بنیانگذار واقعی شرکت تسلا کیست؟
ایلان ماسک را همه میشناسید. یک کارآفرین موفق که امروزه چندین شرکت متعدد را در دست دارد. تسلا، اسپیسایکس، نیوارلینک (Neuralink)، استارلینک (Starlink) و شرکت خستهکننده او که به دنبال ساخت تونلهای خلاء برای جابهجایی سریع بینشهری است. اما در بین همه اینها، شرکتی که نام ایلان ماسک را بر سر زبانها انداخت و او
ایلان ماسک را همه میشناسید. یک کارآفرین موفق که امروزه چندین شرکت متعدد را در دست دارد. تسلا، اسپیسایکس، نیوارلینک (Neuralink) ، استارلینک (Starlink) و شرکت خستهکننده او که به دنبال ساخت تونلهای خلاء برای جابهجایی سریع بینشهری است.
اما در بین همه اینها، شرکتی که نام ایلان ماسک را بر سر زبانها انداخت و او را بهعنوان یک کارآفرین پولدار و موفق مطرح کرد، شرکت تسلا بود. رسانهها نیز آنقدر روی آن مانور دادند که امروزه همه فکر میکنند، ایلان ماسک خود شرکت تسلا را بر پا کرده است؛ اما واقعیت چیز دیگری است.
بنیانگذار واقعی تسلا
داستان بنیانگذاری شرکت تسلا، نه درباره ایلان ماسک بلکه درباره کسی است که بعید میدانم اسمش را شنیده باشید. داستانی که البته برای من که دائما از فناوری و کسبوکارها و تجارت مینویسم، تازگی داشت.
خودرو تسلا مدل اس
شرکت تسلا را در اصل مردی به نام مارتین ایبرهارد (Martin Eberhard) بنیانگذاری کرد. در طی تمام این سالها که شرکت تسلا برای خود نامی در صنعت اتومبیلسازی دستوپا کرده است که همه ما بهواسطه رسانهها فکر میکنیم ایلان ماسک شرکت تسلا را به پا کرده است اما این مارتین ایبرهارد بود که اولین خودروی الکتریکی اسپرت و شرکت تسلا را بنیان گذارد.
تاریخچهای کوتاه از خودروهای الکتریکی
اولین خودروی الکتریکی خیلی قبلتر از اینها ساخته شده بود. خودروهای الکتریکی متعددی در میانه قرن نوزدهم توسط افراد متفاوتی ساخته شدند. در سال 1828 مخترع مجارستانی، آنیوس جدلیک (Ányos Jedlik) نوعی از موتور الکتریکی را اختراع و آن را روی یک نوع خودرو سوار کرد.
بین سالهای 1832 تا 1839 مخترع اسکاتلندی، اسکات رابرت اندرسون (Robert Anderson) یک درشکه الکتریکی ساخت که با باتریهای یکبارمصرف (Primary cell) کار میکرد. در سال 1934 توماس داونپورت (Thomas Davenport)، مخترع آمریکایی وسیله مشابهی را اختراع کرد.
یک سال بعد از آن دانشمندی هلندی با نام سیبرندوس استراتینگ (Sibrandus Stratingh) به همراه دستیار آلمانی خود، کریستوفر بکر (Christopher Becker) یک وسیله متحرک الکتریکی ساخت که آن هم با باتری یکبارمصرف کار میکرد.
در این دوره خودروهای الکتریکی دیگری نیز اختراع شدند اما هیچکدام از آنها تا پیش از اختراع باتری سرب-اسید توسط فیزیکدان فرانسوی، گاتسون پلنت (Gaston Planté) در سال 1861 بهجایی نرسیدند.
خودروی الکتریکی توماس پارکر (این تنها عکس موجود از خودروهای الکتریکی میانه قرن نوزدهم است)
در سال 1881 گوستاو پیر تروو (Gustave Pierre Trouvé)، مخترع فرانسوی در کنگره بینالمللی الکتریسیته، خودروی الکتریکی خود را به نمایش گذاشت.
در سال 1884 مهندس برق بریتانیایی، توماس پارکر (Thomas Parker) بالاخره یک خودروی الکتریکی کاربردی را با استفاده از باتریهای قابلشارژ خود ساخت.
آندریاس فلوکن (Andreas Flocken)، طراح آلمانی، واگن الکتریکی فلوکن را در 1888 ساخت.
در اواخر قرن نوزدهم، خودروهای الکتریکی مطمئنترین وسایل حملونقل بودند، زیرا راحتی و تواناییهایی داشتند که خودروهای بنزینی آن زمان نمیتوانستند به آن برسند. در آغاز قرن بیستم حدود 30 هزار خودروی الکتریکی وجود داشت.
اما پیشرفت موتورهای بنزینی درونسوز باعث شد هزینه استفاده از خودروهای بنزینی بسیار پایین بیاید و از آنسو توانایی، سرعت و مسافت طیشده آنها نیز افزایش یابد. این مسئله باعث شد خودروهای الکتریکی دیگر نتوانند در بازار حملونقل حرفی برای گفتن داشته باشند.
بعد از آن در طول قرن بیستم خودروهای الکتریکی متعدد دیگری نیز توسط شرکتهای بزرگ خودروسازی دنیا ساخته شد اما هیچکدام از این خودروها نتوانستند به دلیل همین هزینه بالا، سرعت کم و مسافت کوتاه بازار چندانی داشته باشند.
حال بگذارید به داستان تسلا برگردیم.
ملاقات دو مخترع و تولد تسلا
مارتین ایبرهارد، یک مهندس برق بود که در شرکت ویز تکنولوژی (Wyse Technology) کار میکرد. او در سال 1997 با همکار آینده خود، مارک تارپنینگ (Marc Tarpenning) ملاقات کرد. مارک تارپنینگ در دانشگاه برکلی کالیفرنیا علوم کامپیوتر خوانده بود و پس از فارغالتحصیلی در شعبه عربستان شرکت تکسترون (Textron) کار میکرد. شرکت تکسترون یک هلدینگ بزرگ صنعتی است که در حوزههای مختلف فعال است.
این دو پس از ملاقات شروع به همکاری با یکدیگر کردند. آنها شرکت نوومدیا (NuvoMedia) را ساختند که در آن در سال 1998 یکی از اولین نمونههای تبلتهای کتابخوان به نام راکتبوک (RocketBook) را میساخت.
آنها فقط در طی سه سال توانستند 20 هزار کتابخوان دیجیتال بفروشند.
پس از این موفقیت، این دو شرکت نوومدیا را در سال 2000 به قیمت 187 میلیون دلار به شرکت رسانهای جمستر-تیوی گاید اینترنشنال (Gemstar-TV Guide International) فروختند و پس از آن تصمیم گرفتند به حوزه جدیدی وارد شوند. آنها این بار خواهان تولید خودروهای برقی اسپرت شدند.
مارک تارپنینگ
چنین کاری البته راحت نبود. تغییر حوزه کاری از تولید کتابخوان دیجیتال به خودروهای اسپرت برقی، انگیزه زیادی لازم داشت. این انگیزه برای مارتین ایبرهارد از طلاق او به دست آمد.
او در سال 2000 از همسرش طلاق گرفت. از آنسو هم کلی پول داشت؛ اما بهجای اینکه مثل خیلی از ماها زانوی غم بغل بگیرد و درگیر بحران میانسالی شود، تصمیم گرفت یک خودروی اسپرت مثل فراری با لامبورگینی برای خود بخرد؛ اما از آنسو خوشش نمیآمد که تفریح او به آلوده کردن هوا منجر شود.
به همین دلیل پس از مدتی فکر کردن، دوباره به سراغ مارک تارپنینگ رفت و از تصمیم خود برای ساخت یک خودروی اسپرت الکتریکی او را آگاه کرد.
آغاز شرکت تسلا
آنها در سال 2003 کار روی ساخت این خودروی الکتریکی را آغاز کردند و به همین دلیل شرکتی به نام تسلا را برپا ساختند.
شما برای ساخت قوای محرکه یک خودروی الکتریکی تنها یک راه دارید. آن هم این است که از موتورهای الکتریکی برای راندن آن استفاده کنید؛ اما باید به طریقی انرژی لازم برای آنها را هم فراهم کنید. مشخصا تنها منبع انرژی برای یک خودروی برقی فقط میتوانست باتری باشد.
اما باتریهای سرب-اسید به درد نمیخورند. قبلا امتحانشان را پس داده بودند. در نتیجه آنها تصمیم گرفتند که از باتریهای لیتیوم-یون که قبلا در کتابخوانهای دیجیتال خود استفاده میکردند و میدانستند که ظرفیت زیادی دارد، استفاده کنند.
اما مشکل دیگری وجود داشت. باید بقیه چیزهای خودرو را هم میساختند؛ اما تیم و ابزارهای کافی برای اینکه خود کل خودرو را بسازند، نداشتند. در نتیجه آنها تصمیم گرفتند برخی از کارها را به دیگران بسپارند.
با این تصمیم، این دو با شرکت کالیفرنیایی AC Propulsion که موتور الکتریکی میساخت و شرکت خودروسازی بریتانیایی لوتوس (Lotus) شروع به همکاری کردند.
خودروی الکتریکی tzero
شرکت AC Propulsion پیش از آن یک خودروی تمام الکتریکی به نام tzero ساخته بود. این خودرو سریع بود و صفر تا صد را در 4 ثانیه پر میکرد. هیچ خودروی الکتریکی دیگری هم در آن زمان بهپای آن نمیرسید.
اما Tzero چندان قیافه اسپرتی نداشت. بیشتر شبیه کودک پنجسالهای بود که به خاطر آبنباتچوبی اخم کرده بود.
مارتین ایبرهارد با این شرکت قرارداد بست تا بتواند از فناوری موتورهای الکتریکی آن استفاده کند. حال باید دنبال ماشینی میگشت که این موتور را در آن جای دهد. اینجا بود که آنها سراغ لوتوس رفتند.
لوتوس الیس
یکی از خودروهای شرکت لوتوس با نام لوتوس الیس (Lotus Elise) همه مشخصههای موردنظر مارتین را داشت. لوتوس الیس کوچک، سریع و اسپرت بود.
در نتیجه آنها به نمایشگاه خودروی لاسوگاس رفتند و پس از مدتی تلاش توانستد یک وقت ملاقات با نماینده لوتوس بگیرند و در نهایت توافق آنها برای استفاده از لوتوس الیس را کسب کنند.
لوتوس الیس
و حال وقت کار بود. یک خودرو، تعدادی باتری و موتورهای الکتریکی بسیار سریع.
در میانه سال 2004 بودجه شرکت تسلا در حال تمام شدن بود. تولید انبوه آن هم سرمایه کلانی نیاز داشت که خارج از وسع سرمایهگذارهای کوچک شرکت تسلا بود.
اینجا بود که ایلان ماسک به میدان آمد.
ایلان ماسک، نابغه پولدار کممو
ایلان ماسک در سال 2000 شرکت X.com را که یک شرکت آنلاین برای خدمات بانکی بود بر پا کرده بود. چون آینده درخشانی برای بانکداری اینترنتی میدید، تصمیم گرفت شرکت خود را با شرکت کانفینتی (Confinity) ادغام کند. کار شرکت کانفینتی نیز تبادل آنلاین پول بود. این شرکت جدید بعدها پیپل (PayPal) نام گرفت و ایلان ماسک هم مدیرعامل آن شد.
پیپل شرکت موفقی بود و پس از عرضه اولیه موفقیتآمیز آن در سال ۲۰۰۲، ایلان ماسک آن را به قیمت 1.5 میلیارد دلار به اییبی (Ebay) فروخت.
در نتیجه وقتی ایلان ماسک به سراغ سرمایهگذاری در تسلا آمد، کلی سرمایه داشت. ایلان ماسک پس از دیداری با مارتین ایبرهارد و مارک تارپنینگ، 7.5 میلیون دلار در تسلا سرمایهگذاری کرد. بعدها ایلان ماسک در سال 2008، 70 میلیون دلار دیگر در تسلا سرمایهگذاری کرد.
این سرمایهگذاری، تسلا را با قدرت به جلو برد. مارتین ایبرهارد و مارک تارپنینگ در نوامبر 2004، نمونه اولیه خودرو جدید خود را با بدنه لوتوس الیس و موتورهای ساخت AC Propulsion ساختند. خودروی آنها طبق انتظارها عملکرد بسیار خوبی داشت و بسیار سریع هم بود.
بعد از آن تسلا همچنان به توسعه محصول خود ادامه داد و در نهایت توانست دو سال بعد یعنی 19 جولای 2006، از محصول این چند سال تلاش رونمایی شد.
ایلان ماسک روی صحنه معرفی خودرو تسلا روداستر
اولین خودروی تولید انبوه تسلا یعنی روداستر (Roadster) حاصل این چند سال زحمت بود و بالاخره میتوانست راهی بازار شود.
با اینکه روداستر در قیاس با دیگر خودروهای بنزینی بسیار گران بود و 100 هزار دلار قیمت داشت، اما مشتریان متقاضی آن بودند. در عرض دو هفته پس از رونمایی از روداستر، 127 دستگاه از آن فروخته شد.
تولید انبوه روداستر زمان بیشتری هم طول کشید و تازه در سال 2008 روداستر به دست مشتریان نهایی رسید، با این همه شرکت تسلا هنوز هم یک موفقیت مهم بود؛ زیرا تنها استارتاپی بود که طول چند دهه گذشته، توانسته بود وارد صنعت اتومبیلسازی شود.
تنش بین ایلان ماسک و ایبرهارد بر سر مدیریت تسلا
در این زمان شرکت تسلا در درون مشکلاتی داشت. تنشهای میان ایلان ماسک و مارتین ایبرهارد در حال افزایش بود. تنشهایی که البته دقیقا دلیل آنها مشخص نیست.
تنها چیزی که معلوم شده این است که در آگوست 2007 ایلان ماسک به مارتین ایبرهارد زنگ زده و به او خبر داده است که جلسه هیاتمدیره شرکت تسلا بدون حضور او برگزار شده است. جلسهای که در آن هیاتمدیره تصمیم گرفتند مارتین ایبرهارد را از سمت مدیرعاملی شرکت تسلا عزل کنند.
مدل اولیه خودرو تسلا روداستر
پس از این عزل، او بهعنوان رئیس فناوری تسلا منسوب شد؛ اما این سمت پایینتر از مدیرعامل بود. در نهایت او و مارک تارپنینگ از شرکت تسلا استعفا دادند.
تحریف تاریخ توسط ایلان ماسک
در سال 2009 مارتین ایبرهارد از ایلان ماسک به جرم «تحریف تاریخ» شکایت کرد. متن شکایت به این شکل بود که ایلان ماسک را محکوم میکرد که تمام ارزش و اعتبار تسلا را به نام خود ثبت کرده است و کاری کرده که همه او را بنیانگذار تسلا بدانند.
شکایتی که البته صحیح بود و به همین دلیل هم خیلیها همچنان ایلان ماسک را بنیانگذار شرکت تسلا میدانند.
به همین دلیل مارتین ایبرهارد یک وبسایت به آدرس teslafounders.com ایجاد کرد که در آن به روایت واقعی تاریخ شرکت تسلا پرداخت.
مارتین ایبرهارد مقابل خودروی تسلا روداستر
البته ایلان ماسک هم این شکایت را بیپاسخ نگذاشت و از مارتین ایبرهارد شکایت کرد و پس از آن در همان سال مارتین ایبرهارد از شکایت خود صرفنظر کرد. پس از این اتفاق، مارتین ایبرهارد وبسایت مذکور را نیز حذف کرد.
به نظر میرسد این دو به توافقی برای صرفنظر کردن از شکایت یکدیگر رسیدند و به همین دلیل هم اتفاقاتی که بین آنها افتاده، کاملا نامعلوم است. بعد از آن هم این دو دیگر با هم ارتباطی ندارند.
تسلا بدون مارتین ایبرهارد
شکی نیست که در سایه کارهای مارتین ایبرهارد و مارک تارپنینگ بود که شرکت تسلا توانسته سر پا شود و تا موقعیت امروز خود، پیش برود اما بهصورت غیرمنصفانهای او زیر سایه و شخصیت کاریزماتیک ایلان ماسک، از نظرها پنهان مانده است.
شاید هم این عاقبت همه شرکتهایی است که در آن یکی از بنیانگذارها یا کسی که سهم بهسزایی در رشد شرکت دارد، شخصیتی کاریزماتیک داشته باشد. اتفاقی که تا حدودی در مورد اپل هم روی داده است که نام استیو وزنیاک بسیار کمتر از استیو جابز برای عموم افراد آشنا است.
با این همه تسلا بهواسطه نبوغ مارتین ایبرهارد و مارک تارپنینگ ایجاد شده و رشد کرده است. بدون همکاری این دو امروز تسلایی وجود نداشت.
نظرات