چرا گوشیهای هوشمند چینی ارزان هستند؟
اگر بخواهید یک گوشی هوشمند بخرید، چقدر باید هزینه کنید؟ 8 میلیون تومان، 4 میلیون تومان یا 12 میلیون تومان؟ اگر بخواهید از برندهای معتبر مثل اپل و سامسونگ گوشی هوشمند بخرید، باید کلی هزینه کنید. گوشیهای اپل و سامسونگ گران هستند. گوشیهای جدید اپل یعنی آیفون ۱۱ و آیفون ۱۱ پرو، به ترتیب 700
اگر بخواهید یک گوشی هوشمند بخرید، چقدر باید هزینه کنید؟ 8 میلیون تومان، 4 میلیون تومان یا 12 میلیون تومان؟
اگر بخواهید از برندهای معتبر مثل اپل و سامسونگ گوشی هوشمند بخرید، باید کلی هزینه کنید. گوشیهای اپل و سامسونگ گران هستند. گوشیهای جدید اپل یعنی آیفون ۱۱ و آیفون ۱۱ پرو، به ترتیب 700 و 1100 دلار قیمت دارند. بقیه برندهای گوشیهای هوشمند را هم که نگاه کنید، اوضاع همین است.
این شرکتها از جمله اپل و سامسونگ از فروش گوشیهای هوشمند خود حدود ۵۰ درصد سود میکنند.
گوشیهای میانرده و پایینرده البته ارزانتر هستند و شاید تا ۱۰۰ دلار هم برسند، اما این گوشیهای هوشمند هم سختافزار ضعیفی دارند و هم بهاحتمال زیاد هیچوقت بهروزرسانی جدید اندروید را دریافت نخواهند کرد (غیر از گوشیهای نوکیا). اپل هم که کلا گوشی پایینرده و میانرده ندارد.
در نتیجه شما برای داشتن یک گوشی خوب از برندهای مشهور باید کلی هزینه کنید. اما شاید راهحل دیگری هم وجود دارد.
شما میتوانید در بازار گوشیهای هوشمند ناشناخته چینی هم پیدا کنید که بسیار ارزانتر از همردهایهای خود هستند. گوشیهای مثل بلو یا حتی گوشیهای جیالایکس که یک برند ایرانی است.
وقتی یک گوشی ۸۰۰ دلار قیمت دارد، طبق دادههایی که از شرکتهای گوناگون در طول این سالها منتشر شده است، میدانیم که ساخت آن گوشی برای شرکت حدود 300 دلار هزینه دارد؛ یعنی قیمت کمتر از 300 دلار، تولید گوشی برای شرکتها ضررده است.
با توجه به این نکته که تقریبا همه این گوشیها در چین ساخته میشوند و احتمالا هزینه جاری و نیروی کار در این گوشیها با گوشیهای ارزان چینی مثل بلو (BLU) یکی است اما بهوضوح گوشیهای هوشمند چینی بهمراتب ارزانتر هستند ولی کارایی قابلقبولی هم دارند. این مسئله کمی به لحاظ منطقی جور درنمیآید.
شنژن، مهد گوشیهای هوشمند ارزان
بیشتر شرکتهای فناوری و خصوصا شرکتهای تولیدکننده تجهیزات الکترونیکی مثل لپتاپ، کامپیوتر و گوشی در شهر شنژن هستند. شنژن از هنگکنگ که یکی از مهمترین قطبهای اقتصادی در چین است با خودروی سواری فقط نیمساعت فاصله دارد.
شنژن پیش از دوره توسعه چین، یک روستای ماهیگیری کوچک بود. وقتی دولت چین حدود سی سال پیش شنژن را یک منطقه آزاد معرفی کرد که شرکتهای خارجی میتوانستند بهراحتی در آن سرمایهگذاری کنند، این روستای کوچک ماهیگیری آرامآرام تبدیل به ابرشهری شد که امروز بخش بسیار بزرگی از وسایل الکترونیکی دنیا را تولید میکند.
گوشی Elephone S7
شرکتهای تولیدکننده گوشیهای هوشمند چینی هم همه در شنژن هستند. گوشیهای هوشمند اپل و سامسونگ هم در همین جا تولید میشوند؛ اما چه میشود که گوشیهای هوشمند چینی بسیار ارزانتر تمام میشوند؟
ما در ادامه به دلایل این مسئله میپردازیم.
۱- آنها هیچ درآمدی ندارند
البته که عجیب به نظر میرسد اما برخی از شرکتهای چینی که گوشی هوشمند بسیار ارزان تولید میکنند، در اصل از فروش این گوشیها درآمدی ندارند. از جمله مهمترین این شرکتها شیائومی است.
شرکت شیائومی کار خود را بهعنوان یک برند اینترنتی شروع کرد؛ اما شیائومی برای تولید گوشیهای هوشمند خود از قطعات با کیفیت پایین استفاده نمیکند.
اگر از گوشیهای هوشمند شیائومی استفاده کرده باشید یا حداقل یکبار یکی از این گوشیها را دستتان گرفته باشید، بهراحتی متوجه میشوید که گوشیهای شیائومی کیفیت ساخت خوبی دارند. قطعات خوبی در آنها استفاده شده است و مهمتر از آن، سختافزار و عملکرد آنها در حد گوشیهای هوشمند سطح بالا و باکیفیت مثل گوشیهای هوشمند سامسونگ و سونی است.
گوشی Umidigi Power 1
اما قیمت گوشیهای هوشمند شیائومی بسیار کمتر از همه اینها است.
نکته اینجاست که شیائومی بیشتر درآمد خود را از خدمات خود کسب میکند. برای مایی که در ایران از گوشیهای هوشمند شیائومی استفاده میکنیم، دسترسی و استفاده از این خدمات کاری سخت یا شاید غیرممکن باشد.
اما برای کاربران جهانی و کاربران چینی این خدمات در دسترس هستند. در نتیجه شیائومی مثل گوگل و اپل خدمات موسیقی، فروشگاه موسیقی و فروشگاه اپلیکیشن اندروید دارد. شیائومی فقط در تلاش است تا جای ممکن تعداد کاربران خود را افزایش دهد و پس از آن از طریق فروش حق عضویت فروشگاهها و خدمات خود، درآمد کسب کند.
نکته دیگری که مثلا همین شرکت شیائومی بهواسطه آن درآمد کسب میکند، شناختهشدن برند شیائومی است. فروش تعداد زیاد گوشیهای هوشمند باکیفیت توسط شیائومی و افزایش تعداد کاربران آن بدین معنی است که اولا تعداد افرادی که برند شیائومی را میشناسند، افزایش مییابد و از آن سو بهواسطه کیفیت و کارایی محصولات آن، افراد بیشتری به شیائومی اعتماد میکنند.
شیائومی هم در عوض میتواند بهواسطه فروش محصولات جانبی خود مثل هدفون، شارژر و بقیه تجهیزات جانبی درآمد فراوانی به جیب بزند؛ زیرا هزینه ساخت این وسایل جانبی کم است و در نتیجه میتوان آنها را با حاشیه سود بیشتری فروخت.
گوشی Elephone S3
پس استراتژی قیمتگذاری شیائومی این است که از سود کوتاهمدت چشم بپوشد تا به سود بلندمدت برسد.
البته این مدل کسب درآمد شامل همه شرکتهای تولیدکننده گوشیهای هوشمند چینی نمیشود. گوشیهای هواوی، ویوو (Vivo)، وانپلاس و اوپو (Oppo) همه قیمتهای بالایی دارند و درآمدساز هستند.
شرکتهای کوچک مثل الفون (Elephone)، یولفون (ulephone)، بلو (BLU) و یومیدیجی (Umidigi) هم از استراتژی شیائومی استفاده نمیکنند؛ زیرا مثل شیائومی منابع و سرمایه کافی برای انتظار و کسب چنین درآمد بلندمدتی را ندارند.
۲- آنها انبارداری نمیکنند
چنین چیزی البته کاملا درست نیست؛ زیرا تولیدکنندگان چینی گوشیهای هوشمند بخشی از محصولات را انبار میکنند اما نه خیلی زیاد.
وقتی قرار است شما محصولی تولید کنید و در انبار بگذارید، باید چندین هزینه بپردازید. اول اینکه باید کلی پول به تامینکنندگان بدهید تا به شما قطعات لازم را بفروشند. بعد از آن باید هزینه زیادی صرف کنید که این قطعات را سر هم کنید و از آنها گوشی بسازید و پس از آن گوشیها را انبار کنید که آرامآرام بفروشید.
در نتیجه باید هزینه انبارداری و نگهداری هم بدهید و ممکن است در این میان هم بعضی از گوشیها خراب شوند.
این شرکتهای چینی با دو تکنیک میتوانند بدون انبارداری گوشیهای هوشمند ارزان تولید کنند.
الف) فروش سریع
در این تکنیک این شرکتهای چینی تولیدکننده گوشیهای هوشمند، چند هزار گوشی را یکجا تولید میکنند و با تخفیفهای زیاد سریع تمام این گوشیهای هوشمند را میفروشند.
این فروش سریع به دلیل کاهش هزینه انبارداری و فروش یکجای تعداد زیادی گوشی علیرغم این تخفیفها در نهایت به شرکت سود میرساند. چنین کاری به دلیل اینکه دیگر لازم نیست چیزی را انبار کنند، هزینههای انبارداری را بسیار پایین میآورد.
خریداران این گوشیهای هوشمند هم که آنها را با قیمت پایینی خریدهاند، در نهایت با قیمت پایینی میفروشند. فروش این گوشیهای هوشمند با قیمت بالا کار عملی نیست؛ زیرا در این صورت مجبور هستند با گوشیهای رده پایین و متوسط تولیدکنندههای معتبرتر مثل سامسونگ و هواوی رقابت کنند.
ب) تولید لحظهای
بعضی از شرکتها از این هم فراتر میروند و از روش تولید لحظهای استفاده میکنند. این شرکتها تنها زمانی گوشی تولید میکنند که سفارش دریافت کنند. وقتی سفارش تولید دریافت کردند، به دلیل اینکه این شرکتها به نیروی کار زیاد در چین دسترسی دارند و از آنسو به دلیل وجود شرکتهای فراوانی که میتوانند تولید بخشی از محصولات را به عهده بگیرند، میتوانند سفارشها را در زمان کمی انجام دهند.
گوشی Umidigi S2
با چنین کاری لازم نیست شرکت چیز زیادی را انبار کند و مدت طولانی نگه دارد. بلکه فقط مواد اولیه و قطعات موردنیاز را میخرد و در زمان کمی همه آن را به محصول نهایی تبدیل میکند.
۳- کاهش هزینههای بازاریابی
عبارت کاهش هزینههای بازاریابی در این مورد البته خیلی درست نیست؛ زیرا عملا هزینه بازاریابی و تبلیغات برای این شرکتهای تولیدکننده گوشیهای هوشمند صفر است.
بگذارید یک تصویر دقیقتر از هزینههای بازاریابی ارائه دهیم. فکر میکنید یک تبلیغ کوتاه بین دو نیمه یک بازی فوتبال معتبر مثل مسابقات جام جهانی یا جام قهرمانی باشگاههای اروپا برای شرکتهایی مثل اپل و سامسونگ چقدر آب میخورد؟ شاید تعجب کنید ولی چنین تبلیغی چیزی حدود ۵ میلیون دلار هزینه دارد.
رقم بزرگی است که البته سامسونگ و اپل در نهایت هزینه آن را به قیمت محصولات خود اضافه میکنند و پول آن را از مشتری میگیرند.
با این حساب به نظر شما همین دو شرکت اپل و سامسونگ چقدر در سال برای بازاریابی هزینه میکنند؟ اگر به آمار و ارقام مراجعه کنید، بهراحتی میتوانید متوجه شوید که مثلا سامسونگ در سال ۲۰۱۶، ۱۰ میلیارد دلار برای بازاریابی هزینه کرده است. آنهمه تبلیغات پر رزق و برق از تلویزیون، یوتیوب، مراسم اسکار، نمایشگاههای فناوری، نمایشگرهای شهری و جشنوارهها ارزان نیست.
گوشی BLU S1
بقیه شرکتها هم همین وضع را دارند؛ مثلا الجی که نه گوشیهای هوشمند خوبی مثل سامسونگ دارد و نه بهاندازه اپل، سامسونگ و هواوی گوشی میفروشد در همین سال یک میلیارد دلار برای بازاریابی هزینه کرده است.
البته بعضی شرکتها روشهای بازاریابی کمهزینه و البته هوشمندانهتری دارند. شرکت وانپلاس را که میشناسید؟ درست است که امروز گوشیهای وانپلاس جزو گرانترین و البته قویترین گوشیهای بازار هستند، اما اوضاع همیشه به این قرار نبود.
وانپلاس وقتی اولین گوشی خود را معرفی کرد، قیمت آن را فقط ۳۰۰ دلار گذاشت. آن موقع هم قیمت دلار در ایران حدود ۴ هزار تومان بود. در نتیجه به پول ما میشد حدود یکمیلیون و دویست هزار تومان.
یعنی شما میتوانستید با این پول یکی از بهترین و قویترین گوشیهای بازار را بخرید که شانهبهشانه اپل و بهترین گوشیهای سامسونگ میزد. یادتان باشد که قیمت آیفون ۸ در همین زمان حدود ۳ میلیون تومان بود.
روش بازاریابی وانپلاس در آن موقع مثل سامسونگ و اپل نبود که همهجا را پر از تبلیغات و ویدئو بکند. بلکه وانپلاس روش هوشمندانهتری استفاده کرد که کارایی زیادی داشت.
اولین کار وانپلاس این بود که گوشیهای هوشمند خود را فقط به کسانی میفروخت که دعوتنامه داشتند. در نتیجه گوشیهای هوشمند این شرکت هم اختصاصی به نظر میآمدند و هم لوکس که هر کسی شانس خرید آنها را نداشت.
در کنار آن وانپلاس از شبکههای اجتماعی هم استفاده کرد. کار جنجالی دیگری که وانپلاس میکرد این بود که کاربران را تشویق میکرد که اگر گوشیها خود را بشکنند و تخریب کنند و ویدئوی آن را در شبکههای اجتماعی به اشتراک بگذارند، میتوانند یک گوشی وانپلاس بخرند.
تکنیک دیگر بازاریابی آنها این بود که آنها از خانمها دعوت میکردند که اگر عکسی از خود به همراه گوشی وانپلاس خود در شبکههای اجتماعی منتشر کنند، میتوانند یک گوشی وانپلاس دیگر هم رایگان بگیرند. یادتان باشد که گوشیهای وانپلاس را کسانی میتوانستند بخرند که دعوتنامه داشتند.
البته این کمپین تبلیغاتی به دلیل همین استفاده ابزاری از کاربران خانم، تصویر عمومی وانپلاس را بد کرد؛ اما خیلی مهم نبود. مسئله این بود که به دلیل همین تصویر بد، وانپلاس توانست جایگاهی در اخبار و مطالب شبکههای اجتماعی بیابد تا همه آن را ببینند و بشناسند.
۴- نبود حق ثبت اختراع و مالکیت معنوی در چین
دولت و سیستم قضایی چین، چندان به قوانین بینالمللی حق ثبت اختراع و مالکیت معنوی اهمیتی نمیدهد؛ یعنی فرقی نمیکند که شما محصول و ایده خود را در چین ثبت بکنید یا نکنید. چون قوانین حق ثبت اختراع و مالکیت معنوی در چین رعایت نمیشوند، همه شرکتها از محصول شما کپی خواهند کرد.
چنین اتفاقی باعث میشود عملا وقتی کسی در شهر شنژن محصول جدید تولید میکند، طراحیها و اطلاعات آن را نیز منتشر میکند. در نتیجه دیگران هم بهراحتی میتوانند آن را بسازند، بهبود ببخشند و نواقص آن را رفع کنند.
در نتیجه در چین یک محصول جدید خیلی سریع متحول شده و بهبود مییابد و خیلی زود به تولید انبوه میرسد، پیش از آنکه بقیه شرکتهای دنیا مجالی برای کار روی آن داشته باشند.
معنی چنین اتفاقی این است که شرکتهای چینی عملا نیازی ندارند که روی طراحی و توسعه محصول هزینهای صرف کنند؛ زیرا آدمهای زیادی هرکدام بهاندازه خود چنین کاری انجام میدهند و شما میتوانید یک طراحی پایدار و خوب را در زمان کمی به دست آورید.
همچنین به دلیل همین نبود مالکیت معنوی، دیگر لازم نیست شرکتها هزینهای برای مجوزها و استفاده از ابداعات دیگران بپردازند که در نهایت تولید گوشی را برایشان بسیار ارزان و سریع میشود.
۵- قطعات و نیروی کار ارزان
مزیت تولید محصول الکترونیکی در شنژن برای همه شرکتها این است که در آنجا همه هستند. از تامینکنندهها، عمدهفروشها و تولیدکنندگان قطعات همه یا در شنژن کار میکنند، یا در آنجا انبار و دفتر دارند. در نتیجه تامین قطعات برای شرکتهای تولیدکننده موبایل هم ارزان تمام میشود و هم وقت کمی تلف میشود.
از آنسو وجود نیروی کار ارزان در چین و بهخصوص شنژن تولید گوشیهای هوشمند را از این هم ارزانتر میکند.
البته بااینکه نیروی کار ارزان حال حاضر در چین به دلیل افزایش حقوق آرامآرام دیگر ارزان نخواهند ماند، اما تا به امروز که میشد با نیروی کار ارزان کلی محصول ارزان تولید کرد.
روی دیگر قضیه مربوط به یافتن قطعات ارزان است. فرض کنید شما شرکتی در شنژن دارید که رم تولید میکند. شرکتهای بزرگ مثل اپل و سامسونگ وقتی به شما سفارش خرید میدهند، چون پول بیشتری دارند، قطعات با بالاترین کیفیت را از شما میخواهند.
گوشی BLU Vivo XI Plus
بالاترین کیفیت در تولید انبوه چنین قطعهای به معنای کم بودن نرخ خرابی است؛ مثلا ممکن است اپل به شما بگوید که میزان نرخ خرابی قابلقبول در هر مجموعه قطعهای که میخرد باید 10 در هزار و کمتر باشد؛ یعنی مثلا وقتی یک بسته ده هزارتایی از رم که از شما میخرد، اگر بیش از ۱۰۰ رم در آن بسته وجود داشته باشد که از آزمون کیفیت اپل رد شوند، اپل کل این بسته ۱۰ هزارتایی را به شما برمیگرداند.
اپل انتظار دارد که مجموعه قطعاتی که از شما میخرد فقط یک درصد نرخ خرابی داشته باشند. البته نه خرابی به معنی اینکه واقعا کار نکنند بلکه به این معنی که در آزمون کیفت اپل مردود شوند.
فرض کنید شرکت دیگری مثل اچتیسی هم از شما قطعه میخواهد ولی چون مثل اپل پولدار نیست، در نتیجه میتواند تنها مجموعه بستههایی را بخرد که حداکثر ۳ درصد خرابی داشته باشند؛ یعنی از هر هزار قطعه، حداکثر ۳۰ قطعه باشند که از آزمون کیفیت اچتیسی رد شوند.
این رد شدن از آزمون کیفیت اپل و اچتیسی به این معنی نیست که این ۳۰ رم خراب هستند و کار نمیکنند. بلکه به این معنی است که نتوانستهاند استانداردهای اپل یا اچتیسی را برآورده کنند.
در این حالت شرکت شما که نمیتواند این بستههای پس دادهشده را دور بریزد، این قطعات را به شرکتهای تولیدکننده گوشی کوچکی با قیمت بسیار ارزانی میفروشید.
یعنی اپل، سامسونگ، اچتیسی و یک گوشی چینی ارزان مثل الفون، دقیقا قطعات یکسانی دارند. قطعاتی که از سرعت، اندازه، توان و حتی عملکرد یکسانی برخوردار هستند.
اما به دلیل اینکه مثلا الفون هزینه کمتری برای قطعات داده است، طبیعتا گوشیهای ارزانی نیز تولید میکند. اما این مسئله خود همان دلیلی است که باعث میشود احتمال خرابی گوشیهای الفون بیشتر از اپل و سامسونگ باشد.
نظرات