کسبوکار، دروغ و خشکسالی: چرا نباید دروغ بگوییم؟
هیچ فرهنگی وجود ندارد که در آن دروغ گفتن بیاشکال باشد، اما تقریبا هیچ جامعهای بدون دروغ هم پیدا نمیشود. یک مطالعه جالب نشان میدهد که هر فرد در طول روز دستکم دو بار دروغ میگوید. از طرفی دیگر ۸۰% دروغهای دنیا را فقط ۲۰% از مردم میگویند. یعنی واقعا بعضیها دروغگوتر از دیگران هستند.
هیچ فرهنگی وجود ندارد که در آن دروغ گفتن بیاشکال باشد، اما تقریبا هیچ جامعهای بدون دروغ هم پیدا نمیشود. یک مطالعه جالب نشان میدهد که هر فرد در طول روز دستکم دو بار دروغ میگوید. از طرفی دیگر ۸۰% دروغهای دنیا را فقط ۲۰% از مردم میگویند. یعنی واقعا بعضیها دروغگوتر از دیگران هستند.
یک مطالعه دیگر نشان میدهد که دروغگو بودن یک ملت، با میزان GDP و همچنین میزان نابرابری در آن کشور رابطه دارد. یعنی در کشورهای فقیرتر و نابرابرتر، مردم دروغگوتر میشوند.
البته اینطور نیست که هرقدر کشور فقیرتر، دروغ در آن بیشتر. کشورهای چین، هند، برزیل و ترکیه در صدر جدول کشورهای دروغگو هستند. این موضوع نشان میدهد که فرهنگ بیشتر از درآمد بر صداقت تاثیر میگذارد. یعنی در واقع چیزی که باعث صادق شدن افراد میشود، توسعه انسانی ( HDI ) است نه رشد اقتصادی.
دروغ و فشار اقتصادی
حتما متوجه شدهاید که با بد شدن اوضاع اقتصاد، بالا رفتن نرخ دلار و التهاب بازار، دروغ در کسبوکار بیشتر و اعتماد متقابل کمتر میشود. این اتفاق چندان غیرقابلپیشبینی نیست. بیشتر مردم تحتفشار دروغ میگویند.
در واقع بیشتر ما، دروغ گفتن را زمانی آغاز میکنیم که تحتفشار والدین یا مدرسه قرار میگیریم. «این گلدان را تو شکستی؟! نه!» همین الگو در جامعه نیز تکرار میشود. وقتی جمعیتی کثیر در کشورهایی مثل چین، هند و برزیل برای منابعی محدود در رقابت باشند و جامعه فشار زیادی به آنها بیاورد، بیشتر دروغ میگویند.
در واقع بیشتر ما، دروغ گفتن را زمانی آغاز میکنیم که تحتفشار والدین یا مدرسه قرار میگیریم.
اما دروغگوهای ذاتی (۲۰% از جمعیت) وضعیت متفاوتی دارند. آنها در زمانی که تحتفشار نباشند هم دروغ میگویند. مثلا برای فروش یک کالا مثل خانه یا حتی در شرایطی که پاداش مالی چشمگیری هم در کار نیست. برای آنها اینطور نیست که صداقت بر دروغ ترجیح داشته باشد مگر مجبور شوند.
نکته جالب این است که آدمهایی که خیلی زیاد دروغ میگویند، راحتتر بهدروغ خود اعتراف میکنند، بهخصوص جلوی اشخاص ثالث. مثلا وقتی همکارتان به شما میگوید که به رئیس دروغ گفته، احتمالا به همین سادگی به همسرش میگوید که به شما دروغ گفته است.
دروغگویی و هوش
شما یک دروغ میگویید. مثلا میخواهید به خرید بروید اما میگویید که وقت دکتر دارید. بعد از آن باید چه چیزهایی را در ذهن خود تغییر بدهید:
- برای چه مشکلی به دکتر رفته بودید؟
- دکتر چه نظری داشت؟
- آیا دارویی گرفتهاید؟
- لباس نوی خود را کی خریدهاید؟
- کدام دکتر رفتید؟ آیا تجربه خوبی داشتید؟
- آیا ردپای دیجیتال شما (اینستاگرام، توییتر و فیسبوک) همین موضوع را تایید میکند؟
- …
برای این که بتوانید پاسخ تمام این پرسشها را به ذهن بسپارید و بتوانید ارتباط درستی بین این موارد برقرار کنید، لازم است که هوش و حافظه قویای داشته باشید. در واقع وقتی دروغ میگویید مسئولیت سنگینی را میپذیرید. آیا مطمئن هستید که میتواند همهچیز را هماهنگ کنید تا دروغ شما لو نرود؟
دروغ گفتن به هوش احساسی بالا و نیز توانایی کنترل کامل زبان بدن نیاز دارد.
دروغ ابطالپذیر و دروغ ابطالناپذیر
اثبات دروغ بودن کدام جملات سادهتر است:
- از دانشگاه شریف دکترا گرفتهام.
- دوستت دارم.
- سهشنبه ساعت ۹ شب در سالن سینما بودم.
- معمولا کار در دفتر را به کار در خانه ترجیح میدهم.
- عدد درآمد من ۲٫۵ میلیون تومان در ماه است.
طبیعی است که جمله ۱، ۳ و ۵ را به سادگی میشود بررسی کرد. اما بررسی جمله ۲ و ۴ آسان نیست. در این موارد حتی اگر ثابت شود که کار در خانه را بیشتر دوست دارم، خواهم گفت «عجب! خودم هم نمیدانستم!»
به همین دلیل بیشتر افراد موقع دروغ گفتن از ذکر عدد و رقم خودداری میکنند تا بهسادگی نشود مچ آنها را گرفت.
دروغ سفید، دروغ سیاه
دروغ سفید دروغی است که به کسی آسیب نمیزند، اگر افشا شود چندان ایرادی ندارد و معمولا برای پرهیز از آسیبزدن به دیگران گفته میشود. مثلا وقتی دوستتان میپرسد «قیافه من خوب نیست؟» و شما میگویید «اتفاقا تو چهره جذابی داری» شاید یک دروغ سفید گفته باشید.
دروغ سیاه دروغی است که با آسیب همراه است، اگر افشا شود رسوایی به بار میآید و معمولا برای گریز از آسیب یا بهدست آوردن منفعت شخصی گفته میشود. مثل وقتی که کالای دستدوم را به اسم کالای نو میفروشید.
دروغ سفید اما به همان اندازه دروغ سیاه خطرناک است.
دروغ سفید اما به همان اندازه دروغ سیاه خطرناک است. اگر افشا شود، اعتبار خود را از دست میدهید. در جلسات کاری و مواردی که مجبور به پاسخ دادن نیستید، بجای دروغ سفید میتوانید بگویید «نظری ندارم، من نمیتوانم در این مورد قضاوت کنم، به نظرم این مهمترین سوال نیست…» و به این ترتیب از گفتن دروغ اجتناب کنید.
در مواردی دروغ سفید، مقدمهای میشود برای گفتن یک دروغ سیاه و بزرگ. بهتر است که زمینه گفتن این دروغ بزرگ را آماده نکنید.
انواع دروغ در کسبوکار
دروغهای کاری انواع مختلف دارند:
دروغ کارمند به کارفرما
بهانههایی برای انجام ندادن کار، توجیه غیبت و تاخیر، دروغ در مورد زندگی شخصی برای درخواست افزایش دستمزد، دروغ با هدف تخریب دیگری.
برای پرهیز از این دروغها بهتر است کارمند را در موقعیت فشار قرار ندهید. برای غیبت و تاخیر قانونی روشن بگذارید که به توجیه او نیاز نباشد.
دروغ کارفرما به کارمند
توجیه پرداختها نامنظم یا ناکامل. تلاش برای موجه کردن شرایط بد کاری. دروغ در مورد میزان درآمد و آینده شرکت. وعدههای دروغین رشد و پیشرفت. دروغ در مورد تجربههای کاری گذشته.
در مقام مدیر، بجای دروغ گفتن میتوانید از دادن اطلاعات پرهیز کنید. اگر کارمند هستید و کارفرما مدام دروغ میگوید، واقعا به فکر یک شغل دیگر باشید.
دروغ مشتری به شرکت
مشتری به دلایل متعدد ممکن است به شما دروغ بگوید. شاید او میخواهد تخفیف بگیرد یا شما را قانع کند که برایش شرایطی خاص در نظر بگیرید.
سعی کنید او را با شرایط فعلی قانع کنید. هرگز به او نگویید که داری دروغ میگویی. میتوانید به او توضیح دهید که فرایند خرید در یک سیستم تعریف شده و شما نمیتوانید تغییری در سیستم ایجاد کنید.
دروغ شرکت به مشتری
اگر شرکت به شما دروغ گفته، سعی کنید که ساکت نمانید. در شبکه اجتماعی از آن حرف بزنید و موضوع را به رسانهها اطلاع بدهید. اگر اسناد کافی مبنی بر دروغ یک شرکت داشته باشید، معمولا رسانهها از این خبر استقبال میکنند. در قسمت نظرات (کامنت) سادهتر میتوانید صدای خود را به گوش دیگران برسانید.
اگر شرکتی تعمدا به شما دروغ گفته، هرگز خرید خود را تکرار نکنید. اگر میتوانید ماجرا را پیگیری قضایی کنید، حتما این کار را بکنید. تلاش کنید دروغ گفتن در کشور کار سختی شود.
دروغ کارمند به مشتری
ممکن است شما برای دروغ گفتن برنامه سیستماتیک نچیده باشید، اما کارمندی سرخود به مشتری دروغ بگوید.
از مشتری عذرخواهی کنید و سعی کنید که با پاداش، تخفیف یا نوع دیگری دلجویی، برای او خاطرهای خوب بسازید. به کارمند توضیح بدهید که این عمل میتواند آینده شغلی همه را تهدید کند . هرگز نباید تکرار شود. به او بگویید که اگر احساس کرد تحتفشار است، میتواند موضوع را به مدیران خود ارجاع دهد و نیازی نیست خودش دروغ بگوید.
دروغ در سطح کلان
دروغهای اقتصادی تنها به دروغی کوچک که یک فروشنده به مشتری میگوید خلاصه نمیشود. دروغهای فرد به دولت، شرکت به دولت و دولت به ملت نیز وجود دارند. همچنین دروغ میتواند به صورت فساد مالی یا عدم وجود شفافیت ایجاد شود.
یکی از مرسومترین دروغهای افراد و شرکتها به دولت، دروغ با هدف فرار مالیاتی است. آنها سعی میکنند درآمد خود را کمتر از عدد واقعی نشان بدهند تا مالیات نپردازند.
دروغهایی که دولتها به مردم میگویند انواع اقسام دارد، اما معمولا هدف اصلی از دروغگویی بهدست آوردن رای یا پوشاندن رانتها و فسادها میشود. بهترین راه مقابله با این دروغها، رسانههای آزاد است.
البته این وضعیت که اگر رسانه نتواند صدق گفتار خود را ثابت کند محکوم میشود، آزادی رسانه را فراهم نمیکند. رسانه باید آزادانه بنویسد و در صورت کذب بودن ادعا، مقامات دولتی امکان پاسخگویی و توضیح داشته باشند.
درست مثل تجربهای که در اینستاگرام و توییتر رخ میدهد. مردم ویدیو یا عکسی را منتشر میکنند، مقام مسئول در مورد آن حرف میزند اما منتشرکنندگان بازخواست نمیشوند. همین وضعیت میتواند در مورد رسانههای رسمی و حرفهای نیز وجود داشته باشد.
چرا نباید دروغ گفت؟
گفتیم که چرا دروغ میگوییم و چطور این کار را انجام میدهیم. اما چرا نباید دروغ بگوییم؟ آیا بهتر نیست که با طراحی دروغهایی حرفهای و جذاب، مسیر موفقیت را هموارتر کنیم؟
با دروغ میشود یک وظیفه را انجام داد اما نمیشود یک کسبوکار را پیش برد. شاید امروز بتوانید یک مشتری ناراضی را بپیچانید یا از یک تامینکننده تخفیف بگیرید، اما برای تبدیل شدن به یک کسبوکار بزرگ به صداقت نیاز دارید. برای رسیدن به این هدف لازم است که از دروغ گفتن به مشتریها، کارمندان، مدیران، سهامداران، رقبا، دولت و عموم مردم خودداری کنید.
انسان عاقل به سود نهایی فکر میکند، نه فقط یکبار سود کردن. با دروغ میشود در یک معامله سود کرد، اما نمیشود کسبوکاری رشدکننده و سودآور ساخت. بهخصوص وقتی ابعاد کار بزرگ میشود و به چشم میآیید.
نظرات