غریبه بودن در یک جمع: راز آرامش در حضور دیگران
برای بعضی از ما، چیزی دلهرهآورتر از این وجود ندارد که وارد جایی بشویم و ببینیم که هیچ کس را نمیشناسیم (درونگراها، منظور ما شما هستید). برای دیگران (برونگراها، سلام)، این غریبه بودن برابر است با آشنایی با آدمهای جدید که برایشان باعث نشاط و حتی حال خوش است. همه ما روشهای آرامشبخش مخصوص به
برای بعضی از ما، چیزی دلهرهآورتر از این وجود ندارد که وارد جایی بشویم و ببینیم که هیچ کس را نمیشناسیم (درونگراها، منظور ما شما هستید). برای دیگران (برونگراها، سلام)، این غریبه بودن برابر است با آشنایی با آدمهای جدید که برایشان باعث نشاط و حتی حال خوش است. همه ما روشهای آرامشبخش مخصوص به خودمان را در هنگام ورود به یک جمع ناشناخته داریم که به ما کمک میکند تا با مکانها و آدمهای تازه خو بگیریم.
از اعضای انجمن ترایو خواستیم تا روشهایشان در مورد کسب احساس آرامش در محیطهای ناآشنا و آغاز یک گفتگوی ارزشمند را با ما در میان بگذارند.
دنبال تنهاترین فرد جمع بگردید
«من دنبال تنهاترین افراد حاضر در جمع میگردم. به سمتشان میرود، لبخند میزنم و میگویم "سلام، من بیل رایان هستم" و با آنها دست میدهم. اسمشان را میپرسم و در ادامه از آنها سوال میکنم که "کجا زندگی میکنید؟" یا صدها سوال دیگر که آنها را به حرف بیاورد. وقتی هم افرادی از کنارتان رد میشوند از آنها دعوت کنید تا در گفتگویتان شرکت کنند. مهم این است که مودب باشید، وقتی که آنها به گفتگو علاقهای نشان نمیدهند راه عاقلانهای برای کوتاه کردن صحبت و رفتن به سمت فرد دیگری است.
بیل رایان، مربی کسبوکار
آشنایی کنار میز غذا
«من فردی درونگرا با تمایلات برونگرایی هستم. معمولا هنگام آشنایی با افراد جدید مشکلی ندارم، اما اصولا آدمی نیستم که ورودم را به جمع جار بزنم و یا خودم را به افراد حاضر در جمع معرفی کنم. اگر میز غذایی وجود داشته باشد، معمولا مستقیم به سمت میز غذا میروم. این کار باعث میشود که دستم (و البته دهانم) پر باشد و در جمع احساس ناخوشایندی به من دست ندهد. به عبارت دیگر، نمیدانم با دستهایم باید چه کار کنم و مثل این است که لامپ نئون قرمز رنگی بالای سرم روشن است که نوشته «دستوپا چلفتی». اگر شخصی همزمان با من کنار میز باشد، شاید با حرف زدن درباره چیزهایی که روی میز وجود دارد، سر صحبت را باز کنم. با توجه به واکنش طرف مقابل (آیا پاسخ میدهد؟ آیا مثل یک موجود فضایی به من نگاه میکند؟) شاید در ادامه گفتگو، خودم را معرفی کنم و شاید هم این کار را انجام ندهم.»
استل اتنی، حسابدار
یک گروه از درونگراها تشکیل دهید
«از درونگرایی لذت میبرم. بهخاطر همین اصولا از شلوغی و حضور در یک جمع غریبه خوشم نمیآید. وقتی که در یک جمع غریبه حضور پیدا میکنم، دنبال آدمی شبیه خودم میگردم، کسی که گوشهای ایستاده باشد و به بقیه نگاه کند. به سمت آن فرد میروم و با او ارتباط برقرار میکنم. از دیگر افراد تکافتادهای که در جمع حضور دارند برای شرکت در گفتگو دعوت میکنم. قبل از اینکه متوجه بشوید، یک گروه تشکیل دادهایم، گروهی از درونگراها.»
مارگارت ملونی، دکترا، نویسنده
خودتان را به سلاح دانش مسلح کنید
«شما باید مخاطبانتان را بشناسید. احتمالا یک شرکت، موضوع یا هدف اجتماعی دلیل حضور شما در یک جمع پر از افراد غریبه است. قبل از اینکه در آن جمع حضور پیدا کنید، کمی تحقیق کنید و خودتان را با موضوعات مرتبط و مناسبی که از مطرح کردن آنها مطمئن هستید، مسلح کنید. این کار را آنقدر انجام دهید تا برایتان عادی شود. در جمعهای غریبه بیشتر از قبل حضور پیدا کنید و سپس آنقدر برایتان عادی میشود که دیگر از حضور در یک جمع غریبه دچار استرس نخواهید شد.»
کارلی ایمهاف مالچر، کارشناس استخدام تحصیلات عالی
روی ایجاد یک ارتباط موثر با حداکثر یک نفر و نه با کل جمع، تمرکز میکنم. آرامشم را حفظ میکنم، لبخند میزنم و خودم را برای یک گفتگو آماده میکنم.
کنجکاویتان را هدایت کنید
«پیشتر شبکهسازی تاثیر منفی روی من میگذاشت. قبلا فکر میکردم که کار ترسناکی است و همین باعث شکلگیری تجربه بدتری برای من میشد. حالا، این کار را با حس کنجکاوی درباره افرادی که ملاقات میکنم، انجام میدهم. روی ایجاد یک ارتباط موثر با حداکثر یک نفر و نه با کل جمع، تمرکز میکنم. آرامشم را حفظ میکنم، لبخند میزنم و خودم را برای یک گفتگو آماده میکنم، تا وقتی که فرد مورد نظر من را پیدا کند. و معمولا آنها این کار را انجام میدهند.»
سوزی رمروپ، مربی تفکر
قبل از حضور در جمع، اهدافتان را تعیین کنید
«سه هدف برای هر رویدادی که در آن حضور مییابم، تعیین میکنم، برای مثال: ملاقات با یک فرد جدید در شرکتم، یا ملاقات با یک مشتری بالقوه. داشتن هدف باعث میشود تکلیفم روشن باشد و قصدم از شرکت در یک جمع غریبه را معلوم میکند. همچنین تا جایی که امکان دارد تحقیق میکنم تا بتوانم یک گفتگو را بهراحتی شروع کنم و آن را پیش ببرم.»
جنیفر ویتر، مدیرعامل
از تفاوتها برای عمق دادن به گفتگوها استفاده کنید
«هفته پیش، در کنفرانسی شرکت کردم که از ۲۰۰۰ شرکتکننده آن همایش، ۱۵ سال بزرگتر بودم (نکته: همچنین با آنها گفتگویی داشتم.) به عنوان یک مادر شاغل ۴۱ ساله، چطور با حاضرین ارتباط برقرار کردم، یا به عبارت بهتر، چطور توجه آنها را جلب کردم؟ اول، تفاوت سنیمان را به عنوان یک فرصت آموزشی در نظر گرفتم. ذهنیت جدیدم اضطراب را به اشتیاق یادگیری از دیگران و بهاشتراکگذاری تجربیاتی که میتوانست برایشان مفید باشد، تبدیل کرد. دوم، لبخند زدم. با روی گشاده از افرادی که به سمتم میآمدند، استقبال کردم. همچنین سوالاتی پرسیدم و به صحبتهایشان گوش دادم (واقعا گوش دادم) که این کار توجه هر کسی را که با او صحبت میکردم، جلب میکرد. آنها به من اعتماد کردند و سفره دلشان را باز کردند. ارتباط برقرار کردیم. پاداش چه بود؟ همگی چیزهایی یاد گرفتیم.»
کارولین موترز، مدیر کارگروه
از اشتراکات شروع کنید
«شروع گفتگو با غریبهها میتواند مشکل باشد. من سعی میکنم اشتراکاتی پیدا کنم که میتواند شامل هر چیزی باشد، از اخبار روز تا ورزش و مطمئن میشوم که طرف مقابل نیز با این قضیه راحت است. مهمتر از همه، سعی میکنم کمتر حرف بزنم و به بقیه فرصت بدهم تا ماجراهایشان را تعریف کنند. این فرآیند به من اجازه میدهد بیشتر یاد بگیرم چرا که بیشتر اوقات، بقیه افراد درباره موضوعات زیادی اطلاعات دارند. بهخاطر خجالتی بودن خیلی حرف نمیزنم اما میتوانم درباره دو سه موضوع بحث را پیش ببرم.»
مارگارت آچینگ، مدیر منابع انسانی
درخواست کمک کنید و به بقیه هم کمک کنید
«وقتی که در یک جمع غریبه قرار میگیرم، گفتگو را با درخواست کمک یا کمی اطلاعات آغاز میکنم. این تاکتیک معمولا باعث میشود یخ افراد آب شود و گفتگویی شکل بگیرد، که در نهایت به من کمک میکند تا در آن جمع غریبه راحتتر باشم. همچنین به بقیه افراد پیشنهاد کمک میکنم که باعث ایجاد فضای مساعدی برای حضور آنها میشود.»
آکریتی آگراوال، مربی و مشاور عکاسی
یک لبخند به یک گپوگفت کوتاه درباره آبوهوا منجر میشود و این گپ کوتاه بیشتر وقتها به یک گفتگوی واقعی میانجامد.
لبخند بزنید
«وقتی که در یک جمع جدید هستم و کسی را در آن جمع نمیشناسم، به افرادی که با من ارتباط چشمی برقرار میکنند، لبخند میزنم. فهمیدهام که احتمالا بیشتر افراد، وقتی که به چشمانشان با یک لبخند واقعی نگاه میکنید، حس خوبی به شما پیدا میکنند. من یک درونگرا هستم، پس سادهترین کاری است که میتوانم انجام بدهم و بیشتر اوقات، مردم نیز در جوابم لبخند میزنند. با این روش دوستانی پیدا کردهام، یک لبخند به یک گپوگفت کوتاه درباره آبوهوا منجر میشود و این گپ کوتاه بیشتر وقتها به یک گفتگوی واقعی میانجامد.»
مادلین پلینر، مشاور حل مسئله
نویسنده: مارینا کیدکل (Marina Khidekel)
مترجم: میلاد قزللو
عنوان اصلی مقاله: What to Do When You Don't Know Anyone in the Room
نشریه: Entrepreneur
نظرات