اقتصاد اعانه: هاروارد از کجا پول میگیرد؟
فکر کنید چه اتفاقی میافتاد اگر مبادله کالا و خدمات در اقتصاد، نه برای کسب سودِ آنی، که به دلایلی دیگر صورت بگیرد؟ «وقف» و «اعانه»، مدلهای اقتصادیِ جایگزین در تامین مالی هستند که البته قرنها قدمت دارند. مبادله غیر بازاری (non-market exchange) کالا و خدمات، فرآیندی است که تا پیش از صورتبندی قوانین عرضه
فکر کنید چه اتفاقی میافتاد اگر مبادله کالا و خدمات در اقتصاد، نه برای کسب سودِ آنی، که به دلایلی دیگر صورت بگیرد؟ «وقف» و «اعانه»، مدلهای اقتصادیِ جایگزین در تامین مالی هستند که البته قرنها قدمت دارند.
مبادله غیر بازاری (non-market exchange) کالا و خدمات، فرآیندی است که تا پیش از صورتبندی قوانین عرضه و تقاضا در علم اقتصاد مدرن، در بخشهایی از جهان رخ میداد و شاید همین حالا هم در جریان باشد.
مدل اقتصادی جایگزین در «پاپوآ گینه نو»
اقتصاد امروزی (دستکم پس از آدام اسمیت)، میگوید شما کالا یا خدمتی تولید میکنید و آن را در مقابل کسب سود و یا دریافت کالا و خدمتی دیگری، به سایرین عرضه میکنید. همین ساز و کار ساده، تقسیم کار و تخصصگرایی را شکل میدهد و البته مبنایی میشود برای آنچه به آن «نظام سرمایهداری» میگوییم.
با این همه، این تنها شکلی نیست که یک نظام اقتصادی میتواند به خود بگیرد.
انسانشناسانی مانند «برانیسلاو مالینوفسکی» (Bronisław Malinowski) و «مارسل موس» (Marcel Mauss) در خلال جنگ جهانی اول و در کشور «پاپوآ گینهنو»، اشکالی از داد و ستد بهطور خاص و یک نظام اقتصادی بهطور عام را مشاهده کردند که مبتنی بر مبادله و یا فروش داراییهای ارزشمند نبود.
مردم «جزایر تروبریاند» (Trobriand Islands) که «مالینوفسکی» و «موس» در مورد آنها تحقیق میکردند، کالاهای مورد نیاز یکدیگر را بدون چشمداشتِ مالی مبادله میکردند. یعنی اگر کسی چیزی میخواست که نداشت، سایر اعضای قبیله آن را در اختیار او میگذاشتند.
«اقتصاد هدیه-محور» و «مبادله هدیه-محور»
این شکل از مبادله، اساسا با «تهاتر» (barter)که در آن دو کالا با یکدیگر معاوضه میشوند، متفاوت بود. علاوه بر این، نظام اقتصادی مردم «تروبریاند»، با «مبادله هدیه-محور» (gift exchange) هم فرق میکرد.
در مبادله هدیه-محور، شما چیزی را به کسی میدهید، اما انتظار دارید که او بعدا برایتان جبران کند، اما در «اقتصاد هدیه-محور»، کالای مبادله شده بر مبنای نیاز فرد به او داده میشود و نه به چشمداشتِ دریافت کالایی مشابه در آینده.
در تقریبا تمام نقاط ایران، هدیه دادن به زوج تازه ازدواجکرده، جزئی از آیینِ اعطایِ استقلال مالی به آن زوج است که آنها را برای زندگی جدید آماده میکند.
نمونههایی از «مبادله هدیه-محور» را بارها دیدهایم: کادوی تولدی به دوستمان میدهیم و این انتظار در ما ایجاد میشود که دوستمان در موعد تولد ما ،آن را با دادنِ کادویی به ما جبران کند.
نهاد «ازدواج»، یکی از مثالهای اقتصاد هدیه-محور است.
در ایران (و البته برخی اقتصادهای آسیایی مانند اقتصاد هند ) این شکل از مبادله با ساختارهای اجتماعی در همتنیدگی بیشتری دارد. به عنوان مثال، در تقریبا تمام نقاط ایران، هدیه دادن به زوج تازه ازدواجکرده، جزئی از آیینِ اعطایِ استقلال مالی به آن زوج است که آنها را برای زندگی جدید آماده میکند.
در اینجا، هدیهای که پدر و مادر شما در مراسم ازدواج پسرعموی شما به او و همسرش میدهند، در مراسم ازدواج خود شما، توسط عمویتان جبران میشود.
بانیان و واقفان
اما این فقط بومیان «جزایر تروبریاند» نیستند که اشکال جالبتوجهی از نظامهای اقتصادی دارند که با نظام اقتصاد مدرن ناهمخوان به نظر میرسد. در ایرانِ دوره ساسانی، بازماندگانِ فرد متوفی برای آمرزش «روان» یا روح او پس از مرگ، برخی داراییهای او را برای استفاده در اختیار عموم میگذاشتند.
اصطلاح «بانیشدن برای کار خیر» از همین جا نشات میگیرد. داراییِ «بانی»، مثلا یک باغ یا یک چاه آب که برای استفاده در اختیار عموم قرار گرفته بود، دیگر توسط بازماندگان متوفی قابل استفاده نبود.
این سنت، پس از اسلام، در قالب نظام «وقف»، به شکل یک نهاد اجتماعی بسیار قدرتمند درآمد که عملا بخش بزرگی از اقتصادِ حکومت اسلامی را به خود اختصاص میداد. در اینجا هم داراییِ «وقف شده» (چه پیش از مرگ و چه پس از مرگ «واقف»)، دیگر متعلق به او نبود و دخل و تصرف او در آن، «غصب» محسوب میشد.
گسترش این فرهنگ در حوزه فرهنگی اسلام به آن شکل و شمایلی چندفرهنگی بخشید: از سرزمینهای تحت حکومت عثمانیها، تا هند، پاکستان و حتی مصر و شمال آفریقا، وقف به مفهومی تازه در دل اقتصاد تبدیل شد که بعدها توسط غربیها هم اخذ شد و البته گسترش مفهومی پیدا کرد.
از «زاویه» تا «کاروانسرا» و از «بیمارستان» تا «دانشگاه»
تاریخ فرهنگی ایران نمونههای زیادی از سنت وقف را در بر دارد. «دِیر»، «زاویه»، «تکیه»، «خانقاه» و «حسینیه»، که باورمندان به ادیان مختلف در آنها به عبادت میپرداختند، مکانهایی بودند که عمدتا با اهداف غیرانتفاعی ایجاد میشدند و حتی برخی خدمات اجتماعی (مانند اطعام فقرا و تهیه جایخواب برای مسافران) را هم فراهم میکردند.
در زمان حکمرانی یکی قدرتمندترین حکومتهای ایرانی، یعنی سلسله صفویه نیز کاروانسراهایی در سراسر ایران ساخته شد تا جریان تجارت در درون مرزهای ایران تقویت شود. این در حالی بود که بخش عمدهای از هزار کاروانسرایی که ساخت آنها به شاهعباس صفوی نسبت داده میشود، در واقع «وقف عام» و غیرانتفاعی بودند.
ساخت بیمارستانها و وقف آنها هم پس از پذیرش اسلام از سوی ایرانیان، به یک سنت تبدیل شد و به عنوان تنها یک نمونه، «بیمارستان نجمیه» در تهران که توسط «ملکتاج فیروز» ملقب به «نجمالسلطنه»، مادر دکتر محمد مصدق ساخته و وقف شده بود، تصویر مثبتی در ذهن بسیاری از تهرانیها در مورد این خانواده القا میکند.
بیمارستان «نجمیه» در تهران، توسط مادر دکتر محمد مصدق وقف شده است.
سنت وقف برای آموزش در ایران هم هر چند تاریخی طولانی دارد، در قرن بیستم شکل تازهای به خود گرفت: به موازات تاسیس دانشگاه تهران، بسیاری از موقوفهها این بار به سمت دانشگاهها سوق پیدا کرد. کسانی مانند «محسن مقدم» و «ایرج افشار»، خانه، کتابخانه و حتی بخش بزرگی از نتایج پژوهشهای خود را وقف کرده و در اختیار دانشگاه تهران قرار دادهاند.
هاروارد چگونه اداره میشود؟
سنت وقف و پرداختِ «اعانه» به قصد تامین مالیِ بسیاری از فعالیتهای غیردولتی تنها مختص جوامع اسلامی نیست. بر اساس آمار، آمریکاییها در سال 2017 میلادی، به طور تقریبی، روزانه بیش از یک میلیارد دلار به خیریهها کمک کردند، رقمی که در مجموع به حدود 410 میلیارد دلار رسید.
در بریتانیا، روزنامه معروف «گاردین» با اعلامِ اینکه برای ادامه حیات نیازمند کمکهای مالیِ خوانندگان است، موفق شد از بیش از یک میلیون خواننده خود اعانه دریافت کند.
در کشوری مانند آمریکا، بسیاری از نهادهایِ غیرانتفاعیِ اجتماعی، یعنی نهادهایی که به شکل مستقل درآمدی ندارند، از طریق جمعآوری کمکهای مالی ( fundraising ) اداره میشوند. دایره این قبیل نهادها البته بسیار گسترده است و از بزرگترین دانشگاههای این کشور، تا کلیت نهاد سیاسی آمریکا را در بر میگیرد.
به عنوان نمونه، «دانشگاه هاروارد» به عنوان یکی از معتبرترین مراکز علمی جهان، در سال 2017 حدود 1.3 میلیارد دلار کمکهای مالی جذب کرد. مجموع «دارایی وقفشده» (financial endowment) در این دانشگاه، در این سال حدود 37 میلیارد دلار بود. «هاروارد» با سود حاصل از این سرمایه اداره میشود و بخشی از بزرگترین دستاوردهای دانشگاهی را در جهان دارد.
سنت حمایت مالی در قالب وقف و اعانه اما در کشورهای انگلیسی زبانِ دیگری هم دیده میشود. مثلا با وجود پویایی اقتصاد بریتانیا ، روزنامه معروف «گاردین» با اعلامِ اینکه برای ادامه حیات نیازمند کمکهای مالیِ خوانندگان است، موفق شد از بیش از یک میلیون خواننده خود اعانه دریافت کند.
پول را بردار و فرار کن!
در جایی مانند آمریکا اما سیاست هم با نهاد وقف و اعانه پیوند محکمی دارد. نامزدهای شرکت در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، معمولا یا با سرمایه شخصی و یا با جمعآوری کمکهای مالیِ ناشی از وقف، هزینه کارزارهای انتخاباتی خود را تامین میکنند.
در واقع، در آمریکا این مرسوم است که نامزد شرکت در انتخابات از طرفداران خود پول بگیرد تا شانس خود برای پیروزی را افزایش دهد. طرفداران یک نامزد خاص و یا یک حزب سیاسی خاص هم با اعطای کمکهای مالی خود به آنها، در عمل بر روی نامزد و یا حزب موردنظر خود سرمایهگذاری میکنند.
البته در حوزه عمومی آمریکا، همواره در مورد شیوه مصرف این منابع مالیِ اعطایی، بحثوجدل هایِ پرحرارتی وجود داشته است. برخی معتقدند این شیوه از وقف میتواند حتی پوششی برای پولشویی باشد.
سیاست آمریکا به شکل غیر قابل انکاری به «اعانه» و کمکهای افراد به سیاستمداران و احزاب وابسته است.
از طرف دیگر، در سالهای اخیر، بیرونماندنِ جریان مالیِ موقوفهها از دایره مالیاتستانی در اقتصاد آمریکا ، موجب وضع مالیات بر وقف (endowment tax) در این کشور شده، که به ویژه، بر موقوفههایی که به دانشگاهها تخصیص پیدا میکنند، مالیات اعمال میکند.
جمعسپاری: وقف در دنیای مدرن
در این میان، ظهور مدلهای جدید اقتصادی هم به گسترش انواع جدید از اقتصادِ مبتنی بر وقف و اعانه دامن زده است. «جمعسپاری» (crowdsourcing) و « سرمایهگذاری جمعی » (crowdfunding)، نمونههایی هستند که میتوان آنها را در زیر چتر عمومیترِ اقتصاد مبتنی بر وقف قرار داد.
در «سرمایهگذاری جمعی»، شما به جای تامین مالی از طریق وام بانکی، بازار سرمایه و یا استقراض شخصی، از جمعی عمدتا ناشناخته از افرادِ حقیقی و حقوقی میخواهید که به پیشبرد پروژه شما کمک مالی کنند.
در «جمعسپاری»، افراد یا شرکتها، کالا و خدمات مورد نیاز خود را از طریقِ جمعی از افراد، خارج از دایره مرسومِ دوستی و یا ارتباطِ کاری دریافت میکنند. مثلا، اگر شما بخواهید شش ماه در خانه بمانید تا یک کتاب بنویسید و در اعلانِ عمومی از بقیه بخواهید که در این مدت به شما کمک مالی کنند، فعالیت خود را «جمعسپاری» کردهاید.
«سرمایهگذاری جمعی» هم عکس حالت بالا است. در این شکل از سرمایهگذاری، شما به جای تامین مالی از طریق وام بانکی، بازار سرمایه و یا استقراض شخصی، از جمعی عمدتا ناشناخته از افرادِ حقیقی و حقوقی میخواهید که به پیشبرد پروژه شما کمک مالی کنند.
وقف در دنیای تجارت
شکل دیگری از وقف و اعانه هم در عرصه تجارت رخ میدهد و البته در سالهای اخیر، به مجموعه رویکرد اخلاقی در تجارت اضافه شده است. «مسئولیت اجتماعی شرکتها» (Corporate social responsibility یا CSR)، به آن دسته از فعالیت شرکتهای تجاری و سازمانها گفته میشود که با هدف بازگرداندن بخشی از سودِ کسب شده، به جامعه هدف انجام میگیرد.
به عنوان نمونه، شرکتهای نفتی که «ردپای کربنی» (carbon footprint) بالایی دارند و محیطزیست را آلوده میکنند، ممکن است بخشی از درآمد خود را به پروژههای محیطزیستی اختصاص بدهند.
این قبیل فعالیت شرکتها و سازمانها، میتواند به تحقق اهداف توسعه پایدار (یعنی رسیدن به اهداف توسعه اقتصادی ، بدون ایجاد عوارض جانبی) کمک کند.
نظرات