تاریخچه شرکت دل؛ پدر صنعت کامپیوترهای شخصی
دل (Dell) شرکتی است که مطمئنا همهتان نامش را شنیدهاید. شهرت دل در ایران بیش از همه از لپتاپهای با دوام این شرکت حاصل شده است؛ اما دل کارش را با لپتاپ شروع نکرد. شرکت دل در ابتدا یک شرکت تولید کامپیوتر بود و تبدیلشدن آن به یک شرکت بزرگ بینالمللی داستان جالبی دارد که
دل (Dell) شرکتی است که مطمئنا همهتان نامش را شنیدهاید. شهرت دل در ایران بیش از همه از لپتاپهای با دوام این شرکت حاصل شده است؛ اما دل کارش را با لپتاپ شروع نکرد.
شرکت دل در ابتدا یک شرکت تولید کامپیوتر بود و تبدیلشدن آن به یک شرکت بزرگ بینالمللی داستان جالبی دارد که در این مقاله میخواهیم به آن بپردازیم.
دنیای لپتاپها در گذشته
احتمالا شما هم مثل من زمانی را به یاد میآورید که وقتی حرف از لپتاپ و خرید لپتاپ میشد، همه فقط یاد دو برند میافتادند. سونی یا همان وایو (VAIO) و دل (Dell).
لپتاپهای دل کمی زمخت و سنگین بودند اما قیمتشان از لپتاپها سونی کمتر بود. آن روزها همه میگفتند سونی پول اسمش را میگیرد.
اما مستقل از این تفاوت محصولات هر دوی اینها قابلاعتماد و با دوام بودند. هر کدام را که میخریدید میتوانستید با اطمینان چندین سال بدون خرابی از آنها استفاده کنید.
البته آن روزها اینها تنها بازیگران بازار نبودند. ایسر، ایسوس، اچپی و لنوو هم در این بازار بودند؛ اما محصولات آنها لااقل به لحاظ ساخت، کیفیت لپتاپهای دل و سونی را نداشت.
این بازار البته اینگونه نماند؛ زیرا در آن زمان روند انتقال کارخانههای تولیدی شرکتهای فناوری به چین تندتر شده بود. وقتی کارخانههای این لپتاپها به چین رفتند، کیفیت ساخت لپتاپهای دل کمی پایین آمد هرچند که سختافزار دل همچنان با دوام، سختکار و منعطف بود.
اما بقیه شرکتها هم چون یا چینی بودند یا به چین رفتند، یاد گرفتند که چگونه لپتاپ باکیفیت و ارزان بسازند.
اینگونه شد که بازار پر از لپتاپهای زیبای برندهای دیگر شد. سونی هم که نمیخواست محصولات خود را در چین تولید کند دیگر آرامآرام سود خود را از دست داد و بخش لپتاپهایش را جدا و به یک کارخانه مستقل تبدیل کرد.
امروزه دیگر لپتاپهای سونی ساخته نمیشوند و فقط نام وایو از آنها باقیمانده است؛ اما در این رقابت دل زنده ماند و هنوز هم یکی از بهترینها است.
زیرا وقتی صبحت به سازگاری سختافزاری و دوام میرسد، هنوز که هنوز است دود از کنده بلند میشود و لپتاپهای هم قیمت دل از لحاظ کارایی و دوام هیچکدام بهپای دل نمیرسند.
شرکت دل از کجا شروع شد؟
برای شناختن شرکت دل و اینکه دل چگونه کار خود را شروع کرد، بهتر است به سراغ بنیانگذار دل یعنی مایکل دل (Micheal Dell) برویم.
مایکل دل در ۲۳ فوریه سال ۱۹۶۵ متولد شد. پدر و مادر او یهودیهای آلمانی بودند. پدر مایکل دل یک ارتودنتیست بود. نام خانوادگی اصلی پدر او دیل (Dale) بود که پس از مهاجرت آنها به آمریکا به دل (Dell) ترجمه شد.
از آنسو مادر او لورین شارلوت (Lorraine Charlotte) یک معاملهگر سهام بود و احتمالا هم رمز و راز داشتن یک کسبوکار موفق و نبوغ مایکل در این حوزه از مادرش به او رسیده بود؛ زیرا مایکل دل از همان کودکی یک مغز اقتصادی شگرف داشت.
مایکل در مدرسه ابتدای هرود (Herod Elementary School) در هیوستون (Houston) درس میخواند؛ اما چون دوست داشت هر چه زودتر به کسبوکار بپردازد، در همان سن هشتسالگی در امتحان معادلسازی دبیرستان شرکت کرد.
مایکل دل
مایکل دل زمانی که در مدرسه بود بهصورت پارهوقت کار میکرد اما برخلاف کودکان دیگر درآمد اندک خود را صرف خریدهای لحظهای نکرد. بلکه همان پول اندک را در بازار سهام و فلزات گرانبها مثل طلا سرمایهگذاری کرد.
مایکل دل در سنت هفتسالگی اولین ماشینحساب خود را خرید و در همان زمان با یک مرکز تلهپرینتر (Teleprinter) آشنا شد.
او در ۱۲ سالگی به کار ظرفشویی در یک رستوران مشغول شد اما پس از مدت کمی ارتقا یافت و سر گارسون شد. دل در ۱۵ سالگی یک کامپیوتر اپل ۲ خرید و مشخصا اولین کاری که کرد این بود که آن را باز کرد تا ببیند چگونه کار میکند.
از کودکی نابغه تا یک کارآفرین موفق
اما بخش جذاب ماجرا از دبیرستان مموریال (Memorial High School) در هیوستن شروع میشود. دل وقتی در این مدرسه بود، اشتراک روزنامه هیوستون پست (Houston Post) را میفروخت.
یکی از کارهایی که در آن زمان برای افزایش تعداد مشترکین روزنامه انجام میشد این بود که فروشندگان یکبهیک به خانهها زنگ میزدند و از آنها میخواستند که اشتراک روزنامه آنها را بخرند اما دل بهراحتی متوجه شد که این سیستم چندان بهینه نیست. در نتیجه او به دنبال راه دیگری رفت.
راه دیگری او باعث شد که دل بتواند افراد را بهصورت هدفگذاری شده دعوت کند تا احتمال خرید آنها بیشتر شود. در این دعوتهای هدفگذاری شده، مایکل بهجای اینکه به سراغ همه خانوادهها و ساکنین منطقه خود برود، سراغ خانوادههایی رفت که بهتازگی به منطقه و محله آنها آمده بودند زیرا احتمال اینکه این خانوادهها بخواهند اشتراک یک روزنامه محلی را برای اطلاع از اخبار داشته باشند، بیشتر از بقیه بود.
کامپیوتر Turbo PC شرکت PC's Limited با امضای مایکل دل
با همین کار مایکل دل در یک تابستان توانست ۱۸ هزار دلار درآمد کسب کند.
مایکل دل در زمان دانشگاه، وقت آزاد خود را به تعمیر و ارتقای کامپیوترهای دیگران در خانه خود میگذارند. زمانی زیادی طول نکشید که متوجه شد او یک کسبوکار موفق راهاندازی کرده است.
مایکل دل از این کسبوکار خود ۲۰۰ هزار دلار درآمد کسب کرد و به همین دلیل در ۱۹ سالگی از دانشگاه تگزاس که در آن درس میخواند انصراف داد تا کسبوکار خود را رونق بخشد.
مایکل دل در سال ۱۹۸۴ شرکت خود را با نام PC's Limited ثبت کرد و از همان آپارتمان خود به فروش کامپیوتر پرداخت.
شرکت دل چگونه با غولها مواجه شد؟
در آن زمان فقط او نبود که کامپیوتر میساخت و میفروخت. شرکت او رقبای بسیار بزرگی داشت. اپل که در آن موقع به شرکتی موفقی در این زمینه بدل شده بود. آیبیام هم از سالها پیش خود را بهعنوان یک غول دنیای کامپیوترها جا انداخته بود.
این قضیه یک چالش بزرگ برای دل بود؛ زیرا اپل و آیبیام نهتنها سابقه، اعتماد و بازار را در دست داشتند، بلکه شبکه قابل اتکایی از تامینکنندهها و خردهفروشان را نیز داشتند که تولید و فروش محصولشان را تضمین میکرد.
مثل دنیای امروز ما، آن روزها نیز مشتریان برای خرید کامپیوتر به خردهفروشها مراجعه میکردند. این خردهفروشها هم با توجه به نیاز و بودجه مشتری کامپیوتر مناسب را به او میدانند. خردهفروشهایی مثل Radio shack و Best Buy از این واسطهگری چیزی بین ۱۰ تا ۳۰ سود میکردند.
البته سود آنها به این معنی نبود که آنها کامپیوترها را از شرکتهای اصلی مثلا ۳۰ درصد ارزانتر میخریدند. این واسطهها صرفا قیمت نهایی را ۳۰ درصد بالاتر میبردند.
به همین دلیل مایکل دل به این فکر کرد که چگونه میتواند این واسطهها را دور بزند و کامپیوترها را مستقیم به مشتریان فروخت. این مسئله البته بازهم یک چالش بود؛ زیرا باز هم مشتریان ترجیح میدادند کامپیوترها را مستقیما از تولیدکنندههای بیشتر شناختهشده یعنی اپل و آیبیام بخرند.
حذف واسطهها یک مزیت رقابتی
ازاینرو مایکل دل تصمیم گرفت کامپیوترهای PC's Limited را با تخفیف بیشتری مستقیما به مشتریان بفروشد. چنین کاری با حذف واسطهها اولا قیمت نهایی کامپیوترها را کمتر قیمت کامپیوترهای خردهفروشها میکرد و از سویی از دل میتوانست قیمت نهایی را از قیمت دیگر تولیدکنندهها نیز پایینتر بیاورد که مشخصا میتوانست کلی مشتری جذب کند.
مایکل دل رهیافت خود را برای فروش کامپیوتر کامل اجرا کرد. رهیافتی که بعدا به «مدل فروش مستقیم» (Direct Sale Model) شناخته شد. او مستقیما در مجلات کامپیوتر به افرادی که دانشی از کامپیوتر داشتند، تبلیغ میکرد.
تفاوت این افراد آشنا با کامپیوتر با مشتریان عادی کامپیوتر این بود که چون خود آنها دانش کافی از کامپیوتر داشتند، میتوانستند قطعات موردنیاز خود را انتخاب کنند و در نهایت یک کامپیوتر سفارشی برای خود داشته باشند.
از آنسو هم دل میتوانست چنین کامپیوترهای سفارشی را بهراحتی به مشتریانش تحویل دهد و این در حالی بود که شرکتهای بزرگ که بهصورت انبوه کامپیوتر میساختند، نمیتوانستند چنین خدماتی ارائه دهند.
از اینجا به بعد بود که شرکت PC's Limited توانست با استفاده از قطعاتی که از شرکتهای چینی میخرید و سفارشهای مونتاژ که به کارخانههای چینی میداد، میتوانست کامپیوترهای سفارشی مشتریان را بسازد و تحویل آنها دهد.
کسبوکار موفق شرکت دل
بهواسطه همین کارها بود که شرکت مایکل دل توانست در سال اول فعالیت خود ۶ میلیون دلار کامپیوتر بفروشد. این میزان فروش بیش از هر چیز دیگری این نکته را ثابت کرد که مدل تجاری مایکل دل کار میکند.
همین روش فروش مستقیم و قیمتهای پایین کامپیوترهای PC's Limited، این شرکت را به یکی از بزرگترین و سریعترین شرکتهای تولیدکننده کامپیوتر تبدیل کرد. رشد بالای آن همراه با خدمات ارزان آن، دل را بهسرعت به یکی از غولهای صنعت کامپیوتر بدل کرد.
در سال ۱۹۸۷ که مایکل دل ۲۲ سال داشت و مدیرعامل شرکت خود بود، نام شرکت را از PC's Limited به Dell Computers تغییر داد. پس از آن شرکت دل فقط در همین یک سال تا ۱۹۸۸، توانست ۱۶۰ میلیون دلار فروش داشته باشد.
کسبوکاری که روزی برای مایکل دل صرفا یک تفریح و سرگرمی بود و بهواسطه هوش تجاری و روش فروش مستقیم به یک غول تبدیل شده بود، حالا منابع بیشتری برای گسترش و ارائه خدمات گستردهتر داشت.
اما مدل تجاری دل منتقدانی هم داشت. عمدهترین ایرادی که منتقدان این مدل تجاری به دل وارد میکردند این بود که چنین روشی بهخصوص همین شخصیسازی محصولات، چندان برای مشتریان تجاری و بزرگ کاربرد ندارد.
یعنی نمیتوان با همین روش مثلا همه کامپیوترهای موردنیاز یک سازمان بزرگ یا یک شرکت نفتی را تامین کرد.
از آنجایی هم که این مشتریان بزرگ مهمترین مشتریان بودند و میتوانستند رشد و فروش یک شرکت را تضمین کنند، در نتیجه این نقد وجود داشت که با این روش تجاری چندان نمیتوان رشد کرد.
وقتی شرکت دل سختافزار را با نرمافزار میفروخت
مایکل دل که از این انتقاد آگاهی داشت، آماده بود که خط بطلانی بر همه این انتقادها بکشد. برای اثبات اشتباه بودن این نقدها مایکل دل چند مشتری شرکتی را نیز جذب کرد.
دل نهتنها کامپیوترهای موردنیاز این شرکتها را کاملا سفارشی و شخصیسازیشده میساخت بلکه نرمافزارهای موردنیاز آنها را نیز روی کامپیوترها نصب میکرد.
برای مثال اگر یک شرکت خودروسازی برای مدیریت سیستمها و کارهای اداری خود سفارش کامپیوتر به دل میداد، دل نهتنها این کامپیوترها را با سختافزار مناسب میساخت بلکه نرمافزارهای لازم برای مدیریت فروش، انبارداری، طراحی، مدیریت پروژه، مدیریت منابع انسانی، حسابداری و هر چیزی که در بخشهای متفاوت شرکت لازم بود، روی کامپیوترهای هر بخش نصب میکرد.
دل در نهایت با این کارها باعث انقلابی در کامپیوتر شد. انقلابی که کامپیوتر را از یک کالای گرانقیمت به چیزی همگانی بدل ساخت؛ اما آنچه در این میان دل را از این هم بزرگتر کرد، توسعه اینترنت بود.
اینترنت شرکت دل را بزرگتر هم میکند
دل وبسایت فروش مستقیم خود را در جولای سال 1996 تاسیس کرد. مشخصا یک وبسایت اینترنتی، تنوع، گستره و تعداد مشتریان را بسیار زیاد میکند و میتواند بهراحتی بسیاری از افراد را در قیف خرید وارد کند و از آنها یک مشتری واقعی بسازد.
این برای اولین بار بود که افراد میتوانستند بهصورت آنلاین کامپیوتر خود را بخرند و دیگر لازم نبود برای این کار زنگ بزنند، فکس بفرستند یا اینکه حضوری مراجعه کنند.
پس از دو ماه از افتتاح وبسایت، متوسط فروش آنلاین کامپیوترهای دل به ۲ میلیون دلار در روز رسید. تنها دو سال بعد این میزان فروش به ۵ میلیون دلار در روز رسید.
از آن زمان تا به امروز دل همچنان جزو سه شرکت برتر تولید کامپیوتر در دنیا باقیمانده است. مایکل دل علیرغم فرازوفرودهای بسیاری که شرکت او داشت هنوز هم مدیرعامل شرکت دل است.
مایکروسافت و دل
در طول تاریخ کامپیوتر عملا دو شرکت بودند که توانستند کامپیوتر را به چیزی همگانی تبدیل کنند. یکی دل بود و دیگری مایکروسافت.
من علیرغم اینکه چندان علاقهای به سیستمعامل ویندوز ندارم، اما باید اعتراف کنم که بدون وجود ویندوز به این راحتیها ممکن نبود کامپیوتر به محصولی لازم و همگانی تبدیل شود.
زیرا غیر از مایکروسافت بهعنوان تولیدکننده نرمافزار و دیگر ارائهدهندگان سختافزار مثل دل، فقط اپل بود که کامپیوتر تولید میکرد.
اما به سیاق همه محصولات اپل، کامپیوترهای اپل گران بودند و هنوز هم گران هستند و این گرانی باعث میشد کامپیوترهای اپل فقط در دسترس افراد معدودی قرار بگیرند.
در این میان دل و شرکت دل بهعنوان یکی از تاثیرگذارترین شرکتهای کامپیوتر یا شاید پدر کامپیوترها شخصی دو کار بسیار مهم در صنعت کامپیوتر کرد.
کامپیوترهای ارزان و انعطافپذیر
اولین کار مهم دل که باعث تحول دنیای کامپیوتر شد، همان پایین آوردن قیمت کامپیوتر بود. موضوعی که تا اینجای مقاله به آن پرداختیم.
کار دوم دل اما به نحو دیگری اهمیت دارد. مسئله اینجاست که وقتی دل میخواست کامپیوترهای سفارشی بسازد و قطعات درخواستی آنها را روی کامپیوترهای خود ارائه دهد، باید سختافزارهای کامپیوتر را بهگونهای میساخت که اولازهمه با هم سازگار بودند و از آنسو بهراحتی میشد که آنها را با سختافزاری دیگر عوض کرد.
چنین کاری با کامپیوترهایی که اپل میساخت ممکن نبود؛ زیرا هم تعویض کردن قطعات برای آن سخت بود و هم شرکت دیگری وجود نداشت که برای اپل سختافزار بسازد.
مشخصا این اقدام به شخصیسازی دل باعث شد استانداردهای ارتباط مهمی مثل پورتهای IDE، ساتا (SATA)، نسخههای گوناگون PCI، پورتهای انتقال توان مثل ATX و دیگر استانداردهای مربوط به سیپییو و چیپستها ساخته شود.
بااینکه این پورتها و ابزارهای به علت اینکه اینتل سازنده پردازنده مرکزی بود توسط اینتل معرفی شدند، اما نمیتوان در این میان نقش دل را در این رخدادها نادیده گرفت. رخدادهایی که باعث شد داشتن یک کامپیوتر شخصیسازیشده و بهینه، به چیزی معمولی بدل شود.
نظرات