتی فقط در دست توییتر است و به آن‌ها را با هیچ‌کسی به اشتراک نمی‌گذارد.

این مسئله دو دلیل دارد. اول اینکه توییتر از این اطلاعات پول درمی‌آورد. دلیل دوم هم این است اگر این اطلاعات به هر صورتی منتشر شوند، به‌نوعی نقض حریم خصوصی هستند. حریم خصوصی هم یکی از مهم‌ترین مسائل تمام شرکت‌های فناوری در دنیا است.

توییتر در آیفون
بیشتر مطالبی در توییتر منتشر می‌شوند، عمومی هستند و هرکسی می‌تواند به آن‌ها دسترسی داشته باشد؛ اما یک مشکل در این حوزه وجود دارد.

شبکه‌های اجتماعی مدرن مثل توییتر، فیس‌بوک و گوگل‌پلاس، عملا به‌عنوان جایگزینی برای وبلاگ عمل کرده‌اند. در این میان اما کاربران گوگل پلاس که شبکه اجتماعی محبوب من هم بود، به سیاق وبلاگ‌ها مطالب طولانی می‌نوشتند.

اما توییتر به‌صورت مستقیم با محدود کردن تعداد کاراکترها به ۱۴۰ و یا ۲۸۰ کاراکتر و فیس‌بوک به‌صورت غیرمستقیم، افراد را به این سمت می‌کشند که مطالب کوتاه بنویسند.

جدای از اینکه چنین کاری چقدر بر کیفیت مطالب تاثیر منفی می‌گذارد و عملا این شبکه‌های اجتماعی را به محیطی برای شایعه‌پراکنی و حرف‌های عموما توخالی تبدیل می‌کند، این کار باعث تولید تعداد زیادی مطلب پر از شبههمی‌شود که در بسیاری از موارد ارزش چندانی هم دارند.

دسته‌بندی اطلاعات توییتر

در این شبکه‌های اجتماعی هشتگ به‌عنوان یک ابزار برای دسته‌بندی استفاده می‌شود؛ اما مشکل اینجاست مردم معمولا هشتگ‌های کلی و نامناسب استفاده می‌کنند.

در نتیجه با وجود میلیارد‌ها توییتی که روزانه منتشر می‌شود، حتی در صورتی بتوان این حجم از داده‌ها را به‌صورت مناسب در اختیار محققان قرار داد، وارد شدن و بهره‌برداری از این توییت‌ها چیزی شبیه یافتن سوزن در انبار کاه خواهد بود.

حتی اگر واقعا این توییت‌ها هم طبقه‌بندی و به نحو مناسبی در دسترس تاریخ‌پژوهان قرار بگیرند، باز هم امکان استناد به آن‌ها کم است.

توییتر در آیفون

دراین‌بین شاید بتوان به اکانت‌های رسمی مثل اکانت وزرای خارجه یا رییس‌جمهورها یا مراکز رسمی مثل سفارت‌خانه‌ها ارجاع کرد، اما به علت محدودیت‌های توییتر، مطالب منتشرشده از این اکانت‌ها هم کوتاه هستند و احتمالا تمام چیزها را بیان نمی‌کنند.

تمامی این‌ نکات ما را به یک نتیجه‌گیری سخت می‌رساند. نتیجه‌ای که به ما می‌گوید آیندگان ما بی‌تاریخ خواهند بود. علی‌رغم اینکه ما در قرن اطلاعات زندگی می‌کنیم، تاریخ‌نویسان و ثبت‌کنندگان منبعی مناسبی برای ارجاع و نوشتن تاریخ نخواهند داشت.

گزارش همگانی تاریخ

البته قضیه این‌قدرها هم بغرنج نیست. چیزی که قرن ما را به قرن اطلاعات بدل کرده است، دسترسی همگانی به اینترنت است.

طبق آماری که اتحادیه بین‌المللی مخابرات (International Telecommunication Union) در ماه در آوریل امسال منتشر کرده است، به‌صورت تخمینی ۵۶.۱ درصد از ساکنین کره زمین یعنی ۳.۲ میلیارد نفر به اینترنت دسترسی دارند.

با اینکه این عدد هنوز به‌اندازه کافی بزرگ نیست، اما این نکته را می‌رساند که امروزه ۳.۲ میلیون نفر انسان روی کره زمین وجود دارند که به‌طور بالقوه می‌توانند هر اتفاقی را که در منطقه محل سکونتشان رخ می‌دهد، گزارش کنند.

اینترنت اشیا برخی از این کاربران نه به‌صورت بالقوه بلکه بالفعل از دنیای اطراف خود گزارش تهیه می‌کنند. برخی دیگر کارشان این است که مطالب یک منبع مهم مثل ویکی‌پدیا را به‌روز می‌کنند.

برخی دیگر از این اتفاقات فیلم می‌گیرند و در دنیای آنلاین منتشر می‌کنند. خبرنگاران و خبرگزاری‌هایی هم وجود دارند روزانه درباره همین اتفاقات از نزدیک تحقیق می‌کنند و گزارش می‌نویسند.

همه این‌ها با اینکه شاید یک منبع رسمی روایت تاریخ برای آیندگان نباشند، اما می‌توانند منابعی قابل‌اتکا باشند. منابعی که می‌توان با تحلیل، بررسی و غور کردن در آن‌ها اطلاعات تفصیلی عمیقی از آن‌ها استخراج کرد و برای ثبت تاریخ بهره برد.

مصائب دمکراسی، وقتی همه حرف بزنند

البته این گزارش‌دهی همگانی یک روی منفی هم دارند. اینترنت فقط ابزاری برای انتشار اطلاعات نیست، بلکه ابزاری برای پول درآوردن هم هست. مشکل هم از جایی شروع می‌شود که برای برخی انتشار اطلاعات درست اولویت چندم و پول درآوردن به مهم‌ترین اولویت بدل می‌شود.

در این حالت است که تعداد زیادی از افراد سودجو تلاش می‌کنند با انتشار مطالب شبهه‌دار و ویدئوهای غیرواقعی در اینترنت، جوسازی کنند.

حال ممکن است خود آن‌ها مستقیما از این جوسازی پول دربیاورند و یا اینکه در راستای منافع مستقیم دیگران و در ازای دریافت پول به چنین حرکت‌هایی دست بزنند.

جیمیل

نتیجه آنکه این تلاش‌ها برای مهندسی اجتماعی باعث تولید و بازنشر حجم عظیمی از محتوای غیرواقعی می‌شود. این حجم عظیم محتوای غیرواقعی هم آشفته‌بازاری درست می‌کند که در آن تشخیص سره از ناسره حتی برای متخصصان هم دشوار می‌شود.

به همین دلیل هم هست که شرکت‌هایی مثل فیس‌بوک، توییتر و یوتیوب تلاش‌های گسترده‌ای برای یافتن و حذف کردن اطلاعات غلط و تقلبی می‌کنند.

در همین راستا نیز بنیان‌گذار توییتر هفته گذشته مطلبی را منتشر کرد و گفت که برای جلوگیری از سواستفاده از این پلتفرم توییتر، باید یک بازنگری بنیادی در آن انجام دهند.

کلام آخر

دموکراسی چیز خوبی است اما از همان ابتدا بزرگانی مثل سقراط از مخالفین سرسخت دمکراسی بودند. در نظر آن‌ها وقتی قرار باشد همه حرف بزنند و نظر بدهند، دنیا به آشفته‌بازاری بدل می‌شود. آشفته‌بازاری که نمونه‌اش را در سطور پیشین گفته‌ایم.

از نظر سقراط رای دادن و امکان حرف زدن همگانی زمانی واقعا عملی است که همه آموزش‌دیده باشند؛ یعنی همه بدانند چگونه باید شکاکانه و عمیق فکر و تحلیل کنند.

ما هم به‌عنوان کسانی که امروز زنده‌ایم وظیفه داریم با فکر و دانش حرف بزنیم و مهم‌تر از آن بدانیم چه وقت حرف نزنیم. وگرنه تاوان این حرف زدن ما را آیندگانی خواهند داد که اجدادشان حتی تاریخ را نیز برایشان به ارث نگذاشته‌اند تا از آن درس بگیرند.

نظرات

مخاطب گرامی توجه فرمایید:
نظرات حاوی الفاظ نامناسب، تهمت و افترا منتشر نخواهد شد.